روایت:الکافی جلد ۱ ش ۹۲۶: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۱ ش ۹۲۶ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۱ ش ۹۲۶ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۶
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
ابن فضال عن عبد الله بن المغيره قال :
الکافی جلد ۱ ش ۹۲۵ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۹۲۷ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۶۲۹
عبد الله بن مغيره گويد: من واقفى بودم و با اين عقيده به حج رفتم، چون به مكه رسيدم، چيزى در خاطرم آمد كه به ملتزم (آن را مستجار گويند و از پشت خانه برابر كعبه است و خوب است شكم و سينه را به ديوار آن چسباند و دعاء در آن مستجاب است- از مجلسى ره) در آويختم و گفتم: بار خدايا تو مىدانى خواسته و آهنگ مرا، خدايا مرا به خير رهبرى كن، در دلم افتاد كه خدمت امام رضا (ع) برسم، به مدينه آمدم و بر در آن حضرت ايستادم و به غلام او گفتم: به آقايت بگو: مردى عراقى بر در خانه است. گويد: شنيدم آن حضرت از درون خانه فرياد كرد: اى عبد الله بن مغيره وارد شو، من وارد شدم و چون چشم آن حضرت به من افتاد، به من فرمود: خدا دعايت را مستجاب كرد و تو را به دينش رهبرى نمود، من گفتم: گواهى مىدهم كه تو حجت و امين او هستى بر همه خلقش.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۱۶۷
عبد اللَّه بن مغيره گويد: من واقفى مذهب بودم كه بحج رفتم، چون بمكه رسيدم، شكى در دلم (راجع بمذهبم) خلجان كرد، خودم را بملتزم (ديوار مقابل در خانه كعبه كه مستحب است سينه و شكم را بآنجا چسبانيده و دعا كنند) چسبانيدم و گفتم: بار خدايا تو خواست و اراده مرا ميدانى، مرا ببهترين دينها هدايت كن، پس در دلم افتاد كه خدمت حضرت رضا عليه السلام بروم. بمدينه آمدم و در خانه حضرت ايستادم و بغلامش گفتم: بآقايت بگو، مردى از اهل عراق بر در خانه است، آنگاه صداى حضرت را شنيدم كه ميفرمود: بفرما اى عبد اللَّه بن مغيره! بفرما اى عبد اللَّه بن مغيره، چون مرا ديد فرمود: خدا دعايت را اجابت كرد و بدين خودش هدايتت فرمود: من عرض كردم: گواهى دهم كه توئى حجت خدا و امين او بر خلقش.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۲۳۱
ابن فضّال، از عبداللَّه بن مغيره روايت كرده است كه گفت: من واقفى مذهب بودم، و بر اين حال حج رفتم، چون به مكه رسيدم، در سينه من چيزى خليد، به ملتزم چسبيدم، «۱» پس گفتم: بار خدايا مطلوب و اراده مرا مىدانى، پس مرا به بهترين دينها، رهنمايى كن. در دل من افتاد كه به نزد امام رضا عليه السلام روم، بعد از آن به مدينه آمدم، و به درِ خانه آن حضرت ايستادم، و به غلام آن حضرت گفتم كه به آقاى خود بگو كه: مردى از اهل عراق به در خانه است، و مىخواهد كه به خدمت تو رسد. عبداللَّه مىگويد كه: آواز آن حضرت را شنيدم كه مىفرمود: «اى عبداللَّه پسر مغيره، داخل شو. اى عبداللَّه پسر مغيره، داخل شو». پس داخل شدم، چون به سوى من نظر كرد، فرمود كه: «خداى تعالى دعاى تو را مستجاب گردانيد، و تو را به دين خود هدايت فرمود». عرض كردم كه: شهادت مىدهم كه تو حجت خدايى و امين او بر خلقش. __________________________________________________
(۱). و ملتزم، يك در است از دو در كعبه معظمه، كه پيش از اين باز بوده، و الحال گرفته. (مترجم)