النساء ٩٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=ای آنان که ایمان آوردید هرگاه در راه خدا سفر کردید رسیدگی کنید و نگوئید بدان کس که از در زشتی با شما درآمده است نیستی مؤمن خواهید بهره زندگانی دنیا را و نزد خدا است خواستههای فراوان چنین بودید پیش از این پس منت نهاد خدا بر شما پس رسیدگی کنید که خداوند است بدانچه میکنید آگاه | |-|معزی=ای آنان که ایمان آوردید هرگاه در راه خدا سفر کردید رسیدگی کنید و نگوئید بدان کس که از در زشتی با شما درآمده است نیستی مؤمن خواهید بهره زندگانی دنیا را و نزد خدا است خواستههای فراوان چنین بودید پیش از این پس منت نهاد خدا بر شما پس رسیدگی کنید که خداوند است بدانچه میکنید آگاه | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = | {{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::94|٩٤]] | قبلی = النساء ٩٣ | بعدی = النساء ٩٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::41|٤١]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«ضَرَبْتُمْ»: گام برداشتید. به مسافرت رفتید. «تَبَیَّنُوا»: روشن کنید. تحقیق کنید. «تَبْتَغُونَ»: میخواهید. «عَرَض»: حُطام. کالا و متاع فانی دنیا. «کَذلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ»: شما نیز پیش از این چنین وضعی را داشتید و کافر بودید. شما پیش از پذیرش اسلام تنها به خاطر مال دنیا میجنگیدید. | «ضَرَبْتُمْ»: گام برداشتید. به مسافرت رفتید. «تَبَیَّنُوا»: روشن کنید. تحقیق کنید. «تَبْتَغُونَ»: میخواهید. «عَرَض»: حُطام. کالا و متاع فانی دنیا. «کَذلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ»: شما نیز پیش از این چنین وضعی را داشتید و کافر بودید. شما پیش از پذیرش اسلام تنها به خاطر مال دنیا میجنگیدید. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۹
ترجمه
النساء ٩٣ | آیه ٩٤ | النساء ٩٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَرَبْتُمْ»: گام برداشتید. به مسافرت رفتید. «تَبَیَّنُوا»: روشن کنید. تحقیق کنید. «تَبْتَغُونَ»: میخواهید. «عَرَض»: حُطام. کالا و متاع فانی دنیا. «کَذلِکَ کُنتُم مِّن قَبْلُ»: شما نیز پیش از این چنین وضعی را داشتید و کافر بودید. شما پیش از پذیرش اسلام تنها به خاطر مال دنیا میجنگیدید.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
نکات آیه
۱- مؤمنان، وظیفه دار پرهیز از کشتن افراد مشکوک در مسیر سفر براى جهاد قبل از احراز کفر آنان (یا ایّها الّذین امنوا اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا) از سیاق آیه و شأن نزول وارد شده چنین استفاده مى شود که مسلمانان به هنگام حرکت به سوى نبرد در بین راه اگر به افرادى مشکوک مواجه مى شدند، به گمان اینکه آن افراد از قواى دشمن هستند، ممکن بود آنان را به قتل برسانند ; خداوند اهل ایمان را امر مى کند که بدون تحقیق، شخص مشکوک را نکشید.
۲- مؤمنان، هنگام روانه شدن براى جهاد، باید نسبت به اسلام و کفر افراد و نیروهاى مقابل تحقیق نمایند. (یا ایّها الّذین امنوا اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا) متعلّق «فتبیّنوا»، به قرینه «و لا تقولوا ... »، کفر و ایمان افرادى است که مسلمانان به هنگام جهاد با آنان مواجه مى شوند.
۳- سفرهاو مأموریتهاى جنگى مؤمنان، باید همراه با تحقیق و تأمل کافى در همه امور مربوط به جنگ باشد.* (یا ایّها الّذین امنوا اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا) به نظر مى رسد متعلّق حذف شده از «تبیّنوا»، تمام امورى است که در رابطه با جنگ مطرح مى باشد و تمیز کافر از مؤمن، اشاره به مصداقى است که باید مدّ نظر باشد و مورد تبیین قرار گیرد.
۴- ضرورت ایجاد تشکیلات اطلاعاتى، براى تأمین اطلاعات سیاسى و نظامى مسلمانان در جنگ* (یا ایّها الّذین امنوا اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا ... فتبیّنوا) بنابر اینکه متعلّق «فتبیّنوا»، مطلق امور مربوط به جنگ باشد، براى تحقق چنین امرى نیاز به تشکیلات اطلاعاتى خواهد بود.
۵- لزوم احتیاط براى حفظ نفوس، حتّى در شرایط جنگى (یا ایّها الّذین امنوا اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا و لا تقولوا)
۶- حرمت قتل و هر گونه تعرض به دشمن، در صورت اظهار اسلام (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا) مراد از القاى اسلام، به قرینه «لست مؤمناً»، اظهار اسلام با گفتن شهادتین و یا سخنى که حاکى از مسلمان شدن است، مى باشد.
۷- سلام کردن، علامت مسلمانى در صدر اسلام* (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا) برخى برآنند که مراد از القاى سلام، همان گفتن «سلام علیکم» مى باشد. زیرا این گونه تحیّت، در آن زمان مخصوص جامعه اسلامى بود.
۸- لزوم پذیرش اسلام افراد، با کمترین علامت و نشانه دال بر آن* (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا) آیه شریفه سلام کردن شخص را علامت مسلمانى او دانسته و لذا تعرض به او را تحریم کرده است. بنابراین هر کردار و گفتارى که نشانه مسلمانى باشد همین حکم را دارد و گوینده آن مسلمان تلقى مى شود.
۹- تکفیر اظهارکننده اسلام، حرام است. (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا) بنابر اینکه منظور از القاى سلام، اظهار اسلام باشد.
۱۰- ضرورت پرهیز از کشتن افراد و یا گروههاى از دشمنان محارب که تسلیم شده و خواهان ترک نبرد هستند. (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا) با توجه به معناى لغوى «سلام» (صلح)، مراد از القاى سلام، صلح خواهى است. یعنى اگر دشمن خواهان صلح است، نبرد با او جایز نیست و جمله «لست مؤمنا»، اشاره به این معنى دارد که در ترک تعرض، تنها ایمان شرط نیست ; بلکه تسلیم و یا صلح خواهى نیز کافى است.
۱۱- حرمت تعرض و قتل دشمنان در گرو اظهار تسلیم است، نه ایمان آوردن آنان. (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا) بنابراین احتمال که مراد از القاى سلام، تسلیم شدن باشد، نه اظهار اسلام و ایمان.
۱۲- انگیزه هاى مادّى و کسب غنیمت، زمینه اى براى تعرض نابحق به دیگران (و لا تقولوا ... لست مؤمنا تبتغون عرض الحیوة الدّنیا)
۱۳- انگیزه هاى مادى، زمینه اى براى تکفیر دیگران (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمناً تبتغون عرض الحیوة الدّنیا)
۱۴- کم ارزشى و اصالت نداشتن بهره هاى دنیوى (تبتغون عرض الحیوة الدّنیا) «عرض» در لغت به معنى «ناپایدار» است و تعبیر از حیات دنیوى به «عرض»، اشاره به کم ارزشى و ناپایدارى آن است.
۱۵- ناسازگارى دنیاطلبى با حرکت در راه خدا (اذا ضربتم فى سبیل اللّه فتبیّنوا ... تبتغون عرض الحیوة الدّنیا)
۱۶- برترى و فزونى غنائم و اجر و پاداش الهى، بر بهرهاى دنیوى و غنائم جنگى (تبتغون عرض الحیوة الدّنیا فعند اللّه مغانم کثیرة) کلمه «عند اللّه» اشاره به برترى پاداشهاى الهى دارد.
۱۷- شناساندن ارزشهاى برتر، از روشهاى قرآن براى طرد ارزشهاى کم ارزش (تبتغون عرض الحیوة الدّنیا فعند اللّه مغانم کثیرة)
۱۸- غنائم فراوان خداوند از آن مجاهدانى است که در راه او مى جنگند و از دنیاطلبى مى پرهیزند. (اذا ضربتم فى سبیل اللّه ... و لا تقولوا ... فعند اللّه مغانم کثیرة)
۱۹- تکیه بر سرشت سودجوى انسان و جهت دادن به آن، از روشهاى قرآن براى تربیت (تبتغون عرض الحیوة الدّنیا فعند اللّه مغانم کثیرة)
۲۰- کشتار و تعرض نابجا به افراد به خاطر دستیابى به غنیمت، از روشهاى ناپسند دوران جاهلیت (و لا تقولوا ... لست مؤمناً تبتغون عرض الحیوة الدّنیا ... کذلک کنتم من قبل) ظاهراً «کذلک» اشاره است به جمله «تبتغون عرض ... » بر این اساس، مقصود از «من قبل»، قبل از اسلام، یعنى دوران جاهلیت است که به خاطر مال دنیا، بدون هیچ دلیلى دیگران را مى کشتند.
۲۱- رهایى مردم از جاهلیّت و گرایش آنان به اسلام، از نعمتهاى بزرگ الهى (کذلک کنتم من قبل فمنّ اللّه علیکم) «منّت» به معناى نعمت بزرگ است.
۲۲- رهایى آدمى از گرایشهاى جاهلى در اختیار خدا و به مشیت اوست. (کذلک کنتم من قبل فمنّ اللّه علیکم)
۲۳- ایمان اغلب مسلمانان صدر اسلام، در آغاز، ایمانى سطحى و ظاهرى بود و سپس عمیق و ریشه دار شد.* (و لا تقولوا لمن القى الیکم السّلام لست مؤمنا ... کذلک کنتم من قبل) بنابر اینکه «کذلک»، اشاره به «القى الیکم السلام» باشد. یعنى شما مؤمنان واقعى و رزمنده نیز در ابتدا ایمانتان سطحى و تنها اظهار اسلام بود.
۲۴- مسلمانان صدر اسلام موظّف به تفحص در بینش و کردار منحط دوران جاهلیّت خویش و توجّه به تعالى آن در اسلام (کذلک کنتم من قبل فمنّ اللّه علیکم فتبیّنوا) بنابر اینکه متعلق «فتبیّنوا»، «کذلک کنتم من قبل»، باشد. یعنى اگر زمان را درک نکردید و یا فراموش کردید، تحقیق کنید تا اعمال زشت جاهلى براى شما آشکار شود.
۲۵- آگاهى همیشگى و دقیق خداوند به اعمال انسان و انگیزه هاى او (انّ اللّه کان بما تعملون خبیراً) «خبیر» به کسى گفته مى شود که به باطن اشیا آگاه است.
۲۶- توجّه به آگاهى دقیق خداوند از اعمال و انگیزه هاى آن، زمینه پرهیز از تخلف فرامین خداوند (فتبیّنوا انّ اللّه کان بما تعملون خبیراً)
موضوعات مرتبط
- احکام:۱، ۲، ۶، ۹، ۱۰، ۱۱
- اسلام: آثار اقرار به اسلام ۶، ۸، ۹، ۱۱ ; گرایش به اسلام ۲۱
- اطلاعات: اهمیّت اطلاعات سیاسى ۴ ; اهمیّت اطلاعات نظامى ۴
- امکانات دنیوى: بی ارزشى امکانات دنیوى ۲۴
- انحطاط: ریشهیابى انحطاط ۲۴
- انسان: تمایلات انسان ۲۵ ; عمل انسان ۲۵ ; منفعتطلبى انسان ۱۹
- انگیزه: آثار انگیزه مادى ۱۲، ۱۳
- بغى: زمینه بغى ۱۲ ; ناپسندى بغى ۲۰
- تبلیغ: روش تبلیغ ۱۷
- تربیت: روش تربیت ۱۹
- تکفیر: احکام تکفیر ۹ ; زمینه تکفیر ۱۳
- جاهلیّت: رسوم جاهلیّت ۲۰ ; نجات از جاهلیّت ۲۱، ۲۲
- جنگ: اطلاعات در جنگ ۴ ; شرایط جنگ ۳ ; غنیمت جنگى ۱۶، ۱۸
- جهاد: احکام جهاد ۲ ; شرایط جهاد ۲
- حفظ نفس: اهمیّت حفظ نفس ۵
- خدا: پاداش خدا ۱۶ ; علم خدا ۲۵، ۲۶ ; مشیّت خدا ۲۲ ; نعمتهاى خدا ۲۱
- دنیاطلبى: آثار دنیاطلبى ۱۵ ; اجتناب از دنیاطلبى ۱۸
- ذکر: آثار ذکر ۲۶
- سبیلاللّه:۱۵، ۱۸
- سلام: آثار سلام ۷ ; سلام در صدر اسلام ۷
- عصیان: موانع عصیان ۲۶
- غنیمت: جنگى ۱۶
- عمل: ناپسند ۲۰
- قتل: اجتناب از قتل ۱ ; احکام قتل ۶، ۱۰ ; قتل حرام ۱، ۶، ۱۰، ۱۱ ; ناپسندى قتل ۲۰
- مجاهدان: فضایل مجاهدان ۱۸
- محارب: آثار استیمان محارب ۱۰، ۱۱ ; تسلیم محارب ۱۰
- محرّمات:۶، ۹، ۱۱
- مسلمانان: ایمان مسلمانان صدر اسلام ۲۳ ; حرمت تکفیر مسلمانان ۹ ; مسلمانان صدر اسلام ۲۴ ; مسؤولیت مسلمانان ۲۴
- مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۱، ۲، ۳
- نعمت: ارزش نعمت هاى دنیوى ۱۶ ; نعمت دنیوى ۱۴
- هدایت: روش هدایت ۱۷