تَلُومُونِي: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(افزودن نمودار دفعات) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
سرزنش.آن نوعا در مقابل چيزى است كه به ملامت كننده ناگوار و به ملامت شده نامناسب باشد.[ابراهيم:22] مرا ملامت نكنيد خود را ملامت كنيد. تلاوم: ملامت كردن يكديگر است [قلم:30]. بعضى به بعضى روكردندو همديگر را سرزنش مىنمودهاند. لَوْمَة: به معنى ملامت است [مائده:54]. در راه خدا جهاد مىكنند و از ملامت سرزنش كنندهاى نمىترسند. ملوم اسم مفعول است [اسراء:39]. مُليم: به ضم ميم اسم فاعل است به معنى ملامت كننده [صافات:142]. ماهى او را بلعيد حال آنكه خودش را ملامت مىكرد كه چرا از ميان قوم خويش خارج شدم و يا قوم خويش را ملامت مىكرد كه او را به تنگ آورده سبب خروج وى گشتند طبرسى آن را مستحق لوم معنى كرده و گويد: مليم آن است كار را ملامت آور كند ولى ظاهرا اين درست نيست زيرا اسم مفعول آن ملام است پس مليم به معنى ملامت كننده است. [ذاريات:40]. فرعون و لشكريانش را گرفته و به دريا انداختيم حال آنكه خويشتن را ملامت مىكرد كه چرا از حق منصرف گشته است. مجمع اين رامثل سابق گفته است. | سرزنش.آن نوعا در مقابل چيزى است كه به ملامت كننده ناگوار و به ملامت شده نامناسب باشد.[ابراهيم:22] مرا ملامت نكنيد خود را ملامت كنيد. تلاوم: ملامت كردن يكديگر است [قلم:30]. بعضى به بعضى روكردندو همديگر را سرزنش مىنمودهاند. لَوْمَة: به معنى ملامت است [مائده:54]. در راه خدا جهاد مىكنند و از ملامت سرزنش كنندهاى نمىترسند. ملوم اسم مفعول است [اسراء:39]. مُليم: به ضم ميم اسم فاعل است به معنى ملامت كننده [صافات:142]. ماهى او را بلعيد حال آنكه خودش را ملامت مىكرد كه چرا از ميان قوم خويش خارج شدم و يا قوم خويش را ملامت مىكرد كه او را به تنگ آورده سبب خروج وى گشتند طبرسى آن را مستحق لوم معنى كرده و گويد: مليم آن است كار را ملامت آور كند ولى ظاهرا اين درست نيست زيرا اسم مفعول آن ملام است پس مليم به معنى ملامت كننده است. [ذاريات:40]. فرعون و لشكريانش را گرفته و به دريا انداختيم حال آنكه خويشتن را ملامت مىكرد كه چرا از حق منصرف گشته است. مجمع اين رامثل سابق گفته است. | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::تَلُومُونِي]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۵۵
ریشه کلمه
قاموس قرآن
سرزنش.آن نوعا در مقابل چيزى است كه به ملامت كننده ناگوار و به ملامت شده نامناسب باشد.[ابراهيم:22] مرا ملامت نكنيد خود را ملامت كنيد. تلاوم: ملامت كردن يكديگر است [قلم:30]. بعضى به بعضى روكردندو همديگر را سرزنش مىنمودهاند. لَوْمَة: به معنى ملامت است [مائده:54]. در راه خدا جهاد مىكنند و از ملامت سرزنش كنندهاى نمىترسند. ملوم اسم مفعول است [اسراء:39]. مُليم: به ضم ميم اسم فاعل است به معنى ملامت كننده [صافات:142]. ماهى او را بلعيد حال آنكه خودش را ملامت مىكرد كه چرا از ميان قوم خويش خارج شدم و يا قوم خويش را ملامت مىكرد كه او را به تنگ آورده سبب خروج وى گشتند طبرسى آن را مستحق لوم معنى كرده و گويد: مليم آن است كار را ملامت آور كند ولى ظاهرا اين درست نيست زيرا اسم مفعول آن ملام است پس مليم به معنى ملامت كننده است. [ذاريات:40]. فرعون و لشكريانش را گرفته و به دريا انداختيم حال آنكه خويشتن را ملامت مىكرد كه چرا از حق منصرف گشته است. مجمع اين رامثل سابق گفته است.