الطور ٢٦: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱#link7 | آيات ۱۱ - ۲۸، سوره طور]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱#link7 | آيات ۱۱ - ۲۸، سوره طور]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱#link8 | عذاب مكذبان عين عمل آنها است و چه صبر كنند و چه بى تابى از آنان جدا شدنى نيست]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۱#link8 | عذاب مكذبان عين عمل آنها است و چه صبر كنند و چه بى تابى از آنان جدا شدنى نيست]] | ||
خط ۳۵: | خط ۳۶: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲#link14 | رواياتى در ذيل آيه : ((الحقنابهم ذريتهم )) درباره ملحق گشتن فرزندان مؤ منين بهايشان در قيامت]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۲#link14 | رواياتى در ذيل آيه : ((الحقنابهم ذريتهم )) درباره ملحق گشتن فرزندان مؤ منين بهايشان در قيامت]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۱#link197 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۲۱#link197 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26» | |||
گويند: ما پيش از اين (در دنيا) نسبت به خانواده خويش خيرخواه بوديم (و آنان را از عذاب الهى هشدار مىداديم). | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 287 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26» | |||
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ: گويند به درستى كه بوديم ما پيش از اين يعنى در دنيا، | |||
---- | |||
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 60. و مجمع البيان ج 5 ص 166. | |||
«2» الاختصاص (مكتبة بصيرتى قم) ص 350. و كفاية ج 4 ص 389 به نقل از اختصاص. | |||
جلد 12 - صفحه 307 | |||
فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ: در ميان اهل خود ترسندگان از عذاب و عقاب نيران و به سبب آن به اطاعت رحمان اقدام و از عصيان اجتناب مىنموديم. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ «17» فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «18» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «19» مُتَّكِئِينَ عَلى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ «20» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ «21» | |||
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «22» يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ «24» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «25» قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26» | |||
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ «27» إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ «28» | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 75 | |||
ترجمه | |||
همانا پرهيزكاران در بهشتها و نعمتند | |||
با آنكه متنعّم و شاد مانند بآنچه داده است بايشان پروردگارشان و نگاه داشت آنان را پروردگارشان از عذاب دوزخ | |||
بخوريد و بياشاميد گواراى شما باد بپاداش آنچه كه ميكردند | |||
تكيهزدگان بر تختهاى رديف هم نهاده و تزويج نموديم ايشانرا با زنان سفيد پوست درشت چشم | |||
و آنانكه ايمان آوردند و پيرو شدند از ايشان فرزندانشان در ايمان ملحق ساختيم بايشان فرزندانشان را و كم نكرديم از جزاى عملشان چيزى هر مردى بآنچه كسب كرده در گرو است | |||
و پيوسته دهيم بايشان ميوه و گوشت از آنچه رغبت و ميل ميكنند | |||
ميگيرند از يكديگر در آن بهشتها جام شرابى را كه نه بيهودهگوئى در آن معمول است و نه كار زشت كردن | |||
و ميگردند گرد ايشان پسرانى كه مخصوص ايشانند تو گوئى آنان مرواريد در صدف پنهانند | |||
و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند گويند | |||
همانا ما بوديم پيش از اين در ميان كسانمان ترسندگان | |||
پس منّت نهاد خدا بر ما و محفوظ داشت ما را از عذاب آتش سوزان | |||
همانا ما از اين پيش ميخوانديم او را همانا او است نيكوكار مهربان. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال بر حسب معمول در كلام خود بعد از احوال كفّار بيان فرموده است احوال اهل ايمان و تقوى را كه در باغهاى پردرخت و نعمتهاى گوناگون متنعّم و متلذّذ و شاد مانند كه خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ فرمود و بچنين فوز عظيم كه بوصف در نيايد نائل شدند و بآنها گفته ميشود بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما براى آنكه كسانى بوديد در دنيا كه بوظايف خود عمل مينموديد و اينها پاداش شما است كه در مقابل كار شما و باستحقاق بشما رسيده است و ايشان بر تختهائى كه رديف يكديگر قرار داده شده نشسته و بر بالشها تكيه دادهاند و خداوند دختران سفيد پوست آهوى چشم را كه سياهى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 76 | |||
آن بر سفيدى غالب و درشت خوشحالت باشد براى آنان تزويج و جفت قرار داده و ساير اوصاف كمال و جمال آنها قبلا كرارا ذكر شده است و كسانيكه ايمان آوردند و اولاد ايشان به تبع آنها قبول اسلام نمودند اگر چه اعتقاد آنها كامل نباشد و عملشان كمتر از پدرانشان باشد صغير باشند يا كبير خداوند باحترام پدرانشان و براى خشنودى آنها ذريّه و نسل آنانرا ملحق بايشان فرموده هم درجه آنها در بهشت قرار ميدهد و در مقابل اين كرامت چيزى از پاداش اعمال آنها كاسته نميفرمايد بلكه صرف تفضّل است و در كافى و فقيه و توحيد از امام صادق عليه السّلام و در حديث نبوى اينمعنى نقل شده و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه اطفال اهل ايمان در بهشت تحت تربيت حضرت ابراهيم و ساره قرار ميگيرند و از درخت مخصوصى تغذّى مينمايند و روز قيامت ملبّس و معطّر بپدرانشان هديه داده ميشوند و اين روايات در ذيل اين آيه و در تفسير آن وارد شده است و فرد اكمل اين الحاق تبعيّت ذريّه طاهره پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است در درجات آن دو و در بعضى از روايات به اين معنى اشاره و بكمتر نبودن ائمه اطهار از امير المؤمنين عليه السّلام در حجيّت قول و اطاعت امر بنصّ پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تصريح شده است و پس از اين براى آنكه فرزندان مغرور بعمل پدران خود نشوند ميفرمايد هر كس در گرو عمل خود ميباشد اگر عملش خوب شد آزاد ميگردد و اگر عملش بد شد هلاك ميشود بلى اگر عمل پسر خوب و عمل پدر خوبتر باشد براى كرامت پدر پسر را با او محشور خواهند نمود و باز عود باحوال اهل تقوى نموده ميفرمايد پى در پى براى ايشان از انواع ميوجات و اقسام گوشتهاى پرندگان و چرندگان حلال گوشت هر چه مايل باشند و اشتها داشته باشند حاضر و آماده ميگردد و جامهاى شراب طهور بهشتى را بيكديگر تعارف نموده و از هم ميگيرند و مىنوشند بدون آنكه در بين سخن لغو و ناروائى گفته شود يا بعد كار زشتى از ايشان صادر گردد كه معمول شراب خواران دنيا است يعنى آن جام نه موجب ياوهگوئى ميشود نه موجب گناه و كأس مؤنّث مجازى است و پسران خوش صورتى گرد ايشان براى خدمتگزارى ميگردند كه مملوك آنانند و در سفيدى و صفا و جلوه مانند مرواريدى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 77 | |||
هستند كه تازه از صدف بيرون آمده در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند خدمتگزاران كه مانند لؤلؤ باشند پس آنها چگونه خواهند بود فرمود قسم بخدائيكه جان من در دست قدرت او است فضيلت مخدوم بر خادم مانند فضيلت ماه شب چهارده است بر ساير ستارگان و در ضمن با يكديگر صحبت ميكنند يكى برفقايش ميگويد حال شما در دنيا چگونه بود كه به اين مقام رسيديد آنها جواب ميدهند ما در دنيا در بين كسانمان خدا ترس بوديم پس او بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش سوزان يا نافذ در مسامات بدن مانند باد سام نجات داد و حفظ فرمود ما در دنيا خدا را بيگانگى ميخوانديم و باخلاص عبادت ميكرديم و او محسن و نيكوكار و مهربان بر بندگان است لذا ما را باين نعم بىپايان متنعّم فرموده و باين مقامات عاليات فائز ساخته است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ أَقبَلَ بَعضُهُم عَلي بَعضٍ يَتَساءَلُونَ «25» قالُوا إِنّا كُنّا قَبلُ فِي أَهلِنا مُشفِقِينَ «26» | |||
پس روبرو ميشوند بعضي آنها مر بعض ديگر و از يكديگر پرسش و سؤال ميكنند ميگويند ما بوديم قبلا در دنيا که خائف بوديم از مثل همچه روزي. | |||
وَ أَقبَلَ بَعضُهُم عَلي بَعضٍ چون فرمود علي سرر متقابلين اينها با يكديگر صحبت و گفت و گو و مذاكره ميكنند که معناي. | |||
يَتَساءَلُونَ است بيكديگر ميگويند. | |||
قالُوا مقول قول آنها اينکه است که. | |||
إِنّا كُنّا قَبلُ فِي أَهلِنا يعني در دنيا زمان حيات خود فِي أَهلِنا خويشان و دوستان و رفقاء. | |||
مُشفِقِينَ که مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد که مقام خوف بسيار عالي است که ميفرمايد: وَ لِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ الرحمن آيه 46 ذَواتا أَفنانٍ | |||
جلد 16 - صفحه 303 | |||
48 فِيهِما عَينانِ تَجرِيانِ 50 الي قوله تعالي: فِيهِما مِن كُلِّ فاكِهَةٍ زَوجانِ الي قوله مُتَّكِئِينَ عَلي فُرُشٍ بَطائِنُها مِن إِستَبرَقٍ وَ جَنَي الجَنَّتَينِ دانٍ الي قوله: | |||
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ الي قوله كَأَنَّهُنَّ- الياقُوتُ وَ المَرجانُ 58 باسقاط آيات فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ و شرحش ميآيد انشاء اللّه تعالي. | |||
و از براي خوف درجات بسيار است و بالاترين درجات اينكه جلوگيري شود از ارتكاب كوچكترين معاصي که معناي عصمت است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 26)- «میگویند: ما در میان خانواده خود ترسان بودیم» مبادا گناهان آنها دامن ما را بگیرد (قالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ). | |||
با این که در میان خانواده خود زندگی میکردیم و باید احساس امنیت کنیم | |||
ج4، ص565 | |||
باز ترسان بودیم، از این بیم داشتیم که حوادث ناگوار زندگی و عذاب الهی هر لحظه فرا رسد. از این بیم داشتیم که فرزندان و خانواده ما راه خطا پیش گیرند، و در وادی ضلالت، گمراه و سرگردان شوند. | |||
و ازین بیم داشتیم که دشمنان سنگدل، ما را غافلگیر سازند و عرصه را بر ما تنگ کنند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۶:۲۲
ترجمه
الطور ٢٥ | آیه ٢٦ | الطور ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فِی أَهْلِنَا»: در میان اهل و خانواده خود. همراه با فرزندان و خانواده خود. «مُشْفِقِینَ»: جمع مُشْفِق، ترسان و هراسان. بیمناک. مراد بیمناک از بازخواست الهی در پایان عمر، و پیآمد اخروی است.
تفسیر
- آيات ۱۱ - ۲۸، سوره طور
- عذاب مكذبان عين عمل آنها است و چه صبر كنند و چه بى تابى از آنان جدا شدنى نيست
- معناى اينكه در وصف متقين بهشتى فرمود: ((فاكهين بما آتيهم ربهم ...))
- توضيح آيه :((و الذين آمنوا و اتبعتهم ذريتهم بايمان الحقنابهم ذريتهم ...)) و چند وجهدر معناى آن .
- معناى جمله ((كل امرى ء بما كسب رهين )) و جمع آن با آيه((كل نفس بما كسبت رهينة الا اصحاب اليمين ))
- بيان تفضيلى پاره اى از لذات و نعمت هاى اهل بهشت
- معناى اينكه بهشتيان مى گويند: ((ما در خانواده مان مشفق بوديم ))
- رواياتى در ذيل آيه : ((الحقنابهم ذريتهم )) درباره ملحق گشتن فرزندان مؤ منين بهايشان در قيامت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»
گويند: ما پيش از اين (در دنيا) نسبت به خانواده خويش خيرخواه بوديم (و آنان را از عذاب الهى هشدار مىداديم).
تفسير نور(10جلدى)، ج9، ص: 287
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»
قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ: گويند به درستى كه بوديم ما پيش از اين يعنى در دنيا،
«1» منهج الصادقين، ج 9، ص 60. و مجمع البيان ج 5 ص 166.
«2» الاختصاص (مكتبة بصيرتى قم) ص 350. و كفاية ج 4 ص 389 به نقل از اختصاص.
جلد 12 - صفحه 307
فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ: در ميان اهل خود ترسندگان از عذاب و عقاب نيران و به سبب آن به اطاعت رحمان اقدام و از عصيان اجتناب مىنموديم.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي جَنَّاتٍ وَ نَعِيمٍ «17» فاكِهِينَ بِما آتاهُمْ رَبُّهُمْ وَ وَقاهُمْ رَبُّهُمْ عَذابَ الْجَحِيمِ «18» كُلُوا وَ اشْرَبُوا هَنِيئاً بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «19» مُتَّكِئِينَ عَلى سُرُرٍ مَصْفُوفَةٍ وَ زَوَّجْناهُمْ بِحُورٍ عِينٍ «20» وَ الَّذِينَ آمَنُوا وَ اتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّيَّتُهُمْ بِإِيمانٍ أَلْحَقْنا بِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ ما أَلَتْناهُمْ مِنْ عَمَلِهِمْ مِنْ شَيْءٍ كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهِينٌ «21»
وَ أَمْدَدْناهُمْ بِفاكِهَةٍ وَ لَحْمٍ مِمَّا يَشْتَهُونَ «22» يَتَنازَعُونَ فِيها كَأْساً لا لَغْوٌ فِيها وَ لا تَأْثِيمٌ «23» وَ يَطُوفُ عَلَيْهِمْ غِلْمانٌ لَهُمْ كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌ مَكْنُونٌ «24» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «25» قالُوا إِنَّا كُنَّا قَبْلُ فِي أَهْلِنا مُشْفِقِينَ «26»
فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا وَ وَقانا عَذابَ السَّمُومِ «27» إِنَّا كُنَّا مِنْ قَبْلُ نَدْعُوهُ إِنَّهُ هُوَ الْبَرُّ الرَّحِيمُ «28»
جلد 5 صفحه 75
ترجمه
همانا پرهيزكاران در بهشتها و نعمتند
با آنكه متنعّم و شاد مانند بآنچه داده است بايشان پروردگارشان و نگاه داشت آنان را پروردگارشان از عذاب دوزخ
بخوريد و بياشاميد گواراى شما باد بپاداش آنچه كه ميكردند
تكيهزدگان بر تختهاى رديف هم نهاده و تزويج نموديم ايشانرا با زنان سفيد پوست درشت چشم
و آنانكه ايمان آوردند و پيرو شدند از ايشان فرزندانشان در ايمان ملحق ساختيم بايشان فرزندانشان را و كم نكرديم از جزاى عملشان چيزى هر مردى بآنچه كسب كرده در گرو است
و پيوسته دهيم بايشان ميوه و گوشت از آنچه رغبت و ميل ميكنند
ميگيرند از يكديگر در آن بهشتها جام شرابى را كه نه بيهودهگوئى در آن معمول است و نه كار زشت كردن
و ميگردند گرد ايشان پسرانى كه مخصوص ايشانند تو گوئى آنان مرواريد در صدف پنهانند
و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند گويند
همانا ما بوديم پيش از اين در ميان كسانمان ترسندگان
پس منّت نهاد خدا بر ما و محفوظ داشت ما را از عذاب آتش سوزان
همانا ما از اين پيش ميخوانديم او را همانا او است نيكوكار مهربان.
تفسير
خداوند متعال بر حسب معمول در كلام خود بعد از احوال كفّار بيان فرموده است احوال اهل ايمان و تقوى را كه در باغهاى پردرخت و نعمتهاى گوناگون متنعّم و متلذّذ و شاد مانند كه خداوند آنها را از عذاب دوزخ حفظ فرمود و بچنين فوز عظيم كه بوصف در نيايد نائل شدند و بآنها گفته ميشود بخوريد و بياشاميد گواراى وجود شما براى آنكه كسانى بوديد در دنيا كه بوظايف خود عمل مينموديد و اينها پاداش شما است كه در مقابل كار شما و باستحقاق بشما رسيده است و ايشان بر تختهائى كه رديف يكديگر قرار داده شده نشسته و بر بالشها تكيه دادهاند و خداوند دختران سفيد پوست آهوى چشم را كه سياهى
جلد 5 صفحه 76
آن بر سفيدى غالب و درشت خوشحالت باشد براى آنان تزويج و جفت قرار داده و ساير اوصاف كمال و جمال آنها قبلا كرارا ذكر شده است و كسانيكه ايمان آوردند و اولاد ايشان به تبع آنها قبول اسلام نمودند اگر چه اعتقاد آنها كامل نباشد و عملشان كمتر از پدرانشان باشد صغير باشند يا كبير خداوند باحترام پدرانشان و براى خشنودى آنها ذريّه و نسل آنانرا ملحق بايشان فرموده هم درجه آنها در بهشت قرار ميدهد و در مقابل اين كرامت چيزى از پاداش اعمال آنها كاسته نميفرمايد بلكه صرف تفضّل است و در كافى و فقيه و توحيد از امام صادق عليه السّلام و در حديث نبوى اينمعنى نقل شده و از چند روايت معتبر استفاده ميشود كه اطفال اهل ايمان در بهشت تحت تربيت حضرت ابراهيم و ساره قرار ميگيرند و از درخت مخصوصى تغذّى مينمايند و روز قيامت ملبّس و معطّر بپدرانشان هديه داده ميشوند و اين روايات در ذيل اين آيه و در تفسير آن وارد شده است و فرد اكمل اين الحاق تبعيّت ذريّه طاهره پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم و امير المؤمنين عليه السّلام است در درجات آن دو و در بعضى از روايات به اين معنى اشاره و بكمتر نبودن ائمه اطهار از امير المؤمنين عليه السّلام در حجيّت قول و اطاعت امر بنصّ پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تصريح شده است و پس از اين براى آنكه فرزندان مغرور بعمل پدران خود نشوند ميفرمايد هر كس در گرو عمل خود ميباشد اگر عملش خوب شد آزاد ميگردد و اگر عملش بد شد هلاك ميشود بلى اگر عمل پسر خوب و عمل پدر خوبتر باشد براى كرامت پدر پسر را با او محشور خواهند نمود و باز عود باحوال اهل تقوى نموده ميفرمايد پى در پى براى ايشان از انواع ميوجات و اقسام گوشتهاى پرندگان و چرندگان حلال گوشت هر چه مايل باشند و اشتها داشته باشند حاضر و آماده ميگردد و جامهاى شراب طهور بهشتى را بيكديگر تعارف نموده و از هم ميگيرند و مىنوشند بدون آنكه در بين سخن لغو و ناروائى گفته شود يا بعد كار زشتى از ايشان صادر گردد كه معمول شراب خواران دنيا است يعنى آن جام نه موجب ياوهگوئى ميشود نه موجب گناه و كأس مؤنّث مجازى است و پسران خوش صورتى گرد ايشان براى خدمتگزارى ميگردند كه مملوك آنانند و در سفيدى و صفا و جلوه مانند مرواريدى
جلد 5 صفحه 77
هستند كه تازه از صدف بيرون آمده در مجمع از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه پرسيدند خدمتگزاران كه مانند لؤلؤ باشند پس آنها چگونه خواهند بود فرمود قسم بخدائيكه جان من در دست قدرت او است فضيلت مخدوم بر خادم مانند فضيلت ماه شب چهارده است بر ساير ستارگان و در ضمن با يكديگر صحبت ميكنند يكى برفقايش ميگويد حال شما در دنيا چگونه بود كه به اين مقام رسيديد آنها جواب ميدهند ما در دنيا در بين كسانمان خدا ترس بوديم پس او بر ما منّت نهاد و ما را از عذاب آتش سوزان يا نافذ در مسامات بدن مانند باد سام نجات داد و حفظ فرمود ما در دنيا خدا را بيگانگى ميخوانديم و باخلاص عبادت ميكرديم و او محسن و نيكوكار و مهربان بر بندگان است لذا ما را باين نعم بىپايان متنعّم فرموده و باين مقامات عاليات فائز ساخته است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ أَقبَلَ بَعضُهُم عَلي بَعضٍ يَتَساءَلُونَ «25» قالُوا إِنّا كُنّا قَبلُ فِي أَهلِنا مُشفِقِينَ «26»
پس روبرو ميشوند بعضي آنها مر بعض ديگر و از يكديگر پرسش و سؤال ميكنند ميگويند ما بوديم قبلا در دنيا که خائف بوديم از مثل همچه روزي.
وَ أَقبَلَ بَعضُهُم عَلي بَعضٍ چون فرمود علي سرر متقابلين اينها با يكديگر صحبت و گفت و گو و مذاكره ميكنند که معناي.
يَتَساءَلُونَ است بيكديگر ميگويند.
قالُوا مقول قول آنها اينکه است که.
إِنّا كُنّا قَبلُ فِي أَهلِنا يعني در دنيا زمان حيات خود فِي أَهلِنا خويشان و دوستان و رفقاء.
مُشفِقِينَ که مؤمن بايد بين خوف و رجاء باشد که مقام خوف بسيار عالي است که ميفرمايد: وَ لِمَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ الرحمن آيه 46 ذَواتا أَفنانٍ
جلد 16 - صفحه 303
48 فِيهِما عَينانِ تَجرِيانِ 50 الي قوله تعالي: فِيهِما مِن كُلِّ فاكِهَةٍ زَوجانِ الي قوله مُتَّكِئِينَ عَلي فُرُشٍ بَطائِنُها مِن إِستَبرَقٍ وَ جَنَي الجَنَّتَينِ دانٍ الي قوله:
فِيهِنَّ قاصِراتُ الطَّرفِ لَم يَطمِثهُنَّ إِنسٌ قَبلَهُم وَ لا جَانٌّ الي قوله كَأَنَّهُنَّ- الياقُوتُ وَ المَرجانُ 58 باسقاط آيات فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ و شرحش ميآيد انشاء اللّه تعالي.
و از براي خوف درجات بسيار است و بالاترين درجات اينكه جلوگيري شود از ارتكاب كوچكترين معاصي که معناي عصمت است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- «میگویند: ما در میان خانواده خود ترسان بودیم» مبادا گناهان آنها دامن ما را بگیرد (قالُوا إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فِی أَهْلِنا مُشْفِقِینَ).
با این که در میان خانواده خود زندگی میکردیم و باید احساس امنیت کنیم
ج4، ص565
باز ترسان بودیم، از این بیم داشتیم که حوادث ناگوار زندگی و عذاب الهی هر لحظه فرا رسد. از این بیم داشتیم که فرزندان و خانواده ما راه خطا پیش گیرند، و در وادی ضلالت، گمراه و سرگردان شوند.
و ازین بیم داشتیم که دشمنان سنگدل، ما را غافلگیر سازند و عرصه را بر ما تنگ کنند.
نکات آیه
۱ - متقین، در دنیا همواره در اندیشه آخرت و نگران از فرجام اخروى خویش (قالوا إنّا کنّا قبل فى أهلنا مشفقین) «اشفاق» در معناى «ترس و نگرانى» و «خیر خواهى شدید» به کار مى رود (القاموس المحیط). در آیه شریفه اگر «فى أهلنا» متعلق به «کنّا» باشد، واژه «مشفقین» ظهور در معناى اول و اگر متعلق به «مشفقین» باشد، ظهور در معناى دوم دارد. برداشت بالا بر پایه احتمال اول است.
۲ - ارزش توجه انسان به خداوند و آخرت و ترس داشتن از عاقبت کار خویش (قالوا إنّا کنّا قبل فى أهلنا مشفقین)
۳ - توجه به خداوند و دغدغه آخرت، در تمامى لحظات زندگى، عامل اصلى راهیابى متقین به بهشت (یتساءلون . قالوا إنّا کنّا ... مشفقین) در صورتى که «یتساءلون» سؤال از علت رهیابى به بهشت باشد، «إنّا کنّا...» بیانگر علت آن خواهد بود. از این که پارسایان در محیط پرشور خانواده از یاد آخرت غافل نشده اند، استفاده مى شود که در سایر شرایط به طریق اولى غافل نبوده اند.
۴ - اهتمام تقواپیشگان به سعادت اخروى خانواده خویش و خیر خواهى شدید نسبت به آنان (قالوا إنّا کنّا قبل فى أهلنا مشفقین)
۵ - لزوم احساس مسؤولیت مؤمنان، نسبت به سعادت و فرجام خویشاوندان خود (قالوا إنّا کنّا قبل فى أهلنا مشفقین) از این که احساس مسؤولیت نسبت به خانواده، عامل رهیابى به بهشت معرفى شده است; اهمیت و ضرورت آن استفاده مى شود.
۶ - تأکید بهشتیان، به نقش عملکرد دنیوى آنان در سعادت اخروى ایشان (قالوا إنّا کنّا قبل فى أهلنا مشفقین)
موضوعات مرتبط
- بهشت: موجبات بهشت ۳
- بهشتیان: بینش بهشتیان ۶
- ترس: آثار ترس از آخرت ۳; ارزش ترس از فرجام ۲
- خانواده: اهمیت سعادت خانواده ۴
- خویشاوندان: اهمیت سعادت خویشاوندان ۵
- ذکر: آثار ذکر خدا ۳; ارزش ذکر آخرت ۲; ارزش ذکر خدا ۲
- سعادت: عوامل سعادت اخروى ۶
- عمل: آثار اخروى عمل ۶
- فرجام: نگرانى از فرجام اخروى ۱
- مؤمنان: خیرخواهى مؤمنان ۵; سعادت طلبى مؤمنان ۵; مسؤولیت پذیرى مؤمنان ۵
- متقین :۳ آخرت طلبى متقین ۱ ۳; خانواده متقین ۴ ۳; خیرخواهى متقین ۴ ۳; سعادت طلبى متقین ۴ ۳; نگرانى متقین ۱ ۳