الأنبياء ٣٨: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link288 | آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link288 | آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link289 | پاسخ خداى تعالى به اميد بستن مشركين به مرگ پيامبر(صلى الله عليه و آله )، بابيان عموميت مرگ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۲#link289 | پاسخ خداى تعالى به اميد بستن مشركين به مرگ پيامبر(صلى الله عليه و آله )، بابيان عموميت مرگ]] | ||
خط ۳۹: | خط ۴۰: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link294 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۴_بخش۳۳#link294 | بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۵#link212 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۳_بخش۶۵#link212 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «38» | |||
(كفّار، به پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى فرا مىرسد؟ | |||
===پیام ها=== | |||
1- خصلت شتابزدگى انسان، زمينهى پرسش كفّار از زمان تحقّق وعدههاى الهى است. خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ ... يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ | |||
2- كفّار، پيامبر اسلام و طرفدارنشان را دروغگو مىپنداشتند. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ» | |||
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 451 | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38) | |||
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ: و مىگويند منكران بر وجه طعن، كى خواهد بود اين وعدهاى كه مىگوئى از نزول آيات و ظهور قيامت و آنچه مىترسانى. إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد راستگويان در گفتار. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ (36) خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ (37) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38) لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (39) بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (40) | |||
ترجمه | |||
- و چون بينند تو را آنانكه كافر شدند نميگيرند تو را جز باستهزاء ميگويند آيا اين است آنكه ياد ميكند ببدى خدايان شما را و آنها بياد خدا آنان كافرانند | |||
آفريده شد انسان از شتاب زود باشد بنمايم بشما آيتهاى خود را پس شتاب مكنيد | |||
بمن و ميگويند كى باشد اين وعده اگر باشيد راستگويان | |||
اگر بدانند آنانكه كافر شدند وقتى را كه باز ندارند از رويهاشان آتش را و نه از پشتهاشان و نه آنها يارى كرده شوند | |||
بلكه بيايد آنها را ناگهان پس مبهوت كند آنها را پس نتوانند بر گردانيدن آنرا و نه آنها مهلت داده شوند. | |||
تفسير | |||
- كفّار و مشركين مكّه وقتى پيغمبر اكرم را ملاقات مينمودند بر سبيل توهين و استهزاء با يكديگر ميگفتند اين همان است كه خدايان شما را ببدى ياد ميكند و ميگويد آنها جمادند و نميتوانند ضرر و منفعتى بشما برسانند لذا خداوند اينمعنى را به پيغمبر خود خبر داده و فرموده آنها منكر خداوند بخشنده و اوصاف زيبنده اويند و براى مزيد نسبت كفر در تحقير و توهين و تأكيد آن لفظ هم مكرّر | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 553 | |||
شده اگر خدا را باوصاف جمال و جلال شناخته بودند بتها را شريك او قرار نميدادند و انتظار تقديس و تعظيم آنها را از تو نداشتند و چه قدر عجله دارند مانند آنكه انسان از عجله خلق شده باشد با آنكه بزودى علائم صدق تو و وعده حق بفتوحات اسلام بر آنها ظاهر خواهد شد باهل ايمان ميگويند پس كى و چه زمان وعده عذاب ما ميرسد اگر شما راست ميگوئيد پس بعجله انتظار صدور امرى از من نداشته باشند اگر بدانند روز قيامت چگونه آتش بآنها احاطه ميكند كه نميتوانند آنرا از جلو رو و پشت سرشان دور كنند و كسى يارى از آنها نميكند عجله در آن نمينمايند اين جواب شرط است كه در آيه حذف شده ولى وعده عذاب آنان ناگهان و بىخبر بر آنها وارد ميشود پس مبهوت و متحيّر ميكند آنها را و نميتوانند آنرا از خود دفع نمايند و مهلت داده نميشوند كه توبه و عذر خواهى نمايند و كسى اعتنائى بحال آنها ندارد چنانچه در جنگ بدر و فتح مكّه بظهور پيوست و بنابراين ضمير در تأتيهم راجع بآيات است عجل و عجله و تعجيل شتابزدگى و پيش انداختن امرى است كه هنوز وقت مناسب و لايق آن نرسيده و مذموم است مگر در كار خير براى احتمال فوت آن در نهج البلاغه فرموده دورى كن از عجله در امور پيش از اوان آنها و از تأخير انداختن امور در وقت امكان آنها و قمّى ره نقل فرموده كه چون خداوند جارى فرمود روح را در آدم عليه السّلام از دو پايش پس رسيد بدو سر زانوى او خواست بايستد نتوانست پس خداوند فرمود خلق الانسان من عجل و قريب به اين معنى را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و بنابراين گفتهاند مراد از انسان آدم عليه السّلام است و بنظر حقير روايت دلالت بر اينمعنى ندارد بلى دلالت دارد بر آنكه عجله امر طبيعى انسان است بطوريكه مناسب است در مقام مبالغه گفته شود آدمى از عجله خلق شده مانند آنكه در مقام مدح از كسى ميگويند فلانى از خير خلق شده يا در مقام قدح ميگويند از شرّ خلق شده خداوند هم در آنحال در باره آدم عليه السّلام فرمود چنانچه در اين آيه بمناسبت حال كفّار فرموده نه آنكه خداوند در اينجا بيان حال آدم عليه السّلام را فرموده و مراد از انسان آدم عليه السّلام است چنانكه گفتهاند با آنكه واضح است كه نيست و اقوال مترتّبه بر آن خلاف ظاهر و سياق آيه شريفه است. | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 554 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقِينَ (38) | |||
و ميگويند: چه زماني ميآيد اينکه وعده اگر هستيد شما راستگويان. | |||
(وَ يَقُولُونَ): كفار و مشركين (مَتي) كلمه استفهام است از براي زمان يعني چه زماني و وقتي و موقعي است! | |||
(هذَا الوَعدُ): چون وظيفه انبياء بشارت و انذار است به كساني که ايمان آورند و عمل صالح بجا آورند، و تقوي از قبايح و محرمات داشته باشند و انذار كنند از كفر و عناد و ضلالت و اعمال قبيحه و اخلاق رذيله و صفات خبيثه و افعال سيّئه که سرتاسر فرمايشات آنها اينکه است که سعادت دنيا و آخرت و رستگاري و نجات از مهالك و عذاب دنيوي و اخروي منوط به سه امر است: ايمان، عمل صالح، تقوي و در فقدان هر يك عقوبات و عذابهاي مخصوصي دارد لذا ميگويند: اينکه وعدهها چه زماني عملي ميشود ما که هميشه در سعه و خوشگذراني هستيم. | |||
(إِن كُنتُم صادِقِينَ) يعني شما انبياء كذّاب هستيد و تمام اينکه وعدهها كذب و افتراء به خدا است، يك دسته ميگويند: «وَ قالُوا ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوتُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ ... الاية» جاثيه آيه 23. يك دسته صريحا تكذيب ميكنند: | |||
«فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَد كُذِّبَ رُسُلٌ مِن قَبلِكَ جاؤُ بِالبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الكِتابِ المُنِيرِ» آل عمران آيه 181. و آيات بسيار ديگري، و منشأ تكذيب آنها تقليد آباء و عناد و عصبيّت و كبر و نخوت و ساير صفات خبيثه و سياهي قلب و امثال اينها است. | |||
177 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 38)- باز انگشت روی یکی از تقاضاهای عجولانه آنها گذاشته، میفرماید: «و آنها میگویند: این وعده قیامت اگر راست میگویید کی فرا میرسد؟!» (وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۳:۳۹
ترجمه
الأنبياء ٣٧ | آیه ٣٨ | الأنبياء ٣٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هذاَ الْوَعْدُ»: مراد وعده عذاب دنیوی و اخرویی است که پیغمبر و مؤمنان فرا رسیدن آن را به گوش کافران میرساندند.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۳۴ - ۴۷ سوره انبياء
- پاسخ خداى تعالى به اميد بستن مشركين به مرگ پيامبر(صلى الله عليه و آله )، بابيان عموميت مرگ
- معانى و موارد استعمال ((نفس (( در لغت و در آيات قرآن كريم
- معنى و موارد استعمال كلمه ((موت -مرگ ((
- اشكالاتى جنه به كلام فخر رازى كه قائل به تخصيص آيه(كل نفس دائقه الموت ) شده است
- تهديد كافران استهزاء كننده به آتشى كه ناگهانى مى آيد و...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته )
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ «38»
(كفّار، به پيامبر صلى الله عليه و آله و مؤمنين) مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده (قيامت) كى فرا مىرسد؟
پیام ها
1- خصلت شتابزدگى انسان، زمينهى پرسش كفّار از زمان تحقّق وعدههاى الهى است. خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ ... يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ
2- كفّار، پيامبر اسلام و طرفدارنشان را دروغگو مىپنداشتند. «إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج5، ص: 451
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38)
وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ: و مىگويند منكران بر وجه طعن، كى خواهد بود اين وعدهاى كه مىگوئى از نزول آيات و ظهور قيامت و آنچه مىترسانى. إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ: اگر هستيد راستگويان در گفتار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِذا رَآكَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ يَتَّخِذُونَكَ إِلاَّ هُزُواً أَ هذَا الَّذِي يَذْكُرُ آلِهَتَكُمْ وَ هُمْ بِذِكْرِ الرَّحْمنِ هُمْ كافِرُونَ (36) خُلِقَ الْإِنْسانُ مِنْ عَجَلٍ سَأُرِيكُمْ آياتِي فَلا تَسْتَعْجِلُونِ (37) وَ يَقُولُونَ مَتى هذَا الْوَعْدُ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ (38) لَوْ يَعْلَمُ الَّذِينَ كَفَرُوا حِينَ لا يَكُفُّونَ عَنْ وُجُوهِهِمُ النَّارَ وَ لا عَنْ ظُهُورِهِمْ وَ لا هُمْ يُنْصَرُونَ (39) بَلْ تَأْتِيهِمْ بَغْتَةً فَتَبْهَتُهُمْ فَلا يَسْتَطِيعُونَ رَدَّها وَ لا هُمْ يُنْظَرُونَ (40)
ترجمه
- و چون بينند تو را آنانكه كافر شدند نميگيرند تو را جز باستهزاء ميگويند آيا اين است آنكه ياد ميكند ببدى خدايان شما را و آنها بياد خدا آنان كافرانند
آفريده شد انسان از شتاب زود باشد بنمايم بشما آيتهاى خود را پس شتاب مكنيد
بمن و ميگويند كى باشد اين وعده اگر باشيد راستگويان
اگر بدانند آنانكه كافر شدند وقتى را كه باز ندارند از رويهاشان آتش را و نه از پشتهاشان و نه آنها يارى كرده شوند
بلكه بيايد آنها را ناگهان پس مبهوت كند آنها را پس نتوانند بر گردانيدن آنرا و نه آنها مهلت داده شوند.
تفسير
- كفّار و مشركين مكّه وقتى پيغمبر اكرم را ملاقات مينمودند بر سبيل توهين و استهزاء با يكديگر ميگفتند اين همان است كه خدايان شما را ببدى ياد ميكند و ميگويد آنها جمادند و نميتوانند ضرر و منفعتى بشما برسانند لذا خداوند اينمعنى را به پيغمبر خود خبر داده و فرموده آنها منكر خداوند بخشنده و اوصاف زيبنده اويند و براى مزيد نسبت كفر در تحقير و توهين و تأكيد آن لفظ هم مكرّر
جلد 3 صفحه 553
شده اگر خدا را باوصاف جمال و جلال شناخته بودند بتها را شريك او قرار نميدادند و انتظار تقديس و تعظيم آنها را از تو نداشتند و چه قدر عجله دارند مانند آنكه انسان از عجله خلق شده باشد با آنكه بزودى علائم صدق تو و وعده حق بفتوحات اسلام بر آنها ظاهر خواهد شد باهل ايمان ميگويند پس كى و چه زمان وعده عذاب ما ميرسد اگر شما راست ميگوئيد پس بعجله انتظار صدور امرى از من نداشته باشند اگر بدانند روز قيامت چگونه آتش بآنها احاطه ميكند كه نميتوانند آنرا از جلو رو و پشت سرشان دور كنند و كسى يارى از آنها نميكند عجله در آن نمينمايند اين جواب شرط است كه در آيه حذف شده ولى وعده عذاب آنان ناگهان و بىخبر بر آنها وارد ميشود پس مبهوت و متحيّر ميكند آنها را و نميتوانند آنرا از خود دفع نمايند و مهلت داده نميشوند كه توبه و عذر خواهى نمايند و كسى اعتنائى بحال آنها ندارد چنانچه در جنگ بدر و فتح مكّه بظهور پيوست و بنابراين ضمير در تأتيهم راجع بآيات است عجل و عجله و تعجيل شتابزدگى و پيش انداختن امرى است كه هنوز وقت مناسب و لايق آن نرسيده و مذموم است مگر در كار خير براى احتمال فوت آن در نهج البلاغه فرموده دورى كن از عجله در امور پيش از اوان آنها و از تأخير انداختن امور در وقت امكان آنها و قمّى ره نقل فرموده كه چون خداوند جارى فرمود روح را در آدم عليه السّلام از دو پايش پس رسيد بدو سر زانوى او خواست بايستد نتوانست پس خداوند فرمود خلق الانسان من عجل و قريب به اين معنى را در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و بنابراين گفتهاند مراد از انسان آدم عليه السّلام است و بنظر حقير روايت دلالت بر اينمعنى ندارد بلى دلالت دارد بر آنكه عجله امر طبيعى انسان است بطوريكه مناسب است در مقام مبالغه گفته شود آدمى از عجله خلق شده مانند آنكه در مقام مدح از كسى ميگويند فلانى از خير خلق شده يا در مقام قدح ميگويند از شرّ خلق شده خداوند هم در آنحال در باره آدم عليه السّلام فرمود چنانچه در اين آيه بمناسبت حال كفّار فرموده نه آنكه خداوند در اينجا بيان حال آدم عليه السّلام را فرموده و مراد از انسان آدم عليه السّلام است چنانكه گفتهاند با آنكه واضح است كه نيست و اقوال مترتّبه بر آن خلاف ظاهر و سياق آيه شريفه است.
جلد 3 صفحه 554
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ يَقُولُونَ مَتي هذَا الوَعدُ إِن كُنتُم صادِقِينَ (38)
و ميگويند: چه زماني ميآيد اينکه وعده اگر هستيد شما راستگويان.
(وَ يَقُولُونَ): كفار و مشركين (مَتي) كلمه استفهام است از براي زمان يعني چه زماني و وقتي و موقعي است!
(هذَا الوَعدُ): چون وظيفه انبياء بشارت و انذار است به كساني که ايمان آورند و عمل صالح بجا آورند، و تقوي از قبايح و محرمات داشته باشند و انذار كنند از كفر و عناد و ضلالت و اعمال قبيحه و اخلاق رذيله و صفات خبيثه و افعال سيّئه که سرتاسر فرمايشات آنها اينکه است که سعادت دنيا و آخرت و رستگاري و نجات از مهالك و عذاب دنيوي و اخروي منوط به سه امر است: ايمان، عمل صالح، تقوي و در فقدان هر يك عقوبات و عذابهاي مخصوصي دارد لذا ميگويند: اينکه وعدهها چه زماني عملي ميشود ما که هميشه در سعه و خوشگذراني هستيم.
(إِن كُنتُم صادِقِينَ) يعني شما انبياء كذّاب هستيد و تمام اينکه وعدهها كذب و افتراء به خدا است، يك دسته ميگويند: «وَ قالُوا ما هِيَ إِلّا حَياتُنَا الدُّنيا نَمُوتُ وَ نَحيا وَ ما يُهلِكُنا إِلَّا الدَّهرُ ... الاية» جاثيه آيه 23. يك دسته صريحا تكذيب ميكنند:
«فَإِن كَذَّبُوكَ فَقَد كُذِّبَ رُسُلٌ مِن قَبلِكَ جاؤُ بِالبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ الكِتابِ المُنِيرِ» آل عمران آيه 181. و آيات بسيار ديگري، و منشأ تكذيب آنها تقليد آباء و عناد و عصبيّت و كبر و نخوت و ساير صفات خبيثه و سياهي قلب و امثال اينها است.
177
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 38)- باز انگشت روی یکی از تقاضاهای عجولانه آنها گذاشته، میفرماید: «و آنها میگویند: این وعده قیامت اگر راست میگویید کی فرا میرسد؟!» (وَ یَقُولُونَ مَتی هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ).
نکات آیه
۱- هلاکت و شکست کافران مکه و پیروزى مؤمنان، وعده الهى (سأُوریکم ءایتى ... و یقولون متى هذا الوعد) برداشت یادشده مبتنى براین است که مقصود از «وعد» دراین آیه، غلبه مؤمنان و شکست کافران باشد.
۲- برپایى قیامت و کیفر کافران دین ستیز، وعده الهى است. (و یقولون متى هذا الوعد) برداشت یادشده براین اساس است که «ال» در «الوعد» عهد حضورى بوده و مقصود از آن، برپایى قیامت و عذاب کافران باشد که همواره تمامى پیامبران به امت خویش وعده مى دادند و این وعده در خاطر امت ها وجود داشت.
۳- کافران مکه، منکر قیامت و عذاب هاى اخروى بودند. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین )
۴- کافران دین ستیز مکه، وعده ها و تهدیدهاى الهى (عذاب، کیفراخروى و...) را مورد استهزا و تمسخر قرار مى دادند. (و یقولون متى هذا الوعد) جمله استفهامیه «و یقولون متى هذا الوعد» براى تهکّم و استهزا است.
۵- کافران دین ستیز مکه، پیامبراسلام و مؤمنان را در باره وعده هاى الهى دروغگو مى پنداشتند. (و یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین)
۶- خوى شتاب زدگى آدمى، زمینه ساز درخواست کافران مکه براى تحقق وعده هاى الهى (عذاب، برپایى قیامت و...) (خلق الإنسن من عجل ... یقولون متى هذا الوعد إن کنتم صدقین ) برداشت یاد شده مبتنى براین است که جمله «و یقولون متى ...» عطف بر جمله «سأُوریکم...» باشد و این دو جمله، با جمله «خلق الإنسان من عجل» - که بیان گر خصلت عمومى انسان ها است - مرتبط باشند.
موضوعات مرتبط
- استهزاى: استهزاى عذابهاى خدا ۴; استهزاى کیفر اخروى ۴; استهزاى هشدارهاى خدا ۴
- انسان: آثار عجله انسان ۶; صفات انسان ۶
- بینش: بینش کافران ۳
- پیروزى: وعده پیروزى مومنان ۱
- تعجیل: زمینه درخواست تعجیل در عذاب ۶; زمینه درخواست تعجیل قیامت ۶
- تهمت: تهمت دروغگویى به محمد(ص) ۵; تهمت دروغگویى به مومنان ۵
- دروغگویى: تهمت دروغگویى به محمد(ص) ۵; تهمت دروغگویى به مومنان ۵
- دین ستیزان: وعده کیفر دین ستیزان ۲
- شکست: وعده شکست کافران مکه ۱
- صفات: صفات انسان ۶
- عجله: آثار عجله انسان ۶; زمینه عجله کافران مکه ۶
- عذاب: زمینه درخواست تعجیل در عذاب ۶; مکذبان عذاب اخروى ۳
- عذابهاى: استهزاى عذابهاى خدا ۴
- قیامت: زمینه درخواست تعجیل قیامت ۶; مکذبان قیامت ۳; وعده قیامت ۲
- کافران: بینش کافران ۳
- کافران مکه: استهزاهاى کافران مکه ۴; تهمتهاى کافران مکه ۵; زمینه عجله کافران مکه ۶; وعده شکست کافران مکه ۱; وعده هلاکت کافران مکه ۱
- کیفر: استهزاى کیفر اخروى ۴; وعده کیفر دین ستیزان ۲
- محمد(ص): تهمت دروغگویى به محمد(ص) ۵
- مکذبان: مکذبان عذاب اخروى ۳; مکذبان قیامت ۳
- مؤمنان: تهمت دروغگویى به مؤمنان ۵; وعده پیروزى مؤمنان ۱
- وعده: وعده پیروزى مومنان ۱; وعده شکست کافران مکه ۱; وعده قیامت ۲; وعده کیفر دین ستیزان ۲; وعده هلاکت کافران مکه ۱
- وعده هاى: وعده هاى خدا ۱، ۲
- وعیدهاى: وعیدهاى خدا ۱، ۲
- هلاکت: وعده هلاکت کافران مکه ۱