الصافات ٢٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن جزییات آیه)
 
خط ۳۹: خط ۳۹:
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء مشركين آيات خدا و دعوت پيامبر را و استبعادشان رستاخير خود و پدرانشانرا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link125 | اشاره به وجه تسميه قيامت به يوم الفصل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از الذين ظلموا در آيه : احشرواالذين ظلموا...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link127 | ازواج و ماكانوا يعبدون من دون الله]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به هدايت در فاهدوهم الى صراط الجحيم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | مراد از سؤ ال در وقنوهم انهم مسؤ ولون سؤ ال از چيست ؟]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link130 | اعتراض كفار به بزرگان و رهبران خود در قيامت كه شما باعث گمراهى ما بوديد و جوابرؤ ساى كفر به پيروان خود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link131 | تابع و متبوع در عذاب مشتركند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | مقصود از عبادالله المخلصين و اينكه رزق معلوم دارند و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى مخلصين آماده مى شود.]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت با يكديگر]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | شجره زقوم و وصف آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | رواياتى درباره مسؤ ول بودن انسان ، و درذيل برخى آيات گذشته]]


}}
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۳

کپی متن آیه
مَا لَکُمْ‌ لاَ تَنَاصَرُونَ‌

ترجمه

شما را چه شده که از هم یاری نمی‌طلبید؟!

|شما را چه شده است كه يكديگر را يارى نمى‌كنيد
شما را چه شده است كه همديگر را يارى نمى‌كنيد؟!
(به آنان خطاب شود که) چرا شما (در دفع عذاب) به یکدیگر نصرت نمی‌کنید؟
[به آنان گویند:] شما را چه شده که یکدیگر را [برای رهایی از عذاب] یاری نمی دهید؟
چرا يكديگر را يارى نمى‌كنيد؟
شما را چه می‌شود که همدیگر را یاری نمی‌کنید؟
شما را چيست كه يكديگر را يارى نمى‌كنيد؟
(ای مشرکان!) شما چرا همدیگر را یاری نمی‌دهید (و در نجات هم نمی‌کوشید؟).
«برایتان چیست [:چه بیماری است] (که) همدیگر را یاری نمی‌کنید؟!»
چه شود شما را که همدیگر را یاری نکنید

What is the matter with you? Why do you not help one another?
ترتیل:
ترجمه:
الصافات ٢٤ آیه ٢٥ الصافات ٢٦
سوره : سوره الصافات
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَنَاصَرُونَ»: همدیگر را یاری نمی‌دهید. اصل آن (لا تَتَنَاصَرُونَ) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25» بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26»

(به آنان گفته مى‌شود:) چه شد كه امروز يكديگر را يارى نمى‌كنيد؟ (آرى، نمى‌توانند يكديگر را يارى كنند،) بلكه آنان امروز كاملًا تسليم (قدرت خداوند) هستند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25»

بعد از وقوف اهل عصيان و طغيان، از روى توبيخ به ايشان گويند:

ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ‌: چيست مر شما را كه يارى يكديگر نمى‌كنيد در تخليص عذاب و عقاب. ايشان جواب ندهند، حق تعالى ملائكه را فرمايد كه ايشان بر نصرت قدرت ندارند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21» احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ «22» مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى‌ صِراطِ الْجَحِيمِ «23» وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ «24» ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25»

بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «27» قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ (30)


جلد 4 صفحه 427

ترجمه‌

اينست روز جدا شدن حق از باطل كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد

جمع كنيد آنها را كه ستم كردند و امثال آنها را و آنچه را كه بودند ميپرستيدند

از غير خدا پس راهنمائى كنيد آنها را براه دوزخ‌

و بازداريدشان همانا آنها بازخواست شدگانند

چيست شما را كه يكديگر را يارى نميكنيد

بلكه آنها امروز تسليم شدگانند

و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند

گويند همانا شما بوديد كه مى‌آمديد ما را از راه قوّت‌

گويند بلكه نبوديد گروندگان‌

و نبود ما را بر شما تسلّطى بلكه بوديد گروهى سركشان.

تفسير

پس از آنكه كفّار در ذيل آيه سابقه گفتند اين روز مجازات است خودشان با يكديگر يا ملائكه بآنها گويند اين روز فصل خصومت است بين اهل حق و باطل كه بحكم الهى از يكديگر ممتاز شوند و خطاب از مصدر جلال صادر شود بملائكه كه كسانيرا كه ظلم نمودند بخلق خصوصا بانبياء و اولياء و امثال آنها را كه ظلم نمودند بخودشان در عبادت و اطاعت بتها و شياطين جمع‌آورى نمائيد و با آنچه عبادت و اطاعت مينمودند آنها را در دنيا بغير حق از قبيل بتها و كسانيكه دعوى خدائى نمودند يا دعوى نبوّت و امامت كردند بباطل دست جمع هدايت نمائيد آنانرا براه جهنّم و تعبير بهدايت از قبيل بشارت بعذاب براى طعنه و توبيخ است يعنى شما بايد هدايت براه بهشت شويد كارى كرديد كه هدايت براه دوزخ شديد و بردن بتها بدوزخ مكرّر ذكر شده كه براى توهين آنها در نظر بت‌پرستها و فروزينه آتش است و فرمان توقيف آنها در موقف حشر صادر گردد براى پرسش از عقائد و اعمال و ولايت ائمه اطهار چنانچه در چندين روايت معتبر تصريح شده و در بيشتر آنها ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ذكر شده و آنكه كسى تا جواز ولايت آنحضرت را در دست نداشته باشد از صراط عبورش ندهند و در بعضى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه تجاوز نميكند قدم بنده‌اى از جاى خود تا پرسش شود از چهار چيز از جوانى او كه در چه صرف نموده و از عمرش كه در چه تمام كرده و از مالش‌


جلد 4 صفحه 428

كه از كجا جمع نموده و در چه خرج كرده و از دوستى ما اهلبيت و از طرق عامّه هم اين معنى و آنكه سؤال از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ميشود بثبوت رسيده است و بعدا براى سركوبى و توبيخ و تعيير بآنها گفته ميشود چرا امروز با يكديگر كمك نميكنيد ولى آنروز ديگر آنها كاملا تسليم و منقاد و حاضر براى عذابند چون بكلّى عاجز و از همه جا رانده و مانده‌اند يا آنكه حاضرند يكديگر را تسليم نمايند بجاى آنكه نصرت و يارى كنند با هم چون بعضى مستسلمون را بمتسالمون و آنرا به اين معنى تفسير نموده‌اند و بنظر حقير وجهى ندارد چون تسالم بمعناى صلح و سازش است و استسلام بمعناى گردن نهادن و تسليم شدن و آنها با يكديگر مخاصمه دارند چنانچه خداوند فرموده پس بعضى از آنها اقبال ببعضى نموده براى ملامت و استيضاح از آنها گويند شما بسر ما آمديد و بزور و قوّت بازوى جانب راست ما را وادار بدين باطل كرديد آنها جواب گويند چنين نبود شما خودتان باطنا ايمان نداشتيد و ما شما را مجبور نميتوانستيم بكنيم بلكه شما خودتان بد ذات و مايل بطغيان و سركشى بوديد لذا زير فرمان انبياء و اوليا نرفتيد و گوش بسخنان ما داديد و الّا ما بر شما سلطنتى نداشتيم و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه گمراه شدگان بگمراه كنندگان گويند شما از راه نصيحت و خيرخواهى و حق‌گوئى بر ما وارد شديد و ما را فريب داديد چون عرب بچيزيكه از جانب راست بيايد تيمّن ميجويند و آنها در جواب گويند شما نرفتيد تحصيل عقائد حقه نمائيد لذا قلبا شاك و متزلزل بوديد و طبعا مايل بطغيان و سركشى و تا ما سخنى گفتيم پذيرفتيد و گر نه تسلّطى از ما بر شما وجود نداشت و اجبارى بعمل نيامد كه موجب عذرى براى شما در پيشگاه احديّت باشد.


جلد 4 صفحه 429

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ما لَكُم‌ لا تَناصَرُون‌َ «25»

چه‌ شد ‌که‌ ديگر ‌شما‌ يكديگر ‌را‌ ياري‌ نميكنيد.

فرداي‌ قيامت‌ اهل‌ محشر دو دسته‌ ميشوند اهل‌ حق‌ و اهل‌ باطل‌ اما اهل‌ حق‌ كساني‌ هستند ‌که‌ نصرت‌ دين‌ ‌خدا‌ و انبياء ‌خدا‌ و اولياء ‌او‌ و مؤمنين‌ ‌را‌ ميكردند ‌که‌ تمام‌ نصرت‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و ميفرمايد إِن‌ تَنصُرُوا اللّه‌َ يَنصُركُم‌ وَ يُثَبِّت‌ أَقدامَكُم‌ ‌محمّد‌ (ص‌) آيه 8 خداوند ‌آنها‌ ‌را‌ ‌هم‌ ‌در‌ دنيا و ‌هم‌ ‌در‌ آخرت‌ نصرت‌ ميفرمايد إِنّا لَنَنصُرُ رُسُلَنا وَ الَّذِين‌َ آمَنُوا فِي‌ الحَياةِ الدُّنيا وَ يَوم‌َ يَقُوم‌ُ‌-‌ الأَشهادُ مؤمن‌ آيه 54 بعلاوه‌ شفعاء روز قيامت‌ نصرت‌ ميكنند بشفاعت‌ ‌در‌ حق‌ ‌آنها‌ و ‌آنها‌ بسيارند شفاعت‌ كبري‌ خاص‌ ‌محمّد‌ و فاطمه‌ و ائمه اطهار و شفاعت‌ صغري‌ قرآن‌ علماء و مؤمنين‌ ‌در‌ حق‌ يكديگر ‌حتي‌ اطفال‌ مؤمنين‌ و مسئله‌ شفاعت‌ ‌از‌ ضروريات‌ مذهب‌ شيعه‌ ‌است‌ ولي‌ خاص‌ باهل‌ حق‌ ‌است‌ ‌غير‌ اهل‌ حق‌ قابليت‌ ندارند و احدي‌ ‌آنها‌ ‌را‌ شفاعت‌ نميكند بلكه‌ ‌خدا‌ و انبياء و ائمه‌ و صديقه طاهره‌ و مؤمنين‌ و قرآن‌ خصم‌ ‌آنها‌ هستند و مخاصمه‌ ميكنند ويل‌ لمن‌ ‌کان‌ شفعائه‌ خصمائه‌ و اما اهل‌ باطل‌ ‌در‌ دنيا انصاري‌ ‌بر‌ ‌خود‌ تخيل‌ و تصور ميكنند مشركين‌ اصنام‌ و بتهاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميگويند وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ يونس‌ آيه 19 و خداوند ميفرمايد وَ ما نَري‌ مَعَكُم‌ شُفَعاءَكُم‌ُ الَّذِين‌َ زَعَمتُم‌ أَنَّهُم‌ فِيكُم‌ شُرَكاءُ انعام‌ آيه 94 يهود و نصاري‌ گمان‌ ميكنند ‌که‌ مثل‌ حضرت‌ موسي‌ و حضرت‌ عيسي‌ و ساير انبياء بني‌ اسرائيل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ياري‌ ميكنند و حال‌ آنكه‌ ‌آنها‌ خصم‌ اينها هستند كتاب‌ تورية و انجيل‌ ‌را‌ چه‌ كردند ‌با‌ احكام‌ موسي‌ و عيسي‌ چه‌ رفتار كردند ‌با‌ انبياء چه‌ معامله‌ كردند و اما اهل‌ ضلالت‌ و مخالفين‌ گمان‌ ميكنند ‌که‌ رؤساء ‌آنها‌ و خلفاء جور ‌از‌ ‌آنها‌ دست‌گيري‌ ميكنند و حال‌ آنكه‌ ميفرمايد ‌در‌ همين‌ سوره‌ آيه 32 فَإِنَّهُم‌ يَومَئِذٍ فِي‌ العَذاب‌ِ مُشتَرِكُون‌َ و نيز ميفرمايد وَ لَن‌ يَنفَعَكُم‌ُ اليَوم‌َ إِذ ظَلَمتُم‌ أَنَّكُم‌ فِي‌ العَذاب‌ِ مُشتَرِكُون‌َ زخرف‌ آيه 38

جلد 15 - صفحه 136

38 و هكذا ساير اهل‌ باطل‌ ‌که‌ ميفرمايد ليس‌ ‌لهم‌ ناصر و ‌لا‌ معين‌ و ‌هم‌ چنين‌ ساير فرق‌ باطله‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 25)- به هر حال این دوزخیان بینوا که به مسیر جهنم هدایت می‌شوند دستشان از همه جا بریده و کوتاه می‌گردد، در این هنگام به آنها گفته می‌شود شما که در دنیا در مشکلات به هم پناه می‌بردید، و از یکدیگر کمک می‌گرفتید «چرا در اینجا از هم یاری نمی‌طلبید»؟! (ما لَکُمْ لا تَناصَرُونَ).

ج4، ص137

آری! تمام تکیه گاههائی که در دنیا برای خود می‌پنداشتید همه در اینجا ویران گشته است، نه از یکدیگر می‌توانید کمک بگیرید، و نه معبودهایتان به یاری شما می‌شتابند، که آنها خود نیز بیچاره و گرفتارند.

نکات آیه

۱ - ناتوانى مشرکان و هم فکران و معبودهاى آنان از یارى یکدیگر (احشروا الذین ظلموا و أزوجهم ... ما لکم لاتناصرون)

۲ - سرزنش و استهزا، از عذاب هاى روحى منکران معاد و مشرکان در موقف و بر سر راه دوزخ (ما لکم لاتناصرون) برداشت یاد شده از «ما»ى استفهامیه در «ما لکم» - که درصدد توبیخ و تهکم است - به دست مى آید.

۳ - یادآورى ناتوانى و ذلت مشرکان و منکران معاد و نیز بطلان عقاید آنها در موقف و پیش از ورود به دوزخ، از عذاب هاى دیگر روحى آنان (ما لکم لاتناصرون)

موضوعات مرتبط

  • تذکر: تذکر ذلت اخروى مشرکان ۳; تذکر ذلت اخروى مکذبان معاد ۳; تذکر عجز اخروى مشرکان ۳; عجز اخروى مکذبان معاد ۳
  • قیامت: مواقف قیامت ۳
  • مشرکان: استهزاى اخروى مشرکان ۲; امداد به مشرکان ۱; سرزنش اخروى مشرکان ۲; عجز مشرکان ۱; عذاب اخروى مشرکان ۲، ۳; عذاب روحى مشرکان ۲، ۳
  • معاد: استهزاى اخروى مکذبان معاد ۲; سرزنش اخروى مکذبان معاد ۲; عذاب اخروى مکذبان معاد ۲، ۳; عذاب روحى مکذبان معاد ۲، ۳
  • معبودان باطل: امداد به معبودان باطل ۱; عجز معبودان باطل ۱

منابع