المائدة ٣٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=همانا پاداش آنان که با خدا و رسولش بستیزند و راه تبهکاری در زمین پویند (به تبهکاری در زمین کوشند) آن است که به سختی کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا به سختی بریده شود دستها و پایهای ایشان از برابر یکدیگر یا رانده شوند از زمین این است برای ایشان خواریی در دنیا و ایشان را است در آخرت عذابی سنگین‌
|-|معزی=همانا پاداش آنان که با خدا و رسولش بستیزند و راه تبهکاری در زمین پویند (به تبهکاری در زمین کوشند) آن است که به سختی کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا به سختی بریده شود دستها و پایهای ایشان از برابر یکدیگر یا رانده شوند از زمین این است برای ایشان خواریی در دنیا و ایشان را است در آخرت عذابی سنگین‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره المائدة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = المائدة ٣٢ | بعدی = المائدة ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::38|٣٨]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المائدة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::33|٣٣]] | قبلی = المائدة ٣٢ | بعدی = المائدة ٣٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::38|٣٨]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«یُحَارِبُونَ»: می‌جنگند. «فَسَاداً»: حال است و به جای (مُفْسِدِینَ) به کار رفته است و یا این که مفعولٌ‌له است. «یُصَلَّبُوا»: به دار زده شوند. «مِنْ خِلافٍ»: عکس یکدیگر؛ یعنی دست راست و پای چپ، و اگر جنایت تکرار شد، دست چپ و پای راستِ باقیمانده. «یُنفَوْا»: تبعید شوند. زندانی شوند. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی.
«یُحَارِبُونَ»: می‌جنگند. «فَسَاداً»: حال است و به جای (مُفْسِدِینَ) به کار رفته است و یا این که مفعولٌ‌له است. «یُصَلَّبُوا»: به دار زده شوند. «مِنْ خِلافٍ»: عکس یکدیگر؛ یعنی دست راست و پای چپ، و اگر جنایت تکرار شد، دست چپ و پای راستِ باقیمانده. «یُنفَوْا»: تبعید شوند. زندانی شوند. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۱


ترجمه

کیفر آنها که با خدا و پیامبرش به جنگ برمی‌خیزند، و اقدام به فساد در روی زمین می‌کنند، (و با تهدید اسلحه، به جان و مال و ناموس مردم حمله می‌برند،) فقط این است که اعدام شوند؛ یا به دار آویخته گردند؛ یا (چهار انگشت از) دست (راست) و پای (چپ) آنها، بعکس یکدیگر، بریده شود؛ و یا از سرزمین خود تبعید گردند. این رسوایی آنها در دنیاست؛ و در آخرت، مجازات عظیمی دارند.

سزاى كسانى كه با خدا و رسولش به جنگ بر مى‌خيزند و در زمين به فتنه و فساد مى‌كوشند جز اين نيست كه كشته شوند يا بردار زده شوند و يا دست و پايشان بر خلاف يكديگر بريده شود يا تبعيد شوند. اين، رسوايى آنان در دنياست و براى ايشان در آخرت عذابى بزرگ خواهد بو
سزاى كسانى كه با [دوستداران‌] خدا و پيامبر او مى‌جنگند و در زمين به فساد مى‌كوشند، جز اين نيست كه كشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت يكديگر بريده شود يا از آن سرزمين تبعيد گردند. اين، رسوايى آنان در دنياست و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت.
همانا کیفر آنان که با خدا و رسول به جنگ برخیزند و در زمین به فساد کوشند جز این نباشد که آن‌ها را به قتل رسانده، یا به دار کشند و یا دست و پایشان به خلاف یکدیگر بِبُرند و یا به نفی و تبعید از سرزمین (صالحان) دور کنند. این ذلت و خواری عذاب دنیوی آنهاست و اما در آخرت به عذابی بزرگ معذّب خواهند بود.
کیفر آنان که با خدا و پیامبرش می جنگند، و در زمین به فساد و تباهی می کوشند، فقط این است که کشته شوند، یا به دارشان آویزند، یا دست راست و پای چپشان بریده شود، یا از وطن خود تبعیدشان کنند. این برای آنان رسوایی و خواری در دنیاست، و برای آنان در آخرت عذابی بزرگ است.
جزاى كسانى كه با خدا و پيامبرش جنگ مى‌كنند و در زمين به فساد مى‌كوشند، آن است كه كشته شوند، يا بردار گردند يا دستها و پاهايشان يكى از چپ و يكى از راست بريده شود يا از سرزمين خود تبعيد شوند. اينها رسواييشان در اين جهان است و در آخرت نيز به عذابى بزرگ گرفتار آيند.
همانا جزای کسانی که با [دوستداران‌] خداوند و پیامبر او به محاربه برمی‌خیزند و در زمین به فتنه و فساد می‌کوشند، این است که کشته شوند یا بر دار شوند یا دستها و پاهایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود، یا از سرزمین خویش تبعید شوند، این خواری و زاری دنیویشان است و در آخرت هم عذاب بزرگی [در پیش‌] خواهند داشت‌
جز اين نيست كه سزاى كسانى كه با خدا و فرستاده او مى‌جنگند و در زمين به تباهى مى‌كوشند- در جامعه ايجاد ناامنى مى‌كنند يا به راهزنى و قتل و غارت مى‌پردازند- اين است كه آنان را بكشند يا بر دار كنند يا دستها و پاهايشان را بر خلاف يكديگر- قسمتى از دست راست و پاى چپ- ببرند يا از آن سرزمين بيرونشان كنند. اين است خوارى و رسوايى براى آنان در اين جهان، و در آن جهان عذابى بزرگ دارند.
کیفر کسانی که (بر حکومت اسلامی می‌شورند و بر احکام شریعت می‌تازند و بدین‌وسیله) با خدا و پیغمبرش می‌جنگند، و در روی زمین (با تهدید امنیّت مردم و سلب حقوق انسانها، مثلاً از راه راهزنی و غارت کاروانها) دست به فساد می‌زنند، این است که (در برابر کشتن مردم) کشته شوند، یا (در برابر کشتن مردم و غصب اموال) به دار زده شوند، یا (در برابر راهزنی و غصب اموال، تنها) دست و پای آنان در جهت عکس یکدیگر بریده شود، و یا این که (در برابر قطع طریق و تهدید، تنها) از جائی به جائی تبعید گردند و یا زندانی شوند. این رسوائی آنان در دنیا است، و برای ایشان در آخرت مجازات بزرگی است.
سزای کسانی که با (ربانیت) خدا و (با رسالت) پیامبرش می‌جنگند و در زمین به افساد می‌کوشند، جز این نیست که پیاپی کشته شوند یا بر دار آویخته گردند یا دست‌ها و پاهایشان در خلاف جهت یکدیگر بریده شود یا از سرزمین(شان به‌گونه‌ای متناسب با گناهشان) رانده شوند. این رسوایی برایشان در دنیاست و برایشان در آخرت عذابی بزرگ است.
همانا پاداش آنان که با خدا و رسولش بستیزند و راه تبهکاری در زمین پویند (به تبهکاری در زمین کوشند) آن است که به سختی کشته شوند یا به دار آویخته شوند یا به سختی بریده شود دستها و پایهای ایشان از برابر یکدیگر یا رانده شوند از زمین این است برای ایشان خواریی در دنیا و ایشان را است در آخرت عذابی سنگین‌


المائدة ٣٢ آیه ٣٣ المائدة ٣٤
سوره : سوره المائدة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یُحَارِبُونَ»: می‌جنگند. «فَسَاداً»: حال است و به جای (مُفْسِدِینَ) به کار رفته است و یا این که مفعولٌ‌له است. «یُصَلَّبُوا»: به دار زده شوند. «مِنْ خِلافٍ»: عکس یکدیگر؛ یعنی دست راست و پای چپ، و اگر جنایت تکرار شد، دست چپ و پای راستِ باقیمانده. «یُنفَوْا»: تبعید شوند. زندانی شوند. «خِزْیٌ»: خواری. رسوائی.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- محاربین و ستیزه جویان با خدا و رسول یا باید کشته شوند و یا به دار آویخته گردند و یا دست و پایشان از جهت مخالف بریده شود و یا تبعید گردند. (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله ... او ینفوا فى الارض)

۲- محاربین در صورت فسادانگیزى در جامعه ایمانى، محکوم به یکى از حدود چهارگانه (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید) (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله ... او ینفوا فى الارض) برداشت فوق بر این مبناست که واو عاطفه در «و یسعون» واو جمع باشد. یعنى حد ذکر شده از آن محاربى است که فسادگر باشد. تکرار نشدن «الذین» در «یسعون» مؤید این معناست.

۳- حدود چهارگانه (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید)، کیفرى مناسب براى محاربان فسادگر (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى الارض فساداً) «جزاء» در لغت به معناى کیفر و پاداشى است که کافى باشد.

۴- گناه محاربه با پیامبر (ص)، همسان با گناه محاربه با خدا. (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله)

۵- تبهکاران و فسادانگیزان جامعه ایمانى، محکوم به یکى از حدود چهارگانه (قتل، به دار آویختن، قطع دست و پا و تبعید)* (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى ... او ینفوا من الارض) کلمه «فى الارض» بیانگر این است که مراد از «فساد»، فساد در جامعه است، نه فسادهاى فردى. گفتنى است که در برداشت فوق «فسادگرى» عنوانى مستقل از محارب گرفته شده است.

۶- فسادگرى در زمین، گناهى برابر با گناه محاربه با خدا و رسول* (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى الارض فساداً) جزاى مساوى براى محاربان و مفسدان، حکایت از برابرى گناه آنان دارد. گفتنى است که برداشت فوق مبتنى بر این است که مفسدان، عنوانى مستقل از محاربان نسبت به کیفرهاى چهارگانه باشد.

۷- ضرورت اعمال حتمى کیفر محاربان و مفسدان و پرهیز از کوتاهى در اجراى حدود الهى بر ایشان (انما جزؤا الذین ... ان یقتلوا او یصلبوا او تقطع ایدیهم و ارجلهم) فعل «یقتلوا» و «یصلبوا» و «تقطع» از باب تفعیل است و دلالت بر تأکید اجراى حدود یاد شده دارد.

۸- تلاش براى فساد و تباهى جامعه ایمانى، ستیزه جویى با خدا و رسول (ص) است. (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى الارض فساداً) برداشت فوق بر این مبناست که «واو» در «و یسعون» تفسیریه باشد. یعنى فسادگرى در جامعه ایمانى، مصداقى از محاربه با خدا و رسول است.

۹- محاربان با خدا و رسول (ص) به دلیل فسادگرى در زمین محکوم به کیفرى سنگین (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى الارض فساداً ان یقتلوا) بنابر اینکه «یسعون فى الارض» عطف تفسیرى براى «الذین یحاربون» باشد، مى توان گفت داعى بر تفسیر محاربان به فسادگران در زمین، بیان علت کیفرى است که براى آنان ذکر شده است.

۱۰- اجراى حدود الهى، روشى براى مبارزه با فساد اجتماعى و پاسدارى از امنیت جامعه (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى الارض فساداً ان یقتلوا)

۱۱- ضرورت پاسدارى از امنیت و سلامت جامعه ایمانى با سرکوب آشوبگران و فسادانگیزان (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله و یسعون فى الارض فساداً ان یقتلوا)

۱۲- کیفرهاى ویژه محاربان مفسد، کیفرهایى خوار کننده و ذلت آور (ذلک لهم خزى فى الدنیا)

۱۳- ضرورت رسوا ساختن محاربان و فسادگران در جامعه (ذلک لهم خزى فى الدنیا) جمله «ذلک لهم خزى» مى رساند که ضرورت رسوا ساختن محاربان و مفسدان، مفروض گرفته شده و اجراى حد، وسیله اى براى رسوا کردن آنان است.

۱۴- ضرورت برگزیدن شیوه اى ذلت آفرین و اهانت آمیز در اجراى حد بر محارب مفسد (ذلک لهم خزى فى الدنیا) «لهم خزى» مى تواند ارشاد به چگونگى اجراى حد محاربان باشد. یعنى به گونه اى حدود الهى را بر آنان جارى کنید که به خوارى آنان منجر گردد.

۱۵- عذاب بزرگ اخروى پیامد و کیفر ستیزه جویى با خدا و رسول (ص) و فسادگرى در زمین (و لهم فى الاخرة عذاب عظیم)

۱۶- مجازات دنیوى محاربان و فسادانگیزان در مقایسه با مجازات اخروى آنان، بسى اندک و ناچیز است. (ذلک لهم خزى فى الدنیا و لهم فى الاخرة عذاب عظیم) تصریح به بزرگى عذاب محاربان در آخرت در مقابل کیفر دنیوى آنان، گویاى برداشت فوق است.

۱۷- اجراى حدود و مجازاتهاى دنیوى، مستلزم رهایى از عذاب اخروى نیست. (لهم خزى فى الدنیا و لهم فى الاخرة عذاب عظیم)

۱۸- هشدار خداوند به یهود نسبت به فرجام شوم ستیزه جویى با پیامبر (ص) و فسادانگیزى در زمین (من اجل ذلک کتبنا على بنى اسرءیل ... انما جزؤا الذین یحاربون) چون در آیه پیش روى سخن با بنى اسرائیل بود، این آیه مى تواند تعریض به اهداف و اعمال آنان در برابر پیامبر (ص) داشته باشد.

روایات و احادیث

۱۹- گرفتن مال مردم به زور، همراه با زدن آنان در کشور اسلامى، محاربه با خدا و رسول است. (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه) از امام صادق (ع) درباره کسانى که در کشور اسلامى با زدن مردم به غارت اموالشان بپردازند، روایت شده: هولاء من اهل هذه الایة «انما جزؤا الذین ... »[۱]

۲۰- سلاح بر گرفتن و ایجاد ناامنى در راهها همراه با قتل ، محاربه با خدا و رسول و کیفر آن اعدام است. (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... ان یقتلوا) از امام جواد (ع) روایت شده که در پاسخ از سؤال حکم فسادگرانى که راه بر مردم بسته اند فرمود: ... و ان کانوا اخافوا السبیل و قتلوا النفس امر بقتلهم ... .[۲]

۲۱- حاکم اسلامى، وظیفه دار برگزیدن یکى از مجازاتهاى چهارگانه محارب، با رعایت تناسب بین مجازات و جنایت وى (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... او ینفوا من الارض) از امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از معناى آیه فوق روایت شده: ذلک الى الامام یفعل به ما یشاء، قلت: فمفوض ذلک الیه؟ قال: لا، و لکن نحو الجنایة.[۳]

۲۲- اعدام، مجازات محارب فسادگر در زمین در صورت ارتکاب قتل (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... ان یقتلوا) از امام رضا (ع) درباره آیه فوق روایت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً فقتل قتل به ... .[۴]

۲۳- اعدام و بدار آویختن، مجازات محارب فسادگر در زمین در صورت ارتکاب قتل و غارت (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... او یصلبوا) از امام رضا (ع) درباره آیه فوق روایت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً ... و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... .[۵]

۲۴- قطع یک دست و یک پا از جهت مخالف، مجازات محارب فسادگر در زمین، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتکاب قتل (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... او تقطع ایدیهم و ارجلهم من خلف) از امام رضا (ع) درباره آیه فوق روایت شده: اذا حارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً ... و ان اخذ المال و لم یقتل قطعت یده و رجله من خلاف ... .[۶]

۲۵- تبعید محارب (از محل ارتکاب جرم به شهرى دیگر) و قطع معاشرت وى با مردم، کیفر سلاح بر کشیدن بدون قتل و غارت (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... او ینفوا من الارض) از امام رضا (ع) درباره آیه فوق روایت شده: ... و ان شهر السیف فحارب اللّه و رسوله و سعى فى الارض فساداً و لم یقتل و لم یأخذ المال ... ینفى من المصر الذى فعل فیه ما فعل الى مصر غیره و یکتب الى اهل ذلک المصر انه منفى فلا تجالسوه و لا تبایعوه و لا تناکحوه و لا تواکلوه و لا تشاربوه ... .[۷]

۲۶- زندانى کردن، کیفر ایجاد ناامنى در راهها، بدون قتل و غارت (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه ... او ینفوا من الارض) از امام جواد (ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از حکم فسادگرانى که راه بر مرم بسته اند فرمود: ... فان کانوا اخافوا السبیل فقط و لم یقتلوا احداً و لم یأخذوا مالا امر بایداعهم الحبس فان ذلک معنى نفیهم من الارض ... .[۸]

۲۷- بریدن یک دست و یک پا از جهت مخالف و سپس به دار آویختن، کیفر ایجاد ناامنى در راهها به همراه قتل و غارت اموال (انما جزؤا الذین یحاربون اللّه و رسوله ... و ارجلهم من خلف) از امام جواد (ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از حکم فسادگرانى که راه بر مردم بسته اند فرمود: ... و ان کانوا اخافوا السبیل و قتلوا النفس و اخذوا المال امر بقطع ایدیهم و ارجلهم من خلاف و صلبهم بعد ذلک ... .[۹]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱، ۳، ۵، ۲۲، ۲۳، ۲۵
  • افساد: فرجام افساد ۱۸ ; کیفر افساد ۹، ۱۵ ; گناه افساد ۶
  • افشاگرى: جایز ۱۳
  • امنیّت: حفظ امنیّت ۱۱
  • پا: قطع پا ۱، ۲، ۳، ۵، ۲۴، ۲۷
  • جامعه: افساد در جامعه ۲، ۸ ; اهمیت امنیت جامعه ۱۰ ; جامعه دینى ۸، ۱۱
  • حدود: احکام حدود ۲۲ ; فلسفه اجراى حدود ۱۰
  • خدا: جنگ با خدا ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۵، ۱۹، ۲۰ ; هشدار خدا ۱۸
  • دزدى: کیفر دزدى ۲۳
  • دست: قطع دست ۱، ۲، ۳، ۵، ۲۴، ۲۷
  • رهبرى: مسؤولیت رهبرى ۲۱
  • ظلم: کیفر ظلم ۲۱
  • عذاب: مراتب عذاب ۱۵ ; نجات از عذاب ۱۷
  • غارت: کیفر غارت ۲۴، ۲۷
  • فساد: مبارزه با فساد اجتماعى ۱۰
  • قتل: کیفر قتل ۲۲، ۲۳
  • کیفر: اخروى ۱۷ ; کیفر دنیوى ۱۷ ; مراتب کیفر ۱۲، ۱۶
  • مال: غصب مال ۱۹
  • محارب: احکام محارب ۱، ۲، ۳، ۲۳، ۲۴ ; اعدام محارب ۱، ۲، ۳، ۲۰، ۲۲، ۲۳، ۲۷ ; افساد محارب ۳ ; افشاى محارب ۱۳ ; اقسام حد محارب ۲۱ ; تبعید محارب ۱، ۲، ۳، ۲۵ ; حبس محارب ۲۶ ; حد محارب ۱، ۲، ۳، ۷، ۲۵ ; فرجام محارب ۱۸ ; کیفر اخروى محارب ۱۵، ۱۶ ; کیفر دنیوى محارب ۱۶ ; کیفر محارب ۱، ۲، ۳، ۷، ۹، ۱۲، ۱۴، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷ ; گناه محارب ۴، ۶
  • محاربه: موارد محاربه ۱۹، ۲۰
  • محمّد (ص): جنگ با محمّد (ص) ۴، ۶، ۸، ۹، ۱۵، ۱۸، ۱۹، ۲۰
  • مردم: اذیّت به مردم ۱۹ ; ظلم به مردم ۱۹
  • مفسدان: احکام مفسدان ۵ ; اعدام مفسدان ۵، ۲۲، ۲۳ ; افشاى مفسدان ۱۳ ; تبعید مفسدان ۵ ; حد مفسدان ۵ ; کیفر اخروى مفسدان ۱۶ ; کیفر دنیوى مفسدان ۱۶ ; کیفر مفسدان ۵، ۷، ۱۲، ۱۴، ۲۳، ۲۴ ; مبارزه با مفسدان ۱۱ ; مفسد فى الارض ۵
  • ناامنى: حدّ ناامنى ۱۶، ۲۷ ; کیفر ناامنى ۲۰، ۲۵، ۲۶، ۲۷
  • نظام جزایى:۱، ۷، ۲۱
  • یهود: افساد یهود ۱۸ ; هشدار به یهود ۱۸ ; یهود و محمّد (ص) ۱۸

منابع

  1. کافى، ج ۷، ص ۲۴۵، ح ۲; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۶۵- ، ح ۳.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۱۵، ح ۹۱; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۶۷، ح ۱۶.
  3. کافى، ج ۷، ص ۲۴۶، ح ۵; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲۲- ، ح ۱۶۴.
  4. کافى، ج ۷، ص ۲۴۷، ح ۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲۳- ، ح ۱۶۵.
  5. کافى، ج ۷، ص ۲۴۷، ح ۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲۳- ، ح ۱۶۵.
  6. کافى، ج ۷، ص ۲۴۷، ح ۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲۳- ، ح ۱۶۵.
  7. کافى، ج ۷، ص ۲۴۷، ح ۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۶۲۳- ، ح ۱۶۵.
  8. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۱۵، ح ۹۱; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۶۷، ح ۱۶.
  9. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۳۱۵، ح ۹۱; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۶۷، ح ۱۶.