تفسیر:المیزان جلد۸ بخش۱۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۶: خط ۶:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۷۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۷۸ </center>
<span id='link116'><span>
<span id='link116'><span>
==اشكالی بر رواياتى كه اصحاب اعراف را، صاحبان داراى حسنات و سيئات مساوى، تفسير مى كنند ==
مؤلف: اين روايات، همان طورى كه مى بينيد، اصحاب «اعراف» را به كسى تفسير مى كند كه حسنات و سيئاتش در ميزان برابر هم باشد، و اين كه در بعضى از روايات دارد كه جملۀ «لَم يَدخُلُوهَا وَ هُم يَطمَعُون»، كلام اصحاب اعراف است، با آيات اعراف منطبق نيست، و بيانش گذشت.
مؤلف: اين روايات، همان طورى كه مى بينيد، اصحاب اعراف را به كسى تفسير مى كند كه حسنات و سيئاتش در ميزان برابر هم باشد، و اين كه در بعضى از روايات دارد كه جمله «لم يدخلوها و هم يطمعون»، كلام اصحاب اعراف است، با آيات اعراف منطبق نيست، و بيانش گذشت.


علاوه بر اين كه در تفسير «و الوزن يومئذ الحق» گفتيم كه ميزان، يا به رجحان حسنات سنگين مى شود، و يا به رجحان سيئات خفيف. و اما اين كه حسنات و سيئات در ميزان با هم برابر باشد، فرض ندارد. چون معنا ندارد ميزان هم سنگين شود و هم سبك، و اگر هم فرض كنيم كسانى باشند كه حسنات و سيئات شان با هم برابر باشد، چنين كسانى مانند كفار و مستضعفانى كه حجت بر آن ها تمام نشده و در اثر ضعف مشاعر مكلف به تكليف نگرديده اند، اعمالشان سنجيده نمى شود.
علاوه بر اين كه در تفسير «وَ الوَزنُ يَومَئِذٍ الحَقّ» گفتيم كه ميزان، يا به رجحان حسنات سنگين مى شود، و يا به رجحان سيئات خفيف. و اما اين كه حسنات و سيئات در ميزان با هم برابر باشد، فرض ندارد. چون معنا ندارد ميزان هم سنگين شود و هم سبك، و اگر هم فرض كنيم كسانى باشند كه حسنات و سيئات شان با هم برابر باشد، چنين كسانى مانند كفار و مستضعفانى كه حجت بر آن ها تمام نشده و در اثر ضعف مشاعر مكلّف به تكليف نگرديده اند، اعمالشان سنجيده نمى شود.


بله، از روايت اخير چه بسا استفاده شود كه منظور از كسانى كه حسنات و سيئاتشان برابر است، همان مستضعفانى هستند كه در انتظار امر خدايند، كه اگر خواست، مشمول غفرانشان قرار دهد و اگر خواست، عذابشان كند. و خلاصه استفاده شود كه برابرى حسنات و سيئات، كنايه از نبودن رجحان باشد.  
بله، از روايت اخير چه بسا استفاده شود كه منظور از كسانى كه حسنات و سيئاتشان برابر است، همان مستضعفانى هستند كه در انتظار امر خدايند، كه اگر خواست، مشمول غفرانشان قرار دهد و اگر خواست، عذابشان كند. و خلاصه استفاده شود كه برابرى حسنات و سيئات، كنايه از نبودن رجحان باشد.  
خط ۱۵: خط ۱۴:
بنابراين، اشكال وزن بر طرف مى شود، وليكن اشكال ديگرى در روايت باقى مى ماند و آن، اين است كه با ظاهر آيات اعراف منطبق نيست. چون در اين آيات، براى اصحاب اعراف صفاتى ذكر شده كه جز بر مردان فوق العاده و مقربان درگاه خدا و صدرنشينان مقام كرامت و سعادت تطبيق نمى شود، و معلوم است كه مستضعفان، هرچه هم ما آنان را اهل سعادت بدانيم، داراى چنين مقامى نيستند.
بنابراين، اشكال وزن بر طرف مى شود، وليكن اشكال ديگرى در روايت باقى مى ماند و آن، اين است كه با ظاهر آيات اعراف منطبق نيست. چون در اين آيات، براى اصحاب اعراف صفاتى ذكر شده كه جز بر مردان فوق العاده و مقربان درگاه خدا و صدرنشينان مقام كرامت و سعادت تطبيق نمى شود، و معلوم است كه مستضعفان، هرچه هم ما آنان را اهل سعادت بدانيم، داراى چنين مقامى نيستند.


در مجمع البيان، از ابو عبدالله «عليه السلام» نقل مى كند كه فرموده است: اعراف تل هايى است بين بهشت و دوزخ كه هر پيغمبر و يا وصى پيغمبر با گناهكاران امتش در آن جا مى ايستند، مانند سرلشكرانى كه با ضعفاى لشكر خود، در قلب لشكر قرار مى گيرند. آنگاه وقتى نيكوكاران امتش راه بهشت را پيش مى گيرند، آن وصى پيغمبر به گناهكارانى كه با او ايستاده اند، مى گويد: ببينيد برادران نيكوكار خود را، كه به بهشت مى روند، لاجرم گناهكاران به آنان سلام مى كنند. اين است معناى «و نادوا أصحاب الجنة أن سلام عليكم»، و معناى جمله «لم يدخلوها و هم يطمعون»،
در مجمع البيان، از ابوعبدالله «عليه السلام» نقل مى كند كه فرموده است:  
 
«اعراف»، تل هايى است بين بهشت و دوزخ كه هر پيغمبر و يا وصى پيغمبر با گناهكاران امتش در آن جا مى ايستند، مانند سرلشكرانى كه با ضعفاى لشكر خود، در قلب لشكر قرار مى گيرند. آنگاه وقتى نيكوكاران امتش راه بهشت را پيش مى گيرند، آن وصى پيغمبر به گناهكارانى كه با او ايستاده اند، مى گويد: ببينيد برادران نيكوكار خود را، كه به بهشت مى روند، لاجرم گناهكاران به آنان سلام مى كنند. اين است معناى «وَ نَادَوا أصحَابُ الجَنَّةِ أن سَلَامٌ عَلَيكُم»، و معناى جملۀ «لَم يَدخُلُوهَا وَ هُم يَطمَعُونَ»،
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۷۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۱۷۹ </center>
اين است كه اين گناهكاران هنوز خود داخل بهشت نشدند و اميدوارند كه آن پيغمبر و يا امام، كه همراه آنان است، شفاعت شان كند. و وقتى مى بينند كه گناهكاران راه دوزخ را پيش گرفته و مى روند، از درِ تضرع مى گويند: «ربنا لا تجعلنا مع القوم الظالمين».
اين است كه اين گناهكاران هنوز خود داخل بهشت نشدند و اميدوارند كه آن پيغمبر و يا امام، كه همراه آنان است، شفاعت شان كند. و وقتى مى بينند كه گناهكاران راه دوزخ را پيش گرفته و مى روند، از درِ تضرع مى گويند: «رَبَّنَا لَا تَجعَلنَا مَعَ القَومِ الظَّالِمِينَ».


آنگاه اصحاب اعراف، يعنى انبياء و جانشينان ايشان، رجالى را از اهل عذاب صدا زده و از درِ شماتت مى گويند: جماعت شما و استكبارى كه مى ورزيديد، شما را بى نياز نكرد، آيا اين همراهان ما نبودند كه شما آنان را به خاطر فقر و فلاكت شان به بازى مى گرفتيد؟ و آنان را تحقير نموده، دنياى تان را به رُخ شان مى كشيديد؟ آنگاه رو به مستضعفان كرده، به امر خداوند مى گويند: «أدخلوا الجنة لا خوف عليكم و لا أنتم تحزنون».
آنگاه اصحاب اعراف، يعنى انبياء و جانشينان ايشان، رجالى را از اهل عذاب صدا زده و از درِ شماتت مى گويند: جماعت شما و استكبارى كه مى ورزيديد، شما را بى نياز نكرد، آيا اين همراهان ما نبودند كه شما آنان را به خاطر فقر و فلاكت شان به بازى مى گرفتيد؟ و آنان را تحقير نموده، دنياى تان را به رُخ شان مى كشيديد؟ آنگاه رو به مستضعفان كرده، به امر خداوند مى گويند: «أُدخُلُوا الجَنَّةَ لَا خَوفٌ عَلَيكُم وَ لَا أنتُم تَحزَنُونَ».


مؤلف: مرحوم قمى، در تفسير خود، از پدرش از حسن بن محبوب، از ابى ايوب، از مرثد، از امام صادق «عليه السلام»، قريب به اين مضمون را نقل كرده است.
مؤلف: مرحوم قمى، در تفسير خود، از پدرش از حسن بن محبوب، از ابى ايوب، از مرثد، از امام صادق «عليه السلام»، قريب به اين مضمون را نقل كرده است.
خط ۳۵: خط ۳۶:
مؤلف: سائل، رجال را با اعراف يكى دانسته، و لذا امام هم در جواب، بر طبق ارتكاز او جواب داده، و گويا سائل، اعراف را جمع عرف، به معناى عريف و عارف مى دانسته، همچنان كه به اين معنا نيز، روايات زيادى وارد شده كه پاره اى از آن در اين جا نقل خواهد شد.
مؤلف: سائل، رجال را با اعراف يكى دانسته، و لذا امام هم در جواب، بر طبق ارتكاز او جواب داده، و گويا سائل، اعراف را جمع عرف، به معناى عريف و عارف مى دانسته، همچنان كه به اين معنا نيز، روايات زيادى وارد شده كه پاره اى از آن در اين جا نقل خواهد شد.
<span id='link117'><span>
<span id='link117'><span>
==چند روايت در مورد اين كه ائمه اهل بيت «ع»، اصحاب اعراف هستند ==
==چند روايت در مورد اين كه ائمه اهل بيت «ع»، اصحاب اعراف هستند ==
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از ابى بصير، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير «و على الأعراف رجال يعرفون كلا بسيماهم» فرموده: مائيم اصحاب اعراف. چون هر كسى را كه ما بشناسيم (من عرفنا)، بازگشتش به سوى بهشت، و هر كسى را كه ما نشناسيم (من انكرنا)، سرانجام كارش به سوى دوزخ خواهد بود.
و نيز در همان كتاب، به سند خود، از ابى بصير، از امام صادق «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير «و على الأعراف رجال يعرفون كلا بسيماهم» فرموده: مائيم اصحاب اعراف. چون هر كسى را كه ما بشناسيم (من عرفنا)، بازگشتش به سوى بهشت، و هر كسى را كه ما نشناسيم (من انكرنا)، سرانجام كارش به سوى دوزخ خواهد بود.
۱۸٬۴۰۲

ویرایش