روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۳: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۳ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۳ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۵۲
آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۱، بَابُ الْمِيَاهِ وَ طُهْرِهَا وَ نَجَاسَتِهَا
و سيل ع :
من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۲ | حدیث | من لايحضره الفقيه جلد ۱ ش ۱۵۶۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۱ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۳۶
و نيز از ان حضرت پرسيدند: آبگيرى كه در آن مردار باشد حكم آن چيست؟ فرمود: اگر آب چنان غالب است كه بوى مردار در آن سرايت نكرده اشكال ندارد، وضو ساز و غسل كن. و هر كس در سفر جنب شود و جز برف چيزى براى غسل نيابد اشكال ندارد كه با ماليدن همان برف بر بشره و پوست بدن خويش مسمّاى غسل يا وضو را بعمل آورد. و نيز اشكال ندارد كه شخص جنب با دست خود از خمره آب بردارد. (در صورتى كه دست وى به منى يا نجاست ديگر آلوده نباشد). و اگر شخص جنب كه مشغول غسل است، آب از زمين برجست و در ظرف آب افتاد يا اينكه آب از بدنش جارى شد و چند قطره در ظرف آب افتاد اشكالى ندارد و غسلش صحيح است. مترجم گويد: «اين نيز از مواردى است كه چون حرج بوده خداوند آن را آسان كرده، چنان كه روايت آن را كلينىّ در كافى نقل فرموده است و در آن بآيه مباركه تمسّك شده». و اشكالى ندارد كه مرد و زن هر دو از يك ظرف آب غسل كنند، لكن زن با باقيمانده (آب مصرفى) مرد غسل مىكند و مرد با باقيمانده آب زن غسل نكند. و بزرگتر چيزى كه ممكن است در چاه آب فرو افتد و در آن بميرد (و آب را متغيّر سازد) انسان است (و شارع مقرّر فرموده كه) هفتاد دلو از آب آن چاه كشيده شود، و بعد به مصرف تطهير و شرب برسد، و كوچكتر چيزى كه در چاه فرو مىافتد صعوه (دم) (جنبانك پرنده كوچكتر از گنجشك) است، پس يك دلو از آب آن ميكشند و بعد مصرف ميكنند و در فاصله ميان انسان و صعوه به تناسب و اندازه آن چيزى كه در چاه مىافتد (آب ميكشند)، پس اگر موشى در آن افتاد و اندامش متلاشى نگشته يك دلو آب از آن چاه كشيده مىشود، و هر گاه أجزايش از هم گسيخته باشد هفت دلو، و اگر الاغى در آن افتاد بمقدار يك كرّ (كه اندازه آن در آب كرّ گذشت) از آب كشيده مىشود، و هر گاه سگى در چاه افتاد بمقدار سى دلو تا چهل دلو از آن كشيده مىشود، و اگر گربهاى در آن افتاد (و مرد) هفت دلو از آن كشيده مىشود، و اگر در آن ماكيانى يا كبوترى افتاد (و مرد) هفت دلو آب از آن كشيده مىشود (و اين بهتر است، و دو دلو و سه دلو هم روايت شده) و هر گاه شتر يا گاو نرى در آن افتاد (و مرد) و يا مايع مستكننده در آن ريخت تمام آن آب كشيده مىشود، و اگر چند قطره خون در چاه چكيد چند دلو آب از آن كشيده شود كافيست، و اگر مردى در آن بول كند چهل دلو از آن كشيده مىشود، و اگر كودكى كه غذا ميخورد (شيرخواره نيست) در آن بول كند سه دلو آب از آن چاه كشيده مىشود، و اگر (آن كودكى كه در چاه بول كرده) شيرخواره باشد يك دلو آب از چاه كشيده مىشود، و اگر كيسه سر بسته چرمى كه از فضولات و مدفوع انسان- خشك يا تر- پر است، يا كيسهاى پر از سرگين در چاه افتاد اشكالى ندارد كه از آن آب وضو سازند، و لازم نيست چيزى از آن آب كشيده شود، و اين حكم زمانى است كه نجاست از درون كيسه و يا سرگين بخارج نفوذ نكرده و بچاه فرو نريزد، و هر گاه عذره و نجاست در چاه ريخت ده دلو از آب آن كشيده مىشود، و چنانچه عذره در آب از هم بپاشد چهل تا پنجاه دلو از آن كشيده مىشود. و هر گاه در كنار چاه آبى كه براى طهارت و خوردن از آن استفاده ميكنند چاه مستراح و آبريز باشد پس اگر زمين سخت و غير قابل نفوذ باشد شايسته است ميان چاه و آبريز پنج ذراع فاصله باشد، و اگر زمين شنى و قابل نفوذ بود هفت ذراع فاصله كافيست.