روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۴۸: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۸۴۸ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۴۸ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
عنه عن محمد بن علي عن محمد بن سنان عن عيسي النهريري عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص :
الکافی جلد ۲ ش ۸۴۷ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۸۴۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۴۱
رسول خدا (ص) فرمود: هر كه خدا را شناخت و بزرگوار دانست، دهانش را از سخن ببندد و شكمش را از خوراك، و خود را به روزه و عبادت فرسوده سازد، گفتند: يا رسول اللَّه، پدران و مادران ما قربانت، اينان اولياء خدايند؟ فرمود: راستى كه اولياء خدا خموشى گيرند و خموشى آنها ياد خدا است، نگاه كنند و نگاهشان عبرت است، و سخن گويند و سخنشان حكمت است، در راه روند و راه رفتن آنها ميان مردم بركت است، اگر نبود عمر مقدّرى كه بر ايشان نوشته شده، جانشان در كالبدشان بر جا نمىماند از بيم عذاب و از شوق ثواب.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۳۳
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: هر كه خدا را شناخت و بزرگ داشت، زبانش را از سخن بيهوده نگهدارد و شكمش را از خوراك زائد بر احتياج باز دارد، و نفس خود را با روزه و قيام رياضت دهد، اصحاب گفتند يا رسول اللَّه! پدران و مادران ما بفدايت، اينها اولياء خدايند؟ فرمود: اولياء خدا خاموشى گزيدند و خاموشى آنها ذكر بود و نگريستند و نگاهشان عبرت بود و سخن گفتند و سخنشان حكمت بود، در ميان مردم راه رفتند و راه رفتنشان بركت بود، اگر نبود كه اجل و مرگشان (در روز معينى) نوشته شده بود، از ترس عذاب و شوق ثواب، روح آنها در پيكرشان قرار نميگرفت.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۵۸۳
از او، از محمد بن على، از محمد بن سنان، از عيسى نهريرى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت است كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: هر كه خدا را شناسد و او را تعظيم نمايد، دهان خويش را از كلام، و شكم خويش را از طعام منع كند، و نفس خود را به روزه داشتن و به عبادت ايستادن، صاف و خالص گرداند. صحابه عرض كردند كه: يا رسول اللَّه! پدران و مادران ما فداى تو باد! اين گروه، دوستان خدايند؟ فرمود: به درستى كه دوستان خدا خاموش شدند و خاموشى ايشان، ذكر بود، و نظر كردند و نظر ايشان، پند و عبرت بود، و سخن گفتند و سخن ايشان، حكمت بود، و راه رفتند و راه رفتن ايشان در ميان مردمان، بركت بود. اگر اجلها كه برايشان نوشته شده، نمىبود، روحهاى ايشان در تنهاى ايشان قرار و آرام نمىگرفت، به جهت ترسيدن از عذاب و شوق داشتن به سوى ثواب».