تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۱۴: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴: خط ۴:




«'''يَا أَيهَا النَّبىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلى الْقِتَالِ ...'''»:
«'''يَا أَيُّهَا النَّبىُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلى الْقِتَالِ ...'''»:


كلمه «تحريض»، «تحضيض»، «ترغيب» و «حث»، همه به يك معنا است. و كلمه «فقه» با كلمه «فهم» يك معنا را مى رساند الا اين كه كلمه فقه در رساندن معنا رساتر است.
كلمۀ «تحريض»، «تحضيض»، «ترغيب» و «حثّ»، همه به يك معنا است. و كلمه «فقه» با كلمه «فهم» يك معنا را مى رساند، جز اين كه كلمه «فقه» در رساندن معنا رساتر است.
<span id='link82'><span>
<span id='link82'><span>


==رمز اين كه يك مؤمن صابر، مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد ==
==رمز اين كه يك مؤمن صابر، مى تواند بر ده نفر كافر چيره گردد ==
و اين كه فرمود: «ان يكن منكم عشرون صابرون يغلبوا ماتين»، مقصود از كلمه «مأتين دويست نفر از كفار است. همچنان كه در جمله بعد، كلمه «الف» را مقيد به كفار نموده. و همچنين در جمله «و ان يكن منكم ماة»، مقصود صد نفر صابر است كه قبلا كلمه «عشرون» را مقيد بدان كرده بود.
و اين كه فرمود: «إن يَكُن مِنكُم عِشرُونَ صَابِرُونَ يَغلِبُوا مِأتَينِ»، مقصود از كلمۀ «مأتين»، دويست نفر از كفار است. همچنان كه در جمله بعد، كلمه «ألف» را به كفار مقید نموده. و همچنين در جملۀ «وَ إن يَكُن مِنكُم مِأة»، مقصود صد نفر صابر است كه قبلا كلمۀ «عشرون» را، بدان مقید كرده بود.


و حرف باء در جمله «بانهم قوم لا يفقهون»، سببيت را مى رساند و ممكن هم هست به اصطلاح ادبى باء آلت باشد. هر چه باشد جمله را تعليليه مى كند و اين تعليل متعلق به كلمه «يغلبوا» است. و معنايش اين است كه:  
و حرف «باء» در جملۀ «بِأنَّهُم قَومٌ لَا يَفقَهُون»، سببيت را مى رساند، و ممكن هم هست به اصطلاح ادبى، «باء»، آلت باشد. هرچه باشد، جمله را تعليليه مى كند و اين تعليل، متعلق به كلمۀ «يغلبوا» است. و معنايش اين است كه:  


بيست نفر صابر از شما بر دويست نفر از كسانى كه كافر شده اند غالب مى شود، و صد نفر صابر از شما بر هزار نفر از كسانى كه كافر شده اند غالب مى آيند، و اين غلبه به علت اين است كه كفار مردمى هستند كه نمى فهمند.
بيست نفر صابر از شما بر دويست نفر از كسانى كه كافر شده اند، غالب مى شود، و صد نفر صابر از شما، بر هزار نفر از كسانى كه كافر شده اند، غالب مى آيند، و اين غلبه، به علت اين است كه كفار مردمى هستند كه نمى فهمند.


و همين نبودن فهم در كفار، و در مقابل، بودن آن در مؤمنان باعث شده كه يك نفر از بيست نفر مؤمن بيشتر از ده نفر از دويست نفر كافر به حساب آيد، و بر همين اساس آيه شريفه حكم كلى خود را روى همين حساب برده و مى فرمايد:  
و همين نبودن فهم در كفار، و در مقابل، بودن آن در مؤمنان باعث شده كه يك نفر از بيست نفر مؤمن، بيشتر از ده نفر از دويست نفر كافر به حساب آيد، و بر همين اساس آيه شريفه، حكم كلى خود را روى همين حساب برده و مى فرمايد:  


بيست نفر از مؤمنين بر دويست نفر از كفار غالب مى شوند؛ و سرش اين است كه مؤمنان در هر اقدامى كه مى كنند اقدامشان ناشى از ايمان به خداست، و ايمان به خدا نيرويى است كه هيچ نيروى ديگرى معادل آن نبوده و در برابر آن تاب مقاومت نمى آورد.  
بيست نفر از مؤمنان بر دويست نفر از كفار غالب مى شوند؛ و سرّش اين است كه مؤمنان در هر اقدامى كه مى كنند، اقدامشان ناشى از ايمان به خداست، و «ايمان به خدا»، نيرويى است كه هيچ نيروى ديگرى معادل آن نبوده و در برابر آن تاب مقاومت نمى آورد.  


چون به دست آوردن نيروى ايمان مبنى بر فهم صحيح است ، و همين فهم صحيح صاحبش را به هر خلق و خوى پسنديده اى متصف مى سازد، و او را شجاع و با شهامت و پر جرات و داراى استقامت و وقار و آرامش قلب و وثوق به خدا بار مى آورد، چنين كسى اطمينان و يقين دارد به اين كه به هر تقدير چه كشته شود و چه بكشد برد با اوست ؛ زيرا در هر دو تقدير پاداشش بهشت است، و او در خود مصداقى براى مرگ به آن معنائى كه كفار معتقدند و آنرا نابودى مى پندارند نمى بيند.
چون به دست آوردن نيروى ايمان مبنى بر فهم صحيح است، و همين فهم صحيح، صاحبش را به هر خُلق و خوى پسنديده اى متصف مى سازد، و او را شجاع و با شهامت و پر جرأت و داراى استقامت و وقار و آرامش قلب و وثوق به خدا بار مى آورد. چنين كسى اطمينان و يقين دارد به اين كه به هر تقدير، چه كشته شود و چه بكشد، برد با اوست؛ زيرا در هر دو تقدير، پاداشش بهشت است، و او در خود مصداقى براى مرگ به آن معنایى كه كفار معتقدند و آن را نابودى مى پندارند، نمى بيند.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۱۶۲ </center>
به خلاف كفار كه اتكاءشان همه بر هواى نفس و اعتمادشان همه بر ظواهرى است كه شيطان در نظرشان جلوه مى دهد، و معلوم است دل هائى كه تمام اعتمادشان بر هوا و هوس است هرگز متفق نمى شوند، و اگر هم احيانا متفق شوند اتفاقشان دائمى نيست، و دوامشان تا جائى است كه پاى جان به ميان نيايد و گرنه از آن جائى كه مرگ را نابودى مى دانند اتفاقشان مبدل به تفرقه مى شود.  
به خلاف كفار كه اتكاءشان همه بر هواى نفس و اعتمادشان همه بر ظواهرى است كه شيطان در نظرشان جلوه مى دهد، و معلوم است دل هایى كه تمام اعتمادشان بر هوا و هوس است، هرگز متفق نمى شوند، و اگر هم احيانا متفق شوند، اتفاقشان دائمى نيست، و دوامشان تا جایى است كه پاى جان به ميان نيايد و گرنه از آن جایى كه مرگ را نابودى مى دانند، اتفاقشان مبدّل به تفرقه مى شود.  


و بسيار نادر است كه دلى بى ايمان تا پاى جان بر سر هواهاى خود پايدار بماند، مگر اين كه مشاعرش را از دست داده باشد، و گر نه با احساس كمترين خطر از ميدان در مى رود. مخصوصا مخاطرات عمومى كه بطورى كه تاريخ نشان مى دهد زودتر از هر خطر ديگرى اين قبيل مردم را از پاى در مى آورد. مانند از پاى در آمدن مشركان در جنگ بدر، كه با كشته شدن هفتاد نفر همه فرارى شدند، با اين كه عده شان هزار نفر بود، و نسبت هفتاد با هزار تقريبا نسبت يك است به چهارده.  
و بسيار نادر است كه دلى بى ايمان تا پاى جان بر سر هواهاى خود پايدار بماند، مگر اين كه مشاعرش را از دست داده باشد، و گرنه با احساس كمترين خطر از ميدان در مى رود. مخصوصا مخاطرات عمومى كه به طورى كه تاريخ نشان مى دهد، زودتر از هر خطر ديگرى اين قبيل مردم را از پاى در مى آورد. مانند از پاى در آمدن مشركان در جنگ «بدر»، كه با كشته شدن هفتاد نفر، همه فرارى شدند، با اين كه عده شان هزار نفر بود، و نسبت هفتاد با هزار، تقريبا نسبت يك است به چهارده.  


پس فرارى شدن ايشان در حقيقت به معناى فرارى شدن چهارده نفر از يك نفر است، و اين نيست مگر به خاطر فقه مؤمنان كه خود علم و ايمان را در بر دارد، و به خاطر جهل كفار كه خود ملازم با كفر و هوى پرستى است.
پس فرارى شدن ايشان، در حقيقت به معناى فرارى شدن چهارده نفر از يك نفر است، و اين نيست مگر به خاطر فقه مؤمنان، كه خود علم و ايمان را در بر دارد، و به خاطر جهل كفار كه خود ملازم با كفر و هوا پرستى است.


«'''الْئََنَ خَفَّف اللَّهُ عَنكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضعْفاً فَإِن يَكُن ...'''»:
«'''الْئََنَ خَفَّف اللَّهُ عَنكُمْ وَ عَلِمَ أَنَّ فِيكُمْ ضعْفاً فَإِن يَكُن ...'''»:


يعنى اگر از شما صد صابر باشد بر دويست نفر غلبه مى كند، و اگر صابران از شما هزار نفر باشند بر دو هزار نفر از كفار غلبه مى كنند بر همان اساسى كه در آيه قبلى گذشت.
يعنى: اگر از شما صد صابر باشد، بر دويست نفر غلبه مى كند، و اگر صابران از شما هزار نفر باشند، بر دو هزار نفر از كفار غلبه مى كنند، بر همان اساسى كه در آيه قبلى گذشت.
<span id='link83'><span>
<span id='link83'><span>


۱۸٬۳۸۸

ویرایش