النازعات ٢٤: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۳: | خط ۳۳: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link186 | آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link186 | آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link187 | اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link187 | اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))]] | ||
خط ۵۲: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link203 | (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link203 | (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۴#link33 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۴#link33 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى «22» فَحَشَرَ فَنادى «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24» فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى «26» | |||
پس معجزه بزرگ را به او نشان داد. امّا او تكذيب كرد و نافرمانى نمود. | |||
آنگاه پشت كرد، در حالى كه (براى خاموشى اين دعوت) تلاش مىنمود. | |||
پس (ساحران را) جمع كرد و ندا داد. و گفت: من پروردگار برتر شما هستم. آنگاه خداوند او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد. همانا در اين ماجرا براى هر كسكه (از سوء عاقبت) بترسد، درس عبرتى است. | |||
===نکته ها=== | |||
در برابر فرعون كه مىگفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» من پروردگار برتر هستم، حضرت موسى مىگويد: «أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ» تو را به پروردگارت رهنمون كنم. | |||
جلد 10 - صفحه 377 | |||
«نَكالَ»، كيفر و مجازاتى است كه هر كس آن را ببيند يا بشنود، از ارتكاب مثل آن خوددارى كند. عذاب آخرت، از آن جهت نكال ناميده شده، كه هركس آن را بشنود، از هر عملى كه وى را گرفتار سازد، خوددارى مىكند. «1» | |||
===پیام ها=== | |||
1- براى امثال فرعون بايد بزرگترين معجزهها را آورد. «الْآيَةَ الْكُبْرى» | |||
2- طاغوتها براى حفظ كيان خود از منحرفان استمداد مىكنند. «فَحَشَرَ فَنادى» | |||
3- ادّعاى نبوّت و انتظار تسليم شدن ديگران، به معجزه آوردن نياز دارد. | |||
أَهْدِيَكَ ... فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى | |||
4- در برخى متكبران، حتى بزرگترين معجزات كارساز نيست. «الْآيَةَ الْكُبْرى فَكَذَّبَ» | |||
5- معجزات انبيا يكسان نيست. «الْآيَةَ الْكُبْرى» | |||
6- تكذيب انبيا، براى نافرمانى از تعاليم آنان و آزاد بودن از قيد و بندهاى دينى است. «فَكَذَّبَ وَ عَصى» | |||
7- كسانى كه از استدلال و گفتگوى مستقيم عاجزند، پشت پرده تلاش مىكنند. | |||
فَكَذَّبَ ... ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى | |||
8- جوّ سازى و شعار و هياهو، از ابزار فرعونهاست. «فَحَشَرَ فَنادى» | |||
9- مردم داراى فطرت خداجويى هستند. طاغوتها مسير آن را متوجه خود مىكنند. «أَنَا رَبُّكُمُ» | |||
10- مستكبران، روزى به زانو در خواهند آمد. أَنَا رَبُّكُمُ ... فَأَخَذَهُ اللَّهُ | |||
11- تاريخ وسيله عبرت است، نه سرگرمى و پركردن ايام فراغت. «لَعِبْرَةً» | |||
12- از تاريخ آن قسمتى را بازگو كنيد كه سازنده و عبرتآموز باشد. «لَعِبْرَةً» | |||
13- عبرتها بسيار است، عبرت گرفتن مهم است كه به آمادگى روحى نياز دارد. | |||
«لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى» | |||
---- | |||
«1». تفسير الميزان. | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 378 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24» | |||
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى: پس گفت منم پروردگار شما و متولّى جميع امور شما كه عالى هستم [از شما] و از همه الهه ديگر كه اصناماند و بر صورت من ساختهاند. چه بهر كه خواهم، ضرر مىتوانم رسانيد و هيچ كس نتواند به من ضرر رساند. پس هيچ خدائى برتر از من نباشد. | |||
در لطائف- نقل نموده كه ابليس اين سخن شنيد، گفت مرا طاقت شنيدن اين كلام نيست زيرا من دعوى خيريت كردم بر آدم، اين همه بلا به من رسيد. | |||
فرعون كه چنين لافى مىزند، كار او به كجا رسد. «1» بنا به قولى فرعون چون مشاهده اژدها كرد، پناه به قوم خود آورد. گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى فامنعونى من هذا الثعبان». جهّال قوم به جهت فرط جهالت تفكّر نكردند در اين كه شخصى كه از ضرر ثعبان خائف و بامثال خود استعانت جويد، چگونه در دعوى الوهيت صادق باشد. «2» مروى است چون فرعون معجزات را ديد، ملزم شد و نخواست كه عجز او بر قوم ظاهر شود. حيلهبازى پيش گرفت، گفت: اگر به حسب فرض خداى ديگر باشد، چنانچه موسى گويد، من برتر از او خواهم بود. چه رسول او موسى است؛ هميشه برهنه و گرسنه و كلاهى بر سر و چوبى در دست و نعلينى در پا و نه اسب دارد نه غلام و خدم، و رسولان من جامههاى زيبا و لباسهاى ديبا [پوشيدهاند] و به شوكتى تمام بر اسبها سوارند و مستغرق در طلا و نقره، صاحب خدم و حشم و مال و منال، از اين جا رتبه من و خداى موسى را معلوم كنيد و بدانيد من | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، چ سوم اسلاميه، ج 10، ص 143. | |||
«2» مجمع البيان (1403 هج)، ج 5 ص 432. | |||
جلد 14 - صفحه 37 | |||
عزيزترم. «1» | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى «19» | |||
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى «22» فَحَشَرَ فَنادى «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24» | |||
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى «26» أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29» | |||
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33) فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى (34) | |||
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى (37) وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا (38) فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى (39) | |||
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى (41) يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (42) فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها (43) إِلى رَبِّكَ مُنْتَهاها (44) | |||
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها (45) كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46) | |||
ترجمه | |||
آيا آمد تو را خبر موسى | |||
وقتى كه خواند او را پروردگارش در وادى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 340 | |||
مقدّس طوى | |||
برو بسوى فرعون همانا او سركشى نمود | |||
پس بگو آيا براى تو رغبتى هست بآنكه پاك شوى | |||
و راهنمائى كنم تو را بسوى پروردگارت پس بترسى | |||
پس نشان داد باو معجزه بزرگ را | |||
پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود | |||
پس پشت كرد با آنكه كوشش مينمود | |||
پس جمع كرد و ندا نمود | |||
پس گفت من پروردگار بزرگ شمايم | |||
پس گرفت او را خدا بعقوبت آخرت و دنيا | |||
همانا در اين هر آينه عبرتى است براى كسيكه ميترسد | |||
آيا شما سختتريد در آفرينش يا آسمان كه بنا كرد آنرا | |||
برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا | |||
و تاريك ساخت شب آنرا و آشكار ساخت روز روشن آنرا | |||
و زمين را بعد از آن گسترانيد | |||
بيرون آورد از آن آبش و چراگاهش را | |||
و كوهها را استوار گردانيد | |||
براى برخوردارى شما و چهار پايانتان | |||
پس وقتى كه آمد آن بليّه فوق بليّات بزرگتر | |||
روزى كه بياد مىآورد آدمى آنچه را كه كوشش نمود | |||
و آشكار شود دوزخ براى هر كه به بيند | |||
پس اما كسيكه سركشى كرد | |||
و برگزيد زندگانى دنيا را | |||
پس همانا دوزخ جايگاه او است | |||
و اما كسيكه ترسيد از قيام در پيشگاه پروردگار خود و باز داشت نفس خود را از هوس | |||
پس همانا بهشت آن اقامتگاه او است | |||
ميپرسند از تو از قيامت كه چه وقت باشد زمان برپا شدن آن | |||
در چه حالى تو از علم بآن | |||
بسوى پروردگار تو است نهايت علم آن | |||
همانا تو بيم دهنده كسى هستى كه ميترسد از آن | |||
گوئيا آنها روز كه ميبينند آنرا درنگ نكردند مگر بقدر شام يكروز يا صبح آن. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و تكذيب قوم و تهديد آنها باز شمهئى از قصّه حضرت موسى و فرعون از گوشزد فرموده بطور پرسش براى تقرير و ميفرمايد آيا بتو رسيده خبر موسى عليه السّلام وقتى كه خواند او را پروردگارش و خطاب فرمود باو در وادى مقدّس و منزّه طوى كه بيان آن در سوره طه گذشت آنكه برو بجانب فرعون همانا او از حدّ خود تجاوز و طغيان نموده است و با ملايمت و نرمى باو بگو آيا مايل هستى كه پاك شوى از كفر و تجاوز و طغيان و آنكه هدايت نمايم من تو را بمعرفت پروردگارت و ثواب طاعت و عقاب معصيت او پس بترسى از او و امتثال نمائى او امر و نواهى او را پس او مأموريّت خود را انجام | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 341 | |||
داد و ارائه داد باو معجز بزرگ خود را كه باو داده بودم و آن عصا بود كه اژدها ميشد و فرعون او را تكذيب نمود و عصيان ورزيد پس اعراض نمود و پشت كرد به احكام الهى و سعى و كوشش مينمود در باطل و بىاثر نمودن امر پيغمبر ما و بعضى گفتهاند مراد آنستكه پس پشت نمود باژدها و فرار كرد و ممكن است هر دو معنى مراد باشد پس جمع نمود لشگريان خود را و احضار كرد آنانرا از اطراف و جوانب مصر و فرياد زد و گفت من پروردگار شمايم كه پروردگارى بالاتر از من نيست و كسى نميتواند از نفوذ اراده من جلوگيرى كند و بعضى گفتهاند مقصود فرعون آن بود كه پروردگار شما بتهايند و من پروردگار شما و آنها و از همه برترم پس خداوند او را بعقوبت آخرت و دنيا گرفتار فرمود و قمى ره فرموده نكال عقوبت است و مراد از آخرت قول او انا ربكم الاعلى است و مراد از اولى قول او ما علمت لكم من اله غيرى است پس خدا او را باين دو قول هلاك فرمود و در خصال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ميان اين دو قول چهل سال فاصله شد و نيز از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود جبرئيل گفت بخدا عرض كردم فرعون را بحال خود واگذار ميفرمائى با آنكه انا ربكم الاعلى ميگويد و خدا فرمود اين سخن را كسى ميگويد مانند تو كه ميترسد چيزى از او فوت شود و در اين قصه حضرت موسى و فرعون و غرق شدن او و لشگريانش هر آينه عبرت و اتّعاظ است براى كسى كه اهل خوف و خشيت از خدا است و بعد از اين خداوند باز بيان قدرت خود را فرموده بخطاب منكرين روز جزا كه آيا خلقت شما بعد از مردن دشوارتر است يا بناء آسمان با اين عظمت كه خداوند سقف مرتفع آنرا بالا برد بدون خلل و فتور و تفاوت و قصور براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و تاريك فرمود شب آنرا و ظاهر ساخت روز روشن آنرا و زمين را بعد از آن منبسط فرمود و مهد آسايش خلق قرار داد و بيرون آورد از زمين آبهاى جارى آن و روئيدنى و گياهش را و كوهها را ثابت نمود در مراكز خود براى بهره بردارى بندگان از ثمرات زمين و مواشى و چهار پايان آنها پس چون آيد داهيه و بليّه بزرگ قيامت كه بزرگتر و بالاترين دواهى است در روزى خواهد بود كه متذكّر شود انسان آنچه را بجا آورده در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 342 | |||
دنيا از اعمال بد و خوب چون همه را در نامه اعمال خود مشاهده نمايد بعد از آنكه فراموش نموده باشد آنها را براى فرط غفلت و طول مدّت و بارز و ظاهر گردد جهنّم براى هر كس بينا باشد و بر احدى پوشيده نخواهد ماند چون سرپوش از روى آن برداشته شود پس هر كس از حدود الهيّه تجاوز و طغيان در معصيت خدا كرده و اختيار نموده باشد لذات فانيه دنيا را بر نعم باقيه آخرت جايگاه او جهنّم خواهد بود و هر كس از قيام در پيشگاه الهى ترسيده باشد براى علمش بمبدء و معاد و باز داشته باشد نفس خود را در دنيا از هوى و هوس جاهلانه جايگاه او در بهشت عنبر سرشت است و از نقل قمّى ره و كافى از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه بنده چون قدرت بر معصيت داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و ترك كند آنرا از ترس خدا مشمول اين آيه است و اخيرا خطاب بحبيب خود فرموده ميفرمايد ميپرسند از تو مشركين كه روز قيامت چه وقت برپا ميشود و ثبات و قرار ميگيرد چنانچه توصيف مينمائى تو از آن و ميفرمايد تو چه ميدانى وقت آنرا وظيفه تو نيست كه وقت آنرا بدانى و ذكر كنى براى آنان علم آن بخدا منتهى ميشود و اقامه آن بامر الهى است و كسى جز خدا از آن آگاه نيست فقط وظيفه تو ترساندن كسى است كه ميترسد از آنروز اگر بترسانى تو او را و براى غير چنين كس فائده ندارد ولى اجمالا بايد بدانند كه عمر دنيا هر قدر طولانى شود چون روز قيامت بيايد و آنرا معاينه نمايند مانند آنستكه درنگ نكردند در دنيا مگر بقدر آخر يكروز يا اوّل آن چون چيزى كه ميگذرد هر قدر زياد باشد بنظر كم مىآيد و گذشته گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و النّازعات را نميرد و مبعوث نگردد و داخل بهشت نشود مگر آنكه سيراب باشد در هر سه حال و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين. | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 343 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي «24» | |||
من خداي بزرگتر شما هستم. واقعا حماقت تا چه اندازه سلطنت يك قسمت قسمت كوچك زمين که مصر باشد و توابع آن آنهم اينکه چهار روزه دنيا که قبل از فرعون در تحت سلطنت ديگران بوده و بعد از او در تحت ديگران ميآيد موجب خدايي او ميشود که بگويد: وَ نادي فِرعَونُ فِي قَومِهِ قالَ يا قَومِ أَ لَيسَ لِي مُلكُ مِصرَ وَ هذِهِ الأَنهارُ تَجرِي مِن تَحتِي أَ فَلا تُبصِرُونَ أَم أَنَا خَيرٌ مِن هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ زخرف آيه 51 و 52. لكن تعجب ندارد اينکه توهّمات در دماغ بسيار بوده و هست که به چهار روز دنيا مغرور ميشوند و خود را فعال ما يشاء ميدانند و خيال ميكنند هميشه هستند نمرود شداد و اشباه آنها مثل اينكه ميگويد: بر فرض موسي خدايي داشته باشد در جنب خدايي من كوچك است من اعلي و ارفع هستم لذا در مقام قتل خداي موسي بر آمد که گفت بهامان: وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلي إِلهِ مُوسي وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً مؤمن آيه 36 و 37. و همين خيال را نمرود كرد و آن تخت و كركسها را و رفت و تير انداخت که خداي ابراهيم را بكشد و امثال اينها بسيارند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 24)- باز به این توطئهها اکتفا نکرد، بلکه بزرگترین ادعا را با بدترین تعبیرات مطرح نمود «و گفت: من پروردگار برتر شما هستم»! (فقال انا ربکم الاعلی). | |||
خودش یکی از بتپرستان بود، ولی در اینجا ادعا میکند من پروردگار بزرگ شما هستم، یعنی حتی خودش را از معبود خودش نیز بالاتر میشمرد و این است بیهودهگوئیهای طاغوتها! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۷:۳۲
ترجمه
النازعات ٢٣ | آیه ٢٤ | النازعات ٢٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أناَ رَبُّکُمْ الأعْلی»: با توجّه به خاصّیّت نفسِ آفتزده طاغیان که کلمه حق و دعوت به آن، بر طغیان و غرورشان میافزاید (نگا: بقره / صافّات / ) و مال و منال و مقام گاهی به ادّعای الوهیّتشان میکشاند (نگا: زخرف / ) جنون پادشاهی هم فرعون مادیگرا را بر آن داشته است که در اوقات معمولی معبودهائی برای خود برگزیند (نگا: اعراف / و در لحظاتی خویشتن را یگانه معبود دیگران بداند (نگا: شعراء / ، قصص / ) و زمانی خود را معبود والایِ والا بنامد. همیشه تاریخ، شاهد خداگونهها بوده و سخن قال یا حال ایشان را شنیده است. مگر از کافران بیادب، جز این باید شنید؟
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا... (۱)
وَ إِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي... (۰) قَالَ فِرْعَوْنُ آمَنْتُمْ بِهِ... (۱) إِلَى فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ... (۰) وَ أَصْحَابُ مَدْيَنَ وَ کُذِّبَ... (۰) وَ قَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا... (۱) وَ نَادَى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ... (۱) قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات
- اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))
- نقد و بررسى اقوال فوق
- بيان اينكه در اين پنج سوگند به ملائكه سوگند ياد شده است
- (در ذيل آيه فالمدبرات امرا)
- عدم منافات بين واسطه بودن ملائكه و استناد حوادث به ايشان ، به استناد آنها به خداىتعالى و به اسباب ظاهرى
- معناى اينكه درباره قيامت فرمود: ((يوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفة ))
- حكايت سخن كفار در استبعاد معاد
- داستان موسى (عليه السلام ) و فرعون و آنچه اشاره به اين داستان در اين مقام افاده مىكند
- معناى ((هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى )) كه موسى (عليه السلام )ماءمور شد به فرعون بگويد
- مراد فرعون از اينكه خطاب به مردم مصر گفت : ((انا ربكم الاعلى ))
- چند وجه در معناى ((فاخذه الله نكال الاخره و الاولى ))
- رفع استبعاد معاد در خطاب و استفهام توبيخى ((ءاءنتم اشد خلقا ام السماء بنيها...))
- تسميه قيامت به ((الطامه الكبرى ))
- تقسيم مردم به دو دسته : طاغى دوزخى ، او خائف از مقام پروردگار كه بهشت ماءواى اواست و بيان ضابطه براى صفات هر يك
- لوازم و آثار طغيان و خوف از مقام رب
- مقصود از مقام پروردگار و خوف از آن
- (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى «22» فَحَشَرَ فَنادى «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24» فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى «26»
پس معجزه بزرگ را به او نشان داد. امّا او تكذيب كرد و نافرمانى نمود.
آنگاه پشت كرد، در حالى كه (براى خاموشى اين دعوت) تلاش مىنمود.
پس (ساحران را) جمع كرد و ندا داد. و گفت: من پروردگار برتر شما هستم. آنگاه خداوند او را به كيفر دنيا و آخرت گرفتار كرد. همانا در اين ماجرا براى هر كسكه (از سوء عاقبت) بترسد، درس عبرتى است.
نکته ها
در برابر فرعون كه مىگفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى» من پروردگار برتر هستم، حضرت موسى مىگويد: «أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ» تو را به پروردگارت رهنمون كنم.
جلد 10 - صفحه 377
«نَكالَ»، كيفر و مجازاتى است كه هر كس آن را ببيند يا بشنود، از ارتكاب مثل آن خوددارى كند. عذاب آخرت، از آن جهت نكال ناميده شده، كه هركس آن را بشنود، از هر عملى كه وى را گرفتار سازد، خوددارى مىكند. «1»
پیام ها
1- براى امثال فرعون بايد بزرگترين معجزهها را آورد. «الْآيَةَ الْكُبْرى»
2- طاغوتها براى حفظ كيان خود از منحرفان استمداد مىكنند. «فَحَشَرَ فَنادى»
3- ادّعاى نبوّت و انتظار تسليم شدن ديگران، به معجزه آوردن نياز دارد.
أَهْدِيَكَ ... فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى
4- در برخى متكبران، حتى بزرگترين معجزات كارساز نيست. «الْآيَةَ الْكُبْرى فَكَذَّبَ»
5- معجزات انبيا يكسان نيست. «الْآيَةَ الْكُبْرى»
6- تكذيب انبيا، براى نافرمانى از تعاليم آنان و آزاد بودن از قيد و بندهاى دينى است. «فَكَذَّبَ وَ عَصى»
7- كسانى كه از استدلال و گفتگوى مستقيم عاجزند، پشت پرده تلاش مىكنند.
فَكَذَّبَ ... ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى
8- جوّ سازى و شعار و هياهو، از ابزار فرعونهاست. «فَحَشَرَ فَنادى»
9- مردم داراى فطرت خداجويى هستند. طاغوتها مسير آن را متوجه خود مىكنند. «أَنَا رَبُّكُمُ»
10- مستكبران، روزى به زانو در خواهند آمد. أَنَا رَبُّكُمُ ... فَأَخَذَهُ اللَّهُ
11- تاريخ وسيله عبرت است، نه سرگرمى و پركردن ايام فراغت. «لَعِبْرَةً»
12- از تاريخ آن قسمتى را بازگو كنيد كه سازنده و عبرتآموز باشد. «لَعِبْرَةً»
13- عبرتها بسيار است، عبرت گرفتن مهم است كه به آمادگى روحى نياز دارد.
«لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى»
«1». تفسير الميزان.
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 378
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24»
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى: پس گفت منم پروردگار شما و متولّى جميع امور شما كه عالى هستم [از شما] و از همه الهه ديگر كه اصناماند و بر صورت من ساختهاند. چه بهر كه خواهم، ضرر مىتوانم رسانيد و هيچ كس نتواند به من ضرر رساند. پس هيچ خدائى برتر از من نباشد.
در لطائف- نقل نموده كه ابليس اين سخن شنيد، گفت مرا طاقت شنيدن اين كلام نيست زيرا من دعوى خيريت كردم بر آدم، اين همه بلا به من رسيد.
فرعون كه چنين لافى مىزند، كار او به كجا رسد. «1» بنا به قولى فرعون چون مشاهده اژدها كرد، پناه به قوم خود آورد. گفت: «أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى فامنعونى من هذا الثعبان». جهّال قوم به جهت فرط جهالت تفكّر نكردند در اين كه شخصى كه از ضرر ثعبان خائف و بامثال خود استعانت جويد، چگونه در دعوى الوهيت صادق باشد. «2» مروى است چون فرعون معجزات را ديد، ملزم شد و نخواست كه عجز او بر قوم ظاهر شود. حيلهبازى پيش گرفت، گفت: اگر به حسب فرض خداى ديگر باشد، چنانچه موسى گويد، من برتر از او خواهم بود. چه رسول او موسى است؛ هميشه برهنه و گرسنه و كلاهى بر سر و چوبى در دست و نعلينى در پا و نه اسب دارد نه غلام و خدم، و رسولان من جامههاى زيبا و لباسهاى ديبا [پوشيدهاند] و به شوكتى تمام بر اسبها سوارند و مستغرق در طلا و نقره، صاحب خدم و حشم و مال و منال، از اين جا رتبه من و خداى موسى را معلوم كنيد و بدانيد من
«1» منهج الصادقين، چ سوم اسلاميه، ج 10، ص 143.
«2» مجمع البيان (1403 هج)، ج 5 ص 432.
جلد 14 - صفحه 37
عزيزترم. «1»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ مُوسى «15» إِذْ ناداهُ رَبُّهُ بِالْوادِ الْمُقَدَّسِ طُوىً «16» اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى «17» فَقُلْ هَلْ لَكَ إِلى أَنْ تَزَكَّى «18» وَ أَهْدِيَكَ إِلى رَبِّكَ فَتَخْشى «19»
فَأَراهُ الْآيَةَ الْكُبْرى «20» فَكَذَّبَ وَ عَصى «21» ثُمَّ أَدْبَرَ يَسْعى «22» فَحَشَرَ فَنادى «23» فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى «24»
فَأَخَذَهُ اللَّهُ نَكالَ الْآخِرَةِ وَ الْأُولى «25» إِنَّ فِي ذلِكَ لَعِبْرَةً لِمَنْ يَخْشى «26» أَ أَنْتُمْ أَشَدُّ خَلْقاً أَمِ السَّماءُ بَناها «27» رَفَعَ سَمْكَها فَسَوَّاها «28» وَ أَغْطَشَ لَيْلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها «29»
وَ الْأَرْضَ بَعْدَ ذلِكَ دَحاها (30) أَخْرَجَ مِنْها ماءَها وَ مَرْعاها (31) وَ الْجِبالَ أَرْساها (32) مَتاعاً لَكُمْ وَ لِأَنْعامِكُمْ (33) فَإِذا جاءَتِ الطَّامَّةُ الْكُبْرى (34)
يَوْمَ يَتَذَكَّرُ الْإِنْسانُ ما سَعى (35) وَ بُرِّزَتِ الْجَحِيمُ لِمَنْ يَرى (36) فَأَمَّا مَنْ طَغى (37) وَ آثَرَ الْحَياةَ الدُّنْيا (38) فَإِنَّ الْجَحِيمَ هِيَ الْمَأْوى (39)
وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى (40) فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِيَ الْمَأْوى (41) يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها (42) فِيمَ أَنْتَ مِنْ ذِكْراها (43) إِلى رَبِّكَ مُنْتَهاها (44)
إِنَّما أَنْتَ مُنْذِرُ مَنْ يَخْشاها (45) كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَها لَمْ يَلْبَثُوا إِلاَّ عَشِيَّةً أَوْ ضُحاها (46)
ترجمه
آيا آمد تو را خبر موسى
وقتى كه خواند او را پروردگارش در وادى
جلد 5 صفحه 340
مقدّس طوى
برو بسوى فرعون همانا او سركشى نمود
پس بگو آيا براى تو رغبتى هست بآنكه پاك شوى
و راهنمائى كنم تو را بسوى پروردگارت پس بترسى
پس نشان داد باو معجزه بزرگ را
پس تكذيب كرد و نافرمانى نمود
پس پشت كرد با آنكه كوشش مينمود
پس جمع كرد و ندا نمود
پس گفت من پروردگار بزرگ شمايم
پس گرفت او را خدا بعقوبت آخرت و دنيا
همانا در اين هر آينه عبرتى است براى كسيكه ميترسد
آيا شما سختتريد در آفرينش يا آسمان كه بنا كرد آنرا
برافراشت سقفش را پس بدون نقص به اتمام رساند آنرا
و تاريك ساخت شب آنرا و آشكار ساخت روز روشن آنرا
و زمين را بعد از آن گسترانيد
بيرون آورد از آن آبش و چراگاهش را
و كوهها را استوار گردانيد
براى برخوردارى شما و چهار پايانتان
پس وقتى كه آمد آن بليّه فوق بليّات بزرگتر
روزى كه بياد مىآورد آدمى آنچه را كه كوشش نمود
و آشكار شود دوزخ براى هر كه به بيند
پس اما كسيكه سركشى كرد
و برگزيد زندگانى دنيا را
پس همانا دوزخ جايگاه او است
و اما كسيكه ترسيد از قيام در پيشگاه پروردگار خود و باز داشت نفس خود را از هوس
پس همانا بهشت آن اقامتگاه او است
ميپرسند از تو از قيامت كه چه وقت باشد زمان برپا شدن آن
در چه حالى تو از علم بآن
بسوى پروردگار تو است نهايت علم آن
همانا تو بيم دهنده كسى هستى كه ميترسد از آن
گوئيا آنها روز كه ميبينند آنرا درنگ نكردند مگر بقدر شام يكروز يا صبح آن.
تفسير
خداوند متعال براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم از انكار و تكذيب قوم و تهديد آنها باز شمهئى از قصّه حضرت موسى و فرعون از گوشزد فرموده بطور پرسش براى تقرير و ميفرمايد آيا بتو رسيده خبر موسى عليه السّلام وقتى كه خواند او را پروردگارش و خطاب فرمود باو در وادى مقدّس و منزّه طوى كه بيان آن در سوره طه گذشت آنكه برو بجانب فرعون همانا او از حدّ خود تجاوز و طغيان نموده است و با ملايمت و نرمى باو بگو آيا مايل هستى كه پاك شوى از كفر و تجاوز و طغيان و آنكه هدايت نمايم من تو را بمعرفت پروردگارت و ثواب طاعت و عقاب معصيت او پس بترسى از او و امتثال نمائى او امر و نواهى او را پس او مأموريّت خود را انجام
جلد 5 صفحه 341
داد و ارائه داد باو معجز بزرگ خود را كه باو داده بودم و آن عصا بود كه اژدها ميشد و فرعون او را تكذيب نمود و عصيان ورزيد پس اعراض نمود و پشت كرد به احكام الهى و سعى و كوشش مينمود در باطل و بىاثر نمودن امر پيغمبر ما و بعضى گفتهاند مراد آنستكه پس پشت نمود باژدها و فرار كرد و ممكن است هر دو معنى مراد باشد پس جمع نمود لشگريان خود را و احضار كرد آنانرا از اطراف و جوانب مصر و فرياد زد و گفت من پروردگار شمايم كه پروردگارى بالاتر از من نيست و كسى نميتواند از نفوذ اراده من جلوگيرى كند و بعضى گفتهاند مقصود فرعون آن بود كه پروردگار شما بتهايند و من پروردگار شما و آنها و از همه برترم پس خداوند او را بعقوبت آخرت و دنيا گرفتار فرمود و قمى ره فرموده نكال عقوبت است و مراد از آخرت قول او انا ربكم الاعلى است و مراد از اولى قول او ما علمت لكم من اله غيرى است پس خدا او را باين دو قول هلاك فرمود و در خصال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه ميان اين دو قول چهل سال فاصله شد و نيز از آنحضرت نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود جبرئيل گفت بخدا عرض كردم فرعون را بحال خود واگذار ميفرمائى با آنكه انا ربكم الاعلى ميگويد و خدا فرمود اين سخن را كسى ميگويد مانند تو كه ميترسد چيزى از او فوت شود و در اين قصه حضرت موسى و فرعون و غرق شدن او و لشگريانش هر آينه عبرت و اتّعاظ است براى كسى كه اهل خوف و خشيت از خدا است و بعد از اين خداوند باز بيان قدرت خود را فرموده بخطاب منكرين روز جزا كه آيا خلقت شما بعد از مردن دشوارتر است يا بناء آسمان با اين عظمت كه خداوند سقف مرتفع آنرا بالا برد بدون خلل و فتور و تفاوت و قصور براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و تاريك فرمود شب آنرا و ظاهر ساخت روز روشن آنرا و زمين را بعد از آن منبسط فرمود و مهد آسايش خلق قرار داد و بيرون آورد از زمين آبهاى جارى آن و روئيدنى و گياهش را و كوهها را ثابت نمود در مراكز خود براى بهره بردارى بندگان از ثمرات زمين و مواشى و چهار پايان آنها پس چون آيد داهيه و بليّه بزرگ قيامت كه بزرگتر و بالاترين دواهى است در روزى خواهد بود كه متذكّر شود انسان آنچه را بجا آورده در
جلد 5 صفحه 342
دنيا از اعمال بد و خوب چون همه را در نامه اعمال خود مشاهده نمايد بعد از آنكه فراموش نموده باشد آنها را براى فرط غفلت و طول مدّت و بارز و ظاهر گردد جهنّم براى هر كس بينا باشد و بر احدى پوشيده نخواهد ماند چون سرپوش از روى آن برداشته شود پس هر كس از حدود الهيّه تجاوز و طغيان در معصيت خدا كرده و اختيار نموده باشد لذات فانيه دنيا را بر نعم باقيه آخرت جايگاه او جهنّم خواهد بود و هر كس از قيام در پيشگاه الهى ترسيده باشد براى علمش بمبدء و معاد و باز داشته باشد نفس خود را در دنيا از هوى و هوس جاهلانه جايگاه او در بهشت عنبر سرشت است و از نقل قمّى ره و كافى از امام صادق عليه السّلام استفاده ميشود كه بنده چون قدرت بر معصيت داشته باشد و خدا را حاضر و ناظر بداند و ترك كند آنرا از ترس خدا مشمول اين آيه است و اخيرا خطاب بحبيب خود فرموده ميفرمايد ميپرسند از تو مشركين كه روز قيامت چه وقت برپا ميشود و ثبات و قرار ميگيرد چنانچه توصيف مينمائى تو از آن و ميفرمايد تو چه ميدانى وقت آنرا وظيفه تو نيست كه وقت آنرا بدانى و ذكر كنى براى آنان علم آن بخدا منتهى ميشود و اقامه آن بامر الهى است و كسى جز خدا از آن آگاه نيست فقط وظيفه تو ترساندن كسى است كه ميترسد از آنروز اگر بترسانى تو او را و براى غير چنين كس فائده ندارد ولى اجمالا بايد بدانند كه عمر دنيا هر قدر طولانى شود چون روز قيامت بيايد و آنرا معاينه نمايند مانند آنستكه درنگ نكردند در دنيا مگر بقدر آخر يكروز يا اوّل آن چون چيزى كه ميگذرد هر قدر زياد باشد بنظر كم مىآيد و گذشته گذشته است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد سوره و النّازعات را نميرد و مبعوث نگردد و داخل بهشت نشود مگر آنكه سيراب باشد در هر سه حال و الحمد للّه ربّ العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
جلد 5 صفحه 343
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَقالَ أَنَا رَبُّكُمُ الأَعلي «24»
من خداي بزرگتر شما هستم. واقعا حماقت تا چه اندازه سلطنت يك قسمت قسمت كوچك زمين که مصر باشد و توابع آن آنهم اينکه چهار روزه دنيا که قبل از فرعون در تحت سلطنت ديگران بوده و بعد از او در تحت ديگران ميآيد موجب خدايي او ميشود که بگويد: وَ نادي فِرعَونُ فِي قَومِهِ قالَ يا قَومِ أَ لَيسَ لِي مُلكُ مِصرَ وَ هذِهِ الأَنهارُ تَجرِي مِن تَحتِي أَ فَلا تُبصِرُونَ أَم أَنَا خَيرٌ مِن هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ زخرف آيه 51 و 52. لكن تعجب ندارد اينکه توهّمات در دماغ بسيار بوده و هست که به چهار روز دنيا مغرور ميشوند و خود را فعال ما يشاء ميدانند و خيال ميكنند هميشه هستند نمرود شداد و اشباه آنها مثل اينكه ميگويد: بر فرض موسي خدايي داشته باشد در جنب خدايي من كوچك است من اعلي و ارفع هستم لذا در مقام قتل خداي موسي بر آمد که گفت بهامان: وَ قالَ فِرعَونُ يا هامانُ ابنِ لِي صَرحاً لَعَلِّي أَبلُغُ الأَسبابَ أَسبابَ السَّماواتِ فَأَطَّلِعَ إِلي إِلهِ مُوسي وَ إِنِّي لَأَظُنُّهُ كاذِباً مؤمن آيه 36 و 37. و همين خيال را نمرود كرد و آن تخت و كركسها را و رفت و تير انداخت که خداي ابراهيم را بكشد و امثال اينها بسيارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 24)- باز به این توطئهها اکتفا نکرد، بلکه بزرگترین ادعا را با بدترین تعبیرات مطرح نمود «و گفت: من پروردگار برتر شما هستم»! (فقال انا ربکم الاعلی).
خودش یکی از بتپرستان بود، ولی در اینجا ادعا میکند من پروردگار بزرگ شما هستم، یعنی حتی خودش را از معبود خودش نیز بالاتر میشمرد و این است بیهودهگوئیهای طاغوتها!
نکات آیه
۱ - قوم فرعون، معتقد به خدایانى متعدد (أنا ربّکم الأعلى)
۲ - فرعون، خود را خداى مردم مصر قلمداد کرده، رتبه اش را از تمامى خدایان آنان برتر مى خواند. (أنا ربّکم الأعلى)
۳ - فرعون، در حضور مردم و با صداى بلند، خود را برترین تصمیم گیرنده درباره اداره زندگانى و تدبیر امور آنان معرفى کرد. (فنادى . فقال أنا ربّکم الأعلى) فرعون - براساس دیگر آیات قرآن - هم خود را «اله» مى خواند و هم براى خود «الهى» غیر خدا مدعى بود. بنابراین برگزیدن تعبیر «ربّ اعلى» درباره خود، براى تصریح به این نکته است که در رشد و تربیت مردم نیز، تصمیم اصلى را او مى گیرد.
۴ - فرعون، بر تمام امور زندگانى مردم مصر مسلّط بود. (أنا ربّکم الأعلى)
۵ - ادعاى ربوبیت برتر، موضع گیرى فرعون در برابر طرح توحید ربوبى از سوى موسى(ع) (و أهدیک إلى ربّک ... أنا ربّکم الأعلى) جمله «و أهدیک إلى ربّک» در آیات پیشین، سخنى بود که موسى(ع)، آن را با توجه به انکار ربوبیت خداوند از سوى فرعون، مطرح ساخت. فرعون در واکنش به این دعوت، برترین ربوبیت را براى خود قائل شد.
موضوعات مرتبط
- الوهیت: مدعیان الوهیت ۲
- توحید: دعوت به توحید ربوبى ۵
- ربوبیت: ادعاهاى ربوبیت ۵; مدعیان ربوبیت ۳
- عقیده: عقیده به تعدد معبود ۱
- فرعون: ادعاهاى فرعون ۲، ۳، ۵; قصه فرعون ۳، ۴; موضعگیرى فرعون ۵; وسعت سلطه فرعون ۴
- فرعونیان: عقیده فرعونیان ۱
- مصرباستان: تاریخ مصرباستان ۴
- موسى(ع): دعوتهاى موسى(ع) ۵; قصه موسى(ع) ۵