۱۴٬۵۰۸
ویرایش
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
و معناى آيه چنين است: «وَ جِئنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَؤُلَاءِ وَ الحَالُ إنَّا أنزَلنَا عَلَيكَ مِن قَبلُ فِى الدُّنيَا الكِتَابَ...». يعنى: ما تو را شاهد بر اينان فرستاديم، در حالى كه قبلا، يعنى در دنيا، كتاب بر تو نازل كرديم، كه بيان هر چيزى از امور هدايت، و با آن حق از باطل تشخيص داده مى شد. پس تو در دنيا اعمال آنان را نظارت نموده، در روز قيامت، عليه ظالمان به آن ظلم هايى كه كرده اند، و براى مسلمين به آن تسليمى كه از خود نشان دادند، شهادت می دهى. چون كتاب هدايت و رحمت و بشراى ايشان بود. و تو هم، قهرا هادى و رحمت و مبشّر ايشان بودى. | و معناى آيه چنين است: «وَ جِئنَا بِكَ شَهِيداً عَلَى هَؤُلَاءِ وَ الحَالُ إنَّا أنزَلنَا عَلَيكَ مِن قَبلُ فِى الدُّنيَا الكِتَابَ...». يعنى: ما تو را شاهد بر اينان فرستاديم، در حالى كه قبلا، يعنى در دنيا، كتاب بر تو نازل كرديم، كه بيان هر چيزى از امور هدايت، و با آن حق از باطل تشخيص داده مى شد. پس تو در دنيا اعمال آنان را نظارت نموده، در روز قيامت، عليه ظالمان به آن ظلم هايى كه كرده اند، و براى مسلمين به آن تسليمى كه از خود نشان دادند، شهادت می دهى. چون كتاب هدايت و رحمت و بشراى ايشان بود. و تو هم، قهرا هادى و رحمت و مبشّر ايشان بودى. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۷۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۷۰ </center> | ||
بنابراين، صدر | بنابراين، صدر آيه، به منزله مقدمه است براى ذيل آن. گويا كسى مى گويد: به زودى شهدايى مبعوث مى شوند كه عليه مردم شهادت مى دهند به آنچه كه كرده اند و تو يكى از ايشانى، و به همين جهت نازل كرديم بر تو كتابى كه حق را از باطل بيان و مشخص مى كند، تا تو به وسيله آن، در روز قيامت، عليه ستمكاران به ستم هايى كه كردند و كتاب، آن ستم ها را معرفى كرده بود، شهادت دهى، و بر مسلمانان به اسلامشان كه باز قرآن آن را بيان كرده بود (چون هادى و رحمت و بشراى ايشان بود)، شهادت دهى. چون تو با داشتن كتاب، هادى و رحمت و مبشّر آنان بودى. | ||
و از نكات لطيفى كه اين معنا را | |||
و شهادت | و از نكات لطيفى كه اين معنا را تأييد مى كند، مقارنت كتاب با شهادت در بعضى آيات شهادت است. مانند آيه «وَ أشرَقَتِ الأرضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الكِتَابُ وَ جِئَ بِالنَّبِيِّينَ وَ الشُّهَدَاء». و به زودى، إن شاء الله خواهد آمد كه مراد از آن كتاب، «لوح محفوظ» است و در قرآن كريم هم، مكرر آمده كه: «قرآن، از لوح محفوظ است». | ||
بحث روايتى | |||
از آن جمله فرموده: «إنَّهُ لَقُرآنٌ كَرِيمٌ فِى كِتَابٍ مَكنُونٍ». و نيز فرموده: «بَل هُوَ قُرآنٌ مَجِيدٌ فِى لَوحٍ مَحفُوظٍ». | |||
و شهادت «لوح محفوظ»، هر چند غير از شهادت رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» است، وليكن هر دو متوقف بر قضاى كتابى است كه نازل شده. | |||
==بحث روايتى== | |||
در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از مجاهد روايت كرده كه : عربى بيابانى نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده از او درخواستى كرد | در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم از مجاهد روايت كرده كه : عربى بيابانى نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آمده از او درخواستى كرد | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۷۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۷۱ </center> |
ویرایش