الأعراف ٧٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و یاد آرید هنگامی را که گردانیدتان جانشینانی پس از عاد و جایگزینتان کرد در زمین که میگرفتید از هموارهای آن کاخهائی و میبریدید از کوهها خانههائی پس یاد آرید نعمتهای خدا را و نکوشید در زمین تبهکاران | |-|معزی=و یاد آرید هنگامی را که گردانیدتان جانشینانی پس از عاد و جایگزینتان کرد در زمین که میگرفتید از هموارهای آن کاخهائی و میبریدید از کوهها خانههائی پس یاد آرید نعمتهای خدا را و نکوشید در زمین تبهکاران | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الأعراف | نزول = [[نازل شده در سال::9|٩ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::74|٧٤]] | قبلی = الأعراف ٧٣ | بعدی = الأعراف ٧٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::29|٢٩]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«بَوَّأَ»: استقرار بخشید. منزل و مأوی داد. «تَنْحِتُونَ»: میتراشید. «سُهُول»: جمع سَهْل، دشتها. «الْجِبَالَ بُیُوتاً»: واژه (الْجِبالَ) میتواند مفعول باشد و (بُیُوتاً) حال بوده و تأویل به مشتقّ شود؛ یعنی انگار به معنی (مَسْکُونَةً) باشد. یا این که (الْجِبَالَ) منصوب به نزع خافض بوده و (بُیُوتاً) مفعول بشمار آید. «لا تَعْثَوْا»: فساد و تباهی مکنید. «مُفْسِدِینَ»: حال است و برای تأکید معنی (لا تَعْثَوْا) به کار رفته است. | «بَوَّأَ»: استقرار بخشید. منزل و مأوی داد. «تَنْحِتُونَ»: میتراشید. «سُهُول»: جمع سَهْل، دشتها. «الْجِبَالَ بُیُوتاً»: واژه (الْجِبالَ) میتواند مفعول باشد و (بُیُوتاً) حال بوده و تأویل به مشتقّ شود؛ یعنی انگار به معنی (مَسْکُونَةً) باشد. یا این که (الْجِبَالَ) منصوب به نزع خافض بوده و (بُیُوتاً) مفعول بشمار آید. «لا تَعْثَوْا»: فساد و تباهی مکنید. «مُفْسِدِینَ»: حال است و برای تأکید معنی (لا تَعْثَوْا) به کار رفته است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۶
ترجمه
الأعراف ٧٣ | آیه ٧٤ | الأعراف ٧٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«بَوَّأَ»: استقرار بخشید. منزل و مأوی داد. «تَنْحِتُونَ»: میتراشید. «سُهُول»: جمع سَهْل، دشتها. «الْجِبَالَ بُیُوتاً»: واژه (الْجِبالَ) میتواند مفعول باشد و (بُیُوتاً) حال بوده و تأویل به مشتقّ شود؛ یعنی انگار به معنی (مَسْکُونَةً) باشد. یا این که (الْجِبَالَ) منصوب به نزع خافض بوده و (بُیُوتاً) مفعول بشمار آید. «لا تَعْثَوْا»: فساد و تباهی مکنید. «مُفْسِدِینَ»: حال است و برای تأکید معنی (لا تَعْثَوْا) به کار رفته است.
تفسیر
نکات آیه
۱- قوم ثمود پس از انقراض قوم عاد تشکل یافته و در سرزمین حجر به تمدن رسیدند. (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بوأکم فى الأرض) «ال» در «الأرض» عهد ذهنى است و اشاره به سرزمینى است که قوم ثمود در آن ساکن بودند که بین حجاز و شام قرار گرفته است.
۲- خلافت قوم ثمود در زمین و سکونت گزیدن آنان در سرزمین حجر، نعمتى الهى بر آنان (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بوأکم فى الأرض)
۳- صالح(ع) از قوم خویش خواست تا نعمت خلافت و سکونت گزیدن در سرزمین حجر را نعمتى از جانب خدا بدانند و آن را همواره به خاطر داشته باشند. (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد و بوأکم فى الأرض)
۴- صالح(ع) از قوم خویش خواست تا سرنوشت شوم قوم عاد را همواره به یاد داشته باشند. (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد)
۵- توجه دادن مردم به نعمتهاى الهى و سرنوشت پیشینیان، از روشهاى تبلیغى صالح(ع) براى گرایش دادن آنان به پرستش خداى یگانه (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء ... فاذکروا ءالاء اللّه)
۶- مطالعه سرنوشت پیشینیان، تأثیرى بسزا در پندگیرى انسان دارد. (إذ جعلکم خلفاء من بعد عاد)
۷- تحولات تاریخى و اجتماعى بشر در اختیار خدا و به دست اوست. (جعلکم خلفاء من بعد عاد و بوأکم فى الأرض)
۸- منطقه جغرافیایى سرزمین و محل سکونت قوم ثمود، داراى دو بخش: دشت و کوهستان (و بوأکم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً)
۹- قوم ثمود در دشتهاى متعدد، قصرهاى بسیار بنا کردند و از کوهها خانه هاى زیادى تراشیدند. (تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً) «سهول» جمع سهل است و سهول الأرض به معناى زمینهاى هموار مى باشد که از آن به دشتها و صحراها تعبیر مى شود. «الجبال» من الجبال بوده و در اصطلاح منصوب به نزع خافض است. بنابراین جمله «إذ ... تنحتون الجبال بیوتاً»، یعنى آنگاه که از کوهها خانه ها مى تراشیدید.
۱۰- قوم ثمود مردمى متمدن و آگاه به شیوه هاى گوناگون در خانه سازى (تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً)
۱۱- آمادگى زمین براى سکونت انسانها و آگاهى آنان به خانه سازى، از مواهب و نعمتهاى بزرگ الهى (و بوأکم فى الأرض تتخذون من سهولها قصوراً و تنحتون الجبال بیوتاً)
۱۲- صالح(ع) از مردم خویش خواست تا همواره تمامى نعمتهاى الهى را به خاطر داشته باشند. (فاذکروا ءالاء اللّه) «الاء» جمع «إلى» و به معناى نعمتهاست.
۱۳- نعمتهاى الهى، شایسته و بایسته به یاد داشتن (فاذکروا ءالاء اللّه)
۱۴- به یاد داشتن نعمتهاى الهى، نقشى بسزا در هدایت انسانها و توجه آنان به خدا دارد. (و اذکروا إذ جعلکم خلفاء ... فاذکروا ءالاء اللّه)
۱۵- ترغیب مردم به یادآورى مداوم نعمتهاى الهى، از وظایف مبلغان دین (اذکروا إذ جعلکم خلفاء ... فاذکروا ءالاء اللّه)
۱۶- صالح(ع) مردم خویش را از فسادگرى در زمین بر حذر داشت. (و لاتعثوا فى الأرض مفسدین) «لا تعثوا» از «عثى یعثى عثوا» است، یعنى فساد نکنید.
۱۷- فسادانگیزى و فسادگرى در زمین، امرى حرام و بسیار ناپسند (و لاتعثوا فى الأرض مفسدین) «لا تعثوا» خود به معناى «فساد نکنید» است. بنابراین «مفسدین» حال مؤکد خواهد بود و همان نهى را تأکید مى کند. لذا جمله «لا تعثوا ... » دلالت بر شدت ناپسندى و حرمت فسادانگیزى دارد.
۱۸- مبارزه با فساد و فسادانگیزى، از اهداف مهم انبیا (و لاتعثوا فى الأرض مفسدین)
۱۹- توجه به خدادادى بودن نعمتها و به یاد داشتن همواره آن، زمینه ساز پرهیز آدمى از فسادانگیزى است. (فاذکروا ءالاء اللّه و لاتعثوا فى الأرض مفسدین) نهى از فسادانگیزى (لا تعثوا) در پى توجه دادن به نعمتهاى الهى، اشاره به این نکته دارد که توجه به نعمتهاى الهى مى تواند آدمى را از فسادانگیزى بر حذر دارد.
روایات و احادیث
۲۰- عن النبى (ص): کانت ثمود قوم صالح أعمرهم اللّه فى الدنیا فاطال اعمارهم حتى جعل احدهم یبنى المسکن من المدر فینهدم و الرجل منهم حى فلما رأوا ذلک اتخذوا من الجبال بیوتا فنحتوها ... .[۱] از رسول خدا (ص) روایت شده است: خداوند به قوم ثمود، یعنى قوم حضرت صالح(ع)، عمرهاى طولانى داد، آن قدر که هر یک از آنان خانه اى از گِل مى ساخت اما (پس از سالیانى) خراب مى شد، در حالى که شخص هنوز زنده بود. وقتى که چنین دیدند براى خود خانه هایى از کوه تراشیدند (و در آنها سکنى گزیدند) ... .
موضوعات مرتبط
- افساد: حرمت افساد ۱۷ ; زمینه ترک افساد ۱۹ ; مبارزه با افساد ۱۸ ; ناپسندى افساد ۱۷ ; نهى از افساد ۱۶
- انبیا: اهداف انبیا ۱۸
- پیشینیان: تذکر سرنوشت پیشینیان ۵ ; عبرت از سرنوشت پیشینیان ۶
- تاریخ: آثار مطالعه تاریخ ۶ ; عبرت از تاریخ ۴ ; منشأ تحولات تاریخ ۷
- تحولات اجتماعى: منشأ تحولات اجتماعى ۷
- توحید: افعالى ۷ ; توحید عبادى ۵
- جهانبینى: توحیدى ۷
- خانهسازى: در کوه ۹ ; نعمت خانهسازى ۱۱
- خدا: افعال خدا ۷ ; عطایاى خدا ۱۱ ; نعمتهاى خدا ۲، ۱۱
- خلافت: نعمت خلافت ۳
- دین: مسؤولیت مبلغان دین ۱۵
- ذکر: آثار ذکر نعمت ۱۴، ۱۹ ; تشویق به ذکر ۱۵ ; تاریخ ذکر ۴، ۵ ; ذکر نعمتهاى خدا ۳، ۵، ۱۲، ۱۳، ۱۵ ; زمینه ذکر خدا ۱۴
- زمین: افساد در زمین ۱۶، ۱۷
- زندگى: نعمت زندگى ۱۱
- سرزمین حجر:۱، ۲
- صالح(ع): خواسته هاى صالح(ع) ۳ ; دعوت صالح(ع) ۴، ۱۲ ; روش تبلیغ صالح(ع) ۵ ; صالح(ع) و قوم ثمود ۱۲، ۱۶ ; قصه صالح(ع) ۳، ۴، ۱۲، ۱۶ ; نواهى صالح(ع) ۱۶
- عبادت: زمینه عبادت ۵
- عبرت: موجبات عبرت ۶
- عمل: ناپسند ۱۷
- فساد: مبارزه با فساد ۱۸
- قوم ثمود: تاریخ تشکیل قوم ثمود ۱ ; تاریخ ۱، ۲، ۳، ۸، ۹، ۱۰ ; تمدن قوم ثمود ۱، ۱۰ ; حکومت قوم ثمود ۲ ; خانهسازى در قوم ثمود ۹، ۱۰ ; قصرهاى قوم ثمود ۹ ; منطقه جغرافیایى قوم ثمود ۸ ; نعمتهاى قوم ثمود ۲، ۳
- قوم صالح: تاریخ قوم صالح ۱۶
- قوم عاد: انقراض قوم عاد ۱ ; فرجام قوم عاد ۴
- کنترل اجتماعى:۱۸ زمینه کنترل اجتماعى ۱۸ ۱۹
- محرمات:۱۷
- مسکن: نعمت مسکن ۳
- نعمت: منشأ نعمت ۱۹
- هدایت: زمینه هدایت ۱۴
منابع
- ↑ الدر المنثور، ج ۳، ص ۴۸۹.