۱۴٬۴۹۲
ویرایش
خط ۲۳۸: | خط ۲۳۸: | ||
و معناى آيه اين است كه: اين نوع انسانى، امت شما بشر است، و اين هم واحد است، (همه در انسانيت يكى هستند). پس امت واحده اى هستيد و من - اللّه واحد تعالى - پروردگار شما هستم. زيرا مالك و مدبّر شمايم، پس تنها مرا بپرستيد، و نه ديگران را. | و معناى آيه اين است كه: اين نوع انسانى، امت شما بشر است، و اين هم واحد است، (همه در انسانيت يكى هستند). پس امت واحده اى هستيد و من - اللّه واحد تعالى - پروردگار شما هستم. زيرا مالك و مدبّر شمايم، پس تنها مرا بپرستيد، و نه ديگران را. | ||
و در جملۀ «أُمّة وَاحِدة»، به دليل خطاب «فَاعبُدُون» اشاره نموده. براى اين كه نوع انسانى، وقتى نوعى واحد، و امتى واحده و داراى هدف و مقصدى واحد باشد و آن هدف هم، عبارت باشد از: سعادت حيات انسانى. ديگر ممكن نيست غير ربّى واحد، ارباب ديگرى داشته باشد. چون ربوبيت و الوهيت، منصب تشريفى و قراردادى نيست، تا انسان به اختيار خود هر كه را و هرچه را | و در جملۀ «أُمّة وَاحِدة»، به دليل خطاب «فَاعبُدُون» اشاره نموده. براى اين كه نوع انسانى، وقتى نوعى واحد، و امتى واحده و داراى هدف و مقصدى واحد باشد و آن هدف هم، عبارت باشد از: سعادت حيات انسانى. ديگر ممكن نيست غير ربّى واحد، ارباب ديگرى داشته باشد. چون ربوبيت و الوهيت، منصب تشريفى و قراردادى نيست، تا انسان به اختيار خود هر كه را و هرچه را خواست، براى خود رب قرار دهد، بلكه ربوبيت و الوهيت به معناى مبدئيت تكوين و تدبير است، و چون همه انسان ها از اولين و آخرينشان يك نوع و يك موجودند، و نظامى هم كه به منظور تدبير امورش در او جريان دارد، نظامى است واحد و متصل و مربوط كه بعضى اجزاء را به بعضى ديگر متصل مى سازد. | ||
قهرا اين نوع واحد و نظام واحد را جز مالك و مدبّرى واحد به وجود نياورده است، و ديگر معنا ندارد كه انسان ها در امر ربوبيت با هم اختلاف كنند، و هر يك براى خود ربّى اتخاذ كند، غير ربّ آن ديگرى، و يا در عبادت راهى برود غير آن راهى كه ديگرى سلوك مى كند. پس انسان نوع واحد است و لازم است ربّى واحد اتخاذ كند، و او ربّى باشد كه حقيقت ربوبيت را واجد باشد، و او خداى عزّ اسمه است. | قهرا اين نوع واحد و نظام واحد را جز مالك و مدبّرى واحد به وجود نياورده است، و ديگر معنا ندارد كه انسان ها در امر ربوبيت با هم اختلاف كنند، و هر يك براى خود ربّى اتخاذ كند، غير ربّ آن ديگرى، و يا در عبادت راهى برود غير آن راهى كه ديگرى سلوك مى كند. پس انسان نوع واحد است و لازم است ربّى واحد اتخاذ كند، و او ربّى باشد كه حقيقت ربوبيت را واجد باشد، و او خداى عزّ اسمه است. |
ویرایش