ق ٣٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=همانا در این است یادآوریی برای هر که وی را دلی است یا گوش فرا دهد حالی که او است گواه | |-|معزی=همانا در این است یادآوریی برای هر که وی را دلی است یا گوش فرا دهد حالی که او است گواه | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = | {{آيه | سوره = سوره ق | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::37|٣٧]] | قبلی = ق ٣٦ | بعدی = ق ٣٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::14|١٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام / و و ، شعراء / عنکبوت / ). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش میدهد و مطالب را پیگیری میکند. | «ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام / و و ، شعراء / عنکبوت / ). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش میدهد و مطالب را پیگیری میکند. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۲۵
ترجمه
ق ٣٦ | آیه ٣٧ | ق ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ذِکْری»: پند و اندرز. به خود آمدن. بیداری (نگا: انعام / و و ، شعراء / عنکبوت / ). «شَهِیدٌ»: حاضر. در اینجا مراد کسی است که حضور قلب دارد، و به اصطلاح دلش در مجلس است، و با دقت به سخنان گوش میدهد و مطالب را پیگیری میکند.
تفسیر
- آيات ۱۵ - ۳۸ سوره ق
- رد استبعاد اعاده خلقت ، و بيان امكان آن با استناد به وقوع خلقت نخستين
- قدرت و علم خداوند در خلق و تدبير موجودات بهحال خود باقى است
- بيان مقصود ((نزديگى خداوند بر انسان )) با عبارتى ساده و همه كس فهم
- علم خدا به انسان از طريق فرشتگان كاتب اعمال
- گفتار بعضى از مفسرين پيرامون ظرف ((اذا)) در آيه شريفه
- فرشتگان موكل بطور كامل مراقب انسان هستند و چيزى را از قلم نمى اندازند
- معناى اينكه فرمود: سكره موت ((به حق )) آمد
- مقصود از سائق و شهيدى كه در قيامت همراه هر كسى مى آيند و بيان اينكه مخاطب آيه :((لقد كنت فى غفلة من هذا...)) كيست و مفهوم آن چيست
- دو نكته اى كه از اين آيه شريفه استفاده مى شود
- معناى آيه : ((و قال قرينه هذا ما لدىّ عتيد))
- پاسخ خداى تعالى به عذرى كه به قرين شيطانى مشرك دوزخى مى آورد
- تفسير و توضيع ((و ما اءنا بظلام للعبيد))
- وجوهى كه درباره سئوال و جواب در آيه : ((يومنقول لجهنم هل امتلات و تقول هل من مزيد)) و مفاد آن گفته شده است
- وصف متقين و ورودشان به بهشت
- معناى اينكه درباره بهشت متقين فرمود: ((لهم ما يشاؤ ن فيها و لدنيا مزيد))
- روايتى در ذيل آيه : ((افعيينا بالخلق الاول ...)) و درباره دو فرشته نويسنده حسنات وسيئات
- روايتى دال بر اينكه خطاب ((القيا فى جهنمكل كفار عنيد)) به پيامبر و على (عليهما الصلوة و السلام ) مى شود
- چند روايت در ذيل آيه : ((يوم نقول لجهنم هل امتلاءت ...)) و راجع به اينكه درباره متقيندر بهشت فرموده : ((لهم ما يشاؤ ن فيها ولدينا مزيد)) و...
- روايتى در شاءن نزول ((و لقد خلقنا السموات و الاءرض ...)) و سخنى پيرامون آن
نکات آیه
۱ - تاریخ، داراى درس هاى عبرت آموز براى بشر (إنّ فى ذلک لذکرى)
۲ - فرجام هلاکت بار قدرت هاى حق ستیز تاریخ، مایه تذکر خردمندان و مردمان حق شنو (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع)
۳ - دریافت پیام هاى نهفته در متن تاریخ، نیازمند قلبى آگاه یا گوشى شنوا و حق پذیر (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع و هو شهید) عبارت «لمن کان له قلب أو ألقى...» مى رساند که براى فهم صحیح تاریخ، یکى از دو شرط لازم است: یا خردمندى و تیزهوشى در درک و تحلیل و یا حق شنوى از اهل خرد و اندیشه.
۴ - توجه عمیق و حضور قلب در شنود درس هاى تاریخ، شرط بهرهورى از پیام هاى آن (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع و هو شهید)
۵ - «قلب» (در اصطلاح قرآنى)، کانون درک و خرد آدمى است. (لذکرى لمن کان له قلب )
۶ - اندیشه و خرد آدمى، براى ره یابى به حقیقت، نیازمند تذکارهاى وحى (إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب أو ألقى السمع و هو شهید) تعبیر «لذکرى» مى رساند که خرد انسان در ره یابى به حقیقت، نیازمند تذکار الهى است.
روایات و احادیث
۷ - «عن هِشام بن الحکم قال، قال لى أبوالحسن موسى بن جعفر(ع) یا هشام... إنّ اللّه یقول فى کتابه «إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب» یعنى عقل...;[۱] هشام بن حکم مى گوید: امام کاظم(ع) به من فرمود: اى هشام! خداى تعالى در کتاب خود فرموده «إنّ فى ذلک لذکرى لمن کان له قلب» و مراد [از قلب]، «عقل» است».
موضوعات مرتبط
- ادراک: جایگاه ادراک ۵
- انسان: نیازهاى معنوى انسان ۶
- تاریخ: عبرت از تاریخ ۱، ۳، ۴; فواید تاریخ ۱
- تعقل: جایگاه تعقل ۵
- حق: آثار حق پذیرى ۳; آثار هلاکت حق ستیزان ۲; فرجام حق ستیزان ۲
- حق شنوایان: عوامل تذکر حق شنوایان ۲
- عاقلان: عوامل تذکر عاقلان ۲
- عبرت: زمینه عبرت ۳; شرایط عبرت ۴; عوامل عبرت ۱
- عقل: آثار عقل ۳; نقش عقل ۷
- علم: آثار علم ۳
- قلب: مراد از قلب ۷; نقش قلب ۵
- نیازها: نیاز به تذکر ۶
- وحى: نقش وحى ۶
- هدایت: زمینه هدایت ۶
منابع
- ↑ کافى، ج ۱، ص ۱۶، ح ۱۲; نورالثقلین، ج ۵، ص ۱۱۶- ، ح ۴۶.