الضحى ٩: تفاوت میان نسخهها
(QRobot edit) |
(افزودن جزییات آیه) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأَمّا|فَأَمَّا]] [[شامل این ریشه::اما| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این کلمه::الْيَتِيم|الْيَتِيمَ]] [[کلمه غیر ربط::الْيَتِيم| ]] [[شامل این ریشه::يتم| ]][[ریشه غیر ربط::يتم| ]][[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَقْهَر|تَقْهَرْ]] [[کلمه غیر ربط::تَقْهَر| ]] [[شامل این ریشه::قهر| ]][[ریشه غیر ربط::قهر| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَأَمّا|فَأَمَّا]] [[شامل این ریشه::اما| ]][[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این کلمه::الْيَتِيم|الْيَتِيمَ]] [[کلمه غیر ربط::الْيَتِيم| ]] [[شامل این ریشه::يتم| ]][[ریشه غیر ربط::يتم| ]][[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَقْهَر|تَقْهَرْ]] [[کلمه غیر ربط::تَقْهَر| ]] [[شامل این ریشه::قهر| ]][[ریشه غیر ربط::قهر| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس اما یتیم را خوار و زار مکن. | |-|صادقی تهرانی=پس اما یتیم را خوار و زار مکن. | ||
|-|معزی=اما یتیم را پس خشم نیار | |-|معزی=اما یتیم را پس خشم نیار | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Therefore, do not mistreat the orphan.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/093009.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/093009.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الضحى | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::9|٩]] | قبلی = الضحى ٨ | بعدی = الضحى ١٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الضحى | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::9|٩]] | قبلی = الضحى ٨ | بعدی = الضحى ١٠ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۵۹: | خط ۳۶۷: | ||
[[رده:مشمولان حمایتهاى خدا]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:نواهى خدا]][[رده:ذکر یتیمى محمد]][[رده:توصیه به محمد]][[رده:حامى محمد]][[رده:اجتناب از سلطه بر یتیم]][[رده:امداد به یتیم]][[رده:حمایت از یتیم]][[رده:زمینه ظلم به یتیم]][[رده:سرزنش تحقیر یتیم]][[رده:سرزنش تحمیل ذلت بر یتیم]][[رده:نهى از تحقیر یتیم]][[رده:نهى از ذلت یتیم]][[رده:نیازهاى یتیم]] | [[رده:مشمولان حمایتهاى خدا]][[رده:توصیه هاى خدا]][[رده:نواهى خدا]][[رده:ذکر یتیمى محمد]][[رده:توصیه به محمد]][[رده:حامى محمد]][[رده:اجتناب از سلطه بر یتیم]][[رده:امداد به یتیم]][[رده:حمایت از یتیم]][[رده:زمینه ظلم به یتیم]][[رده:سرزنش تحقیر یتیم]][[رده:سرزنش تحمیل ذلت بر یتیم]][[رده:نهى از تحقیر یتیم]][[رده:نهى از ذلت یتیم]][[رده:نیازهاى یتیم]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الضحى ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الضحى ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 9 سوره ضحى | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 9 سوره ضحى,ضحى 9,فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ,مشمولان حمایتهاى خدا,توصیه هاى خدا,نواهى خدا,ذکر یتیمى محمد,توصیه به محمد,حامى محمد,اجتناب از سلطه بر یتیم,امداد به یتیم,حمایت از یتیم,زمینه ظلم به یتیم,سرزنش تحقیر یتیم,سرزنش تحمیل ذلت بر یتیم,نهى از تحقیر یتیم,نهى از ذلت یتیم,نیازهاى یتیم,آیات قرآن سوره الضحى | |||
|description=فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ ۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۵۵
کپی متن آیه |
---|
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلاَ تَقْهَرْ |
ترجمه
الضحى ٨ | آیه ٩ | الضحى ١٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لا تَقْهَرْ»: خوار و زبون مدار. اموال و دارائیشان را با زور مگیر و تصرّف مکن.
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۱، سوره ضحى
- مقصود از اينكه خطاب به پيامبر (صلى الله عليه و آله ) فرمود خدا تو را ((يتيم )) و((ضالّ)) يافت . چند وجه در اين باره
- نقل اقوال مفسرين در مراد از ضلالت در آيه شريفه
- تو يتيم بودى و درد يتيمى كشيده اى ، پس بر يتيم قهر مكن . تهيدست بوده اى و طعمفقر چشيده اى ، پس سائل را از خود مران و...
- رواياتى درباره نزول آيه : ((و لسوف يعطيك ربّك فترضى ))، شفاعت ، و معناى آيه: ((و امّا بنعمة ربّك فحدث ))و...
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى «6» وَ وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى «7» وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9» وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11»
«6» آيا تو را يتيم نيافت، پس پناه داد و سامانت بخشيد. «7» و تو را سرگشته يافت، پس هدايت كرد. «8» و تو را تهىدست يافت و بىنياز كرد.
«9» (حال كه چنين است) پس بر يتيم قهر و تندى مكن. «10» و سائل را از خود مران. «11» و نعمت پروردگارت را (براى سپاس) بازگو كن.
نکته ها
مراد از «آخرت» در آيه «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى» يا روز قيامت است و يا عاقبت كار پيامبر در همين دنيا.
قبل از تولد پيامبر صلى الله عليه و آله، پدرش عبداللّه از دنيا رفت. در كودكى مادرش را از دست داد و هشت ساله بود كه جدش عبدالمطلب از دنيا رفت و از اين رو از درد يتيمان خبر داشت.
جلد 10 - صفحه 517
قرآن مىفرمايد: «ما ضَلَّ صاحِبُكُمْ وَ ما غَوى» «1» يعنى پيامبر شما حتّى براى يك لحظه گمراه نبوده است. پس مراد از «وَجَدَكَ ضَالًّا فَهَدى» آن است كه اگر هدايت الهى نبود، راه به جايى نمىبردى.
چنانكه در سوره شورى آيه 52 مىفرمايد: «ما كُنْتَ تَدْرِي مَا الْكِتابُ وَ لَا الْإِيمانُ وَ لكِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ» اگر لطف ما نبود تو خبرى از كتاب و ايمان نداشتى.
و در سوره يوسف آيه 3 نيز مىفرمايد: «أَوْحَيْنا إِلَيْكَ هذَا الْقُرْآنَ وَ إِنْ كُنْتَ مِنْ قَبْلِهِ لَمِنَ الْغافِلِينَ» تو قبل از نزول قرآن از بىخبران بودى.
كلمه «ضال» هم به معناى گمراه است و هم به معناى گمشده، نظير «الحكمة ضالة المؤمن» «2» حكمت گمشده مؤمن است.
آرى پيامبر قبل از نزول وحى متحيّر بود و با نور وحى با دستورات و وظيفه الهى خود آشنا مىشد.
«عائل» به فقير گفته مىشود و «قهر»، غلبه توأم با تحقير است. «نهر» راندن همراه با خشونت است. عنوان نهر آب نيز به خاطر حركت تند آب است.
اگر نيازهاى يتيم تأمين نشود مفاسد اخلاقى و اجتماعى فراوانى جامعه را تهديد مىكند و كمبود محبت ممكن است يتيم را به صورت فردى سنگدل و عقدهاى درآورد.
در حديث مىخوانيم: اميدوار كنندهترين آيات قرآن، آيه «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» مىباشد كه مراد شفاعت است. «3»
رضاى پيامبر در دنيا و آخرت، مورد نظر خداست. چنانكه در دنيا قبله را براى رضاى او تغيير داد تا يهوديان بر او منت ننهند كه رو به بيت المقدّس كه قبله ماست نماز مىگزارى.
«فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها» و در آخرت، مقام شفاعت به او مىدهد تا راضى شود. «وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى» «3»
امام باقر عليه السلام دوبار سوگند ياد فرمودند كه مراد از آن عطاى مخصوص كه خداوند به
«1». نجم، 2.
«2». نهجالبلاغه، حكمت 80.
«3». شواهد التنزيل، ج 2، ص 446.
جلد 10 - صفحه 518
پيامبرش عطا خواهد كرد، شفاعت است. «و الله الشفاعة و الله الشفاعة» «1» و امام صادق عليه السلام فرمود: رضايت جدم به اين است كه موحدى در آتش باقى نماند. «2»
امام صادق عليه السلام در ذيل آيه «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ» فرمودند: «حدث بما اعطاك الله و فضلك و رزقك و احسن اليك و هداك» «3» آنچه از عطاها، برترىها، رزقها، احسانها و هدايتهاى اوست بازگو كن.
پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «التحدث بنعمة الله شكر و تركه كفر» «4» كسى كه آثار نعمتهاى الهى در زندگى او ديده نشود، دشمن خدا و مخالف نعمتهاى اوست.
پیام ها
1- خداوند پيامبرش را از هرگونه قهر و غضب در دنيا و آخرت بيمه كرده است.
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ ...
2- نعمتهاى آخرت، زوال و رنج و نقص نعمتهاى دنيوى را ندارد. «وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى»
3- در برابر قطع موقت وحى، خداوند وعده چشمگير به پيامبرش مىدهد.
«وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ»
4- مالكيّت تمام دنيا هم مردان خدا را راضى نمىكند، پس تحقيق وعده خداوند، در جهان ديگرى است. «لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى»
5- جلب رضاى پيامبر، مورد توجه خداست. «فَتَرْضى»
6- رهبر بايد درد آشنا باشد تا درد ديگران را لمس كند. «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً، عائِلًا»
7- يتيمى، مانع رسيدن به كمال نيست. «أَ لَمْ يَجِدْكَ»
8- منت گذارى انسان بر انسان زشت است، ولى منت خدا بر انسان يك ارزش است. أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى ...
«1». بحار، ج 8، ص 57.
«2». تفسير صافى.
«3». تفاسير مجمع البيان و نمونه.
«4». وسائل، ج 8، ص 40.
جلد 10 - صفحه 519
9- ياد نعمتهاى الهى، روحيه تشكر از خدا و خدمت به ديگران را در انسان زنده مىكند. أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى ... فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ
10- در هنگام قدرت، از زمان ضعف خود ياد كنيد. «أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً»
11- الطاف الهى با واسطه است. «آوى» (مَأوى دادن و غنى كردن خداوند از طريق حضرت ابوطالب و حضرت خديجه بود).
12- پناه دادن به يتيم و غنى كردن فقير، كارى الهى است. «فَآوى- فَأَغْنى»
13- اگر گذشته تلخ خود را ياد كنيد، محرومان را منع و طرد نمىكنيد. «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ»
14- رسيدگى به يتيم، به دليل شرايط سنى و روحى او در اولويّت است. «فَلا تَقْهَرْ- فَلا تَنْهَرْ»
15- نعمتها را از خدا بدانيد و به آن مغرور نشويد. «بِنِعْمَةِ رَبِّكَ»
16- بازگو كردن نعمت يك نوع شكرگزارى است. «فَحَدِّثْ»
17- لطف گذشته خداوند، عامل اميد به آينده است. (خدايى كه در گذشته، يتيمى و فقيرى و تحير تو را برطرف كرد، آينده و آخرت تو را بهتر قرار مىدهد.)
وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ ... أَ لَمْ يَجِدْكَ ...
18- خدا زياد مىبخشد ولى كم مىخواهد، فقير را غنى مىكند ولى از ما نمىخواهد فقير را غنى كنيم، فقط مىفرمايد: فقير را طرد نكنيد. «وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ» يتيم را مأوى مىدهد ولى از ما در اين حد مىخواهد كه بر يتيم سلطه نيفكنيم. «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ»
19- خداوند، سؤال نكرده عطا مىكند، پس ما لااقل بعد از سؤال و درخواست، به ديگران كمك كنيم. وَ وَجَدَكَ عائِلًا فَأَغْنى ... وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ
20- نعمتها را محصولِ علم و تخصص و زرنگى خود ندانيد، بلكه لطف او بدانيد بِنِعْمَةِ رَبِّكَ ...
21- ياد نعمتها انسان را از يأس و خودباختگى نجات داده و مقاومت او را در
جلد 10 - صفحه 520
برابر حوادث زياد مىكند. «بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»
22- مهمتر از غذا و لباس براى يتيمان، محبت است. «فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ»
23- اگر بيمارى و فقر و سختى براى انسان رخ دهد، ياد ساير نعمتها براى او مرهمى است. «وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ»
24- نعمتهاى الهى بايد در مسير رشد و تربيت انسان باشد نه غفلت او. «بِنِعْمَةِ رَبِّكَ»
«والحمد للّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 522
سوره شرح
تفسير نور(10جلدى) ج10 522 سوره شرح ..... ص : 522
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9»
فَأَمَّا الْيَتِيمَ: پس امّا يتيمان را، فَلا تَقْهَرْ: پس قهر مكن و از نزد خود مران و حقير مشمار، و قدر ايشان بشناس و در طريق احسان و رأفت و عطوفت با ايشان سلوك نما، و يتيمى خود را به ياد آور و خود و مال ايشان را نگهدارى
«1» تفسير قمى (چ نجف) ج 2 ص 427.
«2» عيون اخبار الرضا عليه السّلام (چ نجف 1390 هج) ج 1 باب 15 ص 159- 158.
جلد 14 - صفحه 257
كن.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَ الضُّحى «1» وَ اللَّيْلِ إِذا سَجى «2» ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَ ما قَلى «3» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى «4»
وَ لَسَوْفَ يُعْطِيكَ رَبُّكَ فَتَرْضى «5» أَ لَمْ يَجِدْكَ يَتِيماً فَآوى «6» وَ وَجَدَكَ ضَالاًّ فَهَدى «7» وَ وَجَدَكَ عائِلاً فَأَغْنى «8» فَأَمَّا الْيَتِيمَ فَلا تَقْهَرْ «9»
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ «10» وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّثْ «11»
ترجمه
سوگند بوقت بلند شدن آفتاب
و بشب وقتى كه مستقرّ گردد تاريكى آن
ترك ننمود تو را پروردگار تو و دشمن نداشت تو را
و هر آينه آخرت بهتر است براى تو از دنيا
و هر آينه بعد از اين عطا ميكند بتو پروردگارت پس خشنود ميشوى
آيا نيافت تو را يتيم پس مأوى داد
و يافت تو را گمشده پس راهنمائى كرد
و يافت تو را عيالمند پس بىنياز نمود
و امّا طفل يتيم را پس مورد قهر قرار مده
و امّا سائل و گدا را پس بدرشتى محروم منما
و امّا بنعت پروردگارت پس سخنرانى كن.
تفسير
خداوند متعال سوگند ياد فرموده بوقت بلند شدن آفتاب كه بهترين اوقات روز است براى انجام امور و وقت اعتدال هوا در تابستان و زمستان است و بشب در وقتى كه كامل و مستقرّ گردد تاريكى آن و مخفى شوند مبصرات از انظار و ساكن گردند مردم از رفتار براى آنكه قطع ننموده است وحى خود را از پيغمبر اكرم مانند كسيكه وداع نمايد با كسى و ترك كند روابط خود را با او و ودعك بتخفيف بمعناى تركك نيز قرائت شده و در مجمع آنرا از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده و نيز بغض و عداوتى با آنحضرت پيدا ننموده است چون در جوامع نقل نموده كه وحى چندى به پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نرسيد پس مشركين گفتند خداى
جلد 5 صفحه 401
محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم با او وداع نموده و عداوت ورزيده پس اين سوره نازل شد و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اول سورهاى كه بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نازل شد اقرء باسم ربّك الّذى خلق بود پس تأخير افتاد در تشرّف جبرئيل و نزول قرآن و خديجه عليها السلام عرض كرد شايد خداوند ترك فرموده تو را و لذا نميفرستد نزد تو پس نازل نمود خداوند ما ودّعك ربّك و ما قلى و بعد از اين مژده داده به پيغمبر خود كه هر آينه اواخر امر دعوت او بهتر و با پيشرفت مقرونتر است براى او از اوائل آن يا آخرت براى او بهتر از دنيا است و هر آينه خداوند بقدرى در آخرت باو عطا فرمايد از بهشت چنانچه قمى ره نقل نموده و از قبول شفاعت نسبت باهل توحيد چنانچه از محمد حنفيّه نقل شده تا راضى شود و در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه راضى ميشود جدّ من بآنكه باقى نماند در آتش موحّدى و نيز از آن حضرت نقل نموده كه يك روز پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم وارد شد بر حضرت فاطمه عليها السلام و در بر او كسائى بود از پشم شتر و آسيا ميكرد بدست خود و شير ميداد طفل خود را و چون پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن حال را مشاهده فرمود ديدگانش پر از اشك شد و فرمود اى دختر من سبقت گير بتلخى دنيا براى شيرينى آخرت و خداوند نازل فرموده بر من و لسوف يعطيك ربّك فترضى و بعد از اين بيان فرموده نعمتهاى خود را كه از اول عمر باو انعام فرموده و كاشف از محبوبيّت ديرين آن حضرت نزد خداوند است باين تقريب كه آيا نيافت خداوند تو را يتيم و بىپدر از وقت ولادت و بىمادر پس از چند سال پس جاى داد تو را در حجر جدّت عبد المطّلب و پس از وفات او در تحت كفالت عمّت ابو طالب كه برادر ابو ينى پدرت عبد اللّه است و تا آخر عمر با كمال عزت و تمام قدرت از تو نگهدارى و حمايت نموده و مينمايد و يافت تو را گمشده از دايهات حليمه سعديّه در راه مكّه وقتى كه ميخواست رد كند تو را بجدت پس هدايت فرمود تو را و رسانيد بآن بزرگوار تو را چنانچه مورّخين نقل نمودهاند و يافت تو را فقير پس بىنياز نمودت بمال خديجه محترمه كه تمام ثروت فوق العاده خود را در تحت اختيار تو قرار داد ميخواهد بفرمايد همين طور كه تا كنون مشمول عنايات ما بودى بعد از اين هم خواهى بود آنچه ذكر شد معانى ظاهرى آيات اخيره است ولى عياشى ره از امام رضا عليه السّلام نقل
جلد 5 صفحه 402
نموده كه مراد از يتيم فرد بى مثل در ميان مخلوق است كه خداوند مردم را در پناه او جاى داده و مراد از ضالّ گمشده از قومى است كه معرفت بمقام و فضل او نداشتند پس هدايت فرمود خداوند آنها را باو و مراد از عائل نگهدار و سرپرست اقوامى است كه نگهدارى و سرپرستى نمود از آنها بعلم و دانش پس بىنياز فرمود آنان را خداوند بوجود او و قمى ره اين معنى را از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده و نيز نقل نموده كه مراد از يتيم بىمثل است و لذا درّ را يتيم خواندهاند چون مانند ندارد و مراد از بىنياز نمودن خدا آن حضرت را بىنيازى او بسبب وحى است از آنكه بپرسد از كسى چيزى را و در حديث عيون از حضرت رضا عليه السّلام و وجدك عائلا فاغنى باستجابت دعا تفسير شده و بعضى بىنيازى آن حضرت را بقناعت و مقام رضاى او تفسير نمودهاند و اقوال ديگرى هم در اين مقام از مفسّرين نقل شده كه چون منطبق با ظاهر آيات و روايات نبود حقير ذكر ننمودم و در تعقيب اين آيات براى گوشزد مردم خداوند حبيب خود را مخاطب قرار داده ميفرمايد پس امّا يتيم را مقهور و مظلوم در نفس و مال منما و تعدّى و تجاوز و ستم در حق او روا مدار و چنانچه گفتهاند اين عادت عرب بوده و پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعمل خود كه بسيار به ايتام احسان و محبت و نوازش ميفرمود و بتوصيه و سفارشى كه مكرر در باره آنها بمسلمانان فرمود اين خوى زشت را از ميان آنها برطرف فرمود و امّا سائل و گدا را مطرود و رانده از درگاه منما و درشتى با او مكن چون بايد محروم نشود اگر چه بنصف خرما باشد و در صورت عدم تمكّن بنرمى و ملاطفت بايد از او جواب گوئى كرد و عذر خواهى نمود چنانچه مستفاد از روايات است و بعضى گفتهاند مراد آن است كه جواب سؤال از مسئله علمى را بده و امّا بنعمت پروردگارت كه در اين سوره براى تو تعداد شده و ساير نعم الهى كه شامل حال تو شده از مقام نبوّت و ولايت و امامت و قرآن و احكام و اخلاق حسنه و صفات فاضله خبر ده و شكر گزار باش و آشكار كن آنرا و مخفى منما چون اظهار نعمت شكر منعم و اخفاء آن كفران نعمت است و در روايات باين مضامين و به اظهار دين حق و بيان احكام اسلام و عطاياى الهى نسبت بآن حضرت و امثال اينها تفسير شده است و ثواب قرائت اين سوره هم در ذيل سوره الشمس گذشت و الحمد للّه على نعمه و آلائه.
جلد 5 صفحه 403
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَأَمَّا اليَتِيمَ فَلا تَقهَر «9» وَ أَمَّا السّائِلَ فَلا تَنهَر «10» وَ أَمّا بِنِعمَةِ رَبِّكَ فَحَدِّث «11»
پس اما يتيم را پس بر او قهر و غلبه نكن و اما سائل را پس از خود دور نكن و نرنجان و اما بنعمتهاي پروردگار خود بيان و اظهار فرما.
فَأَمَّا اليَتِيمَ فَلا تَقهَر ايتام مسلمين بخصوص آنهايي که پرستار و نانآور ندارند بايد مسلمين كفايت كنند و اينها دل شكستهاند نبايد با آنها تندي و سختگيري كرد:
إِنَّمَا المُؤمِنُونَ إِخوَةٌ ايتام مؤمنين را اولاد خود فرض كنيد بلكه بيشتر محبت و مراعات و دلداري كنيد مبادا رنجش پيدا كنند که بسا آه آنها خانوادههايي را بباد ميدهد و اينکه خطاب اگر چه به پيغمبر است لكن از باب: اياك اعني و اسمعي يا جاره است تكليف جميع مكلفين است، و يتيم منحصر بايتام مسلمين نيست حتي ايتام كفار را اگر پذيرايي كنيد چه بسا بتوسط شما بشرف اسلام مشرف شوند چنانچه اسراي
جلد 18 - صفحه 151
كفار هم در تحت نظر مسلمين بشرف اسلام مشرف ميشوند، و يتيم منحصر بآنها نيست
ليس اليتيم يتيما مات والدهبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 9)- سپس به عنوان نتیجهگیری از آیات قبل، سه دستور پر اهمیت به پیغمبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله میدهد که هر چند مخاطب در آن شخص رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله است ولی مسلما همگان را شامل میشود.
نخست میفرماید: «حال که چنین است یتیم را تحقیر مکن» (فاما الیتیم فلا تقهر).
تو هم خود یتیم بودی و رنج یتیمی را کشیدهای، اکنون از دل و جان مراقب یتیمان باش و روح تشنه آنها را با محبتت سیراب کن.
این نشان میدهد که در مورد یتیمان مسأله اطعام و انفاق گرچه مهم است، ولی از آن مهمتر دلجوئی و نوازش و رفع کمبودهای عاطفی است، و لذا در حدیث معروفی میخوانیم که «رسول اللّه» صلّی اللّه علیه و آله فرمود: «هر کس به عنوان نوازش دست بر سر یتیمی کشد به تعداد هر موئی که دست او از آن میگذرد در روز قیامت نوری خواهد داشت».
نکات آیه
۱ - پرهیز از تحمیل خواسته هاى خود بر یتیمان، توصیه خداوند به پیامبر(ص) (فأمّا الیتیم فلاتقهر) «قَهْر» به معناى مسلط شدن است. خداوند را «قاهر» مى گویند; زیرا خلق را مقهور تسلط و قدرت خویش ساخته و آنان را بر وفق آنچه اراده اش تعلق گرفته - چه دلخواه آنان باشد و چه از آن اکراه داشته باشند - متحوّل ساخته است. (تاج العروس)
۲ - خداوند، با گوشزد کردن یتیمى پیامبر(ص) و مراقبت هاى خویش از آن حضرت، او را به پرهیز از سلطه بر یتیمان فراخواند. (ألم یجدک یتیمًا فاوى ... فأمّا الیتیم فلاتقهر) حرف «فاء»، این آیه را بر جمله مناسب آن در آیات پیشین، تفریع کرده است.
۳ - یتیمان، در معرض مجبور شدن به اجراى دستورهاى دیگران و نیازمند امداد و حمایت در برابر تجاوزگران (فأمّا الیتیم فلاتقهر)
۴ - تحقیر یتیمان و تحمیل ذلّت بر آنان، کارى نکوهیده و مورد نهى خداوند (فأمّا الیتیم فلاتقهر) «قَهْر»; یعنى، بر کسى فائق آمدن و او را به طریقى ذلّت آفرین، گرفتار ساختن. (تاج العروس)
موضوعات مرتبط
- حمایتهاى خدا: مشمولان حمایتهاى خدا ۲
- خدا: توصیه هاى خدا ۱، ۲; نواهى خدا ۴
- ذکر: ذکر یتیمى محمد(ص) ۲
- محمد(ص): توصیه به محمد(ص) ۱، ۲; حامى محمد(ص) ۲
- یتیم: اجتناب از سلطه بر یتیم ۱، ۲; امداد به یتیم ۳; حمایت از یتیم ۳; زمینه ظلم به یتیم ۳; سرزنش تحقیر یتیم ۴; سرزنش تحمیل ذلت بر یتیم ۴; نهى از تحقیر یتیم ۴; نهى از ذلت یتیم ۴; نیازهاى یتیم ۳
منابع