الأحزاب ٧١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۱#link332 | آيات ۶۳ - ۷۳، سوره احزاب]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۱#link332 | آيات ۶۳ - ۷۳، سوره احزاب]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۲#link333 | وصف حال كافران در عذاب قيامت و عذر آوردنشان به اينكه ما بزرگان خود را پيروىكرديم و گمراه شديم]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۲#link333 | وصف حال كافران در عذاب قيامت و عذر آوردنشان به اينكه ما بزرگان خود را پيروىكرديم و گمراه شديم]] | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۳#link343 | توضيحى درباره اينكه مقصود از آن امانت ، ولايت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴۳#link343 | توضيحى درباره اينكه مقصود از آن امانت ، ولايت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۷۲#link197 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۷۲#link197 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً «71» | |||
تا خداوند كارهاى شما را اصلاح كند و گناهانتان را بيامرزد؛ و هر كس خدا و رسولش را اطاعت كند، بدون شكّ به رستگارى بزرگى دست يافته است. | |||
===نکته ها=== | |||
«قول سديد» سخنى است كه در آن سستى و لغو و دروغ و نفاق نباشد. سخنى كه همچون سدّى محكم، جلو شكّ و شبهه و فساد را بگيرد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- لازمهى ايمان، داشتن تقواست، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» و لازمهى تقوا سخن استوار است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً» | |||
2- انسان مؤمن شايستگى تقوا و قول سديد را دارد. «الَّذِينَ آمَنُوا- اتَّقُوا*- قُولُوا» | |||
جلد 7 - صفحه 410 | |||
3- نشانهى ايمان، هم ظاهرى است، «قَوْلًا سَدِيداً» و هم باطنى. «اتَّقُوا اللَّهَ» | |||
4- سخن سديد تنها به الفاظ آن نيست، بلكه به محتواى آن است، در واقع اين فكر و انديشه است كه بايد محكم و استوار باشد. «قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً» | |||
5- هر شنيدهاى قابل بازگو كردن نيست. «قَوْلًا سَدِيداً» | |||
6- اگر انسان در رفتار و كردار تقوا را مراعات كند، باقى مسائل را خداوند حل مىكند. «يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ» (نظير آيه 31 سوره نساء كه مىفرمايد: | |||
«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»، اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد دورى كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم.) | |||
7- كليد رستگارى، پيروى از خدا و رسول است. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً (71) | |||
پس به اين طريق سخن كنيد تا: | |||
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ: تا به صلاح آورد خداى تعالى براى شما اعمال شما را، يعنى توفيق دهد شما را در اعمال صالحه، يا اصلاح آن فرمايد به قبول و اعطاى ثواب، وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ: و بيامرزد براى شما گناهان شما را، يعنى به جهت استقامت شما در قول و عمل، گناهان شما را بيامرزد. بعد فرمايش كلى فرمايد: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ: و هر كه فرمانبردارى كند خداى را و پيغمبر او را در آنچه فرمايد، فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً: پس به تحقيق فايز شود به خير و برّ. مراد، خود فيروزى يابد فيروزى بزرگ، يعنى در دنيا حميد و در آخرت سعيد باشد. يا «فوز عظيم» رضوان حق و انواع مكرمت الهى است. | |||
تبصره: آيه شريفه امر است به مكارم اخلاق و به ملازمه نهى است از مذامّ اقوال. و چون قسمت عمده آن از تراوشات زبانى است، لذا امر فرموده به تسديد گفتار در جميع احوال، زيرا حفظ زبان و سخن استوار، اصل همه خيرات و سر آمد طاعات باشد. و از جمله آثار آن اصلاح اعمال و آمرزش گناهان؛ و البته مؤمن فطن چنين عملى را ترك نخواهد نمود، بلكه استقامت ايمان منوط است به استقامت زبان، چنانچه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است فرمود: | |||
لا يستقيم ايمان عبد حتّى يستقيم قلبه و لا يستقيم قلبه حتّى يستقيم لسانه: | |||
استقامت ندارد ايمان بنده تا مستقيم شود قلب او، و استقامت پيدا نكند قلب او تا مستقيم شود زبان او «1»، يعنى به راستى و درستى و حق گويا باشد. | |||
در كتاب كافى از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: أبو ذر (رحمه اللّه) | |||
---- | |||
«1» بحار الانوار، ج 71 باب 78 ص 287 ذيل روايت 42 بنقل از جامع الاخبار ص 109. | |||
جلد 10 - صفحه 498 | |||
مىگفت: يا مبتغى العلم! انّ هذا اللّسان مفتاح خير و مفتاح شرّ فاختم على لسانك كما تختم على ذهبك و ورقك: اى طلب كننده علم، بدرستى كه اين زبان كليد خير و كليد شر است، پس مهر كن زبان خود را چنانچه مهر كنى طلا و نقره خود را «1» (كنايه از آنكه حفظ كن آن را) | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً (70) يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً (71) إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (72) لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (73) | |||
ترجمه | |||
اى كسانيكه ايمان آورديد بپرهيزيد از خدا و بگوئيد گفتارى استوار | |||
اصلاح ميكند براى شما كردارهاتانرا و ميآمرزد براى شما گناهانتان را و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را پس بتحقيق كامياب شود كامياب شدنى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 344 | |||
بزرگ | |||
همانا ما عرضه داشتيم امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها پس امتناع كردند كه بردارندش و ترسيدند از آن و برداشت آنرا انسان همانا او بوده است بسيار ستمكار نادان | |||
تا عذاب كند خدا مردان منافق و زنان منافق را و مردان شرك آورنده و زنان شرك آورنده را و در گذرد از مردان با ايمان و زنان با ايمان و بوده است خدا آمرزنده و مهربان. | |||
تفسير | |||
خداوند منّان در تعقيب منع از اقوال ناروا امر فرموده است اهل ايمانرا بگفتن سخن راست درست متين محكم و آن ممكن نيست مگر بآنكه انسان هر سخنى را كه ميخواهد ادا كند قبلا تأمّل در آن نمايد اگر راست و درست و مطابق عقل و شرع و صلاح خودش و مخاطب بود بگويد و الّا خوددارى كند از سخنان بزرگمهر حكيم است كه انديشه كردن كه چه گويم به از پشيمانى بردن كه چرا گفتم و چون شخص خودش را وادار باين ملاحظه نمود خداوند هم با او كمك ميكند و هميشه سخن راست درست متين استوار بزبان او جارى مينمايد و اعمالش را هم اصلاح و مطابق اقوالش ميفرمايد و گناهان سابقش را ميآمرزد و توفيق اطاعت خدا و پيغمبر و امام و نوّابش را باو عنايت ميفرمايد و برستگارى و سعادت در دنيا و آخرت فائز ميشود كه كاميابى بزرگ هميشگى در آن است و چون قول سديد از كسى صادر نشود مگر بكمك عقل خداوند اشاره بمقام آن فرموده ميفرمايد ما در عالم علم خود بذوات اشياء نظر نموديم و عرضه داشتيم بر تمام موجودات آسمانها و زمين و بزرگترين اجزاء آن در انظار كه كوهها است جوهر عقل را و سنجيديم قابليّت و استعداد آنها را براى قبول آن پس اباء و امتناع نمودند بلسان حال از تحمّل آن بار و ترسيدند از لازمه آن كه تكليف و عقاب بر ترك آنست پس تحمّل و قبول نمود آنرا انسان چون بالطّبع ستمكار بود و بالذّات نادان و محتاج بآن و قابل بود كه قبول نمايد آنرا و برساند خود را بأعلى درجه كمال و در ما هم بخل وجود نداشت لذا آنرا باو عطا نموديم و براى وجود آن در او تكليف نموديم و بثواب و عقاب رسانديم او را و شخص اوّل آنها ابو البشر چون ديد شخصيّت و نورانيّت خمسه طيّبه را در اعلى مراتب جوهر عقل مجرّد حسد برد زوجهاش و او بمقام حضرت زهرا و پدر و شوهر و دو فرزندش و از بهشت خارج شدند و | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 345 | |||
با آنكه در حقيقت مقام مقدّس آنذوات مقدّسه از آن جوهر نفيس عقلانى كه نور محض و عقل مجرّد و حقيقت محمّديّه صلوات اللّه عليهم اجمعين و ولايت كلّيّه الهيّه است مختصّ بود بايشان و آن امانت خدا بود در نزد انبياء و اولياء و نبايد كسى نزديك بآن شود و آرزوى او را نمايد و همه ميترسيدند از پرواز بجانب آن چه رسد بدراز نمودن دست تعدّى بآن اخيرا يكنفر اوّل ظالم ابو الشّر جاهل از اين امّت آنرا غصب نمود پس صحيح است گفته شود امانت الهى عقل است كه آسمانها و زمين و كوهها استعداد تحمّل آنرا نداشتهاند و خدا آنرا بانسان عنايت فرموده كه آنرا باطاعت تكميل نمايد و بتعدّى و تجاوز از حكم آن و پيروى از هوى و هوس جهالت و نادانى و ستم بر خويش و خلق ننمايد و آن طائر قدسى را ضعيف نكند و از قفس تن پرواز ندهد و درست است كه گفته شود تكليف است كه از لوازم و توابع عقل است و تعديل قوّه غضبيّه كه موجب ستمكارى است و قوّه شهويّه كه منشأ جهالت و نادانى است از فوائد آنست و بايد گفت بر حسب اخبار ولايت خاندان عصمت و طهارت است كه مرتبه اعلى و درجه اقصى از آن حقيقت مجرّد نورانى است كه دست كسى بآن نميرسد منقار بند كرده ز سستى هزار جاى تا اوّلين دريچه او طائر قياس و اين بيان بنظر حقير وجه جمع عقلى و عرفى در معناى ظاهر و اقوال قويّه و روايات معتبره مفسّره اين آيه است لذا بتعرّض اقوال و اخبار پرداخته نميشود و نتيجه افاضه اين جوهر مجرّد بخلق از خدا آنستكه عذاب ميكند اهل نفاق و شقاق را چون حجّت بر آنها تمام شده و ميپذيرد رجوع اهل ايمان را بحق بعد از اعمال ناحقّ و ناروا احيانا چون از لوازم طبع و ذات آنها است و ثواب ميدهد چون آمرزنده و مهربان است و كسيكه اين سوره را زياد قرائت نمايد در جوار محمّد و آل او جاى خواهد گرفت انشاء اللّه تعالى. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 346 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
يُصلِح لَكُم أَعمالَكُم وَ يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم وَ مَن يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد فازَ فَوزاً عَظِيماً (71) | |||
اگر متقي شديد و قول سديد گفتيد خداوند اصلاح ميفرمايد اعمال و عبادات شما را و ميآمرزد گناهان شما را و كسي که اطاعت كند خدا و رسول او را پس به تحقيق رستگار و فائز شده است فوز عظيمي را. | |||
يُصلِح لَكُم أَعمالَكُم جزء جمله اتقوا اللّه و قولوا است که در صورت تقوي و قول سديد خداوند اعمال و عبادات شما را صالح ميگرداند. | |||
وَ يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم صغائري که از شما صادر شده و سيئات شما را به نص قرآن إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم (نساء آيه 31). | |||
وَ مَن يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد فازَ فَوزاً عَظِيماً. | |||
نكته مليحه: در بسياري از آيات سعادت و رستگاري را منوط به ايمان و عمل صالح مقرر نموده و از اينکه آيه شريفه استفاده ميشود که تقوي و عمل صالح مقرون بيكديگر هستند که اگر تقوي باشد اعمال هم صالحه ميگردد و الا فلا. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 71)- این آیه نتیجه «قول سدید» و سخن حق را چنین بیان میفرماید: | |||
«تا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد» (یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ). | |||
در حقیقت تقوا پایه اصلاح زبان و سر چشمه گفتار حق است، و گفتار حق یکی از عوامل مؤثر اصلاح اعمال، و اصلاح اعمال سبب آمرزش گناهان است، چرا که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ اعمال نیک گناهان را از بین میبرند». (هود/ 114). | |||
در پایان آیه میافزاید: «و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است» (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً). | |||
چه رستگاری و پیروزی از این برتر و بالاتر که اعمال انسان پاک گردد، و گناهانش بخشوده شود و در پیشگاه خدا رو سفید گردد؟! | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۴:۵۸
ترجمه
الأحزاب ٧٠ | آیه ٧١ | الأحزاب ٧٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«فَوْزاً»: پیروزی و کامیابی. نجات و رستگاری. برای مصداقهای عظیم فوز (نگا: نساء / ، مائده / انعام / ، توبه / ، غافر / دخان / ، جاثیه / ).
تفسیر
- آيات ۶۳ - ۷۳، سوره احزاب
- وصف حال كافران در عذاب قيامت و عذر آوردنشان به اينكه ما بزرگان خود را پيروىكرديم و گمراه شديم
- توضيحى درباره اينكه صلاح اعمال و غفران ذنوب را نتيجه و فرع بر((قول سديد)) آورد
- بررسى احتمالات مختلف در مراد از امانتى كه به انسان به وديعه سپرده شده است
- بيان اينكه مراد از اين امانت ولايت الهى و كمال در اعتقاد وعمل حق است و مقصود از حمل انسان دارا بودن صلاحيت و استعداد مى باشد
- پاسخ به ين پرسش كه چراى خداى حكيم و عليم چنين بار سنگينى را بر انسان ظلوم وجهول بار كرد
- معناى عرضه امانت به آسمانها و زمين و وصف انسانحامل آن به ظلوم و جهول
- اقوال مختلف مفسرين در تفسير آيه : ((انا عرضناالاءمانة ...)) و مراد از امانت و عرض آن
- بحث روايتى
- روايات و اقوالى درباره مقصود از اذيت بنىاسرائيل به موسى (عليه السلام ) در ذيل آيه : ((لا تكونوا كالذين آذوا موسى عليهالسلام ...))
- دو روايت درباره امانتى كه خدا عرضه كرد
- توضيحى درباره اينكه مقصود از آن امانت ، ولايت اميرالمؤ منين (عليه السلام ) است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً «71»
تا خداوند كارهاى شما را اصلاح كند و گناهانتان را بيامرزد؛ و هر كس خدا و رسولش را اطاعت كند، بدون شكّ به رستگارى بزرگى دست يافته است.
نکته ها
«قول سديد» سخنى است كه در آن سستى و لغو و دروغ و نفاق نباشد. سخنى كه همچون سدّى محكم، جلو شكّ و شبهه و فساد را بگيرد.
پیام ها
1- لازمهى ايمان، داشتن تقواست، «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ» و لازمهى تقوا سخن استوار است. «اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً»
2- انسان مؤمن شايستگى تقوا و قول سديد را دارد. «الَّذِينَ آمَنُوا- اتَّقُوا*- قُولُوا»
جلد 7 - صفحه 410
3- نشانهى ايمان، هم ظاهرى است، «قَوْلًا سَدِيداً» و هم باطنى. «اتَّقُوا اللَّهَ»
4- سخن سديد تنها به الفاظ آن نيست، بلكه به محتواى آن است، در واقع اين فكر و انديشه است كه بايد محكم و استوار باشد. «قُولُوا قَوْلًا سَدِيداً»
5- هر شنيدهاى قابل بازگو كردن نيست. «قَوْلًا سَدِيداً»
6- اگر انسان در رفتار و كردار تقوا را مراعات كند، باقى مسائل را خداوند حل مىكند. «يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ» (نظير آيه 31 سوره نساء كه مىفرمايد:
«إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ»، اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد دورى كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم.)
7- كليد رستگارى، پيروى از خدا و رسول است. «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً (71)
پس به اين طريق سخن كنيد تا:
يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ: تا به صلاح آورد خداى تعالى براى شما اعمال شما را، يعنى توفيق دهد شما را در اعمال صالحه، يا اصلاح آن فرمايد به قبول و اعطاى ثواب، وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ: و بيامرزد براى شما گناهان شما را، يعنى به جهت استقامت شما در قول و عمل، گناهان شما را بيامرزد. بعد فرمايش كلى فرمايد: وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ: و هر كه فرمانبردارى كند خداى را و پيغمبر او را در آنچه فرمايد، فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً: پس به تحقيق فايز شود به خير و برّ. مراد، خود فيروزى يابد فيروزى بزرگ، يعنى در دنيا حميد و در آخرت سعيد باشد. يا «فوز عظيم» رضوان حق و انواع مكرمت الهى است.
تبصره: آيه شريفه امر است به مكارم اخلاق و به ملازمه نهى است از مذامّ اقوال. و چون قسمت عمده آن از تراوشات زبانى است، لذا امر فرموده به تسديد گفتار در جميع احوال، زيرا حفظ زبان و سخن استوار، اصل همه خيرات و سر آمد طاعات باشد. و از جمله آثار آن اصلاح اعمال و آمرزش گناهان؛ و البته مؤمن فطن چنين عملى را ترك نخواهد نمود، بلكه استقامت ايمان منوط است به استقامت زبان، چنانچه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله مروى است فرمود:
لا يستقيم ايمان عبد حتّى يستقيم قلبه و لا يستقيم قلبه حتّى يستقيم لسانه:
استقامت ندارد ايمان بنده تا مستقيم شود قلب او، و استقامت پيدا نكند قلب او تا مستقيم شود زبان او «1»، يعنى به راستى و درستى و حق گويا باشد.
در كتاب كافى از حضرت باقر عليه السّلام فرمود: أبو ذر (رحمه اللّه)
«1» بحار الانوار، ج 71 باب 78 ص 287 ذيل روايت 42 بنقل از جامع الاخبار ص 109.
جلد 10 - صفحه 498
مىگفت: يا مبتغى العلم! انّ هذا اللّسان مفتاح خير و مفتاح شرّ فاختم على لسانك كما تختم على ذهبك و ورقك: اى طلب كننده علم، بدرستى كه اين زبان كليد خير و كليد شر است، پس مهر كن زبان خود را چنانچه مهر كنى طلا و نقره خود را «1» (كنايه از آنكه حفظ كن آن را)
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ قُولُوا قَوْلاً سَدِيداً (70) يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمالَكُمْ وَ يَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِيماً (71) إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (72) لِيُعَذِّبَ اللَّهُ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ وَ يَتُوبَ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِناتِ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِيماً (73)
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد بپرهيزيد از خدا و بگوئيد گفتارى استوار
اصلاح ميكند براى شما كردارهاتانرا و ميآمرزد براى شما گناهانتان را و هر كه اطاعت كند خدا و پيغمبرش را پس بتحقيق كامياب شود كامياب شدنى
جلد 4 صفحه 344
بزرگ
همانا ما عرضه داشتيم امانت را بر آسمانها و زمين و كوهها پس امتناع كردند كه بردارندش و ترسيدند از آن و برداشت آنرا انسان همانا او بوده است بسيار ستمكار نادان
تا عذاب كند خدا مردان منافق و زنان منافق را و مردان شرك آورنده و زنان شرك آورنده را و در گذرد از مردان با ايمان و زنان با ايمان و بوده است خدا آمرزنده و مهربان.
تفسير
خداوند منّان در تعقيب منع از اقوال ناروا امر فرموده است اهل ايمانرا بگفتن سخن راست درست متين محكم و آن ممكن نيست مگر بآنكه انسان هر سخنى را كه ميخواهد ادا كند قبلا تأمّل در آن نمايد اگر راست و درست و مطابق عقل و شرع و صلاح خودش و مخاطب بود بگويد و الّا خوددارى كند از سخنان بزرگمهر حكيم است كه انديشه كردن كه چه گويم به از پشيمانى بردن كه چرا گفتم و چون شخص خودش را وادار باين ملاحظه نمود خداوند هم با او كمك ميكند و هميشه سخن راست درست متين استوار بزبان او جارى مينمايد و اعمالش را هم اصلاح و مطابق اقوالش ميفرمايد و گناهان سابقش را ميآمرزد و توفيق اطاعت خدا و پيغمبر و امام و نوّابش را باو عنايت ميفرمايد و برستگارى و سعادت در دنيا و آخرت فائز ميشود كه كاميابى بزرگ هميشگى در آن است و چون قول سديد از كسى صادر نشود مگر بكمك عقل خداوند اشاره بمقام آن فرموده ميفرمايد ما در عالم علم خود بذوات اشياء نظر نموديم و عرضه داشتيم بر تمام موجودات آسمانها و زمين و بزرگترين اجزاء آن در انظار كه كوهها است جوهر عقل را و سنجيديم قابليّت و استعداد آنها را براى قبول آن پس اباء و امتناع نمودند بلسان حال از تحمّل آن بار و ترسيدند از لازمه آن كه تكليف و عقاب بر ترك آنست پس تحمّل و قبول نمود آنرا انسان چون بالطّبع ستمكار بود و بالذّات نادان و محتاج بآن و قابل بود كه قبول نمايد آنرا و برساند خود را بأعلى درجه كمال و در ما هم بخل وجود نداشت لذا آنرا باو عطا نموديم و براى وجود آن در او تكليف نموديم و بثواب و عقاب رسانديم او را و شخص اوّل آنها ابو البشر چون ديد شخصيّت و نورانيّت خمسه طيّبه را در اعلى مراتب جوهر عقل مجرّد حسد برد زوجهاش و او بمقام حضرت زهرا و پدر و شوهر و دو فرزندش و از بهشت خارج شدند و
جلد 4 صفحه 345
با آنكه در حقيقت مقام مقدّس آنذوات مقدّسه از آن جوهر نفيس عقلانى كه نور محض و عقل مجرّد و حقيقت محمّديّه صلوات اللّه عليهم اجمعين و ولايت كلّيّه الهيّه است مختصّ بود بايشان و آن امانت خدا بود در نزد انبياء و اولياء و نبايد كسى نزديك بآن شود و آرزوى او را نمايد و همه ميترسيدند از پرواز بجانب آن چه رسد بدراز نمودن دست تعدّى بآن اخيرا يكنفر اوّل ظالم ابو الشّر جاهل از اين امّت آنرا غصب نمود پس صحيح است گفته شود امانت الهى عقل است كه آسمانها و زمين و كوهها استعداد تحمّل آنرا نداشتهاند و خدا آنرا بانسان عنايت فرموده كه آنرا باطاعت تكميل نمايد و بتعدّى و تجاوز از حكم آن و پيروى از هوى و هوس جهالت و نادانى و ستم بر خويش و خلق ننمايد و آن طائر قدسى را ضعيف نكند و از قفس تن پرواز ندهد و درست است كه گفته شود تكليف است كه از لوازم و توابع عقل است و تعديل قوّه غضبيّه كه موجب ستمكارى است و قوّه شهويّه كه منشأ جهالت و نادانى است از فوائد آنست و بايد گفت بر حسب اخبار ولايت خاندان عصمت و طهارت است كه مرتبه اعلى و درجه اقصى از آن حقيقت مجرّد نورانى است كه دست كسى بآن نميرسد منقار بند كرده ز سستى هزار جاى تا اوّلين دريچه او طائر قياس و اين بيان بنظر حقير وجه جمع عقلى و عرفى در معناى ظاهر و اقوال قويّه و روايات معتبره مفسّره اين آيه است لذا بتعرّض اقوال و اخبار پرداخته نميشود و نتيجه افاضه اين جوهر مجرّد بخلق از خدا آنستكه عذاب ميكند اهل نفاق و شقاق را چون حجّت بر آنها تمام شده و ميپذيرد رجوع اهل ايمان را بحق بعد از اعمال ناحقّ و ناروا احيانا چون از لوازم طبع و ذات آنها است و ثواب ميدهد چون آمرزنده و مهربان است و كسيكه اين سوره را زياد قرائت نمايد در جوار محمّد و آل او جاى خواهد گرفت انشاء اللّه تعالى.
جلد 4 صفحه 346
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يُصلِح لَكُم أَعمالَكُم وَ يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم وَ مَن يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد فازَ فَوزاً عَظِيماً (71)
اگر متقي شديد و قول سديد گفتيد خداوند اصلاح ميفرمايد اعمال و عبادات شما را و ميآمرزد گناهان شما را و كسي که اطاعت كند خدا و رسول او را پس به تحقيق رستگار و فائز شده است فوز عظيمي را.
يُصلِح لَكُم أَعمالَكُم جزء جمله اتقوا اللّه و قولوا است که در صورت تقوي و قول سديد خداوند اعمال و عبادات شما را صالح ميگرداند.
وَ يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم صغائري که از شما صادر شده و سيئات شما را به نص قرآن إِن تَجتَنِبُوا كَبائِرَ ما تُنهَونَ عَنهُ نُكَفِّر عَنكُم سَيِّئاتِكُم (نساء آيه 31).
وَ مَن يُطِعِ اللّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَد فازَ فَوزاً عَظِيماً.
نكته مليحه: در بسياري از آيات سعادت و رستگاري را منوط به ايمان و عمل صالح مقرر نموده و از اينکه آيه شريفه استفاده ميشود که تقوي و عمل صالح مقرون بيكديگر هستند که اگر تقوي باشد اعمال هم صالحه ميگردد و الا فلا.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 71)- این آیه نتیجه «قول سدید» و سخن حق را چنین بیان میفرماید:
«تا کارهای شما را اصلاح کند و گناهانتان را بیامرزد» (یُصْلِحْ لَکُمْ أَعْمالَکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ ذُنُوبَکُمْ).
در حقیقت تقوا پایه اصلاح زبان و سر چشمه گفتار حق است، و گفتار حق یکی از عوامل مؤثر اصلاح اعمال، و اصلاح اعمال سبب آمرزش گناهان است، چرا که «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ اعمال نیک گناهان را از بین میبرند». (هود/ 114).
در پایان آیه میافزاید: «و هر کس اطاعت خدا و رسولش کند به رستگاری (و پیروزی) عظیمی دست یافته است» (وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوْزاً عَظِیماً).
چه رستگاری و پیروزی از این برتر و بالاتر که اعمال انسان پاک گردد، و گناهانش بخشوده شود و در پیشگاه خدا رو سفید گردد؟!
نکات آیه
۱ - خدا ترسى و تقواى مؤمنان، سبب مى شود تا خداوند، آنان را به اعمال صالح موفق کند. (یأیّها الذین ءامنوا اتّقوا اللّه ... یصلح لکم أعملکم)
۲ - تقواى مؤمنان، سبب مى شود که خداوند، گناهان آنان را بیامرزد. (یأیّها الذین ءامنوا اتّقوا اللّه ... و یغفر لکم ذنوبکم)
۳ - راست و درست گفتارىِ ایمان آوردگان، سبب مى شود که اعمال آنان از سوى خداوند رو به صلاح رود. (یأیّها الذین ءامنوا ... و قولوا قولاً سدیدًا . یصلح لکم أعملکم)
۴ - تقواپیشگى و درست و استوارگویى، داراى فایده اى است که به صاحبان آنها برمى گردد. (اتّقوا اللّه و قولوا قولاً سدیدًا . یصلح لکم ... و یغفر لکم)
۵ - اصلاح اعمال و آمرزش گناهان، در دست خداوند است. (یصلح لکم أعملکم و یغفر لکم ذنوبکم)
۶ - هر کس از خدا و پیامبر خدا(ص)، اطاعت کند، به رستگارى عظیمى نایل خواهد شد. (و من یطع اللّه و رسوله فقد فاز فوزًا عظیمًا)
۷ - اطاعت از پیامبر خدا(ص)، در حدّ اطاعت از خداوند، کارساز و با اهمیت است. (و من یطع اللّه و رسوله فقد فاز) عطف «رسول» به «اللّه» و آوردن یک فعل براى آن، حکایت از کارسازى اطاعت از پیامبر(ص) در حدّ اطاعت از خدا مى کند.
۸ - انسان ها، در سعادت خویش، نقش اساسى دارند. (و من یطع اللّه و رسوله فقد فاز)
موضوعات مرتبط
- آمرزش: منشأ آمرزش ۵
- اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۶; آثار اطاعت از محمد(ص) ۶; اطاعت از خدا ۷; اهمیت اطاعت از محمد(ص) ۷
- انسان: نقش انسان ۸
- ترس: آثار ترس از خدا ۱
- تقوا: آثار تقوا ۱، ۲، ۴
- رستگارى: عوامل رستگارى ۶
- سخن: آثار استوارى در سخن ۴
- سعادت: عوامل مؤثر در سعادت ۸
- صداقت: آثار صداقت ۳
- عمل: عوامل اصلاح عمل ۳; منشأ اصلاح عمل ۵
- عمل صالح: زمینه عمل صالح ۱
- گناه: موجبات آمرزش گناه ۲
- مؤمنان: تقواى مؤمنان ۲; صداقت مؤمنان ۳