روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۴۲: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۴۲ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۴۲ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۱۹
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، بَابُ الْفُرُوضِ عَلَى الْجَوَارِح
قال امير المومنين ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۴۱ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۳ ش ۱ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۳ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۷۱
امير المؤمنين عليه السّلام در وصيتش بفرزندش محمّد بن حنفيّه- رضى اللَّه عنه- فرمود: فرزند عزيزم آنچه را نميدانى مگوى، بلكه همگى آنچه را كه ميدانى مگوى، زيرا خداى تعالى بر كلّيه اعضاء تو وظائف و واجباتى را مقرّر و مفروض داشته است كه در روز قيامت بوسيله آنها بر تو احتجاج ميكند، و از آنها سؤال مينمايد. و آن اعضاء را تذكّر داده، و موعظه كرده، و بر حذر داشته، و تأديب نموده، و آنها را بيهوده رها نكرده است، چنان كه خداى عزّ و جلّ فرموده است: «و آنچه را كه علم به آن ندارى پيروى مكن، زيرا گوش و چشم و دل همگى آنها در معرض مسئوليّتند». (اسراء: ۳۶) و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «آنگاه كه آن خبر را در مجالس و محافلتان زبانزد خود ميكنيد، و چيزى را از دهانهاتان منتشر ميسازد كه نسبت به صحّت و واقعيّت آن علم نداريد، و اين كار را آسان و بىاهميّت مىپنداريد در صورتى كه آن، نزد خدا گناهى عظيم است». (نور: ۱۵) و آنگاه خداى عزّ و جلّ آن اعضاء را به بند طاعت خود كشيده، و در اين باره فرموده است: «آيا اى كسانى كه ايمان آوردهايد، ركوع كنيد، و سر بسجده نهيد، و پروردگارتان را عبادت كنيد، و كار نيك بجا آوريد، تا مگر رستگار شويد» (حج: ۷۷) پس اين فريضهاى جامع و فراگير و واجب است بر همگى جوارح، و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «و اينكه سجدهگاهها از آن خدا است، پس هيچ كس را با خدا مخوانيد و شريك عبادت او مسازيد» (جنّ: ۱۸) و مقصود از سجدهگاهها (مساجد) كه در اين آيه آمده، صورت، و دو دست، و دو زانو، و دو انگشت بزرگ پا است. و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «و در حدّ توانائى شما نبود كه اعمال زشتتان را- بعلّت ترس از اينكه گوشتان و چشمهاتان و پوستهاتان بزيان شما شهادت دهند- از اعضايتان پوشيده داريد» (فصّلت: ۲۲) و مقصود از جلود (پوستها) در اينجا فروج و عورت است. سپس خداى عزّ و جلّ هر عضو از اعضاى تو را بفرضى اختصاص داده، و به آن فرض تصريح كرده است، چنان كه بر گوش واجب كرده است كه معاصى را ننيوشد، و در اين باره خداى عزّ و جلّ فرموده است: «و همانا فرو فرستاده است در اين كتاب بر شما كه چون شنيديد كه به آيات خدا كفر مىورزند و آن را بمسخره مىگيرند، پس با آنان منشينيد تا اينكه از آن بگذرند و به كلام ديگرى خود را سرگرم نمايند و الّا شما نيز مانند ايشان باشيد « (نساء ۱۴۰): و نيز فرموده است: «و چون كسانى را ببينى كه به آيات قرآن طعن ميزنند، يا آن را به استهزاء ميگيرند، پس از ايشان دورى گزين، تا ببحثى ديگر سرگرم شوند» (انعام: ۶۸) سپس خداى تعالى مورد نسيان را استثناء كرده، و فرموده است: «و اگر شيطان دورى گزيدن از مجلس ايشان را از ياد تو ببرد، پس بعد از متذكّر شدن با قوم ظالمين منشين» (انعام: ۶۸) و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «پس آن گروه از بندگان مرا بشارت ده كه بسخن گوش فرا ميدارند، و آنگاه از بهترين آن پيروى يا به بهترين آن عمل ميكنند، ايشان همان كسانى هستند كه خدا هدايتشان كرده، و ايشان همان خردمندانند» (زمر: ۱۸) و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «و چون بلغوى و سخن پوچى بگذرند در آن شركت نكنند، و با ترفع بر آن بگذرند». (فرقان: ۷۲) و خداى عزّ و جلّ فرموده است: «و كسانى كه چون سخن لغو را بشنوند از آن دورى گزينند» (قصص: ۵۵) پس اين چيزيست كه خداى عزّ و جلّ آن را بر گوش واجب ساخته، و آن عمل گوش است. و بر چشم فرض و مقرّر داشته است كه بر چيزى كه خداى عزّ و جلّ آن را بر او حرام كرده است نگاه نكند، پس خداى عزّ من قائل در اين باره فرموده است: «مردان مؤمن را بگوى تا چشمهاشان را فرو پوشند، و اعضاء تناسلشان را نگاه دارند» (نور: ۳۰) و بر اين گونه نگريستن شخص بعورت ديگرى را تحريم كرده است، و بر زبان اقرار و اظهار پيوند عقيده قلبى را فرض فرموده است، و او عزّ و جلّ فرموده است: «بگوئيد ما بخدا و آنچه بر ما نازل شده است ايمان آورديم- تا آخر آيه» (بقره: ۱۲۶) و او عزّ و جلّ فرموده است: «و با مردم سخن نيك بگوئيد» (بقره: ۸۳). و بر قلب، كه فرمانده اعضاء است كه بوسيله آن تعقّل ميكنى و مىفهمى، و فرمان و رأى او را بكار مىبندى، فرض كرده، و او عزّ و جلّ فرموده است: «مگر كسى كه او را مجبور سازند در حالى كه قلبش مطمئن به ايمان باشد تا آخر آيه» (نحل: ۱۰۶). و خداى تعالى در باره قومى كه بزبان اظهار ايمان كردهاند، و دلهاشان ايمان نياورده فرموده است: «كسانى كه بزبان گفتند: ما ايمان آورديم، در حالى كه دلهاشان ايمان نياورده» (مائده: ۴۱) و او عزّ و جلّ فرموده است: «آگاه باشيد كه دلها با ياد خدا آرام ميگيرند» (رعد: ۲۸) و او عزّ و جلّ فرموده است: «و اگر آنچه را در دل داريد آشكار سازيد يا آن را پنهان كنيد، خدا شما را بوسيله آن بحساب ميكشد، و آنگاه هر كه را بخواهد مىآمرزد، و هر كه را بخواهد عذاب ميكند» (بقره: ۲۸۴) و بر دستها فرض كرده است كه آن دو را بسوى چيزى كه خداى عزّ و جلّ آن را حرام كرده است دراز نكنى، و آنها را در طاعت او بكار برى، و در اين باره فرموده است: «اى كسانى كه به آئين حقّ گرائيدهايد، چون قصد بپاخاستن براى نماز كنيد، پس صورتهاتان را و دستهاتان را تا مرفقها بشوئيد، و سرهاتان را و پاهاتان تا كعبين مسح كنيد» (مائده: ۶) و او عزّ و جلّ فرموده است: «پس چون (هنگام نبرد) با كافران برخورد كنيد وظيفه شما زدن گردنها است» (محمّد: ۴) و بر پاها فرض كرده است كه آنها را در مسير طاعت او انتقال دهى، و آن دو را در مسير شخص گناهكار براه نبرى، و او عزّ و جلّ در اين باره فرموده است: «و از سر كبر و غرور در زمين راه مسپار، زيرا تو هر چه باشى زمين را زير گامهايت نخواهى شكافت، و بهر قدر كه قد برافرازى ببلندى كوهها نخواهى رسيد همگى آن صفات كه ذكر شده صفات بد آن نزد پروردگار تو ناپسند بوده است». (اسراء: ۳۷) و او عزّ و جلّ فرموده است: «آن روز بر دهانهاشان مهر ميزنيم، و دستهاشان با ما سخن ميگويند، و پاهاشان به آنچه ميكردهاند گواهى ميدهند» (يس: ۶۵) پس از پاها خبر داده است كه آنها در روز قيامت بر ضرر اين چيزيست كه خداى تبارك و تعالى بر اعضاء تو فرض كرده است، پس اى فرزند عزيز من، از خدا بترس، و آنها را در طاعت و خشنودى او بكار ببر، و زنهار از آنكه خداى تعالى تو را در معصيت خويش ببيند، يا در مقام طاعت خود نيابد، كه در اين صورت از زيانكاران خواهى بود. و بر تو باد بخواندن قرآن، و عمل بمحتواى آن، و ملتزم بودن بفرائض و شرايعش، و حلالش و حرامش، و امرش و نهيش، و شبزندهدارى با آن، و تلاوتش در شب و روزت، زيرا كه آن پيمانى از جانب خداى تبارك و تعالى بسوى خلق او است، و از اين رو بر هر مسلمانى واجب است كه هر روز در پيمان خود بنگرد، اگر چه با خواندن پنجاه آيه باشد. و بدان كه درجات بهشت بشماره آيات قرآنست، پس چون روز قيامت فرا رسد، بقارى قرآن ميگويند: «بخوان و صعود كن، پس بعد از پيمبران و صديقين بلندمقامتر از او در بهشت وجود نميدارد». و اين وصيّت طولانى است كه ما موضع حاجت آن را گرفتيم. و لا حول و لا قوّة الا باللَّه العليّ العظيم، و الحمد للَّه ربّ العالمين