روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۳: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۳ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۳ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۳۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
محمد بن يحيي عن احمد بن محمد عن علي بن الحكم عن معاويه بن وهب عن ابي عبد الله ع قال قال رسول الله ص :
الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۲ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۱۵۴۴ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۵۴۱
از امام صادق (ع)، فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: خدا عز و جل فرمايد: هيچ بنده نباشد كه بخواهم او را به بهشت برم جز آنكه در تنش گرفتارى دهم و اگر كفّاره گناهانش شود (او را بس است) و گر نه مرگ را بر او سخت كنم تا نزد من آيد و گناهى نداشته باشد، سپس او را به بهشت برم و هيچ بنده نباشد كه بخواهم او را به دوزخ برم جز آنكه تنش را سالم سازم و اگر هر چه از من خواهد، بدان به پايان رسد (او را بس باشد) و گر نه روزيش را فراوان سازم و اگر طلبش تمام شود از من و اگر نه مرگش را آسان سازم تا نزد من آيد و از من حسنهاى بستانكار نباشد و سپس او را به دوزخ برم.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۱۸۲
حضرت صادق عليه السّلام فرمود: رسول خدا (ص) فرموده است: خداى عز و جل فرمايد: هيچ: بندهاى نباشد كه من بخواهم او را ببهشت ببرم جز آنكه او را ببلائى در تنش دچار كنم، پس اگر آن كفاره گناهانش شد (كه پاك شود) و گر نه هنگام مرگش بر او سخت گيرم تا نزد من آيد و گناهى بر او نباشد سپس او را ببهشت برم، و هيچ بندهاى نباشد كه بخواهم او را بدوزخ برم جز آنكه تنش را سالم كنم، پس اگر بدان سبب آنچه از من خواهد بپايان رسد (حسابش پاك شود) و گر نه از ترس آنكه بر او تسلط دارد آسوده خاطرش كنم، پس اگر طلبى كه نزد من دارد بدان پايان يابد (كه رها شود) و گر نه روزيش را بر او فراخ كنم، پس اگر طلبش از اين تمام شود (كه او را بس باشد) و گر نه (در آخر كار) مرگ را بر او آسان كنم تا نزد من آيد و هيچ كردار نيكى نزد من نداشته باشد سپس او را بدوزخ برم.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۲۵۱
محمد بن يحيى، از احمد بن محمد، از على بن حكم، از معاويه بن وهب، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: خداى عز و جل فرموده است كه: هيچ بندهاى نيست كه خواسته باشم كه او را داخل بهشت گردانم، مگر آنكه او را در بدنش مبتلا گردانم كه عليل و رنجور باشد. پس اگر آن ابتلاء، كفّاره گناهان او گردد، فنعم المطلوب [/ چه بهتر]، و اگر نه، در نزد مردنش بر او سخت گيرم، تا آنكه بيايد و او را گناهى نباشد، و او را داخل بهشت گردانم. و هيچ بندهاى نيست كه خواسته باشم كه او را داخل آتش دوزخ گردانم، مگر آنكه بدنش را از براى او صحيح گردانم كه تندرست باشد. پس اگر آن تندرستى تمام باشد در تلافى از براى طلبى كه در نزد من دارد، فبها، و اگر نه، ترس او را از سلطان او ايمن گردانم. پس اگر آن ايمنى تمام باشد از براى طلبى كه در نزد من دارد، و اگر نه، در روزيش بر او توسعه دهم. پس اگر آن توسعه تمام باشد از براى طلبى كه در نزد من دارد، و اگر نه، مردنش را بر او سهل و آسان گردانم، تا آنكه به نزد من آيد، و او را حسنه و ثوابى نباشد، پس او را داخل آتش دوزخ گردانم».