عبس ٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و نیست بر تو که او پاکی نجوید | |-|معزی=و نیست بر تو که او پاکی نجوید | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره عبس | نزول = | {{آيه | سوره = سوره عبس | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::7|٧]] | قبلی = عبس ٦ | بعدی = عبس ٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«وَ مَا عَلَیْکَ»: در حالی که گناهی بر تو نیست. چه گناهی بر تو است؟ حرف واو حالیّه یا عاطفه است. واژه (مَا) نافیه یا استفهامیّه است. | «وَ مَا عَلَیْکَ»: در حالی که گناهی بر تو نیست. چه گناهی بر تو است؟ حرف واو حالیّه یا عاطفه است. واژه (مَا) نافیه یا استفهامیّه است. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۴
ترجمه
عبس ٦ | آیه ٧ | عبس ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«وَ مَا عَلَیْکَ»: در حالی که گناهی بر تو نیست. چه گناهی بر تو است؟ حرف واو حالیّه یا عاطفه است. واژه (مَا) نافیه یا استفهامیّه است.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۶، سوره عبس
- اشاره به شان نزول اين آيات و غرض سوره كه عبارتست از عتاب هر كس كه ثروتمندان
- خبرى عتاب آميز حاكى از روى گرداندن يك مرد نابينا و عنايت و توجه به توانگران
- اشاره به اينكه قرآن كريم ((تذكره )) است
- مقصود از اينكه درباره قرآن فرمود: ((فى صحف مكرمة ...))
- اشاره به اينكه ملائكه اى مخصوص سفراى وحى و تحت امرجبرئيل متصدى حمل و ابلاغ آن به پيامبران بوده اند
- روايتى حاكى از اعراض پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) از ابن ام مكتوم ونزول آيات : ((عبس و تولى ...))
- بيان اينكه آيات عتاب به روشنى متوجه پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) نيست ونزول آن در مورد روى گرداندن آن حضرت از ام مكتوم از جهات مختلف مخدوش و مردود است
- روايتى ديگر حاكى از نزول آيات عتاب در مورد مردى از بنى اميه
نکات آیه
۱ - مسلمانان براى تزکیه کسانى که خود را از تعالیم الهى بى نیاز مى پندارند، هیچ تکلیف و مسؤولیتى ندارند. (و ما علیک ألاّ یزّکّى) ما در «و ما علیک ألاّ یزّکّى» مى تواند نافیه باشد که با تقدیر مبتداى محذوف معناى آیه چنین مى شود: «نیست بر تو باکى در مورد اقدام نکردن او به تزکیه خویش» و نیز ممکن است استفهامیه و مفاد آن چنین باشد: «چیست بر تو در مورد اقدام نکردن او به تزکیه خویش»؟ در هر صورت مراد این است که بى توجّهى شخص کافر به تزکیه خویش، براى تو مسؤولیت آفرین نیست که هدایت او را بر پذیرش مؤمن مقدم مى دارى!.
۲ - کسانى که شایستگى ارشاد دیگران را ندارند، مسؤول ناپاکى آنان نیز نیستند.* (و ما علیک ألاّ یزّکّى) این احتمال وجود دارد که مفاد جمله «و ما علیک...»، بستن راه عذر بر اعتراض کننده به حضور ابن ام مکتوم باشد. با این بیان که اگر خود را در برابر ناپاکى کافران مسؤول مى دانى خطاکرده اى; زیرا همین برخوردى که با آن نابینا داشتى، نشان مى دهد که نمى توانى عهده دارِ مقام ارشاد دیگران باشى و این تکلیف از تو برنمى آید.
۳ - اعتراض کننده به حضور ابن ام مکتوم در مجلس پیامبر(ص)، شایستگى لازم را براى ارشاد و هدایت دیگران نداشت.* (و ما علیک ألاّ یزّکّى) سرزنش فردى که در مجلس پیامبر(ص) به ارشاد کافران پرداخته بود و حضور ابن ام مکتوم را در آن مجلس مانع کار خود مى دید، از دو جهت بوده است; ۱- ترش رویى براى حضور مسلمانى که ممکن است براى تزکیه شدن یا شنیدن تذکرات پیامبر(ص)، خود را به مجلس آن حضرت رسانده بود; ۲- پرداختن به کارى که در شأن او نبوده و شایستگى آن را نداشته است.
۴ - وظیفه تزکیه و پاکسازى دیگران از آلودگى هاى معنوى، تکلیفى سنگین و نیازمند برخوردارى از کمالاتى ویژه است. (و ما علیک ألاّ یزّکّى) نفى تکلیف از مخاطب، در مورد تزکیه کافرانى که در مجلس پیامبر(ص) حضور داشتند، بیانگر آن است که وى در مقامى نبود که این تکلیف از او ساخته باشد و خداوند، از چنین افرادى انجام دادن آن را نخواسته است.
۵ - معارف و تعالیم دین، مایه پاکى انسان از پلیدى ها است. (و ما علیک ألاّ یزّکّى) براساس شأن نزول آیه شریفه، حضور کافران سرشناس در مجلس پند و اندرز، مایه برخورد ناهنجار فرد مسلمان با ابن ام مکتوم بوده است. این که آیه از اسلام نیاوردن آنان، با تعبیر «تزکیه نخواستن» یادکرده است، گویاى ثمربخشى تعالیم دین در تزکیه است.
۶ - بى نیاز دیدن خویش از تعالیم دین، مصداق بارز ناپاکى و محرومیت از تزکیه است. (أمّا من استغنى ... و ما علیک ألاّ یزّکّى)
۷ - استقبال مردم از مجالس وعظ و ارشاد، زمینه ساز تکلیف مبلغان به پذیرش آنان و روى گردانى مردم از آن مجالس، مایه رفع تکلیف از ارشادگران است. (أن جاءه الأعمى ... لعلّه یزّکّى ... من استغنى ... و ما علیک ألاّ یزّکّى)
۸ - ثروتمندان، در خطر محرومیت از تزکیه و تصفیه باطن* (أمّا من استغنى ... ألاّ یزّکّى) برداشت یاد شده براساس احتمالى است که در معناى «استغنى» داده شده که مراد غنى و ثروتمند بودن است.
موضوعات مرتبط
- انسان: تزکیه انسان ها ۱، ۴; مسؤول تزکیه انسان ها ۲
- پاکى: عوامل پاکى ۵
- پلیدیها: عوامل پلیدیها ۶
- تبلیغ: سختى تبلیغ ۴; شرایط تبلیغ ۳، ۴
- تزکیه: زمینه محرومیت از تزکیه ۸; محرومان از تزکیه ۶
- ثروتمندان: ثروتمندان و تزکیه ۸
- دین: آثار بى نیازى از دین ۶; نقش دین ۵
- عبدالله بن ام مکتوم: ویژگیهاى معترض به عبدالله بن ام مکتوم ۳
- مبلغان: زمینه مسؤولیت مبلغان ۷; نیازهاى معنوى مبلغان ۴
- مسلمانان: تکلیف مسلمانان ۱; محدوده مسؤولیت مسلمانان ۱
- موعظه: آثار اعراض از موعظه ۷; آثار قبول موعظه ۷
- نیازها: نیاز به تکامل ۴
- هدایت: آثار هدایت ۲