النساء ٩٥

از الکتاب
کپی متن آیه
لاَ يَسْتَوِي‌ الْقَاعِدُونَ‌ مِنَ‌ الْمُؤْمِنِينَ‌ غَيْرُ أُولِي‌ الضَّرَرِ وَ الْمُجَاهِدُونَ‌ فِي‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ بِأَمْوَالِهِمْ‌ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ فَضَّلَ‌ اللَّهُ‌ الْمُجَاهِدِينَ‌ بِأَمْوَالِهِمْ‌ وَ أَنْفُسِهِمْ‌ عَلَى‌ الْقَاعِدِينَ‌ دَرَجَةً وَ کُلاًّ وَعَدَ اللَّهُ‌ الْحُسْنَى‌ وَ فَضَّلَ‌ اللَّهُ‌ الْمُجَاهِدِينَ‌ عَلَى‌ الْقَاعِدِينَ‌ أَجْراً عَظِيماً

ترجمه

(هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترک‌کنندگان جهاد] برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.

ترتیل:
ترجمه:
النساء ٩٤ آیه ٩٥ النساء ٩٦
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْقَاعِدُونَ»: نشستگان. واپس نشستگان با اجازه فرمانده. «غَیْرُ»: بدل یا صفت (الْقَاعِدُونَ) است. «أُوْلِی الضَّرَرِ»: زیان دیدگان. افراد معذور. مانند بیماران و کوران و لنگان. «أَجْراً عَظِیماً»: واژه (أَجْراً) می‌تواند مفعولٌ‌به دوم یا مفعول مطلق (فَضَّلَ) و یا منصوب به نزع خافض باشد.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: وقتى كه اين آية نازل گرديد بنا به روايت براء بن عازب و زيد بن ارقم و زيد ابن ثابت در اين موقع عمرو بن ام‌مكتوم سر رسيد.[۳] و گفت: يا رسول اللّه من كه كور هستم در چه موقعيتى قرار مى گيرم و آيه «غير اولى الضّرر» نازل گرديد.[۴]

تفسیر

نکات آیه

۱- نابرابرى مرتبه و درجه مجاهدان در راه خدا با کسانى که على رغم توانمندى در جهاد شرکت نمى کنند. (لا یستوى القاعدون من المؤمنین غیر اولى الضرر و المجاهدون فى سبیل اللّه)

۲- نابرابرى درجه و مقام ناتوانان از شرکت در جهاد، با آنان که على رغم توانمندى در جهاد شرکت نمى کنند. (لا یستوى القاعدون من المؤمنین غیر اولى الضرر و المجاهدون فى سبیل اللّه) اگر همه کسانى که در جهاد شرکت نمى کنند، چه ناتوان و چه توانا، در یک رتبه بودند، استثنا، یعنى «غیر اولى الضرر» بى معنا بود.

۳- مجاهدان را نباید از نظر اجتماعى با توانمندان بازنشسته از جنگ یکسان و همانند شمرد. (لا یستوى القاعدون من المؤمنین غیر اولى الضرر و المجاهدون فى سبیل اللّه) مقصود این است که در شرایط مساوى، اولویت در حقوق اجتماعى از آن مجاهدان راه خداست.

۴- تأمین هزینه هاى مالى پیکار در راه خدا، جهاد مالى در راه خداست. (و المجاهدون فى سبیل اللّه باموالهم و انفسهم)

۵- خداوند، برترى دهنده مقام جهادگران با مال و جان بر بازنشستگان از جنگ (فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدین درجة)

۶- جهاد با مال و جان، باید معیارى در واگذارى مقامها و منصبها به افراد باشد. (فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدین درجة) با توجه به اینکه هر کس را خدا برترى دهد، جامعه اسلامى نیز باید براى او برترى قائل بشود.

۷- اعطاى درجه و اجر و پاداش از سوى خداوند بر اساس نظامى عادلانه (فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدین درجة وکلاّ ... اجراً عظیماً)

۸- تفاوت درجات در پیشگاه خداوند، وابسته به عملکرد انسان (فضّل اللّه المجاهدون باموالهم و انفسهم على القاعدین درجة)

۹- نوید الهى به پاداش نیک براى مجاهدان و نیز مؤمنان بازنشسته از جنگ (فضّل اللّه ... على القاعدین درجة وکلاّ وعد الله الحسنى)

۱۰- پاداش نیکوى الهى، ثمره ایمان (لایستوى القاعدون من المؤمنین ... کلاّ وعد اللّه الحسنى)

۱۱- بازنشستگان از جهاد، هنگامى از پاداش الهى برخوردارند که از روى بى ایمانى، ترک جهاد نکرده باشند. (لایستوى القاعدون من المؤمنین ... کلاّ وعد اللّه الحسنى) چون «من المؤمنین» حال براى «القاعدون» است، مى رساند که بازنشستگان از جنگ در صورتى قابل مقایسه با مجاهدان هستد که ایمانشان محفوظ باشد. یعنى بازماندنشان از جنگ در شرایطى نباشد که موجب سلب ایمان آنان گردد و یا ترک جهاد از روى بى ایمانى به فرامین خدا و رسول نباشد.

۱۲- جهاد با مال و جان، از برترین ارزشها در نظام ارزشى اسلام (لایستوى القاعدون ... و المجاهدون ... باموالهم و انفسهم فضّل اللّه المجاهدین باموالهم و انفسهم)

۱۳- جهاد، از واجبات کفایى (لایستوى القاعدون ... کلاّ وعد اللّه الحسنى)

۱۴- مؤمنانى که بازماندنشان از جهاد موجب خسارتى به جبهه مؤمنان شود، مشمول پاداش الهى نیستند. (لایستوى القاعدون من المؤمنین غیر اولى الضّرر ... کلاّ وعد اللّه الحسنى) برداشت فوق بر این اساس است که «ضرر» به معناى زیان رسانى باشد; چنانچه در لسان العرب در معناى «لا ضرر» آمده است: اى لا یضر الرجل اخاه. و با توجه به اینکه «غیر» صفت «القاعدون» است، معناى جمله چنین مى شود: بازماندگان از جنگ در صورتى که عدم حضورشان موجب ضرر به جبهه مسلمانان نگردد، از اجر و پاداش الهى بهره مند خواهند بود.

۱۵- خداوند، مجاهدان را با اعطاى مقامى بلند و پاداش بزرگ، بر بازنشستگان از جهاد برترى داده است. (فضّل اللّه المجاهدین باموالهم و انفسهم على القاعدین درجة ... و فضّل اللّه المجاهدین على القاعدین اجراً عظیماً) «اجراً عظیماً»، مفعول به براى «فضّل» است و در «فضّل»، معناى عطا کردن تضمین شده ست.

۱۶- ترغیب مؤمنان به جهاد و بذل مال و جان در راه خدا (لایستوى القاعدون ... و المجاهدون ... فضّل اللّه المجاهدین على القاعدین اجراً عظیماً)

موضوعات مرتبط

  • احکام:۱۳
  • ارزش: ملاک ارزش ۵، ۶، ۱۲
  • ایمان: پاداش ایمان ۱۰
  • پاداش: مراتب پاداش ۱۵ ; موجبات پاداش ۱۱
  • جنگ: معذور از جنگ ۳، ۹
  • جهاد: احکام جهاد ۱۳ ; تدارکات جهاد ۴ ; ترک جهاد ۱۱ ; تشویق به جهاد ۱۶ ; جهاد با مال ۴، ۵، ۶، ۱۲، ۱۶ ; فضیلت جهاد ۱۲ ; متخلفان از جهاد ۲، ۱۴ ; معذور از جهاد ۲، ۱۱، ۱۵ ; وجوب جهاد ۱۳
  • خدا: بشارت خدا ۹ ; پاداش خدا ۷، ۱۰، ۱۱ ; عدالت خدا ۷ ; عطایاى خدا ۷، ۱۵ ; محرومان از پاداش خدا ۱۴
  • سبیل‌اللّه:۱، ۴، ۱۶
  • عمل: آثار عمل ۸
  • گزینش: ملاک گزینش ۶
  • مجاهدان: پاداش مجاهدان ۹، ۱۵ ; فضایل مجاهدان ۱، ۳، ۵، ۱۵
  • مدیر: شرایط مدیر ۶
  • مقربان: تفاوت مقربان ۸
  • مؤمنان: پاداش مؤمنان ۹
  • نظام قضایى:۷
  • واجب کفایى:۱۳

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۳۴.
  3. در صحيح ترمذى از ابن عباس و نيز طبرى در تفسير خويش از طرق كثيره چنين روايت كرده اند كه درباره عبدالله بن ام‌مكتوم و عمرو و عبدالله بن جحش نازل گرديده است، چنان كه صاحب كشف الاسرار نيز آن را تأييد كرده است و گويد كه عمرو مؤذن رسول خدا صلى الله عليه و آله بوده است.
  4. صاحب مجمع البيان گويد: آيه درباره كعب بن مالك از بنى‌سلمة و مرارة بن ربيع از بنى عمرو بن عوف و هلال بن امية از بنى واقف نازل شده كه از دستور پيامبر در شركت نمودن در جنگ تبوك تخلف ورزيدند و خداوند پوزش صاحبان عذر موجه را از قبيل عبدالله بن ام‌مكتوم پذيرفت براى اين كه كور بوده يعنى (اولى الضّرر) چنان كه در تفسير ابوحمزه ثمالى نيز ذكر شده است.