النحل ٢٩: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=پس درآئید درهای دوزخ را جاودانان در آن پس چه زشت است جایگاه گردنکشان | |-|معزی=پس درآئید درهای دوزخ را جاودانان در آن پس چه زشت است جایگاه گردنکشان | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النحل | نزول = [[نازل شده در سال::7|٧ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::29|٢٩]] | قبلی = النحل ٢٨ | بعدی = النحل ٣٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«أَبْوَابَ»: جمع باب، درها. مراد ورود به خود دوزخ است. «خَالِدِینَ»: حال فاعل (أُدْخُلُوا) است. یعنی جاودانه در آن میمانند. «مَثْوَی»: اقامتگاه. جایگاه. | «أَبْوَابَ»: جمع باب، درها. مراد ورود به خود دوزخ است. «خَالِدِینَ»: حال فاعل (أُدْخُلُوا) است. یعنی جاودانه در آن میمانند. «مَثْوَی»: اقامتگاه. جایگاه. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۷
ترجمه
النحل ٢٨ | آیه ٢٩ | النحل ٣٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَبْوَابَ»: جمع باب، درها. مراد ورود به خود دوزخ است. «خَالِدِینَ»: حال فاعل (أُدْخُلُوا) است. یعنی جاودانه در آن میمانند. «مَثْوَی»: اقامتگاه. جایگاه.
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل
- اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است
- بيان اينكه گمراه كنندگان همانند بار گناهان ناشى از اضلالشان را بر دوش مى كشند
- چگونگى تعدد وزر و عذاب در ازاء عمل واحد
- اشاره به استفاده هاى نادرستى كه از آيه ((ليحملوا اوزارهم كاملة يوم القيمة ))
- مقصود از كسانى كه علم داده شده اند در آيه :((قال الذين اوتوا العلم ...)) معصومين عليهم السلام هستند
- معناى آيه : ((قيل للذين اتقوا ماذا انزل اليكم قالوا خيرا)) و مراد از ((الذين اتقوا))
- معناى ((طيب )) و ((طاهر)) و مقصود از طيب بودن متقين درحال توفى و مرگ
- تعلق مشيت خداوند (لوشاء الله ) به امر عدمى (ما عبدنا) در آيه و توجيه آن
- تقرير و تبيين استدلال مشركين براى بت پرستى خود
- پاسخ به دليل مشركين : تنها وظيفه پيامبران ((بلاغ مبين )) است
- تقسيم امت ها به دو طائفه هدايت يافته و گمراه
- وجه اينكه گمراهى به خلاف هدايت به خود گمراهان نسبت داده شده است
- توضيح اينكه ((ضلالت )) امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است
- تسليت و دلدارى رسول خدا(ص ): نسبت به هدايت مشركين حريص مباش
- تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه در جهت اثبات مذهب خود
- در قيامت ياورانى هستند كه مشركين از يارى آنها بهره مند نمى شوند
- مسئله رفع اختلاف و تبين آن يكى از معرفات روز قيامت است
- اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى به :قول ، كلمه ، امر، اراده و قضاى خدا در ذيل (اننقول له كن فيكون )
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل : ((الذين اتوا العلم ))، ((... قالوا خيرا))، ((قالوااساطير الاولين )) و...)
- نقشه قريش در برابر جذابيت دعوت پيامبر اكرم (ص ) درذيل آيه ((و اذا قيل لهم ماذا...))
- روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا
نکات آیه
۱- فرمان خداوند به کافران، براى وارد شدن به جهنّم پس از مرگ آنان (الکفرین . الذین تتوفّ-هم الملئکة ... فادخلوا أبوب جهنّم) «فا» در «فادخلوا» عاطفه است و مسبب را بر سبب (توفى) عطف داده است.
۲- آگاهى خداوند از اعمال زشت کافران، عامل فرمان او به آنها براى ورود به جهنّم (الکفرین ... إن الله علیم بما کنتم تعملون. فادخلوا أبوب جهنّم) «فا» در «فادخلوا» عاطفه است و مسبب را بر سبب (علم خدا) عطف کرده است. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: حال که خداوند چنین آگاهى از کردار شما دارد، پس وارد جهنم شوید.
۳- کافران، از درهاى مختلفى وارد جهنّم مى شوند. (الکفرین ... فادخلوا أبوب جهنّم)
۴- جهنّم، داراى درهاى گوناگون و متعدد (أبوب جهنّم)
۵- در جهنّم، عذابهاى مختلفى وجود دارد. (فادخلوا أبوب جهنّم) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «أبواب» طبقات عذاب باشد. «خالدین فیها» هم مى تواند قرینه بر این احتمال باشد. توضیح اینکه مرجع ضمیر «فیها» أبواب است و چون جاودانگى در أبواب معنا ندارد، أبواب مى تواند به معناى طبقات باشد. در این صورت، طبقات، حکایت از وجود عذابهاى گوناگون مى کند.
۶- کافران، همواره در جهنّم خواهند ماند. (فادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها)
۷- جهنّم، جایگاهى ابدى و جاودانه (جهنّم خلدین فیها) وقتى که جهنّمیان به عنوان مظروف همواره در جهنّم مى مانند، مستلزم آن است که خود جهنّم به عنوان ظرف ابدى باشد.
۸- کفر، عامل گرفتار شدن به عذاب ابدى جهنّم (الکفرین ... فادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها)
۹- جایگاه متکبران، جهنّم است. (فادخلوا ... جهنّم ... فلبئس مثوى المتکبّرین) «بئس» فعل ذم است و مخصوص به ذم - که کلمه جهنّم باشد - محذوف است.
۱۰- جایگاه متکبران، بد جایگاهى است. (فلبئس مثوى المتکبّرین) «مثوى» اسم مکان از «ثوى» به معناى اقامت گاه است.
۱۱- گناهان، داراى رتبه هاى مختلف بوده و عذابهاى متناسب با خود را دارند. (فادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها فلبئس مثوى المتکبّرین) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «أبواب» اصناف باشد و این معنا نشان دهنده تناسب عذاب با گناه است. مؤید برداشت فوق، تخصیص به ذکر متکبران از میان جهنّمیان است.
۱۲- کافران ظالم به نفس خویش، متکبرند. (الکفرین . الذین تتوفّ-هم الملئکة ظالمى أنفسهم ... فلبئس مثوى المتکبّرین)
موضوعات مرتبط
- جهنم: تعدد درهاى جهنم ۳، ۴; تنوع عذابهاى جهنم ۵; جاودانان در جهنم ۶; جاودانگى جهنم ۷; جاودانگى در جهنم ۸; عذابهاى جهنم ۸; موجبات جهنم ۸
- جهنمیان ۹:
- خدا: آثار علم خدا ۲; اوامر خدا ۱; خدا و عمل کافران ۲; عوامل اوامر خدا ۲
- خود: ظلم به خود ۱۲
- کافران: تکبر کافران ظالم ۱۲; کافران در جهنم ۶; ورود کافران به جهنم ۱، ۲، ۳
- کفر: آثار کفر ۸
- کیفر: تناسب کیفر با گناه ۱۱; نظام کیفرى ۱۱
- گناه: مراتب گناه ۱۱
- متکبران ۱۲: شومى جایگاه متکبران ۱۲ ۱۰; فرجام شوم متکبران ۱۲ ۱۰; متکبران ۱۲ در جهنم ۹