ص ٤٢: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link208 | آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link208 | آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link209 | مقصود از نصب و عذاب كه ايوب عليه السلام بدان مبتلا بود]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۵#link209 | مقصود از نصب و عذاب كه ايوب عليه السلام بدان مبتلا بود]] | ||
خط ۴۱: | خط ۴۲: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link217 | خبرى از يسع و ذوالكفل]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۶#link217 | خبرى از يسع و ذوالكفل]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link133 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link133 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link134 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link134 | تفسير:]] | ||
خط ۴۸: | خط ۵۱: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link137 | ۲ - ايوب در قرآن و تورات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link137 | ۲ - ايوب در قرآن و تورات]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link138 | ۳ - توصيف پيامبران بزرگ به اواب]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۷#link138 | ۳ - توصيف پيامبران بزرگ به اواب]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ «42» | |||
(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بزن (تا از زير پاى تو چشمهاى جارى كنيم) اين چشمهى آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است. | |||
===نکته ها=== | |||
«نصب» به معناى رنج و سختى است، «ركض» كوبيدن پا بر زمين است و «مُغْتَسَلٌ» به آب يا محل شستن گويند. | |||
چنانكه در روايات آمده است: حضرت ايّوب داراى اموال و فرزندان و امكانات بسيار بود و همواره خدا را سپاس مىگفت. شيطان به خداوند عرضه داشت كه اگر ايّوب را شاكر مىبينى به خاطر نعمت فراوانى است كه به او دادهاى، اگر اين نعمتها از او گرفته شود او بندهى شكرگزارى نخواهد بود. | |||
خداوند به شيطان اجازه داد بر دنياى ايّوب مسلّط شود. او ابتدا اموال و گوسفندان و زراعتهاى ايّوب را دچار آفت و بلا كرد امّا تأثيرى در ايّوب نگذاشت. سپس بر بدن ايّوب سلطه يافت و او چنان بيمار گشت كه از شدّت درد و رنجورى اسير بستر گرديد، امّا با اين حال از مقام شكر او چيزى كاسته نشد. | |||
چون ايّوب از اين امتحان سخت الهى به خوبى پيروز برآمد، خداوند دوباره نعمتهاى خود را به او بازگرداند و سلامت جسمش را بازيافت. «1» | |||
خداوند براى بازگرداندن سلامتى به جسم ايّوب، به او فرمان مىدهد كه با كوبيدن پا بر | |||
---- | |||
«1». تفسير نمونه. | |||
جلد 8 - صفحه 113 | |||
زمين، به قدرت الهى چشمهاى از آب جارى سازد و با شستشوى بدن خود در آن آب، جسمش را از هر بيمارى پاك گرداند. | |||
تحمّل سختى از سوى انبيا بركاتى دارد، از جمله: | |||
الف) مردم درباره آنان گرفتار غلوّ نمىشوند. | |||
ب) آنان مقام ويژهاى در اثر صبر، دريافت مىنمايند. | |||
ج) اگر الگوها و بزرگان نيز سختى ببينند، فقرا و ضعفا و بيماران تحقير نمىشوند. | |||
د) مردم، راه برخورد با مشكلات را از آنان مىآموزند. | |||
بر اساس روايات، برخى مردم گمان كردند كه حضرت ايّوب، گناهى را مرتكب شده كه گرفتار چنين بلايى شده است و لذا او را شماتت مىكردند. در حالى كه بلا براى اوليا مايهى رشد و كسب درجه است. «1» | |||
در اين سوره، داستان متفاوت دو پيامبر الهى مطرح شده است: يكى حضرت سليمان، پيامبرى كه بالاترين قدرت و امكانات را داشت. ديگرى حضرت ايّوب، پيامبرى كه سختترين تلخىها را براى مدّتى طولانى چشيد. | |||
امّا قرآن هر دو پيامبر را با عبارت «نِعْمَ الْعَبْدُ» ستايش مىكند. زيرا رفاه و رنج، هيچكدام نتوانست آنها را از مدار بندگى خدا خارج سازد. | |||
آرى، غوّاص و صيّاد ماهر چه در درياى شور و چه در درياى شيرين كار خود را به بهترين وجه انجام مىدهد و شورى و شيرين آب در صيّادى و غوّاصى او اثرى ندارد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- تاريخ مردان بزرگ نبايد فراموش شود. تاريخ انبيا حتّى براى پيامبر اسلام سازنده است زيرا آشنائى با مشكلات ديگران مايه تقويت صبر و شكيبايى است. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ» | |||
2- ايّوب بنده حقيقى خداوند بود. «عَبْدَنا» | |||
---- | |||
«1». بحار، ج 12، ص 351. | |||
جلد 8 - صفحه 114 | |||
3- شكوه كردن از مشكلات، نزد خدا مانعى ندارد. «نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ» | |||
4- شيطان بر روح و اعتقاد اولياى خدا سلطهاى ندارد امّا مىتواند در مورد جسم آنان، نقش ايذايى داشته باشد. «مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ» | |||
5- رنجها و مصيبتها ميدانى مناسب براى وسوسه شياطين است. «بِنُصْبٍ» (بنابراين معنى كه: شيطان به سبب رنجها با من تماس مىگيرد.) | |||
6- دعا جلوهاى از عبوديّت است. «عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ» | |||
7- براى رفع گرفتارىها و مشكلات، دعا كنيم. «نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ» | |||
8- دعاى انبيا مستجاب مىشود و به دنبال سختىها گشايش است. «ارْكُضْ بِرِجْلِكَ» | |||
9- همه جا چشيدن سختىها نشانهى دورى از خدا نيست. (گاهى اولياى خدا سختترين شرايط را تحمّل مىكنند، در حالى كه با زدن پا بر زمين چشمهى آب خنك برايشان جارى مىشود.) «هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ» | |||
10- شستشو با آب سرد براى سلامتى نقش مهمى دارد. «مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» (آب شستشو نيز بايد تميز و قابل آشاميدن باشد). | |||
11- طبيعت مسخّر خداوند است و خداوند آن را مسخّر اولياى خود مىكند. | |||
«ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42) | |||
حضرت ايوب در اين مدت اصلا شكايتى از او صادر نشد، و كفايت شر ابليس را به كشف بلا از خدا مسئلت، دعايش مستجاب، خطاب شد: | |||
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ: بزن به پاى خود به زمين، چون پاى راست زد چشمه گرم جوشيد، چون پاى چپ به زمين زد آب سرد جوشيد، جبرئيل گفت: هذا مُغْتَسَلٌ: اين چشمه گرم جاى غسل كردن است، و چشمه ديگر، بارِدٌ وَ شَرابٌ: آبى است سرد و آشاميدنى. پس حضرت در چشمه گرم فرو رفت، جميع امراض ظاهرى او رفع شد، و از چشمه سرد بياشاميد تمام امراض باطنى او محو شد. قول اكثر آنكه چشمه يكى بود، به وقت خوردن سرد، و به وقت غسل كردن، گرم بود. | |||
---- | |||
«1» خصال شيخ صدوق (چ 1389 ق)، ج 2، باب السبعة ص 399- 400 روايات 107 و 108، و بحار الانوار، ج 12، ص 348، ح 13. | |||
جلد 11 - صفحه 202 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ (41) ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42) وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (43) وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (44) | |||
ترجمه | |||
و ياد كن بنده ما ايّوب را هنگاميكه خواند پروردگارش را كه همانا رساند مرا شيطان برنج و دردى | |||
بزن بزمين پايت را اين آب شستشوئى است خنك و آشاميدنى | |||
و بخشيديم باو كسانش و مانندشان را با آنها تا رحمتى از ما باشد و پندى براى خردمندان | |||
و بگير بدستت دستهاى از گياه را پس بزن بآن و خلاف سوگند مكن همانا ما يافتيم او را شكيبا خوب بندهاى همانا او بود بازگشت كننده | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 471 | |||
تفسير | |||
حضرت ايّوب عليه السّلام كه شمهاى از احوالش در سوره انبيا گذشت يكى از انبياء معروف عظيم الشأن است و خلاصه روايات مختلفهاى كه در باب ابتلاء او وارد شده آنستكه خداوند نعمت خود را بر او تمام فرموده بود از علم و مال و جاه و جلال و اولاد و عيال و او هم كاملا بوظيفه شكرگزارى خود قيام مينمود و بعبادت و اطاعت حقّ و ارشاد و هدايت خلق مشغول بود و پيوسته اعمال او بعالم بالا صعود مينمود تا مورد حسد شيطان گرديد و آنزمان آنملعون ممنوع از صعود بآسمان تا زير عرش نبود لذا بعالم بالاسير نمود و عرضه داشت پروردگارا ايّوب كه اداء شكر نعمت تو را مينمايد براى آنستكه نعمت را باو تمام كردى اگر نعمتهاى دنيوى را از او بگيرى شكر نعمت تو را نخواهد نمود مرا بر مال و اولاد او مسلّط فرما تا شكرگزارى او معلوم شود و خداوند او را مسلّط فرمود بر آنها و او اولاد و اموال او را بتمامى نابود نمود و سوزاند و او شكر ميكرد پس آنملعون بخدا رجوع نمود و عرض كرد شكرگزارى ايوب براى آنستكه ميداند تو آنها را باو مسترد خواهى فرمود مرا مسلّط فرما بر بدنش تا امر مكشوف گردد و خداوند او را بر بدنش مسلّط فرمود غير از دو چشم و قلب و زبانش و آنملعون دميد در بينى حضرت و مريض شد و مرضش طول كشيد و او بهيچ وجه در شكرگزارى كوتاهى نكرد و بترويج دين حق و نشر احكام مشغول بود تا هفت سال كه مورد ملامت مردم گرديد و از شهر خارج شد و عيالش براى معاش او گيسوى خود را بريد و داد و طعام گرفت و صبر ايوب بپايان رسيد و از دست شيطان بخدا پناه برد و فقط عرضه داشت پروردگارا شيطان بمن آسيبى وارد نموده كه موجب رنجورى جسمى و الم روحى من شده بدون آنكه صريحا خواهشى نمايد كه خطاب رسيد بسرعت بزن پايت را بزمين چشمه آبى كه خنك و گوارا است ظاهر خواهد شد از آن بنوش و با آن خودت را شستشو كن تمام امراض و آلامت رفع خواهد شد و او بدستور الهى عمل نمود و بهتر از روز اوّل شد و خداوند تمام اموالش را بوجه احسن باو مسترد فرمود و اولادش را كه بعد از ابتلاء ببلا فوت شده بودند زنده فرمود بعلاوه تمام كسانيكه پيش از آن از او فوت شده بودند باسباب عادى كه مانند آنها بودند در عدد و اهميّت و همه با او زندگى كردند و بعد از عافيت تامّ از او سؤال شد كه كدام | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 472 | |||
يك از مصائب وارده بر تو شديدتر بود گفت شماتت دشمنان و همان موجب شد كه صبر او بپايان رسيد و تصوّر نشود كه خداوند چگونه بتقاضاى شيطان اين همه مصيبت بر پيغمبر خود وارد نمود زيرا مصائب انبيا و اولياء هر قدر نزديكتر باشند بمقام قرب الهى مبنى بر اسرار و حكمى است كه شمهاى از آن ذكر شده در سوره انبياء و غير آن و بر ارباب خرد مخفى نمىماند و در اينجا عمده رغم انف شيطان است كه بفهمد او نمىتواند اولياء خدا را از ياد حق بازدارد و بنفوذ خود منحرف نمايد و مردم وظيفه خود را در مصائب وارده بر خودشان بشناسند و بدانند كه در مصائب وارده بر مال و اولاد بايد صبر و شكر كرد و در مصائب وارده بر عرض و ناموس بايد بخدا پناه برد و دفع آنرا از خدا خواست و نبايد ملامت نمود كسى را بر مصيبت و مغرور شد بثروت و دولت و بايد دانست كه اختيار عزّت و ذلّت و فقر و مكنت و اخذ و اعطاء و دفع و ابقاء همه با خدا است و او مالك ملك وجود و حاكم ردّ و قبول است و كسيرا در كار او حق چون و چرا نيست بهر كه بخواهد ميدهد و از هر كه بخواهد ميگيرد و البتّه تمام اين تصرّفات مطابق با حكمت و مصلحت است و ابدا بكسى ظلم ننموده و نمينمايد و نخواهد نمود و فضل و احسان خود را از مستحق بلكه قابل دريغ نمينمايد و اگر گاهى ز حكمت ببندد درى ز رحمت گشايد در ديگرى و بر حسب استعداد و قابليّت بندگان بآنها در دنيا و آخرت عوض و اجر مصائب وارده را عنايت خواهد فرمود و چون حضرت ايّوب بعد از اطلاع بر قضيّه معامله زوجه مرضيّه خود غضبناك شده بود و قسم ياد كرده بود كه صد چوب باو بزند و بعد كه معلوم شد او در اين امر مضطر و بىگناه بوده مهموم و مغموم شده بود خداوند امر فرمود يكدسته از چوبهاى خشك نازك از قبيل ساق ريحان كه عددش صد باشد در دست بگيرد و بزند او را بآن براى رفع قسمش و مقرّر گرديد كه در اين قبيل موارد به اين مقدار اكتفا شود و اين حكم از شريعت او باقى ماند كه در بعضى از موارد كه از آن جمله مريض است در اسلام باين نحو حدّ جارى ميشود و خداوند از او تمجيد فرمود براى آنكه صبر را بپايان رسانيد و آنجا كه بايد رجوع بخدا نمود پناه باو برد و بغير او در هيچ حالى شكايت نكرد و متوسّل نشد و در شكرگزارى كوتاهى ننمود. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 473 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
اركُض بِرِجلِكَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42) | |||
پاشنه پا را بر زمين بزن چشمه آبي ظاهر شود اينکه آب مغتسل تو باشد و آب سرد گوارايي است از آن بياشام غسل كرد و آشاميد بكلي مرض رفع شد. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 42)- در میان تمام ناراحتیها و رنجها آنچه بیشتر روح ایوب را آزار میداد مسأله شماتت دشمنان بود. | |||
اما سر انجام ایوب از بوته داغ این آزمایش الهی سالم به درآمد، و فرمان رحمت خدا از اینجا آغاز شد که به او دستور داد: «پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی برای شستشو و نوشیدن است» (ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ). | |||
چشمهای خنک و گوارا و شفابخش از بیماریهای «برون» و «درون». | |||
توصیف آب به خنک بودن شاید اشارهای باشد به تأثیر مخصوص شستشو با آب سرد برای بهبود و سلامت تن، همان گونه که در طب امروز نیز ثابت شده است. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۵:۲۷
ترجمه
ص ٤١ | آیه ٤٢ | ص ٤٣ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أُرْکُضْ»: بکوب. «أُرْکُضْ بِرِجْلِکَ»: پای خود را به زمین بکوب. راه برو که شفا یافتهای (نگا: تفسیر قاسمی). «مُغْتَسَلٌ»: آبی که در آن خود را بشویند. چه بسا مراد آب معدنی دارای گوگرد باشد. «شَرَابٌ»: نوشیدنی. «بَارِدٌ»: سرد. خنک.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۴۸ سوره ص
- مقصود از نصب و عذاب كه ايوب عليه السلام بدان مبتلا بود
- وجه اينكه ايوب ع ابتلاء خود به آن دو را به شيطان نسبت داد انى مسنى الشيطان بنصبو عذاب .
- بيان امكان مداخله شيطان در ابدان و اموال و ديگر متعلقات مادى معصومين عليهم السلام
- استجاب دعاى ايوب عليه السلام با شفاى امراضش و بازگرداناهل او به او
- وجه اينكه ابراهيم و اسحق و يعقوب عليهم السلام را به داشتن دست و چشم مدح فرمود
- معناى اينكه در تعليل مدح ايشان فرمود: انا اخلصنا هم بخالصة ذكرى الدار
- گفتارى درباره سرگذشت ايوب عليه السلام در قرآن و حديث
- رواياتى در ذيل داستان ايوب عليه السلام و ابتلائات او
- خبرى از يسع و ذوالكفل
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ «42»
(به او گفتيم:) پاى خود را بر زمين بزن (تا از زير پاى تو چشمهاى جارى كنيم) اين چشمهى آبى خنك براى شستشو و نوشيدن است.
نکته ها
«نصب» به معناى رنج و سختى است، «ركض» كوبيدن پا بر زمين است و «مُغْتَسَلٌ» به آب يا محل شستن گويند.
چنانكه در روايات آمده است: حضرت ايّوب داراى اموال و فرزندان و امكانات بسيار بود و همواره خدا را سپاس مىگفت. شيطان به خداوند عرضه داشت كه اگر ايّوب را شاكر مىبينى به خاطر نعمت فراوانى است كه به او دادهاى، اگر اين نعمتها از او گرفته شود او بندهى شكرگزارى نخواهد بود.
خداوند به شيطان اجازه داد بر دنياى ايّوب مسلّط شود. او ابتدا اموال و گوسفندان و زراعتهاى ايّوب را دچار آفت و بلا كرد امّا تأثيرى در ايّوب نگذاشت. سپس بر بدن ايّوب سلطه يافت و او چنان بيمار گشت كه از شدّت درد و رنجورى اسير بستر گرديد، امّا با اين حال از مقام شكر او چيزى كاسته نشد.
چون ايّوب از اين امتحان سخت الهى به خوبى پيروز برآمد، خداوند دوباره نعمتهاى خود را به او بازگرداند و سلامت جسمش را بازيافت. «1»
خداوند براى بازگرداندن سلامتى به جسم ايّوب، به او فرمان مىدهد كه با كوبيدن پا بر
«1». تفسير نمونه.
جلد 8 - صفحه 113
زمين، به قدرت الهى چشمهاى از آب جارى سازد و با شستشوى بدن خود در آن آب، جسمش را از هر بيمارى پاك گرداند.
تحمّل سختى از سوى انبيا بركاتى دارد، از جمله:
الف) مردم درباره آنان گرفتار غلوّ نمىشوند.
ب) آنان مقام ويژهاى در اثر صبر، دريافت مىنمايند.
ج) اگر الگوها و بزرگان نيز سختى ببينند، فقرا و ضعفا و بيماران تحقير نمىشوند.
د) مردم، راه برخورد با مشكلات را از آنان مىآموزند.
بر اساس روايات، برخى مردم گمان كردند كه حضرت ايّوب، گناهى را مرتكب شده كه گرفتار چنين بلايى شده است و لذا او را شماتت مىكردند. در حالى كه بلا براى اوليا مايهى رشد و كسب درجه است. «1»
در اين سوره، داستان متفاوت دو پيامبر الهى مطرح شده است: يكى حضرت سليمان، پيامبرى كه بالاترين قدرت و امكانات را داشت. ديگرى حضرت ايّوب، پيامبرى كه سختترين تلخىها را براى مدّتى طولانى چشيد.
امّا قرآن هر دو پيامبر را با عبارت «نِعْمَ الْعَبْدُ» ستايش مىكند. زيرا رفاه و رنج، هيچكدام نتوانست آنها را از مدار بندگى خدا خارج سازد.
آرى، غوّاص و صيّاد ماهر چه در درياى شور و چه در درياى شيرين كار خود را به بهترين وجه انجام مىدهد و شورى و شيرين آب در صيّادى و غوّاصى او اثرى ندارد.
پیام ها
1- تاريخ مردان بزرگ نبايد فراموش شود. تاريخ انبيا حتّى براى پيامبر اسلام سازنده است زيرا آشنائى با مشكلات ديگران مايه تقويت صبر و شكيبايى است. «وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ»
2- ايّوب بنده حقيقى خداوند بود. «عَبْدَنا»
«1». بحار، ج 12، ص 351.
جلد 8 - صفحه 114
3- شكوه كردن از مشكلات، نزد خدا مانعى ندارد. «نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ»
4- شيطان بر روح و اعتقاد اولياى خدا سلطهاى ندارد امّا مىتواند در مورد جسم آنان، نقش ايذايى داشته باشد. «مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ»
5- رنجها و مصيبتها ميدانى مناسب براى وسوسه شياطين است. «بِنُصْبٍ» (بنابراين معنى كه: شيطان به سبب رنجها با من تماس مىگيرد.)
6- دعا جلوهاى از عبوديّت است. «عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ»
7- براى رفع گرفتارىها و مشكلات، دعا كنيم. «نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ»
8- دعاى انبيا مستجاب مىشود و به دنبال سختىها گشايش است. «ارْكُضْ بِرِجْلِكَ»
9- همه جا چشيدن سختىها نشانهى دورى از خدا نيست. (گاهى اولياى خدا سختترين شرايط را تحمّل مىكنند، در حالى كه با زدن پا بر زمين چشمهى آب خنك برايشان جارى مىشود.) «هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ»
10- شستشو با آب سرد براى سلامتى نقش مهمى دارد. «مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ» (آب شستشو نيز بايد تميز و قابل آشاميدن باشد).
11- طبيعت مسخّر خداوند است و خداوند آن را مسخّر اولياى خود مىكند.
«ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42)
حضرت ايوب در اين مدت اصلا شكايتى از او صادر نشد، و كفايت شر ابليس را به كشف بلا از خدا مسئلت، دعايش مستجاب، خطاب شد:
ارْكُضْ بِرِجْلِكَ: بزن به پاى خود به زمين، چون پاى راست زد چشمه گرم جوشيد، چون پاى چپ به زمين زد آب سرد جوشيد، جبرئيل گفت: هذا مُغْتَسَلٌ: اين چشمه گرم جاى غسل كردن است، و چشمه ديگر، بارِدٌ وَ شَرابٌ: آبى است سرد و آشاميدنى. پس حضرت در چشمه گرم فرو رفت، جميع امراض ظاهرى او رفع شد، و از چشمه سرد بياشاميد تمام امراض باطنى او محو شد. قول اكثر آنكه چشمه يكى بود، به وقت خوردن سرد، و به وقت غسل كردن، گرم بود.
«1» خصال شيخ صدوق (چ 1389 ق)، ج 2، باب السبعة ص 399- 400 روايات 107 و 108، و بحار الانوار، ج 12، ص 348، ح 13.
جلد 11 - صفحه 202
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ (41) ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42) وَ وَهَبْنا لَهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَةً مِنَّا وَ ذِكْرى لِأُولِي الْأَلْبابِ (43) وَ خُذْ بِيَدِكَ ضِغْثاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ (44)
ترجمه
و ياد كن بنده ما ايّوب را هنگاميكه خواند پروردگارش را كه همانا رساند مرا شيطان برنج و دردى
بزن بزمين پايت را اين آب شستشوئى است خنك و آشاميدنى
و بخشيديم باو كسانش و مانندشان را با آنها تا رحمتى از ما باشد و پندى براى خردمندان
و بگير بدستت دستهاى از گياه را پس بزن بآن و خلاف سوگند مكن همانا ما يافتيم او را شكيبا خوب بندهاى همانا او بود بازگشت كننده
جلد 4 صفحه 471
تفسير
حضرت ايّوب عليه السّلام كه شمهاى از احوالش در سوره انبيا گذشت يكى از انبياء معروف عظيم الشأن است و خلاصه روايات مختلفهاى كه در باب ابتلاء او وارد شده آنستكه خداوند نعمت خود را بر او تمام فرموده بود از علم و مال و جاه و جلال و اولاد و عيال و او هم كاملا بوظيفه شكرگزارى خود قيام مينمود و بعبادت و اطاعت حقّ و ارشاد و هدايت خلق مشغول بود و پيوسته اعمال او بعالم بالا صعود مينمود تا مورد حسد شيطان گرديد و آنزمان آنملعون ممنوع از صعود بآسمان تا زير عرش نبود لذا بعالم بالاسير نمود و عرضه داشت پروردگارا ايّوب كه اداء شكر نعمت تو را مينمايد براى آنستكه نعمت را باو تمام كردى اگر نعمتهاى دنيوى را از او بگيرى شكر نعمت تو را نخواهد نمود مرا بر مال و اولاد او مسلّط فرما تا شكرگزارى او معلوم شود و خداوند او را مسلّط فرمود بر آنها و او اولاد و اموال او را بتمامى نابود نمود و سوزاند و او شكر ميكرد پس آنملعون بخدا رجوع نمود و عرض كرد شكرگزارى ايوب براى آنستكه ميداند تو آنها را باو مسترد خواهى فرمود مرا مسلّط فرما بر بدنش تا امر مكشوف گردد و خداوند او را بر بدنش مسلّط فرمود غير از دو چشم و قلب و زبانش و آنملعون دميد در بينى حضرت و مريض شد و مرضش طول كشيد و او بهيچ وجه در شكرگزارى كوتاهى نكرد و بترويج دين حق و نشر احكام مشغول بود تا هفت سال كه مورد ملامت مردم گرديد و از شهر خارج شد و عيالش براى معاش او گيسوى خود را بريد و داد و طعام گرفت و صبر ايوب بپايان رسيد و از دست شيطان بخدا پناه برد و فقط عرضه داشت پروردگارا شيطان بمن آسيبى وارد نموده كه موجب رنجورى جسمى و الم روحى من شده بدون آنكه صريحا خواهشى نمايد كه خطاب رسيد بسرعت بزن پايت را بزمين چشمه آبى كه خنك و گوارا است ظاهر خواهد شد از آن بنوش و با آن خودت را شستشو كن تمام امراض و آلامت رفع خواهد شد و او بدستور الهى عمل نمود و بهتر از روز اوّل شد و خداوند تمام اموالش را بوجه احسن باو مسترد فرمود و اولادش را كه بعد از ابتلاء ببلا فوت شده بودند زنده فرمود بعلاوه تمام كسانيكه پيش از آن از او فوت شده بودند باسباب عادى كه مانند آنها بودند در عدد و اهميّت و همه با او زندگى كردند و بعد از عافيت تامّ از او سؤال شد كه كدام
جلد 4 صفحه 472
يك از مصائب وارده بر تو شديدتر بود گفت شماتت دشمنان و همان موجب شد كه صبر او بپايان رسيد و تصوّر نشود كه خداوند چگونه بتقاضاى شيطان اين همه مصيبت بر پيغمبر خود وارد نمود زيرا مصائب انبيا و اولياء هر قدر نزديكتر باشند بمقام قرب الهى مبنى بر اسرار و حكمى است كه شمهاى از آن ذكر شده در سوره انبياء و غير آن و بر ارباب خرد مخفى نمىماند و در اينجا عمده رغم انف شيطان است كه بفهمد او نمىتواند اولياء خدا را از ياد حق بازدارد و بنفوذ خود منحرف نمايد و مردم وظيفه خود را در مصائب وارده بر خودشان بشناسند و بدانند كه در مصائب وارده بر مال و اولاد بايد صبر و شكر كرد و در مصائب وارده بر عرض و ناموس بايد بخدا پناه برد و دفع آنرا از خدا خواست و نبايد ملامت نمود كسى را بر مصيبت و مغرور شد بثروت و دولت و بايد دانست كه اختيار عزّت و ذلّت و فقر و مكنت و اخذ و اعطاء و دفع و ابقاء همه با خدا است و او مالك ملك وجود و حاكم ردّ و قبول است و كسيرا در كار او حق چون و چرا نيست بهر كه بخواهد ميدهد و از هر كه بخواهد ميگيرد و البتّه تمام اين تصرّفات مطابق با حكمت و مصلحت است و ابدا بكسى ظلم ننموده و نمينمايد و نخواهد نمود و فضل و احسان خود را از مستحق بلكه قابل دريغ نمينمايد و اگر گاهى ز حكمت ببندد درى ز رحمت گشايد در ديگرى و بر حسب استعداد و قابليّت بندگان بآنها در دنيا و آخرت عوض و اجر مصائب وارده را عنايت خواهد فرمود و چون حضرت ايّوب بعد از اطلاع بر قضيّه معامله زوجه مرضيّه خود غضبناك شده بود و قسم ياد كرده بود كه صد چوب باو بزند و بعد كه معلوم شد او در اين امر مضطر و بىگناه بوده مهموم و مغموم شده بود خداوند امر فرمود يكدسته از چوبهاى خشك نازك از قبيل ساق ريحان كه عددش صد باشد در دست بگيرد و بزند او را بآن براى رفع قسمش و مقرّر گرديد كه در اين قبيل موارد به اين مقدار اكتفا شود و اين حكم از شريعت او باقى ماند كه در بعضى از موارد كه از آن جمله مريض است در اسلام باين نحو حدّ جارى ميشود و خداوند از او تمجيد فرمود براى آنكه صبر را بپايان رسانيد و آنجا كه بايد رجوع بخدا نمود پناه باو برد و بغير او در هيچ حالى شكايت نكرد و متوسّل نشد و در شكرگزارى كوتاهى ننمود.
جلد 4 صفحه 473
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
اركُض بِرِجلِكَ هذا مُغتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ (42)
پاشنه پا را بر زمين بزن چشمه آبي ظاهر شود اينکه آب مغتسل تو باشد و آب سرد گوارايي است از آن بياشام غسل كرد و آشاميد بكلي مرض رفع شد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 42)- در میان تمام ناراحتیها و رنجها آنچه بیشتر روح ایوب را آزار میداد مسأله شماتت دشمنان بود.
اما سر انجام ایوب از بوته داغ این آزمایش الهی سالم به درآمد، و فرمان رحمت خدا از اینجا آغاز شد که به او دستور داد: «پای خود را بر زمین بکوب! این چشمه آبی برای شستشو و نوشیدن است» (ارْکُضْ بِرِجْلِکَ هذا مُغْتَسَلٌ بارِدٌ وَ شَرابٌ).
چشمهای خنک و گوارا و شفابخش از بیماریهای «برون» و «درون».
توصیف آب به خنک بودن شاید اشارهای باشد به تأثیر مخصوص شستشو با آب سرد برای بهبود و سلامت تن، همان گونه که در طب امروز نیز ثابت شده است.
نکات آیه
۱ - توصیه خداوند به ایوب(ع)، مبنى بر کوبیدن پاى خود بر زمین براى جوشیدن آب از آن (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب) «رکض» در اصل به معناى زدن با پا است و هرگاه به راکب نسبت داده شود، به معناى راندن مرکوب و هرگاه به رونده نسبت داده شود، به معناى گام نهادن بر زمین خواهد بود (مفردات راغب). در آیه شریفه به قرینه «هذا مغتسل...»، به دست مى آید که مقصود پاى کوبیدن بر زمین براى جوشیدن چشمه و آب سرد از آن است.
۲ - جوشیدن آب سرد براى شستوشوى و نوشیدن، بلافاصله پس از این بود که ایوب(ع) پاى خود را بر زمین کوبید. (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب)
۳ - شفا یافتن ایوب(ع) از مصیبت زمین گیر بودن، همراه با توصیه خداوند به راه رفتن او (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب) برخى از مفسران بر این نظراند که جمله «ارکض برجلک» مرتبط با «هذا مغتسل...» نیست; بلکه مستقل است و این دو جمله بیانگر دو نشانه از بهبود یافتن ایوب(ع) و دو معجزه جداگانه است: ۱- بهبود یافتن او از زمین گیر بودن; ۲- سالم شدن از امراض جسمى و پوستى او.
۴ - آب خنک جوشیده از زمین، وسیله شفاى ایوب(ع) از بیمارى و رنج (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب)
۵ - شفا یافتن ایوب(ع) از آب سرد جوشیده از زمین، از معجزات خداوند و الطاف او به آن حضرت (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب) از ظاهر آیه شریفه استفاده مى شود، که خداوند درصدد بیان معجزه و لطف خود به ایوب(ع) است.
۶ - نقش آب سرد جوشیده از زمین، در سلامتى انسان و برطرف کردن برخى از بیمارى هاى جسمى (هذا مغتسل بارد و شراب)
۷ - طبیعت، تحت تسخیر و فرمان خداوند (ارکض برجلک هذا مغتسل بارد و شراب)
موضوعات مرتبط
- آب: آب آشامیدنى ۲; آب سرد ۲، ۴، ۵; جوشش آب از زمین ۱، ۲، ۴، ۵، ۶; فواید آب سرد ۶
- ایوب(ع): پا زدن ایوب(ع) ۱، ۲; توصیه به ایوب(ع) ۱، ۳; راه رفتن ایوب(ع) ۳; شفاى ایوب(ع) ۳، ۵; عوامل رفع رنجهاى ایوب(ع) ۴; عوامل شفاى ایوب(ع) ۴; فضایل ایوب(ع) ۵; قصه ایوب(ع) ۱، ۲، ۳ ، ۴، ۵; معجزه ایوب(ع) ۵
- خدا: توصیه هاى خدا ۱، ۳; حاکمیت خدا ۷
- سلامتى: عوامل مؤثر در سلامتى ۶
- طبیعت: انقیاد طبیعت ۷; تسخیر طبیعت ۷
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۵