الزخرف ٥٠: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link118 | آيات ۴۶ - ۵۶، سوره زخرف]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link118 | آيات ۴۶ - ۵۶، سوره زخرف]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link119 | بيان آيات مربوط به ارسال موسى (ع ) به سوى فرعون و فرعونيان]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link119 | بيان آيات مربوط به ارسال موسى (ع ) به سوى فرعون و فرعونيان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link120 | روايتى در بيان مراد از خشم و رضاى خداى تعالى]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۱۳#link120 | روايتى در بيان مراد از خشم و رضاى خداى تعالى]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۴#link36 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۱_بخش۴#link36 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «50» | |||
ولى همين كه (به دعاى موسى) عذاب را از آنان برطرف كرديم، همان دم همگى پيمان شكستند (و ايمان نياوردند). | |||
جلد 8 - صفحه 461 | |||
===نکته ها=== | |||
در سورهى اعراف آيه 135 نيز مىفرمايد: همين كه ما از آنان قهر خود را برگرفتيم، آنان پيمان تسليمى كه بسته بودند، شكستند. «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ» | |||
===پیام ها=== | |||
1- براى روحيههاى لجوج استدلال و معجزهى پى در پى لازم است. «وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها» | |||
2- معجزات پى در پى، نشانهى عنايت خداوند به هدايت مردم است. «آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها» | |||
3- اول اتمام حجّت بعد مجازات. نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ ... أَخَذْناهُمْ | |||
4- در شيوه تبليغ بايد ابتدا مرحلههاى عادى را طى كرد بعد مرحله بالاتر را. «هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها» | |||
5- قهر الهى در دنيا براى توجّه و بازگشت مردم است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» | |||
6- افراد پست حتّى در حال گرفتارى و فشار، دست از تحقير ديگران بر نمىدارند. «يا أَيُّهَا السَّاحِرُ» | |||
7- مجرمين در عمق روح خود، اولياى خدا را مستجاب الدعوه مىدانند. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ» | |||
8- نبوّت يك عهد الهى است. «عَهِدَ عِنْدَكَ» | |||
9- انسان به هنگام گرفتارى تعهّد مىدهد «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» ولى بعد از حل مشكل پيمان شكن است. «يَنْكُثُونَ» | |||
10- به هنگام احساس خطر فطرت خداشناسى در انسان بيدار مىشود. «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 462 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50) | |||
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ: پس چون ببرديم و دفع نموديم عذاب را به دعاى موسى، إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ: همان زمان ايشان عهد بشكستند و از آنچه گفته بودند برگشتند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46) فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (47) وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (48) وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50) | |||
وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (52) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (54) | |||
ترجمه | |||
و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خود بسوى فرعون و بزرگان قومش پس گفت همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم | |||
پس چون آورد نزد آنها آيتهاى ما را آنگاه آنها از آن خنده ميكردند | |||
و نمىنمايانديم بآنها هيچ آيتى را مگر كه آن بزرگتر بود از ديگرى و گرفتيم آنها را بعذاب باشد كه آنان بازگشت كنند | |||
و گفتند اى مرد دانا بخوان براى ما پروردگارت را بآنچه عهد كرده است با تو همانا ما هدايت يافتگانيم | |||
پس چون برطرف ساختيم از آنها عذاب را آنگاه آنها پيمان ميشكستند | |||
و ندا كرد فرعون در قومش گفت اى قوم من آيا نيست براى من پادشاهى مصر و اين نهرها روان است از زير قصرهاى من آيا نمىبينيد | |||
بلى من بهترم از اين كسى كه او خوار است و نزديك نيست كه بيان تواند كرد | |||
پس چرا افكنده نشد بر او دستوانههاى زرّين يا نيامدند با او فرشتگان پياپى | |||
پس سبك كرد عقول قوم خود را پس اطاعت نمودند او را همانا آنها بودند گروهى متمرّدان. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال براى تذكّر بندگان بحسن عاقبت اهل ايمان و سوء خاتمت اهل عصيان و تسليت خاطر پيغمبر خود از آزار كفّار و گفتار ناهنجار باز قصّه حضرت موسى را عنوان فرموده ميفرمايد ما او را با معجزاتى نزد فرعون و اكابر مملكت مصر فرستاديم و بعد از ادّعاء نبوّت و ارائه معجزات از قبيل عصا و يد بيضا كه مكرّر ذكر شده آنها در بدو امر خنديدند و تصوّر نمودند شعبده و سحر است و ما پى در پى معجزاتى از قبيل طوفان و جراد و قمّل و ضفادع و دم و طمس كه در سوره اعراف و يونس ذكر شد بآنها ارائه داديم كه هر يك از ديگرى بزرگتر بود چون هر يك در منتهاى وضوح و دلالت بر نبوّت موسى عليه السّلام بود چنانچه در مقام | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 608 | |||
مدح جمعى ميگويند كه هر يك از ديگرى بهترند يا هر لاحقى از سابق خود بزرگتر بود باعتبار آنكه بيشتر نبوّت آنحضرت را اثبات مينمود و در عين حال همه اين آيات عذابهاى گوناگونى بود كه ما آنها را معذّب مينموديم به آن عذاب براى آنكه برگردند از راه باطل براه حقّ و اقرار نمايند بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبرشان و بعد از اين عذابها يا عذابى كه فوق اينها بود كه از آن در سوره اعراف به رجز تعبير شده با كمال بىادبى و جسارت گفتند اى ساحر ولى ظاهرا آنها اين كلمه را بما هر در فنون و دانشمند اطلاق ميكردند لذا قمّى ره و جمعى از مفسّرين آنرا بعالم تفسير نمودهاند و در اين موقع مقصودشان اهانت نبوده و در هر حال استدعا نمودند از حضرت موسى كه از خداوند بخواهد بر حسب عهدى كه با خدا دارد كه اگر آنها ايمان بياورند مشمول رحمت شوند و عذاب را بردارد و قول دادند كه از اطاعت آنحضرت بيرون نروند و موحّد شوند و حضرت دعا فرمود و اجابت شد ولى آنها نقض عهد نموده بكفر خود باقى ماندند ولى فرعون ديد غالبا دلها متوجّه بحضرت موسى شده و نزديك است بتواند در مقابل او قيام نمايد اعيان مملكت مصر را جمع آورى نموده و شروع بسخنرانى و ياوه سرائى كرد كه آيا فرمانفرمائى و سلطنت مصر در خاندان من نبوده و فعلا از آن من نيست و اين نهرهاى منشعب از رود نيل در اطراف و جوانب قصر و عمارات من گردش نميكند آيا نمىبينيد و نميدانيد يا ميدانيد كه من پادشاه شما باشم بهتر است از اين شخص كه فقير و حقير است و استعداد فرمانفرمائى ندارد و نميتواند درست سخن بگويد و مقصودش اشاره بلكنت زبان آنحضرت بود كه سابقه داشت و بدعا رفع شده بود و بعضى گفتهاند باز قدرى از سنگينى آن باقى مانده بود و گفت اگر او پيغمبر باشد چرا خداوند مانند پادشاهان براى او باز و بند يا دستبند طلا تهيّه ننموده يا چرا افواج ملائكه پى در پى بكمك او نميآيند خلاصه آنكه بقدرى از اين چرندها گفت كه عقول قوم را سبك نمود يا ابدان آنها را كه قيام نمودند باطاعت او چون آنها هم مانند فرعون اهل فسق و فجور بودند و الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دستبند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او بيايند بلكه انسب آنستكه | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 609 | |||
پيغمبر در حالى باشد كه كسى به اجبار و طمع مال و جاه گرد او نگردد تا ايمان ايشان بخلوص نزديك و از اغراض دنيوى دور باشد و در نهج البلاغه در ضمن قصّه ورود حضرت موسى و هارون بر فرعون با عصا و لباس پشمينه و سرزنش آنملعون آن دو را بفقر و ذلّت اشاره باين نكته شده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ العَذابَ إِذا هُم يَنكُثُونَ (50) | |||
پس چون برطرف كرديم از آنها عذاب را در اينکه هنگام نكث عهد كردند و هدايت نشدند. | |||
فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ العَذابَ اينکه كشف عذاب براي امتحان و اتمام حجت و رفع عذر آنها است که فرداي قيامت نگويند اگر عذاب بر ما برداشته شده بود ما ايمان ميآورديم و هدايت ميشديم با اينكه اينکه عذر اصلا موجه نبود و اينکه تقاضا هم بيمورد بود قضيه بعكس است سزاوار بود موسي به آنها بفرمايد اولا شما ايمان بياوريد و هدايت شويد تا خداوند رفع بلا بكند و شما را متنعم به نعم بفرمايد زيرا اثر اينکه عذابها و بليات شرك و كفر و طغيان و سركشي است و معاصي بايد آنها برطرف شود تا آثارش برداشته شود كلام اينها مثل اينکه است که فرداي قيامت بگويند ما را جهنم نبر و عذاب نكن تا ما ايمان بياوريم. | |||
جواب: ميخواستيد ايمان بياوريد تا شما را جهنم نبرم و عذاب نكنم | |||
جلد 16 - صفحه 40 | |||
چنانچه آنها که ايمان آوردند نه جهنم ميبرم و نه عذاب ميكنم چنانچه حضرت هود بقومش فرمود وَ يا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّكُم ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدراراً وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم- هود آيه 54- و غير اينکه از آيات لكن خداوند تفضلا عذاب را برداشت که هيچ راه عذري بر آنها نماند آنهم بمدت كمي مطلقا برداشته نشد چنانچه ميفرمايد فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ الرِّجزَ إِلي أَجَلٍ هُم بالِغُوهُ إِذا هُم يَنكُثُونَ- اعراف آيه 131. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 50)- ولی به هر حال موسی به خاطر این تعبیرات نیشدار و موهن هرگز دست از هدایت آنها برنداشت، و از خیره سری آنها مأیوس و خسته نشد، همچنان به کار خود ادامه داد بارها دعا کرد تا طوفان بلاها فرو نشیند و فرو نشست. | |||
اما چنانکه آیه شریفه میگوید: «هنگامی که عذاب را از آنها بر طرف میساختیم آنها پیمانهای خود را میشکستند و به لجاجت و انکار خود ادامه میدادند» (فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ). | |||
اینها همه درسهایی است زنده و گویا برای مسلمانان و تسلیت خاطری است برای شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله که از لجاجت و سرسختی مخالفان هرگز خسته نشوند. | |||
و نیز هشداری است به دشمنان لجوج و سرسخت که آنها هرگز از فرعون و فرعونیان قویتر و قدرتمندتر نیستند، سر انجام کار آنها را ببینند و در عاقبت کار خویش șʙƘϙʘԙƘϮ | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۵۴
ترجمه
الزخرف ٤٩ | آیه ٥٠ | الزخرف ٥١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَلَمَّا کَشَفْنَا ...»: (نگا: اعراف / یونس / ).
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «50»
ولى همين كه (به دعاى موسى) عذاب را از آنان برطرف كرديم، همان دم همگى پيمان شكستند (و ايمان نياوردند).
جلد 8 - صفحه 461
نکته ها
در سورهى اعراف آيه 135 نيز مىفرمايد: همين كه ما از آنان قهر خود را برگرفتيم، آنان پيمان تسليمى كه بسته بودند، شكستند. «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ»
پیام ها
1- براى روحيههاى لجوج استدلال و معجزهى پى در پى لازم است. «وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»
2- معجزات پى در پى، نشانهى عنايت خداوند به هدايت مردم است. «آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»
3- اول اتمام حجّت بعد مجازات. نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ ... أَخَذْناهُمْ
4- در شيوه تبليغ بايد ابتدا مرحلههاى عادى را طى كرد بعد مرحله بالاتر را. «هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها»
5- قهر الهى در دنيا براى توجّه و بازگشت مردم است. «لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»
6- افراد پست حتّى در حال گرفتارى و فشار، دست از تحقير ديگران بر نمىدارند. «يا أَيُّهَا السَّاحِرُ»
7- مجرمين در عمق روح خود، اولياى خدا را مستجاب الدعوه مىدانند. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
8- نبوّت يك عهد الهى است. «عَهِدَ عِنْدَكَ»
9- انسان به هنگام گرفتارى تعهّد مىدهد «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ» ولى بعد از حل مشكل پيمان شكن است. «يَنْكُثُونَ»
10- به هنگام احساس خطر فطرت خداشناسى در انسان بيدار مىشود. «إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج8، ص: 462
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50)
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ: پس چون ببرديم و دفع نموديم عذاب را به دعاى موسى، إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ: همان زمان ايشان عهد بشكستند و از آنچه گفته بودند برگشتند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا مُوسى بِآياتِنا إِلى فِرْعَوْنَ وَ مَلائِهِ فَقالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعالَمِينَ (46) فَلَمَّا جاءَهُمْ بِآياتِنا إِذا هُمْ مِنْها يَضْحَكُونَ (47) وَ ما نُرِيهِمْ مِنْ آيَةٍ إِلاَّ هِيَ أَكْبَرُ مِنْ أُخْتِها وَ أَخَذْناهُمْ بِالْعَذابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ (48) وَ قالُوا يا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ إِنَّنا لَمُهْتَدُونَ (49) فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ (50)
وَ نادى فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قالَ يا قَوْمِ أَ لَيْسَ لِي مُلْكُ مِصْرَ وَ هذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِي مِنْ تَحْتِي أَ فَلا تُبْصِرُونَ (51) أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِنْ هذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لا يَكادُ يُبِينُ (52) فَلَوْ لا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِنْ ذَهَبٍ أَوْ جاءَ مَعَهُ الْمَلائِكَةُ مُقْتَرِنِينَ (53) فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطاعُوهُ إِنَّهُمْ كانُوا قَوْماً فاسِقِينَ (54)
ترجمه
و بتحقيق فرستاديم موسى را با آيتهاى خود بسوى فرعون و بزرگان قومش پس گفت همانا من فرستاده پروردگار جهانيانم
پس چون آورد نزد آنها آيتهاى ما را آنگاه آنها از آن خنده ميكردند
و نمىنمايانديم بآنها هيچ آيتى را مگر كه آن بزرگتر بود از ديگرى و گرفتيم آنها را بعذاب باشد كه آنان بازگشت كنند
و گفتند اى مرد دانا بخوان براى ما پروردگارت را بآنچه عهد كرده است با تو همانا ما هدايت يافتگانيم
پس چون برطرف ساختيم از آنها عذاب را آنگاه آنها پيمان ميشكستند
و ندا كرد فرعون در قومش گفت اى قوم من آيا نيست براى من پادشاهى مصر و اين نهرها روان است از زير قصرهاى من آيا نمىبينيد
بلى من بهترم از اين كسى كه او خوار است و نزديك نيست كه بيان تواند كرد
پس چرا افكنده نشد بر او دستوانههاى زرّين يا نيامدند با او فرشتگان پياپى
پس سبك كرد عقول قوم خود را پس اطاعت نمودند او را همانا آنها بودند گروهى متمرّدان.
تفسير
خداوند متعال براى تذكّر بندگان بحسن عاقبت اهل ايمان و سوء خاتمت اهل عصيان و تسليت خاطر پيغمبر خود از آزار كفّار و گفتار ناهنجار باز قصّه حضرت موسى را عنوان فرموده ميفرمايد ما او را با معجزاتى نزد فرعون و اكابر مملكت مصر فرستاديم و بعد از ادّعاء نبوّت و ارائه معجزات از قبيل عصا و يد بيضا كه مكرّر ذكر شده آنها در بدو امر خنديدند و تصوّر نمودند شعبده و سحر است و ما پى در پى معجزاتى از قبيل طوفان و جراد و قمّل و ضفادع و دم و طمس كه در سوره اعراف و يونس ذكر شد بآنها ارائه داديم كه هر يك از ديگرى بزرگتر بود چون هر يك در منتهاى وضوح و دلالت بر نبوّت موسى عليه السّلام بود چنانچه در مقام
جلد 4 صفحه 608
مدح جمعى ميگويند كه هر يك از ديگرى بهترند يا هر لاحقى از سابق خود بزرگتر بود باعتبار آنكه بيشتر نبوّت آنحضرت را اثبات مينمود و در عين حال همه اين آيات عذابهاى گوناگونى بود كه ما آنها را معذّب مينموديم به آن عذاب براى آنكه برگردند از راه باطل براه حقّ و اقرار نمايند بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبرشان و بعد از اين عذابها يا عذابى كه فوق اينها بود كه از آن در سوره اعراف به رجز تعبير شده با كمال بىادبى و جسارت گفتند اى ساحر ولى ظاهرا آنها اين كلمه را بما هر در فنون و دانشمند اطلاق ميكردند لذا قمّى ره و جمعى از مفسّرين آنرا بعالم تفسير نمودهاند و در اين موقع مقصودشان اهانت نبوده و در هر حال استدعا نمودند از حضرت موسى كه از خداوند بخواهد بر حسب عهدى كه با خدا دارد كه اگر آنها ايمان بياورند مشمول رحمت شوند و عذاب را بردارد و قول دادند كه از اطاعت آنحضرت بيرون نروند و موحّد شوند و حضرت دعا فرمود و اجابت شد ولى آنها نقض عهد نموده بكفر خود باقى ماندند ولى فرعون ديد غالبا دلها متوجّه بحضرت موسى شده و نزديك است بتواند در مقابل او قيام نمايد اعيان مملكت مصر را جمع آورى نموده و شروع بسخنرانى و ياوه سرائى كرد كه آيا فرمانفرمائى و سلطنت مصر در خاندان من نبوده و فعلا از آن من نيست و اين نهرهاى منشعب از رود نيل در اطراف و جوانب قصر و عمارات من گردش نميكند آيا نمىبينيد و نميدانيد يا ميدانيد كه من پادشاه شما باشم بهتر است از اين شخص كه فقير و حقير است و استعداد فرمانفرمائى ندارد و نميتواند درست سخن بگويد و مقصودش اشاره بلكنت زبان آنحضرت بود كه سابقه داشت و بدعا رفع شده بود و بعضى گفتهاند باز قدرى از سنگينى آن باقى مانده بود و گفت اگر او پيغمبر باشد چرا خداوند مانند پادشاهان براى او باز و بند يا دستبند طلا تهيّه ننموده يا چرا افواج ملائكه پى در پى بكمك او نميآيند خلاصه آنكه بقدرى از اين چرندها گفت كه عقول قوم را سبك نمود يا ابدان آنها را كه قيام نمودند باطاعت او چون آنها هم مانند فرعون اهل فسق و فجور بودند و الّا معلوم است كه نبوّت شخص بمعجزه ثابت ميشود و ملازم با ملك و سلطنت و مال و ثروت نيست و بازوبند يا دستبند طلا لازم ندارد و لازم نيست ملائكه علنا بكمك او بيايند بلكه انسب آنستكه
جلد 4 صفحه 609
پيغمبر در حالى باشد كه كسى به اجبار و طمع مال و جاه گرد او نگردد تا ايمان ايشان بخلوص نزديك و از اغراض دنيوى دور باشد و در نهج البلاغه در ضمن قصّه ورود حضرت موسى و هارون بر فرعون با عصا و لباس پشمينه و سرزنش آنملعون آن دو را بفقر و ذلّت اشاره باين نكته شده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ العَذابَ إِذا هُم يَنكُثُونَ (50)
پس چون برطرف كرديم از آنها عذاب را در اينکه هنگام نكث عهد كردند و هدايت نشدند.
فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ العَذابَ اينکه كشف عذاب براي امتحان و اتمام حجت و رفع عذر آنها است که فرداي قيامت نگويند اگر عذاب بر ما برداشته شده بود ما ايمان ميآورديم و هدايت ميشديم با اينكه اينکه عذر اصلا موجه نبود و اينکه تقاضا هم بيمورد بود قضيه بعكس است سزاوار بود موسي به آنها بفرمايد اولا شما ايمان بياوريد و هدايت شويد تا خداوند رفع بلا بكند و شما را متنعم به نعم بفرمايد زيرا اثر اينکه عذابها و بليات شرك و كفر و طغيان و سركشي است و معاصي بايد آنها برطرف شود تا آثارش برداشته شود كلام اينها مثل اينکه است که فرداي قيامت بگويند ما را جهنم نبر و عذاب نكن تا ما ايمان بياوريم.
جواب: ميخواستيد ايمان بياوريد تا شما را جهنم نبرم و عذاب نكنم
جلد 16 - صفحه 40
چنانچه آنها که ايمان آوردند نه جهنم ميبرم و نه عذاب ميكنم چنانچه حضرت هود بقومش فرمود وَ يا قَومِ استَغفِرُوا رَبَّكُم ثُمَّ تُوبُوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدراراً وَ يَزِدكُم قُوَّةً إِلي قُوَّتِكُم- هود آيه 54- و غير اينکه از آيات لكن خداوند تفضلا عذاب را برداشت که هيچ راه عذري بر آنها نماند آنهم بمدت كمي مطلقا برداشته نشد چنانچه ميفرمايد فَلَمّا كَشَفنا عَنهُمُ الرِّجزَ إِلي أَجَلٍ هُم بالِغُوهُ إِذا هُم يَنكُثُونَ- اعراف آيه 131.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 50)- ولی به هر حال موسی به خاطر این تعبیرات نیشدار و موهن هرگز دست از هدایت آنها برنداشت، و از خیره سری آنها مأیوس و خسته نشد، همچنان به کار خود ادامه داد بارها دعا کرد تا طوفان بلاها فرو نشیند و فرو نشست.
اما چنانکه آیه شریفه میگوید: «هنگامی که عذاب را از آنها بر طرف میساختیم آنها پیمانهای خود را میشکستند و به لجاجت و انکار خود ادامه میدادند» (فَلَمَّا کَشَفْنا عَنْهُمُ الْعَذابَ إِذا هُمْ یَنْکُثُونَ).
اینها همه درسهایی است زنده و گویا برای مسلمانان و تسلیت خاطری است برای شخص پیامبر صلّی اللّه علیه و اله که از لجاجت و سرسختی مخالفان هرگز خسته نشوند.
و نیز هشداری است به دشمنان لجوج و سرسخت که آنها هرگز از فرعون و فرعونیان قویتر و قدرتمندتر نیستند، سر انجام کار آنها را ببینند و در عاقبت کار خویش șʙƘϙʘԙƘϮ
نکات آیه
۱ - پاسخ مثبت موسى(ع) به تقاضاى فرعونیان و دعاى او براى رفع عذاب از ایشان (ادع لنا ربّک ... فلمّا کشفنا عنهم العذاب) از ارتباط این آیه با آیه قبل، استفاده مى شود که در آیه شریفه ایجاز و حذفى صورت گرفته است. بدین صورت که آنان از حضرت موسى(ع) درخواست دعا کردند و او خواسته آنها را اجابت نمود.
۲ - سعه صدر و پیگیرى حضرت موسى(ع)، در تبلیغ و هدایت مردم (ادع لنا ... فلمّا کشفنا عنهم العذاب) برداشت یاد شده بر این اساس است که فرعونیان حضرت موسى(ع) را ساحر مى خواندند و پیام او را به مسخره و استهزا مى گرفتند; اما آن حضرت در راستاى هدایت آنان براى نجاتشان از عذاب دعا کرد.
۳ - اجابت دعاى موسى(ع) از سوى خداوند، در زمینه رفع عذاب از فرعونیان (ادع لنا ربّک ... فلمّا کشفنا عنهم العذاب)
۴ - نزول عذاب و نیز برطرف ساختن آن، تنها در اختیار خداوند است. (و أخذنهم بالعذاب ... فلمّا کشفنا عنهم العذاب )
۵ - پیمان شکنى سریع فرعونیان، پس از برطرف شدن عذاب و بلا از ایشان (فلمّا کشفنا عنهم العذاب إذا هم ینکثون) «نکث» (مصدر «ینکثون» ) در اصل به معناى نقض و شکستن است که به صورت استعاره در مورد پیمان شکنى، به کار رفته است.
۶ - فرعون و فرعونیان، مردمانى پیمان شکن و فرصت طلب (فلمّا کشفنا عنهم العذاب إذا هم ینکثون)
۷ - پیمان شکنى، امرى نکوهیده (فلمّا کشفنا عنهم العذاب إذا هم ینکثون)
۸ - دعا به درگاه خداوند، داراى تأثیر در رهایى انسان از مشکلات و سختى ها (ادع لنا ربّک ... فلمّا کشفنا عنهم العذاب)
۹ - خداگرایى انسان، به هنگام سختى ها و شداید و خداگریزى وى در شرایط رفاه و آسایش (و أخذنهم بالعذاب ... ادع لنا ربّک ... إنّنا لمهتدون . فلمّا کشفنا عنهم العذاب إذا هم ینکثون)
۱۰ - انسان هاى مستکبر و حق ستیز، تأثیرناپذیر از آیات اعجازى و کیفرى (فلمّا جاءهم بایتنا إذا هم منها یضحکون . و ما نریهم من ءایة ... و أخذنهم بالعذاب ... فلمّا کشفنا عنهم العذاب إذا هم ینکثون)
موضوعات مرتبط
- آسایش: آثار آسایش ۹
- ایمان: زمینه ایمان ۹
- خدا: اختصاصات خدا ۴; زمینه اعراض از خدا ۹
- دعا: آثار دعا ۸
- ذکر: زمینه ذکر خدا ۹
- رفاه: آثار رفاه ۹
- سختى: آثار سختى ۹; عوامل نجات از سختى ۸
- عذاب: منشأ رفع عذاب ۴; منشأ عذاب ۴
- عهدشکنى: سرزنش عهدشکنى ۷
- فرعون: عهدشکنى فرعون ۶; فرصت طلبى فرعون ۶
- فرعونیان: آثار رفع عذاب از فرعونیان ۵; خواسته هاى فرعونیان ۱; درخواست رفع عذاب از فرعونیان ۱; رفع عذاب از فرعونیان۳; عهدشکنى فرعونیان ۵، ۶; فرصت طلبى فرعونیان ۶
- کفر: زمینه کفر ۹
- مستکبران: حق ناپذیرى مستکبران ۱۰
- موسى(ع): اجابت دعاى موسى(ع) ۳; تبلیغ موسى(ع) ۲; دعاى موسى(ع) ۱; شرح صدر موسى(ع) ۲; قصه موسى(ع) ۱، ۳; هدایتگرى موسى(ع) ۲