النجم ٢٠: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۱: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵#link40 | آيات ۱۹ - ۳۲، سوره نجم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵#link40 | آيات ۱۹ - ۳۲، سوره نجم]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵#link41 | احتجاج عليه بت پرستى و اعتقاد به اينكه ملائكه دختران خدا و شفعايند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵#link41 | احتجاج عليه بت پرستى و اعتقاد به اينكه ملائكه دختران خدا و شفعايند]]
خط ۴۰: خط ۴۱:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵#link47 | مقصود از استثناى ((الا اللمم )) در آيه : ((الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الااللمم ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۵#link47 | مقصود از استثناى ((الا اللمم )) در آيه : ((الذين يجتنبون كبائر الاثم و الفواحش الااللمم ...))]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link227 | آيه ۱۹-۲۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link227 | آيه ۱۹-۲۳]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link228 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link228 | آيه و ترجمه]]
خط ۴۹: خط ۵۲:
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link233 | ۳ - سرچشمه روانى بت پرستى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link233 | ۳ - سرچشمه روانى بت پرستى]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link234 | ۴ - باز هم افسانه ((غرانيق ))!]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۵#link234 | ۴ - باز هم افسانه ((غرانيق ))!]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»
آيا (بت‌هاى) لات و عزّى را ديده‌ايد؟ و منات، آن سومين بت ديگر.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»
وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌: و منات را كه بت سومين است، اين هر سه را از سنگ بر در كعبه نهاده آن را مى‌پرستيدند. فرمود بگو اى پيغمبر با معاندان قريش، خبر دهيد اين اصنام كه شما آنها را مى‌پرستيدند، مى‌توانند مثل آنچه خداى آفريده بيافرينند يا ضرر و نفع به شما رسانند كه شما عدول نموديد از خالق آسمان و زمين به پرستش اينان. و ديگر از افعال قبيحه آنها آنكه دختران را زنده بگور مى‌نمودند به سبب عار و ننگ دانستن، با اين وصف جسارت نموده به ساحت قدس كبريائى نسبت مى‌دادند؛ حق تعالى در رد آنها فرمود:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌ «11» أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌ «12» وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌ «13» عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌ «14» عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‌ «15»
إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‌ «16» ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‌ «17» لَقَدْ رَأى‌ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‌ «18» أَ فَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»
ترجمه‌
خطا نكرد دل آنچه را كه ديد
آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌
و بتحقيق ديد او را در يك فرود آمدن ديگر
نزديك درخت سدرة المنتهى‌
نزديك آن بهشت اقامتگاه است‌
هنگاميكه ميپوشاند سدره را آنچه ميپوشاند
منحرف بجانبى نشد چشم و تجاوز از حدّ ننمود
بتحقيق ديد از نشانه‌هاى بزرگتر پروردگارش‌
آيا پس ديديد لات و عزّى را
و منات بت سوّمين ديگر را.
تفسير
قمّى ره در ذيل حديثى كه در آن قاب قوسين را امام عليه السّلام بما بين زه كمان و چوب آن تقدير فرموده نقل نموده كه پرسيدند از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ما أوحى در آيه سابقه چيست و خدا چه وحى فرمود حضرت جواب داد وحى شد بمن كه على سيّد مؤمنين و امام متّقين و قائد غرّ محجّلين و اوّل خليفه خاتم النبيّين است پس مردم گفتگو كردند كه آيا اين از جانب خدا بوده يا از جانب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پس خدا به پيغمبر خود فرمود بگو بآنها ما كذب الفؤاد ما رأى پس ردّ فرمود آنها را و فرمود أ فتمارونه على ما يرى و از چند روايت معتبر در اين مقام استفاده ميشود كه رؤيت حق بقلب بوده و رؤيت ببصر اختصاص بنور و آيات عظمت داشته و بنابراين مفاد آيات شريفه آنستكه خلاف واقع مشاهده ننمود قلب آنچه را مشاهده كرد آيا مراء و جدال ميكنيد شما با او در آنچه ميبيند و ميشنود و ميداند از شخص امير- المؤمنين و كلام خدا بدون واسطه و عظمت پروردگار چون بر حسب روايات عديده على عليه السّلام در تمام مقامات عاليه با پيغمبر بوده و حضرت او را در كنار خود مشاهده مينموده است و بتحقيق ديد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نور حق را يكمرتبه ديگر در
----
جلد 5 صفحه 87
وقت نزول از عرش و رسيدن بدرخت سدرة المنتهى كه جبرئيل آنجا متوقّف شده بود چون نتوانسته بود بالاتر رود و پيغمبر با رفرف بهشتى بالا رفته بود و در مراجعت او را ملاقات فرمود و با او داخل در بهشت شد و مقام خود و امير المؤمنين عليه السّلام را در آن مشاهده نمود پس در بين آنكه جبرئيل با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم صحبت مينمود نورى از انوار الهى ساطع گشت و حضرت از روزنه‌اى مانند ته سوزن ديد مانند آنچه را در مرتبه اولى ديده بود و در آيات سابقه ذكر شد چنانچه در برهان از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده و آنكه خداوند در اينحال به پيغمبر خود خطاب فرمود كه اى محمد سبقت گرفته است رحمت من بر غضبم براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم نمود و اينكه نزلة موصوف بأخرى شده اگر چه بمعناى مرّه است ولى چون متضمّن معناى دنوّ است شايد براى آن باشد كه اينمرتبه محبوب بحبيب نزديك شده و مشاهده حاصل گشته در نزديك شدن ديگرى و سدرة المنتهى درختى است در آسمان هفتم و بهشت كه جايگاه اهل تقوى است در كنار آنست و اينكه منتهى ناميده شده براى آنستكه اعمال بندگان بتوسط ملائكه حافظين تا آنجا بالا ميرود و آنجا بكرام الكاتبين سپرده ميشود و شاخه‌هاى آن تا زير عرش و اطراف آن رفته است و چون نور خداوند تجلّى نمود براى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پوشاند نور سدره را و احاطه نمود بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و لرزه بر اندام مباركش افتاد ولى چشم را از آن برنداشت و بهم نزد و واداشت بر آن و تند نمود نظر دوربين را و خدا تأييد فرمود او را بقوّت بصر و بصيرت پس ديد از آيات عظمت الهى بزرگترين آنها را و قطر سدره يكصد سال راه از سالهاى دنيا است و يك برگ آن تمام اهل دنيا را ميپوشاند و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه ديدم بر هر برگى از برگهاى آن ملكى ايستاده و خدا را تسبيح مينمايد و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خدا بزرگتر از من آيتى ندارد آنچه بيان شد مستفاد از اخبار معتبره اين باب و منطبق با ظاهر آيات است بنظر حقير ولى مفسّرين در تمام مراحل اختلافات سابقه را ادامه‌
----
جلد 5 صفحه 88
داده‌اند در رؤيت اختلاف نموده‌اند كه ببصر بوده يا بصيرت و در مرئى اختلاف شده كه نور حق بود يا جبرئيل بصورت اصليّه و در اطراف سدرة المنتهى و جنّة المأوى اختلاف زيادتر شده و در آنكه چه چيز سدره را پوشانده از حدّ گذشته و حقير فائده مهمّى در ذكر آنها نمى‌بينم بلى مسلّم است كه مرئى ذات حق ببصر نبوده و در روايات استدلال شده بر اينمعنى بقول خداوند ما كذب الفؤاد ما رأى در صدر اين آيات و قول خداوند ذيلا لقد رأى من آيات ربه الكبرى و ظاهرا تجلّى اوّل براى ارائه حقايق ما فوق آسمانهاى هفتگانه بوده از قبيل عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آنها كه فوق اينعالم است و تجلّى دوّم براى ارائه حقايق اينعالم و هر دو در يك سفر بوده يكى در وقت عروج از آسمانها بعرش و ديگر در وقت نزول بآسمان هفتم ولى در بعضى از روايات تصريح شده كه معراج دو مرتبه بوده و در هر دو سفر امير المؤمنين عليه السّلام با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بوده است و اللّه اعلم بحقائق الامور در هر حال خداوند خطاب بمشركين مكّه فرموده كه پيغمبر من ديد آيات عظمت مرا آيا شما ديديد لات و عزّى و منات بت سوّمى خودتان را كه مؤخّر از آندو و بيرون از حرم قرار گرفته چنانچه قمّى و غيره نقل فرموده‌اند و بنابراين اخرى وصف مستقلى است براى منات والا مؤكّد معناى ثالثه است و ظاهرا اينها مجسّمه‌هائى بودند كه بعنوان تصوير ملائكه ساخته بودند و عبادت ميكردند آنها را براى تقرّب بخدا چون ملائكه را دختران خدا ميدانستند خدا ميفرمايد آيا شما صورت اصلى اين بتها را ديديد كه براى آنها مجسمه ساخته‌ايد و اسم‌گذارى نموده‌ايد و بقيّه توضيحات اين قسمت در آيات آتيه بيايد انشاء اللّه تعالى.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ فَرَأَيتُم‌ُ اللاّت‌َ وَ العُزّي‌ «19» وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُخري‌ «20»
آيا ‌پس‌ مشاهده‌ و رؤيت‌ مي‌كند لات‌ و عزي‌ و مناة سومي‌ ديگري‌ ‌را‌ اينها اسامي‌ بتها مشركين‌ ‌است‌ خداوند مي‌فرمايد: چه‌ آثاري‌ ‌از‌ اينها ديده‌ايد ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مي‌پرستيد آيا نفعي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بشما رسيده‌ ‌ يا ‌ ضرري‌ ‌از‌ ‌شما‌ دفع‌ كرده‌اند ‌ يا ‌ چيزي‌ خلق‌ كردند يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيستند ‌که‌ ‌شما‌ بدست‌ ‌خود‌ تراشيده‌ايد ‌آنها‌ مصنوع‌ ‌شما‌ هستند نه‌ صانع‌ ‌شما‌، چنانچه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ بعبده‌ اصنام‌ فرمود: قال‌َ أَ تَعبُدُون‌َ ما تَنحِتُون‌َ الصافات‌ آيه 93.
أَ فَرَأَيتُم‌ُ رأي‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ عقيده‌ ‌است‌ ‌يعني‌ درك‌ مي‌كند و بنظر ميآورد.
اللّات‌َ وَ العُزّي‌ دو خداي‌ بزرگ‌ مشركين‌ ‌که‌ تمام‌ قبائل‌ ‌اينکه‌ دو ‌را‌ مي‌پرسيدند ‌علي‌ اختلاف‌ بعضي‌ لات‌ ‌را‌ و بعضي‌ عزّي‌ ‌را‌.
وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُخري‌ و مناة ‌که‌ ثالثه ‌آنها‌ ‌بود‌ و خداي‌ ديگري‌ ‌بود‌ ‌براي‌ مشركين‌، ‌اينکه‌ ظاهر آيه شريفه‌ و ميتوان‌ منطبق‌ كرد ‌بر‌ اولي‌ و دومي‌ ‌که‌ اصل‌ ‌اينکه‌ دو بودند و سومي‌ ‌که‌ ثالث‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ و پرستيدند ‌آنها‌ ‌را‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ اينكه‌ بتهاي‌ مشركين‌ بسيار بودند ‌هر‌ قبيله‌ يك‌ بت‌ مخصوص‌ داشتند، بلكه‌ ‌هر‌ فردي‌ يك‌ بت‌ كوچك‌ ‌بر‌ ‌خود‌ داشت‌ و خداوند اقتصار فرمود باين‌ سه‌ ‌براي‌ همين‌ تطبيق‌ و اللّه‌ العالم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 20)- «و (همچنین بت) منات که سومین آنهاست» آیا دختران خدا هستند و منشأ سود و زیان برای شما می‌باشند؟! (وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری).
این سه بت در میان عرب از اهمیت و شهرت خاصی برخوردار بودند.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۵


ترجمه

و «منات» که سوّمین آنهاست (دختران خدا هستند)؟!

|و منات، آن سومين [بت‌] ديگر را [كه دختران خدا مى‌خوانيد]
و منات آن سومين ديگر،
و منات سومین بت دیگرتان را دانستید (که جمادی بی‌نفع و ضرر است).
و منات، سومین [بت] دیگرتان [که شما آنها را تمثال فرشتگانی به عنوان دختران خدا می پندارید،]
و مَنات آن بت سومى ديگر را؟
و آن دیگری منات را که سومین است‌
و ديگر، منات را كه سومين آنهاست [آيا اينها را كه انبازان خداى گرفته‌ايد شايسته خدايى‌اند]؟!
و منات، سومین بت دیگر (معبود شما و دختران خدایند، و دارای قدرت و عظمت می‌باشند؟).
و (هم) منات‌، (آن) سومین دیگر را.
و منوة سیّمین دیگر را


النجم ١٩ آیه ٢٠ النجم ٢١
سوره : سوره النجم
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَنَاتَ»: نام صخره سنگی در سرزمین مشلّل، نزدیک قدید، میان مکه و مدینه بوده است. برخی هم لات و عزّی و منات را بتهائی از سنگ می‌دانند که در داخل کعبه بوده‌اند. «الثَّالِثَةَ الأُخْری»: صفت اوّل و دوم منات هستند، و برای تحقیر رتبه آن از دو تای نخست است. یعنی منات که در رتبه سوم و بعد از لات و عزی است. عربها به این سه بت اهمیت فراوانی می‌دادند و آنها را تمثال یا نظر کردگان فرشتگانی می‌پنداشتند که ایشان را دختران خدا می‌خواندند. در نامگذاری نیز از اسماء و صفات خداوند استفاده کرده بودند: (أَلّلاّت) مؤنث (الله)، (عُزّی) مؤنث (أَعَزّ)، و (مَنات) ظاهراً مؤنث (مُنی) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ فَرَأَيْتُمُ اللَّاتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»

آيا (بت‌هاى) لات و عزّى را ديده‌ايد؟ و منات، آن سومين بت ديگر.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»

وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌: و منات را كه بت سومين است، اين هر سه را از سنگ بر در كعبه نهاده آن را مى‌پرستيدند. فرمود بگو اى پيغمبر با معاندان قريش، خبر دهيد اين اصنام كه شما آنها را مى‌پرستيدند، مى‌توانند مثل آنچه خداى آفريده بيافرينند يا ضرر و نفع به شما رسانند كه شما عدول نموديد از خالق آسمان و زمين به پرستش اينان. و ديگر از افعال قبيحه آنها آنكه دختران را زنده بگور مى‌نمودند به سبب عار و ننگ دانستن، با اين وصف جسارت نموده به ساحت قدس كبريائى نسبت مى‌دادند؛ حق تعالى در رد آنها فرمود:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ما كَذَبَ الْفُؤادُ ما رَأى‌ «11» أَ فَتُمارُونَهُ عَلى‌ ما يَرى‌ «12» وَ لَقَدْ رَآهُ نَزْلَةً أُخْرى‌ «13» عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهى‌ «14» عِنْدَها جَنَّةُ الْمَأْوى‌ «15»

إِذْ يَغْشَى السِّدْرَةَ ما يَغْشى‌ «16» ما زاغَ الْبَصَرُ وَ ما طَغى‌ «17» لَقَدْ رَأى‌ مِنْ آياتِ رَبِّهِ الْكُبْرى‌ «18» أَ فَرَأَيْتُمُ اللاَّتَ وَ الْعُزَّى «19» وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْرى‌ «20»

ترجمه‌

خطا نكرد دل آنچه را كه ديد

آيا مجادله ميكنيد با او در آنچه ديده‌

و بتحقيق ديد او را در يك فرود آمدن ديگر

نزديك درخت سدرة المنتهى‌

نزديك آن بهشت اقامتگاه است‌

هنگاميكه ميپوشاند سدره را آنچه ميپوشاند

منحرف بجانبى نشد چشم و تجاوز از حدّ ننمود

بتحقيق ديد از نشانه‌هاى بزرگتر پروردگارش‌

آيا پس ديديد لات و عزّى را

و منات بت سوّمين ديگر را.

تفسير

قمّى ره در ذيل حديثى كه در آن قاب قوسين را امام عليه السّلام بما بين زه كمان و چوب آن تقدير فرموده نقل نموده كه پرسيدند از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم ما أوحى در آيه سابقه چيست و خدا چه وحى فرمود حضرت جواب داد وحى شد بمن كه على سيّد مؤمنين و امام متّقين و قائد غرّ محجّلين و اوّل خليفه خاتم النبيّين است پس مردم گفتگو كردند كه آيا اين از جانب خدا بوده يا از جانب پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پس خدا به پيغمبر خود فرمود بگو بآنها ما كذب الفؤاد ما رأى پس ردّ فرمود آنها را و فرمود أ فتمارونه على ما يرى و از چند روايت معتبر در اين مقام استفاده ميشود كه رؤيت حق بقلب بوده و رؤيت ببصر اختصاص بنور و آيات عظمت داشته و بنابراين مفاد آيات شريفه آنستكه خلاف واقع مشاهده ننمود قلب آنچه را مشاهده كرد آيا مراء و جدال ميكنيد شما با او در آنچه ميبيند و ميشنود و ميداند از شخص امير- المؤمنين و كلام خدا بدون واسطه و عظمت پروردگار چون بر حسب روايات عديده على عليه السّلام در تمام مقامات عاليه با پيغمبر بوده و حضرت او را در كنار خود مشاهده مينموده است و بتحقيق ديد پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نور حق را يكمرتبه ديگر در


جلد 5 صفحه 87

وقت نزول از عرش و رسيدن بدرخت سدرة المنتهى كه جبرئيل آنجا متوقّف شده بود چون نتوانسته بود بالاتر رود و پيغمبر با رفرف بهشتى بالا رفته بود و در مراجعت او را ملاقات فرمود و با او داخل در بهشت شد و مقام خود و امير المؤمنين عليه السّلام را در آن مشاهده نمود پس در بين آنكه جبرئيل با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم صحبت مينمود نورى از انوار الهى ساطع گشت و حضرت از روزنه‌اى مانند ته سوزن ديد مانند آنچه را در مرتبه اولى ديده بود و در آيات سابقه ذكر شد چنانچه در برهان از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده و آنكه خداوند در اينحال به پيغمبر خود خطاب فرمود كه اى محمد سبقت گرفته است رحمت من بر غضبم براى تو و ذريّه‌ات و قسم ياد فرمود بعزّت و جلال خود كه اگر تمام خلق يك چشم بهم زدن كوتاهى كنند در اداء حق تو و ذريّه طاهره‌ات همه را داخل در جهنّم خواهم نمود و اينكه نزلة موصوف بأخرى شده اگر چه بمعناى مرّه است ولى چون متضمّن معناى دنوّ است شايد براى آن باشد كه اينمرتبه محبوب بحبيب نزديك شده و مشاهده حاصل گشته در نزديك شدن ديگرى و سدرة المنتهى درختى است در آسمان هفتم و بهشت كه جايگاه اهل تقوى است در كنار آنست و اينكه منتهى ناميده شده براى آنستكه اعمال بندگان بتوسط ملائكه حافظين تا آنجا بالا ميرود و آنجا بكرام الكاتبين سپرده ميشود و شاخه‌هاى آن تا زير عرش و اطراف آن رفته است و چون نور خداوند تجلّى نمود براى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم پوشاند نور سدره را و احاطه نمود بر پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و لرزه بر اندام مباركش افتاد ولى چشم را از آن برنداشت و بهم نزد و واداشت بر آن و تند نمود نظر دوربين را و خدا تأييد فرمود او را بقوّت بصر و بصيرت پس ديد از آيات عظمت الهى بزرگترين آنها را و قطر سدره يكصد سال راه از سالهاى دنيا است و يك برگ آن تمام اهل دنيا را ميپوشاند و در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه ديدم بر هر برگى از برگهاى آن ملكى ايستاده و خدا را تسبيح مينمايد و در كافى از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده كه خدا بزرگتر از من آيتى ندارد آنچه بيان شد مستفاد از اخبار معتبره اين باب و منطبق با ظاهر آيات است بنظر حقير ولى مفسّرين در تمام مراحل اختلافات سابقه را ادامه‌


جلد 5 صفحه 88

داده‌اند در رؤيت اختلاف نموده‌اند كه ببصر بوده يا بصيرت و در مرئى اختلاف شده كه نور حق بود يا جبرئيل بصورت اصليّه و در اطراف سدرة المنتهى و جنّة المأوى اختلاف زيادتر شده و در آنكه چه چيز سدره را پوشانده از حدّ گذشته و حقير فائده مهمّى در ذكر آنها نمى‌بينم بلى مسلّم است كه مرئى ذات حق ببصر نبوده و در روايات استدلال شده بر اينمعنى بقول خداوند ما كذب الفؤاد ما رأى در صدر اين آيات و قول خداوند ذيلا لقد رأى من آيات ربه الكبرى و ظاهرا تجلّى اوّل براى ارائه حقايق ما فوق آسمانهاى هفتگانه بوده از قبيل عرش و كرسى و لوح و قلم و امثال آنها كه فوق اينعالم است و تجلّى دوّم براى ارائه حقايق اينعالم و هر دو در يك سفر بوده يكى در وقت عروج از آسمانها بعرش و ديگر در وقت نزول بآسمان هفتم ولى در بعضى از روايات تصريح شده كه معراج دو مرتبه بوده و در هر دو سفر امير المؤمنين عليه السّلام با پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بوده است و اللّه اعلم بحقائق الامور در هر حال خداوند خطاب بمشركين مكّه فرموده كه پيغمبر من ديد آيات عظمت مرا آيا شما ديديد لات و عزّى و منات بت سوّمى خودتان را كه مؤخّر از آندو و بيرون از حرم قرار گرفته چنانچه قمّى و غيره نقل فرموده‌اند و بنابراين اخرى وصف مستقلى است براى منات والا مؤكّد معناى ثالثه است و ظاهرا اينها مجسّمه‌هائى بودند كه بعنوان تصوير ملائكه ساخته بودند و عبادت ميكردند آنها را براى تقرّب بخدا چون ملائكه را دختران خدا ميدانستند خدا ميفرمايد آيا شما صورت اصلى اين بتها را ديديد كه براى آنها مجسمه ساخته‌ايد و اسم‌گذارى نموده‌ايد و بقيّه توضيحات اين قسمت در آيات آتيه بيايد انشاء اللّه تعالى.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ فَرَأَيتُم‌ُ اللاّت‌َ وَ العُزّي‌ «19» وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُخري‌ «20»

آيا ‌پس‌ مشاهده‌ و رؤيت‌ مي‌كند لات‌ و عزي‌ و مناة سومي‌ ديگري‌ ‌را‌ اينها اسامي‌ بتها مشركين‌ ‌است‌ خداوند مي‌فرمايد: چه‌ آثاري‌ ‌از‌ اينها ديده‌ايد ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ مي‌پرستيد آيا نفعي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ بشما رسيده‌ ‌ يا ‌ ضرري‌ ‌از‌ ‌شما‌ دفع‌ كرده‌اند ‌ يا ‌ چيزي‌ خلق‌ كردند يك‌ جمادي‌ بيش‌ نيستند ‌که‌ ‌شما‌ بدست‌ ‌خود‌ تراشيده‌ايد ‌آنها‌ مصنوع‌ ‌شما‌ هستند نه‌ صانع‌ ‌شما‌، چنانچه‌ حضرت‌ ابراهيم‌ بعبده‌ اصنام‌ فرمود: قال‌َ أَ تَعبُدُون‌َ ما تَنحِتُون‌َ الصافات‌ آيه 93.

أَ فَرَأَيتُم‌ُ رأي‌ ‌در‌ اينجا بمعني‌ عقيده‌ ‌است‌ ‌يعني‌ درك‌ مي‌كند و بنظر ميآورد.

اللّات‌َ وَ العُزّي‌ دو خداي‌ بزرگ‌ مشركين‌ ‌که‌ تمام‌ قبائل‌ ‌اينکه‌ دو ‌را‌ مي‌پرسيدند ‌علي‌ اختلاف‌ بعضي‌ لات‌ ‌را‌ و بعضي‌ عزّي‌ ‌را‌.

وَ مَناةَ الثّالِثَةَ الأُخري‌ و مناة ‌که‌ ثالثه ‌آنها‌ ‌بود‌ و خداي‌ ديگري‌ ‌بود‌ ‌براي‌ مشركين‌، ‌اينکه‌ ظاهر آيه شريفه‌ و ميتوان‌ منطبق‌ كرد ‌بر‌ اولي‌ و دومي‌ ‌که‌ اصل‌ ‌اينکه‌ دو بودند و سومي‌ ‌که‌ ثالث‌ ‌آنها‌ ‌بود‌ و پرستيدند ‌آنها‌ ‌را‌ و شاهد ‌بر‌ ‌اينکه‌ مطلب‌ اينكه‌ بتهاي‌ مشركين‌ بسيار بودند ‌هر‌ قبيله‌ يك‌ بت‌ مخصوص‌ داشتند، بلكه‌ ‌هر‌ فردي‌ يك‌ بت‌ كوچك‌ ‌بر‌ ‌خود‌ داشت‌ و خداوند اقتصار فرمود باين‌ سه‌ ‌براي‌ همين‌ تطبيق‌ و اللّه‌ العالم‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- «و (همچنین بت) منات که سومین آنهاست» آیا دختران خدا هستند و منشأ سود و زیان برای شما می‌باشند؟! (وَ مَناةَ الثَّالِثَةَ الْأُخْری).

این سه بت در میان عرب از اهمیت و شهرت خاصی برخوردار بودند.

نکات آیه

۱ - «لات»، «عزى» و «منات» مهم ترین خدایان مورد پرستش مردم جزیرة العرب (و منوة الثالثة الأُخرى) از یاد کردن نام این سه بت، مى توان مطلب بالا را به دست آورد.

۲ - «منات» سومین بت مورد پرستش مردم جزیرة العرب (و منوة الثالثة الأُخرى)

۳ - «منات»، در مرتبه اى پایین تر از «لات» و «عزى» در نزد عرب جاهلى (أفرءیتم اللّ-ت و العزّى . و منوة الثالثة الأُخرى) از تأخیر «منات» و توصیف آن به «الثالثة» (سومى)، مطلب بالا استفاده مى شود.

موضوعات مرتبط

  • بتها: مراتب بتها ۳
  • جاهلیت: بتهاى جاهلیت ۳
  • جزیرة العرب: بت پرستى مردم جزیرة العرب ۱
  • عرب: بتهاى عرب ۱، ۲، ۳
  • عزى: نقش عزى ۱
  • لات: نقش لات ۱
  • منات: نقش منات ۱، ۲، ۳

منابع