المائدة ٣١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن سال نزول)
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-|معزی=پس برانگیخت خدا کلاغی که می‌کاوید در زمین تا بنمایاندش چگونه نهان سازد پیکر برادر خویش را گفت ای وای بر من آیا عاجز شدم از آنکه مانند این غراب باشم که نهان کنم پیکر برادر خویش را پس گشت از پشیمانان‌
|-|معزی=پس برانگیخت خدا کلاغی که می‌کاوید در زمین تا بنمایاندش چگونه نهان سازد پیکر برادر خویش را گفت ای وای بر من آیا عاجز شدم از آنکه مانند این غراب باشم که نهان کنم پیکر برادر خویش را پس گشت از پشیمانان‌
|-|</tabber><br />
|-|</tabber><br />
{{آيه | سوره = سوره المائدة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::31|٣١]] | قبلی = المائدة ٣٠ | بعدی = المائدة ٣٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::27|٢٧]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المائدة | نزول = [[نازل شده در سال::21|٩ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::31|٣١]] | قبلی = المائدة ٣٠ | بعدی = المائدة ٣٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::27|٢٧]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«یَبْحَثُ»: جستجو و تکاپو می‌کند. «یُوَارِی»: پنهان می‌کند و مخفی می‌دارد. «سَوْأَةَ»: عورت. در اینجا مراد جسد انسان بعد از مرگ است. «یَا وَیْلَتَا»: وای بر من! دردا و حسرتا!. «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ»: مراد این که پشیمان گردید، امّا پشیمانی او به خاطر ترسِ از خدا و ندامتِ بر کار زشت نبود تا توبه بشمار آید؛ بلکه پشیمانی او بدان خاطر بود که سرزنش پدر و مادر و احتمالاً برادران را پیش چشم می‌داشت، و این که تا آنجا درمانده است که نمی‌تواند جسد برادر خود را دفن و او را از دیده دیگران پنهان دارد.
«یَبْحَثُ»: جستجو و تکاپو می‌کند. «یُوَارِی»: پنهان می‌کند و مخفی می‌دارد. «سَوْأَةَ»: عورت. در اینجا مراد جسد انسان بعد از مرگ است. «یَا وَیْلَتَا»: وای بر من! دردا و حسرتا!. «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ»: مراد این که پشیمان گردید، امّا پشیمانی او به خاطر ترسِ از خدا و ندامتِ بر کار زشت نبود تا توبه بشمار آید؛ بلکه پشیمانی او بدان خاطر بود که سرزنش پدر و مادر و احتمالاً برادران را پیش چشم می‌داشت، و این که تا آنجا درمانده است که نمی‌تواند جسد برادر خود را دفن و او را از دیده دیگران پنهان دارد.

نسخهٔ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۳:۴۱


ترجمه

سپس خداوند زاغی را فرستاد که در زمین، جستجو (و کندوکاو) می‌کرد؛ تا به او نشان دهد چگونه جسد برادر خود را دفن کند. او گفت: «وای بر من! آیا من نتوانستم مثل این زاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟!» و سرانجام (از ترس رسوایی، و بر اثر فشار وجدان، از کار خود) پشیمان شد.

سپس خداوند زاغى را برانگيخت كه زمين را [به جستجو] مى‌كاويد، تا به او نشان دهد كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل‌] گفت: واى بر من! آيا عاجز بودم از اين كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟! آن‌گاه از پشيمانان گشت
پس، خدا زاغى را برانگيخت كه زمين را مى‌كاويد، تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل‌] گفت: «واى بر من، آيا عاجزم كه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان كنم؟» پس از [زمره ]پشيمانان گرديد.
آن گاه خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را به چنگال حفر نماید تا به او بنماید چگونه بدن مرده برادر را زیر خاک پنهان کند. (قابیل) گفت: وای (بر من) آیا من از آن عاجزترم که مانند این کلاغ باشم تا جسد برادر را زیر خاک پنهان کنم؟ پس (برادر را به خاک سپرد و) از این کار سخت پشیمان گردید.
پس [در کنار جسد برادرش سرگردان بود که] خدا کلاغی را برانگیخت که زمین را می کاوید تا به او نشان دهد که چگونه جسد برادرش را پنهان کند. [با دیدن حرکات کلاغ] فریاد زد: وای بر من! آیا ناتوان و عاجز بودم از اینکه مانند این کلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم؟! نهایتاً از پشیمانان شد.
خدا كلاغى را واداشت تا زمين را بكاود و به او بياموزد كه چگونه جسد برادر خود پنهان سازد. گفت: واى بر من، نتوانم همانند اين كلاغ باشم و پيكر برادرم را دفن كنم. و در زمره پشيمانان درآمد.
آنگاه خداوند کلاغی برانگیخت که زمین را [با چنگ و منقار] بکاود، تا بدین وسیله به او بنمایاند که چگونه جسد برادرش را [در خاک‌] پنهان کند، [قابیل که چنین دید] گفت وای بر من آیا عاجزم که مثل این کلاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم و بدین‌سان پشیمان شد
آنگاه خداوند كلاغى را فرستاد كه زمين را مى‌كاويد تا به وى بنماياند كه چگونه جسد برادرش را پنهان كند. [قابيل‌] گفت: اى واى بر من، آيا ناتوانم از اينكه مانند اين كلاغ باشم تا پيكر برادرم را پنهان كنم؟ آنگاه از پشيمانان گشت.
(بعد از کشتن، نمی‌دانست جسد او را چه کار کند) پس خداوند زاغی را فرستاد (که زاغ دیگری را کشته بود) تا زمین را بکاود و بدو نشان دهد چگونه جسد برادرش را دفن کند. (هنگامی که دید که آن زاغ چگونه زاغِ مرده را در گودالی که کند پنهان کرد) گفت: وای بر من! آیا من نمی‌توانم مثل این کلاغ باشم و جسد برادرم را دفن کنم؟! پس (سرانجام از ترس رسوائی و بر اثر فشار وجدان، از کرده‌ی خود پشیمان شد و) از زمره‌ی افراد پشیمان گردید.
پس خدا زاغی را برانگیخت که زمین را می‌کاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند. (قابیل) گفت: « وای بر من! آیا عاجز بودم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم‌؟» پس از (زمره‌ی) پشیمانان گردید.
پس برانگیخت خدا کلاغی که می‌کاوید در زمین تا بنمایاندش چگونه نهان سازد پیکر برادر خویش را گفت ای وای بر من آیا عاجز شدم از آنکه مانند این غراب باشم که نهان کنم پیکر برادر خویش را پس گشت از پشیمانان‌


المائدة ٣٠ آیه ٣١ المائدة ٣٢
سوره : سوره المائدة
نزول : ٩ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَبْحَثُ»: جستجو و تکاپو می‌کند. «یُوَارِی»: پنهان می‌کند و مخفی می‌دارد. «سَوْأَةَ»: عورت. در اینجا مراد جسد انسان بعد از مرگ است. «یَا وَیْلَتَا»: وای بر من! دردا و حسرتا!. «فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ»: مراد این که پشیمان گردید، امّا پشیمانی او به خاطر ترسِ از خدا و ندامتِ بر کار زشت نبود تا توبه بشمار آید؛ بلکه پشیمانی او بدان خاطر بود که سرزنش پدر و مادر و احتمالاً برادران را پیش چشم می‌داشت، و این که تا آنجا درمانده است که نمی‌تواند جسد برادر خود را دفن و او را از دیده دیگران پنهان دارد.


تفسیر

نکات آیه

۱- خداوند کلاغى را براى آموزش دفن هابیل به سوى قابیل گسیل داشت. (فبعث اللّه غراباً ... لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۲- کلاغ با کاوش در زمین و پنهان سازى چیزى در آن، قابیل را به کیفیت دفن جثه هابیل رهنمون ساخت. (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۳- قابیل، ناآگاه از کیفیت دفن و پنهان سازى جثه هابیل (لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

روایات و احادیث

۴- قابیل، سرگردان و متحیر در برابر جسد بى جان برادرش هابیل (فبعث اللّه غراباً ... لیریه کیف یورى سوءة اخیه ) برداشت فوق را فرمایش منقول از امام صادق (ع) تأیید مى کند که فرمود: قتل قابیل هابیل و ترکه بالعراء لایدرى ما یصنع به ... .[۱]

۵- کلاغ گسیل داده شده براى تعلیم قابیل، آگاه به تحیر و سرگردانى وى براى دفن هابیل (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه کیف یورى سوءة اخیه ) در برداشت فوق ضمیر فاعلى در «لیریه» به «غراب» برگردانده شده است. یعنى کلاغ به انگیزه نشان دادن چگونگى دفن به قابیل در زمین کاوش مى کرد و چیزى را در آن نهان مى ساخت.

۶- فاصله زمانى اندک میان مرگ هابیل و گسیل کلاغى براى آموزش قابیل (فقتله ... فبعث اللّه غراباً) عطف «بعث» بر «قتله» به وسیله «فاء»، بیانگر برداشت فوق است.

۷- خداوند، عامل اصلى در یادگیرى بشر، حتى در علوم تجربى و حسى (فبعث اللّه غراباً ... لیریه کیف یورى سوءة اخیه ) در برداشت فوق ضمیر فاعلى در «لیریه» به «اللّه» برگردانده شده است. یعنى على رغم اینکه قابیل با مشاهده کند و کاو کلاغ دانشى را فرا گرفته است ولى عامل اصلى در این تعلیم، خداوند بوده است و او این تجربه را به قابیل آموخته است.

۸- حیوانات، مشمول تدبیر خداوند و کارگزارانى براى تحقق اراده و خواست او (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۱- . مجمع البیان، ج ۳، ص ۲۸۶; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۶۱۰، ح ۱۲۴.

۹- نقش حس و مشاهده عینى در فراگیرى و شناخت (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه)

۱۰- مشاهده و بررسى شیوه زیست حیوانات، روشى براى اندوختن تجربیات کارآمد در زندگى انسان (یبحث فى الارض لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۱۱- قابیل، از انسانهاى نخستین و با تجربیات ناچیز و بسیار محدود (لیریه کیف یورى سوءة اخیه ) آگاه نبودن قابیل به کیفیت دفن جسد دلالت دارد که وى از انسانهاى نخستین، و تجربیاتش ناچیز و بسیار محدوده بوده است.

۱۲- اطلاعات و تجربیات انسانهاى نخستین، ناچیز و محدود (لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۱۳- سابقه دیرینه دفن و خاکسپارى مردگان (لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۱۴- ضرروت دفن و خاکسپارى مردگان* (لیریه کیف یورى سوءة اخیه ) مى توان گفت هدف از آموزش خاکسپارى به قابیل، تنها امداد ویژه خداوند به وى نبوده، بلکه برخاسته از ضرورت دفن مردگان نیز بوده است.

۱۵- مقام والاى هابیل در پیشگاه خداوند* (فبعث اللّه غراباً ... لیریه کیف یورى سوءة اخیه ) بر اساس این احتمال که هدف از فرستادن کلاغ و آموزش قابیل، پنهان سازى جسد هابیل باشد، نه برطرف کردن تحیر و سرگردانى قابیل.

۱۶- قابیل، برخوردار از امداد خداوند براى دفن جسد برادرش هابیل (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه) برداشت فوق بر این مبناست که روانه ساختن کلاغ و تعلیم قابیل براى رفع سرگردانى وى صورت گرفته باشد.

۱۷- خداوند، امداد خویش را حتى از گنهکاران دریغ نمى دارد. (فاصبح من الخسرین. فبعث اللّه غراباً ... لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۱۸- وجود کلاغ در زمان حضرت آدم (ع) (فبعث اللّه غراباً)

۱۹- آگاهى غریزى کلاغ بر شیوه پنهان سازى اشیا (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه کیف یورى سوءة اخیه )

۲۰- تأسف قابیل بر نادانى خویش و ناتوانى از برابرى با حیوانى همچون کلاغ (قال یویلتى اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب)

۲۱- قابیل، ملامتگر خویش، به سبب ناتوانى از کیفیت پنهان ساختن جسد هابیل (قال یویلتى اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب)

۲۲- پیکر بیجان هابیل، ناخوشایند براى قابیل (کیف یورى سوءة اخیه ... فاورى سوءة اخى) از آن جهت جسد هابیل «سوءة» (شىء ناخوشایند) نامیده شده که مشاهده آن براى قابیل ناخوشایند بوده است.

۲۳- پشیمانى قابیل از تقصیر خویش در مورد خاکسپارى برادرش هابیل (اعجزت ان اکون ... فاصبح من الندمین) ظاهر این است که جمله «فاصبح ...» متفرع بر جمله «اعجزت» باشد. بنابراین پشیمانى قابیل برخاسته از دفن نکردن جثه برادر خواهد بود.

۲۴- قابیل، پشیمان از قتل برادرش هابیل* (فاصبح من الندمین) بنابر اینکه «فاصبح ...» متفرع باشد بر «فقتله» که در آیه قبل آمده است.

۲۵- قابیل، پس از آگاهى به شیوه خاکسپارى، ناتوان از دسترسى به جسد برادرش هابیل* (قال یویلتى اعجزت ان اکون مثل هذا الغراب ...) تفریع ندامت قابیل بر ناتوانیش بر دفن برادر، مى رساند که وى پس از آگاهى بر کیفیت دفن، دیگر نمى توانسته است جثه او را به خاک بسپارد. بنابراین جثه برادر را پس از کشتن سر به نیست کرده بود. ماضى آوردن فعل «اعجزت» این معنا را تأیید مى کند.

۲۶- سرانجام شوم حسادت و برادرکشى قابیل، درسى براى اهل کتاب (و اتل علیهم نبأ ابنى ءادم ... فاصبح من الندمین) با توجه به اینکه ضمیر در «علیهم» به اهل کتاب باز مى گردد، هدف اصلى از بر شمردن پیامدهاى قتل هابیل، پند گرفتن آنان خواهد بود.

۲۷- قتل نفس محترم، در پى دارنده ندامت قاتل (فاصبح من الندمین) از امام سجاد (ع) روایت شده: ... و الذنوب التى تورث الندم قتل النفس التى حرم اللّه ... قال عزوجل فى قصة قابیل حین قتل اخاه هابیل ... «فاصبح من النادمین» ... .[۲]

۲۸- حفر زمین و دفن کلاغ کشته شده توسط کلاغ دیگر پس از زد و خورد میان آنها ، راهنماى قابیل در پنهان ساختن جسد برادرش به همان شیوه (فبعث اللّه غراباً یبحث فى الارض لیریه کیف یورى سوءة اخیه) از امام سجاد (ع) روایت شده: ... فجاء غرابان فاقبلا یتضاربان حتى قتل احدهما صاحبه ثم حفر الذى بقى الارض بمخالبه و دفن فیها صاحبه ... .[۳]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱۴
  • انسان: علم انسان هاى نخستین ۱۱، ۱۲
  • اهل کتاب: عبرت اهل کتاب ۲۶
  • تجربه: اهمیّت تجربه ۱۰
  • تعلّم: روش تعلّم ۱۰
  • حسد: شومى حسد ۲۶ ; فرجام حسد ۲۶
  • حواس: نقش حواس ۹
  • حیوانات: علم حیوانات ۵، ۱۹ ; غرایز حیوانات ۱۹ ; نقش حیوانات ۸
  • خدا: اراده خدا ۸ ; افعال خدا ۱ ; امداد خدا ۱۶ ; تدبیر خدا ۸ ; تعلیم خدا ۱، ۷ ; عمومیت امداد خدا ۱۷
  • زیست‌شناسى: اهمیّت زیست‌شناسى ۱۰
  • شناخت: ابزار شناخت ۹
  • عبرت: عوامل عبرت ۲۶
  • علوم تجربى: منشأ علوم تجربى ۷
  • فرزندان آدم (ع): قصه فرزندان آدم (ع) ۱، ۲، ۵، ۶، ۲۴، ۲۵
  • قابیل: پشیمانى قابیل ۲۳، ۲۴ ; تجربه قابیل ۱۱ ; تحیّر قابیل ۴ ; تعلیم قابیل ۵، ۶ ; جهل قابیل ۳، ۲۰ ; سرزنش قابیل ۲۱ ; ضعف قابیل ۲۰، ۲۱، ۲۵ ; قابیل و هابیل ۲۲ ; قصه قابیل ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸
  • قاتل: پشیمانى قاتل ۲۷
  • قتل: آثار قتل ۲۷ ; شومى قتل ۲۶
  • کلاغ: تاریخ خلقت کلاغ ۱۸ ; تعلّم از کلاغ ۱، ۲، ۵، ۶، ۲۸ ; شعور کلاغ ۲، ۵، ۶، ۲۸ ; علم کلاغ ۱۹ ; قدرت کلاغ ۲۰
  • گناهکاران: امداد به گناهکاران ۱۷
  • مقربان:۱۵
  • میّت: اهمیّت دفن میّت ۱۴ ; تاریخ دفن میّت ۱۳
  • واجبات:۱۴
  • هابیل: دفن هابیل ۱، ۲، ۳، ۱۶، ۲۱، ۲۳، ۲۵، ۲۸ ; فضایل هابیل ۱۵ ; قتل هابیل ۲۲، ۲۴ ; قصه هابیل ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۱۶، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸ ; هابیل و قابیل ۴، ۲۸

منابع

  1. معانى الاخبار، ص ۲۷۰، ح ۲; بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۷۵، ح ۱۲.
  2. معانى الاخبار، ص ۲۷۰، ح ۲; بحارالانوار، ج ۷۳، ص ۳۷۵، ح ۱۲.
  3. تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۶۶; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۵۹، ح ۴.