النحل ٢٩: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - ۴۰،سوره نحل]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به معاد لازمه توحيد كامل است]]
خط ۴۹: خط ۵۰:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link247 | روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link247 | روايتى درباره سلطنت و قدرت نامحدود خدا]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۴#link59 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۴#link59 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»
پس، از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آنجا خواهيد ماند، و براستى چه بد است جايگاه متكبّران.
===نکته ها===
كفّار، به هنگام مرگ كه فرشتگان جان آنها را مى‌گيرند، هم اظهار اسلام و تسليم مى‌كنند و هم گذشته‌ى بد خود را انكار مى‌كنند، امّا نه آن ايمان ارزش دارد، چون از روى اضطرار است نه اختيار و نه اين انكار مورد قبول است چرا كه خداوند به كارهاى آنان آگاه است.
===پیام ها===
1- مرگ، نابودى نيست، بلكه قبض روح و جدا شدن روح از جسم است.
«تَتَوَفَّاهُمُ»
2- سنّت خداوند آن است كه كارها را باواسطه انجام دهد. «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ»
3- كفر و شرك، ظلم به انسانيّت خويش است. «ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ»
جلد 4 - صفحه 512
4- انسان روزى مجبور به تسليم است، امّا ديگر چه سود؟ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ‌ ... فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌
5- لحظه‌ى جان دادن، لحظه‌ى حسّاسى براى مؤمن و كافر است. در مورد كافر مى‌فرمايد: «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ» و در مورد مؤمن در آيه‌ى 32 نحل مى‌فرمايد: «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ»
6- جهنّم درهاى متعدّدى دارد وهر خلاف‌كار از طريق خاصى، به دوزخ مى‌رود.
«أَبْوابَ جَهَنَّمَ»
7- ريشه‌ى اصلى كفر، روحيّه‌ى تكبرّ است. الْكافِرِينَ‌ ... الْمُتَكَبِّرِينَ*
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»
پاداش و جزاى اين كفار و معاندين آن است كه روز قيامت به آنها گويند:
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌: پس داخل شويد به درهاى جهنم، يا به دركاتى كه آماده است براى شما. خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد باشيد در آن و بيرون آمدن از آن ممكن نيست. فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‌: پس هرآينه بد جايگاهى است جهنم، تكبر كنندگان از قبول حق را، و بدمقامى است براى آنها.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24» لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ «25» قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26» ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرِينَ «27» الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»
فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»
ترجمه‌
و چون گفته شود بآنها چه چيز نازل كرد پروردگار شما گويند افسانه‌هاى پيشينيان‌
تا بردارند بارهاى گناهشان را بتمامى روز قيامت و پاره‌اى از گناهان آنانكه گمراه ميكنند آنها را از بى‌دانشى آگاه باشيد بد است آنچه بدوش بر ميدارند
بتحقيق مكر كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آمد فرمان خدا بناى آنها را از پايه‌ها پس فرود آمد بر آنها سقف از بالاسرشان و آمد آنها را عذاب از آنجا كه نميدانستند
پس روز قيامت خوار ميكند آنها را و ميگويد كجايند انبازان من كه بوديد ستيزه ميكرديد در آنها گويند آنانكه داده شدند دانش را همانا خوارى امروز و بدى براى كافران است‌
آنانكه قبض روح ميكنند آنها را ملائكه با آنكه ستم كارانند بخودهاشان پس آورند پيش تسليم را كه نبوديم ما آنكه بجا آوريم هيچ بدى را آرى همانا خدا دانا است بآنچه بوديد كه بجا مى‌آورديد
پس در آئيد از درهاى جهنّم جاودانيان در آن پس هر آينه بد است آرامگاه تكبّر كنندگان..
----
جلد 3 صفحه 280
تفسير
- وقتى مردمان منصف آيات قرآن را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مسلمانان ميشنيدند و تعجّب ميكردند از طرز و اسلوب و فصاحت و بلاغت آن و بكفّار قريش ميگفتند اين چه كلامى است كه پروردگار شما نازل فرموده و از عهده بشر آوردن مانند آن خارج است آنها در جواب از روى تكبّر و عناد ميگفتند سخنان پريشان و افسانه‌هاى پيشينيان مانند اسكندر نامه و رستم نامه است و اين سخن براى آنها نتيجه‌اى نداشت جز آنكه علاوه بر بار گناهان خودشان كه بايد بدوش بكشند بدون نقص در روز قيامت قسمتى از گناهان كسانى را هم كه براى نادانيشان باين سخن آنها گمراه شدند بايد بدوش بكشند چون عقلا و شرعا كسانيكه سبب معصيت و گمراهى ديگران شوند با آنها در گناه شريكند به اين معنى كه بمقدار گناه عملى كه از معصيت كار صادر شده در نامه عمل كسانيكه سبب معصيت شده‌اند ثبت خواهد شد بدون آنكه از گناه صاحب معصيت كم شود و همچنين است حال كسانيكه موجب شدند كه عمل خيرى از كسانى صادر شود آنها هم شريكند با اينها بدون آنكه چيزى از ثواب آن عمل خير براى عاملش كم شود و به اين معنى رواياتى در مجمع و غيره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده است و اين در صورتى است كه گمراه شدگان تقصير نموده باشند در طلب علم و بدون دقت و نظر و تحقيق قول گمراه كنندگان را قبول كرده باشند به بى‌دانشى و الا معذورند ولى كسانيكه جد و جهد نمايند در طلب حقّ خداوند راه هدايت را بآنها ارائه خواهد داد پس اگر بضلالت باقى بمانند معلوم است كه در طلب كوتاهى نموده‌اند اين حال گناهانى است كه از گمراه شدگان باغواء گمراه كنندگان سر ميزند و اما گناهانى كه از آنها بدون اين سبب سر ميزند مربوط باينها نيست بلكه مخصوص بخودشان است و بلحاظ اين نكته كلمه من تبعيضيه ذكر شده است و البته گناهى را كه سايرين لذتش را برده‌اند شخص بدوش بكشد بد بارى است كه بدوش كشيده و در بعضى روايات حاملان بار گناه بكسانيكه غصب خلافت امير المؤمنين عليه السّلام را نمودند و گمراه شدگان باتباع آنها تفسير شده است و هر خون ناحقّ و فتنه و فساد و غضب فرج و مالى كه محقّق شود گناهش را براى آن دو نفر اثبات فرموده‌اند بدون آنكه از گناه اهل عالم چيزى كم شود و كسانيكه با خدا و پيغمبرانش مكر و حيله نمودند
----
جلد 3 صفحه 281
از اقوام سابقه خداوند همان نقشه‌اى را كه كشيده بودند بخدعه در مقابل دعوت انبياء مانند بنائى كه از پى و بن كنده شود بر سر آنها خراب فرمود و در نتيجه همان نقشه كشى و مكر و خدعه ذليل و خوار و هلاك شدند كه بهيچ وجه احتمال نميدادند و تصوّر نميكردند كه از اين راه معذّب شوند علاوه بر اين روز قيامت خوار و ذليل و رسوا فرمايد خداوند آنها را و ميفرمايد كجايند بتهائيكه شريك من قرار داده بوديد و با اهل ايمان و پيغمبران من بر سر آنها مخالفت و منازعت و مخاصمت مينموديد و انبياء و ائمه و علماء كه داعيان بتوحيد بودند براى شماتت و مزيد اهانت آنها ميگويند امروز روز رسوائى و ذلت و خوارى و عذاب اين كافران است كه بحال كفر و ظلم بنفس از دنيا رفتند و ملائكه عذاب از اعوان ملك الموت آنها را قبض روح نمودند به اين كه خودشان را بدست خودشان مستحق عذاب دائم نموده بودند پس آنها از در تسليم و انقياد بيرون آيند و از نهايت وحشت منكر شوند اعمال بد خودشان را ولى ديگر فائده ندارد جواب از طرف داعيان بتوحيد ميرسد بآنها بلى دروغ ميگوئيد خدا ميداند كه چه كارهاى بدى ميكرديد از بت پرستى و تكذيب انبياء و ائمه هدى و بمجازات خواهيد رسيد پس وارد شويد هر دسته‌اى از درى از درهاى جهنّم كه مخصوص بآن دسته است براى اقامت دائمى و بد است آرامگاه كسانيكه تكبّر نمودند از قبول اوامر انبياء و ائمه و علماء كه داعيان الى اللّه بودند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود هر كس براى خود برترى بر ديگرى بيند او از متكبّران است شخصى عرض كرد كسى ديگرى را مشغول بگناهى بيند و خود را برتر از او داند براى آنكه از آن گناه محفوظ مانده فرمود هيهات هيهات شايد خداوند آن گناهكار را آمرزيد و او تكليفش معلوم نشد و موقوف بحساب گرديد چنانچه سحره در قصّه حضرت موسى فورا آمرزيده شدند و ساير اهل ايمان تعيين تكليفشان موقوف بحساب بود.
----
جلد 3 صفحه 282
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
فَادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَلَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ «29»
‌پس‌ داخل‌ شويد درهاي‌ جهنم‌ ‌را‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌آن‌ جهنم‌ هستيد، ‌پس‌ بد جاي‌ گاهيست‌ جايگاه‌ تكبر كنندگان‌ فادخلوا نه‌ اينكه‌ باختيار بروند جهنم‌، بلكه‌ باجبار ‌آنها‌ ‌را‌ داخل‌ ميكنند ابواب‌ جهنم‌ بنص‌ قرآن‌ هفت‌ ‌در‌ دارد و ‌هر‌ دري‌ بيك‌ طبقه‌ ‌از‌ طبقات‌ هفتگانه‌ جهنم‌ ‌است‌ ميفرمايد: لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر ‌آيه‌ 44 و معناي‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌از‌ تمام‌ درها وارد شوند، بلكه‌ ‌هر‌ دسته‌ ‌از‌ ‌شما‌ ‌از‌ يك‌ ‌در‌ وارد ميشوند بمقدار شرك‌ و كفر و عناد و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و ظلم‌ و نحو اينها مثلا يهود ‌از‌ يك‌ ‌در‌ نصاري‌ ‌از‌ ‌در‌ ديگر مشركين‌ ‌از‌ ‌در‌ مخصوص‌ بخود مخالفين‌ ‌از‌ ‌در‌ ديگر و هكذا و ‌در‌ طبقه‌ هفتم‌ مخصوص‌ بمنافقين‌ و ظالمين‌ بآل‌ رسولست‌.
جلد 12 - صفحه 112
إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء ‌آيه‌ 144 خالدين‌ ‌فيها‌ هميشه‌ دائما معذب‌ ‌در‌ دعاء كميل‌ ميفرمايد:
(و ‌هو‌ بلاء تطول‌ مدّته‌ و يدوم‌ بقائه‌ و ‌لا‌ يخفف‌ ‌عن‌ اهله‌)
(فلبئس‌) باس‌ مقابل‌ نعم‌ ‌يعني‌ بد ‌است‌ مقابل‌ وَ لَنِعم‌َ دارُ المُتَّقِين‌َ ‌در‌ دو ‌آيه‌ ‌بعد‌ (مثوي‌) مثوي‌ جايگاه‌ ‌است‌ و منزل‌ و مأوي‌ و محل‌ سكونت‌، و بالجمله‌ جهنم‌ زندان‌ تاريك‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و همه‌ نوع‌ عذاب‌ ‌در‌ ‌او‌ هست‌ آتش‌، غل‌، سلسله‌، عمود، تازيانه‌ حميم‌، غسّاق‌، زقوم‌ و ‌غير‌ اينها المُتَكَبِّرِين‌َ ‌از‌ ‌براي‌ تكبّر مراتب‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌که‌ اعلا مراتبش‌ تكبّر ‌در‌ دين‌ و ‌بر‌ انبياء ‌است‌ ‌که‌ تكذيب‌ انبياء كنند و زير بار دين‌ حق‌ نروند، مثل‌ مشركين‌ و طبقات‌ كفّار و تالي‌ تلو ‌آن‌ تكبّر ‌بر‌ ائمه‌ هدي‌ كنند و ‌خود‌ ‌را‌ مقدم‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ دارند و دون‌ ‌آن‌ تكبر ‌بر‌ علماء دين‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اعراض‌ كنند و اخذ احكام‌ نكنند و ترك‌ تقليد ‌از‌ ‌آنها‌ كنند و ‌در‌ امور دين‌ بآنها مراجعه‌ نكنند و دون‌ ‌آن‌ تكبّر ‌بر‌ صلحاء و اتقياء و مقدسين‌ و اهل‌ عبادت‌ و اطاعت‌ كنند و دون‌ ‌آن‌ تكبر ‌بر‌ بزرگتران‌ كنند پدر مادر اعمام‌ اخوال‌ و ساير اكابر و دون‌ ‌آن‌ تكبر ‌بر‌ مسلمين‌ ‌بر‌ فقراء و ضعفاء و امثال‌ ‌آنها‌ و ‌آيه‌ شريفه‌ چون‌ جمع‌ محلي‌ بالف‌ و لام‌ ‌است‌ شامل‌ جميع‌ ‌اينکه‌ مراتب‌ ميشود.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 29)- «اکنون که چنین است از درهای جهنم وارد شوید در حالی که جاودانه در آن خواهید بود» (فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).
«چه جای بدی است جایگاه متکبران» (فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).
ج2، ص564
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۵


ترجمه

(به آنها گفته می‌شود:) اکنون از درهای جهنم وارد شوید در حالی که جاودانه در آن خواهید بود! چه جای بدی است جایگاه مستکبران!

|پس از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد، و راستى بد است جايگاه متكبران
پس، از درهاى دوزخ وارد شويد و در آن هميشه بمانيد، و حقا كه چه بد است جايگاه متكبران.
پس (فرشتگان خطاب کنند که) از هر در به دوزخ داخل شوید که در آنجا همیشه معذب خواهید بود. و جایگاه متکبران (که دوزخ است) بسیار بد منزلگاهی است.
بنابراین از درهای دوزخ وارد شوید در حالی که در آن جاودانه اید؛ و بد جایی است جایگاه مستکبران.
از درهاى جهنم داخل شويد و تا ابد در آنجا بمانيد. بد جايگاهى است جايگاه گردنكشان.
پس، از دروازه‌های جهنم وارد شوید، و جاودانه در آن خواهید بود، و جایگاه متکبران چه بد است‌
پس به درهاى دوزخ در آييد كه جاودانه در آنجا خواهيد ماند، و براستى بد است جايگاه گردنكشان.
پس (باید که شما) وارد درهای دوزخ شوید (و به داخل آن روید و) جاودانه در آن بغنوید. وه که جایگاه متکبّران چه جای بدی است!
پس از درب‌های دوزخ وارد شوید حال آنکه در آن‌ها ماندنی هستید. پس به‌راستی چه بد است جایگاه متکبران.
پس درآئید درهای دوزخ را جاودانان در آن پس چه زشت است جایگاه گردنکشان‌


النحل ٢٨ آیه ٢٩ النحل ٣٠
سوره : سوره النحل
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَبْوَابَ»: جمع باب، درها. مراد ورود به خود دوزخ است. «خَالِدِینَ»: حال فاعل (أُدْخُلُوا) است. یعنی جاودانه در آن می‌مانند. «مَثْوَی»: اقامتگاه. جایگاه.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»

پس، از درهاى دوزخ وارد شويد كه جاودانه در آنجا خواهيد ماند، و براستى چه بد است جايگاه متكبّران.

نکته ها

كفّار، به هنگام مرگ كه فرشتگان جان آنها را مى‌گيرند، هم اظهار اسلام و تسليم مى‌كنند و هم گذشته‌ى بد خود را انكار مى‌كنند، امّا نه آن ايمان ارزش دارد، چون از روى اضطرار است نه اختيار و نه اين انكار مورد قبول است چرا كه خداوند به كارهاى آنان آگاه است.

پیام ها

1- مرگ، نابودى نيست، بلكه قبض روح و جدا شدن روح از جسم است.

«تَتَوَفَّاهُمُ»

2- سنّت خداوند آن است كه كارها را باواسطه انجام دهد. «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ»

3- كفر و شرك، ظلم به انسانيّت خويش است. «ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ»

جلد 4 - صفحه 512

4- انسان روزى مجبور به تسليم است، امّا ديگر چه سود؟ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ‌ ... فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌

5- لحظه‌ى جان دادن، لحظه‌ى حسّاسى براى مؤمن و كافر است. در مورد كافر مى‌فرمايد: «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ» و در مورد مؤمن در آيه‌ى 32 نحل مى‌فرمايد: «تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ»

6- جهنّم درهاى متعدّدى دارد وهر خلاف‌كار از طريق خاصى، به دوزخ مى‌رود.

«أَبْوابَ جَهَنَّمَ»

7- ريشه‌ى اصلى كفر، روحيّه‌ى تكبرّ است. الْكافِرِينَ‌ ... الْمُتَكَبِّرِينَ*

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»

پاداش و جزاى اين كفار و معاندين آن است كه روز قيامت به آنها گويند:

فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ‌: پس داخل شويد به درهاى جهنم، يا به دركاتى كه آماده است براى شما. خالِدِينَ فِيها: در حالتى كه جاويد باشيد در آن و بيرون آمدن از آن ممكن نيست. فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ‌: پس هرآينه بد جايگاهى است جهنم، تكبر كنندگان از قبول حق را، و بدمقامى است براى آنها.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «24» لِيَحْمِلُوا أَوْزارَهُمْ كامِلَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ مِنْ أَوْزارِ الَّذِينَ يُضِلُّونَهُمْ بِغَيْرِ عِلْمٍ أَلا ساءَ ما يَزِرُونَ «25» قَدْ مَكَرَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَأَتَى اللَّهُ بُنْيانَهُمْ مِنَ الْقَواعِدِ فَخَرَّ عَلَيْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ أَتاهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «26» ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يُخْزِيهِمْ وَ يَقُولُ أَيْنَ شُرَكائِيَ الَّذِينَ كُنْتُمْ تُشَاقُّونَ فِيهِمْ قالَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ إِنَّ الْخِزْيَ الْيَوْمَ وَ السُّوءَ عَلَى الْكافِرِينَ «27» الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ ما كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلى‌ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «28»

فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِينَ فِيها فَلَبِئْسَ مَثْوَى الْمُتَكَبِّرِينَ «29»

ترجمه‌

و چون گفته شود بآنها چه چيز نازل كرد پروردگار شما گويند افسانه‌هاى پيشينيان‌

تا بردارند بارهاى گناهشان را بتمامى روز قيامت و پاره‌اى از گناهان آنانكه گمراه ميكنند آنها را از بى‌دانشى آگاه باشيد بد است آنچه بدوش بر ميدارند

بتحقيق مكر كردند آنانكه بودند پيش از آنها پس آمد فرمان خدا بناى آنها را از پايه‌ها پس فرود آمد بر آنها سقف از بالاسرشان و آمد آنها را عذاب از آنجا كه نميدانستند

پس روز قيامت خوار ميكند آنها را و ميگويد كجايند انبازان من كه بوديد ستيزه ميكرديد در آنها گويند آنانكه داده شدند دانش را همانا خوارى امروز و بدى براى كافران است‌

آنانكه قبض روح ميكنند آنها را ملائكه با آنكه ستم كارانند بخودهاشان پس آورند پيش تسليم را كه نبوديم ما آنكه بجا آوريم هيچ بدى را آرى همانا خدا دانا است بآنچه بوديد كه بجا مى‌آورديد

پس در آئيد از درهاى جهنّم جاودانيان در آن پس هر آينه بد است آرامگاه تكبّر كنندگان..


جلد 3 صفحه 280

تفسير

- وقتى مردمان منصف آيات قرآن را از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و مسلمانان ميشنيدند و تعجّب ميكردند از طرز و اسلوب و فصاحت و بلاغت آن و بكفّار قريش ميگفتند اين چه كلامى است كه پروردگار شما نازل فرموده و از عهده بشر آوردن مانند آن خارج است آنها در جواب از روى تكبّر و عناد ميگفتند سخنان پريشان و افسانه‌هاى پيشينيان مانند اسكندر نامه و رستم نامه است و اين سخن براى آنها نتيجه‌اى نداشت جز آنكه علاوه بر بار گناهان خودشان كه بايد بدوش بكشند بدون نقص در روز قيامت قسمتى از گناهان كسانى را هم كه براى نادانيشان باين سخن آنها گمراه شدند بايد بدوش بكشند چون عقلا و شرعا كسانيكه سبب معصيت و گمراهى ديگران شوند با آنها در گناه شريكند به اين معنى كه بمقدار گناه عملى كه از معصيت كار صادر شده در نامه عمل كسانيكه سبب معصيت شده‌اند ثبت خواهد شد بدون آنكه از گناه صاحب معصيت كم شود و همچنين است حال كسانيكه موجب شدند كه عمل خيرى از كسانى صادر شود آنها هم شريكند با اينها بدون آنكه چيزى از ثواب آن عمل خير براى عاملش كم شود و به اين معنى رواياتى در مجمع و غيره از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل شده است و اين در صورتى است كه گمراه شدگان تقصير نموده باشند در طلب علم و بدون دقت و نظر و تحقيق قول گمراه كنندگان را قبول كرده باشند به بى‌دانشى و الا معذورند ولى كسانيكه جد و جهد نمايند در طلب حقّ خداوند راه هدايت را بآنها ارائه خواهد داد پس اگر بضلالت باقى بمانند معلوم است كه در طلب كوتاهى نموده‌اند اين حال گناهانى است كه از گمراه شدگان باغواء گمراه كنندگان سر ميزند و اما گناهانى كه از آنها بدون اين سبب سر ميزند مربوط باينها نيست بلكه مخصوص بخودشان است و بلحاظ اين نكته كلمه من تبعيضيه ذكر شده است و البته گناهى را كه سايرين لذتش را برده‌اند شخص بدوش بكشد بد بارى است كه بدوش كشيده و در بعضى روايات حاملان بار گناه بكسانيكه غصب خلافت امير المؤمنين عليه السّلام را نمودند و گمراه شدگان باتباع آنها تفسير شده است و هر خون ناحقّ و فتنه و فساد و غضب فرج و مالى كه محقّق شود گناهش را براى آن دو نفر اثبات فرموده‌اند بدون آنكه از گناه اهل عالم چيزى كم شود و كسانيكه با خدا و پيغمبرانش مكر و حيله نمودند


جلد 3 صفحه 281

از اقوام سابقه خداوند همان نقشه‌اى را كه كشيده بودند بخدعه در مقابل دعوت انبياء مانند بنائى كه از پى و بن كنده شود بر سر آنها خراب فرمود و در نتيجه همان نقشه كشى و مكر و خدعه ذليل و خوار و هلاك شدند كه بهيچ وجه احتمال نميدادند و تصوّر نميكردند كه از اين راه معذّب شوند علاوه بر اين روز قيامت خوار و ذليل و رسوا فرمايد خداوند آنها را و ميفرمايد كجايند بتهائيكه شريك من قرار داده بوديد و با اهل ايمان و پيغمبران من بر سر آنها مخالفت و منازعت و مخاصمت مينموديد و انبياء و ائمه و علماء كه داعيان بتوحيد بودند براى شماتت و مزيد اهانت آنها ميگويند امروز روز رسوائى و ذلت و خوارى و عذاب اين كافران است كه بحال كفر و ظلم بنفس از دنيا رفتند و ملائكه عذاب از اعوان ملك الموت آنها را قبض روح نمودند به اين كه خودشان را بدست خودشان مستحق عذاب دائم نموده بودند پس آنها از در تسليم و انقياد بيرون آيند و از نهايت وحشت منكر شوند اعمال بد خودشان را ولى ديگر فائده ندارد جواب از طرف داعيان بتوحيد ميرسد بآنها بلى دروغ ميگوئيد خدا ميداند كه چه كارهاى بدى ميكرديد از بت پرستى و تكذيب انبياء و ائمه هدى و بمجازات خواهيد رسيد پس وارد شويد هر دسته‌اى از درى از درهاى جهنّم كه مخصوص بآن دسته است براى اقامت دائمى و بد است آرامگاه كسانيكه تكبّر نمودند از قبول اوامر انبياء و ائمه و علماء كه داعيان الى اللّه بودند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه فرمود هر كس براى خود برترى بر ديگرى بيند او از متكبّران است شخصى عرض كرد كسى ديگرى را مشغول بگناهى بيند و خود را برتر از او داند براى آنكه از آن گناه محفوظ مانده فرمود هيهات هيهات شايد خداوند آن گناهكار را آمرزيد و او تكليفش معلوم نشد و موقوف بحساب گرديد چنانچه سحره در قصّه حضرت موسى فورا آمرزيده شدند و ساير اهل ايمان تعيين تكليفشان موقوف بحساب بود.


جلد 3 صفحه 282

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


فَادخُلُوا أَبواب‌َ جَهَنَّم‌َ خالِدِين‌َ فِيها فَلَبِئس‌َ مَثوَي‌ المُتَكَبِّرِين‌َ «29»

‌پس‌ داخل‌ شويد درهاي‌ جهنم‌ ‌را‌ هميشه‌ ‌در‌ ‌آن‌ جهنم‌ هستيد، ‌پس‌ بد جاي‌ گاهيست‌ جايگاه‌ تكبر كنندگان‌ فادخلوا نه‌ اينكه‌ باختيار بروند جهنم‌، بلكه‌ باجبار ‌آنها‌ ‌را‌ داخل‌ ميكنند ابواب‌ جهنم‌ بنص‌ قرآن‌ هفت‌ ‌در‌ دارد و ‌هر‌ دري‌ بيك‌ طبقه‌ ‌از‌ طبقات‌ هفتگانه‌ جهنم‌ ‌است‌ ميفرمايد: لَها سَبعَةُ أَبواب‌ٍ لِكُل‌ِّ باب‌ٍ مِنهُم‌ جُزءٌ مَقسُوم‌ٌ حجر ‌آيه‌ 44 و معناي‌ ‌اينکه‌ جمله‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌از‌ تمام‌ درها وارد شوند، بلكه‌ ‌هر‌ دسته‌ ‌از‌ ‌شما‌ ‌از‌ يك‌ ‌در‌ وارد ميشوند بمقدار شرك‌ و كفر و عناد و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و ظلم‌ و نحو اينها مثلا يهود ‌از‌ يك‌ ‌در‌ نصاري‌ ‌از‌ ‌در‌ ديگر مشركين‌ ‌از‌ ‌در‌ مخصوص‌ بخود مخالفين‌ ‌از‌ ‌در‌ ديگر و هكذا و ‌در‌ طبقه‌ هفتم‌ مخصوص‌ بمنافقين‌ و ظالمين‌ بآل‌ رسولست‌.

جلد 12 - صفحه 112

إِن‌َّ المُنافِقِين‌َ فِي‌ الدَّرك‌ِ الأَسفَل‌ِ مِن‌َ النّارِ نساء ‌آيه‌ 144 خالدين‌ ‌فيها‌ هميشه‌ دائما معذب‌ ‌در‌ دعاء كميل‌ ميفرمايد:

(و ‌هو‌ بلاء تطول‌ مدّته‌ و يدوم‌ بقائه‌ و ‌لا‌ يخفف‌ ‌عن‌ اهله‌)

(فلبئس‌) باس‌ مقابل‌ نعم‌ ‌يعني‌ بد ‌است‌ مقابل‌ وَ لَنِعم‌َ دارُ المُتَّقِين‌َ ‌در‌ دو ‌آيه‌ ‌بعد‌ (مثوي‌) مثوي‌ جايگاه‌ ‌است‌ و منزل‌ و مأوي‌ و محل‌ سكونت‌، و بالجمله‌ جهنم‌ زندان‌ تاريك‌ ‌خدا‌ ‌است‌ و همه‌ نوع‌ عذاب‌ ‌در‌ ‌او‌ هست‌ آتش‌، غل‌، سلسله‌، عمود، تازيانه‌ حميم‌، غسّاق‌، زقوم‌ و ‌غير‌ اينها المُتَكَبِّرِين‌َ ‌از‌ ‌براي‌ تكبّر مراتب‌ زيادي‌ ‌است‌ ‌که‌ اعلا مراتبش‌ تكبّر ‌در‌ دين‌ و ‌بر‌ انبياء ‌است‌ ‌که‌ تكذيب‌ انبياء كنند و زير بار دين‌ حق‌ نروند، مثل‌ مشركين‌ و طبقات‌ كفّار و تالي‌ تلو ‌آن‌ تكبّر ‌بر‌ ائمه‌ هدي‌ كنند و ‌خود‌ ‌را‌ مقدم‌ ‌بر‌ ‌آنها‌ دارند و دون‌ ‌آن‌ تكبر ‌بر‌ علماء دين‌ ‌از‌ ‌آنها‌ اعراض‌ كنند و اخذ احكام‌ نكنند و ترك‌ تقليد ‌از‌ ‌آنها‌ كنند و ‌در‌ امور دين‌ بآنها مراجعه‌ نكنند و دون‌ ‌آن‌ تكبّر ‌بر‌ صلحاء و اتقياء و مقدسين‌ و اهل‌ عبادت‌ و اطاعت‌ كنند و دون‌ ‌آن‌ تكبر ‌بر‌ بزرگتران‌ كنند پدر مادر اعمام‌ اخوال‌ و ساير اكابر و دون‌ ‌آن‌ تكبر ‌بر‌ مسلمين‌ ‌بر‌ فقراء و ضعفاء و امثال‌ ‌آنها‌ و ‌آيه‌ شريفه‌ چون‌ جمع‌ محلي‌ بالف‌ و لام‌ ‌است‌ شامل‌ جميع‌ ‌اينکه‌ مراتب‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 29)- «اکنون که چنین است از درهای جهنم وارد شوید در حالی که جاودانه در آن خواهید بود» (فَادْخُلُوا أَبْوابَ جَهَنَّمَ خالِدِینَ فِیها).

«چه جای بدی است جایگاه متکبران» (فَلَبِئْسَ مَثْوَی الْمُتَکَبِّرِینَ).

ج2، ص564

نکات آیه

۱- فرمان خداوند به کافران، براى وارد شدن به جهنّم پس از مرگ آنان (الکفرین . الذین تتوفّ-هم الملئکة ... فادخلوا أبوب جهنّم) «فا» در «فادخلوا» عاطفه است و مسبب را بر سبب (توفى) عطف داده است.

۲- آگاهى خداوند از اعمال زشت کافران، عامل فرمان او به آنها براى ورود به جهنّم (الکفرین ... إن الله علیم بما کنتم تعملون. فادخلوا أبوب جهنّم) «فا» در «فادخلوا» عاطفه است و مسبب را بر سبب (علم خدا) عطف کرده است. بنابراین معناى آیه چنین مى شود: حال که خداوند چنین آگاهى از کردار شما دارد، پس وارد جهنم شوید.

۳- کافران، از درهاى مختلفى وارد جهنّم مى شوند. (الکفرین ... فادخلوا أبوب جهنّم)

۴- جهنّم، داراى درهاى گوناگون و متعدد (أبوب جهنّم)

۵- در جهنّم، عذابهاى مختلفى وجود دارد. (فادخلوا أبوب جهنّم) برداشت فوق بر این اساس است که مراد از «أبواب» طبقات عذاب باشد. «خالدین فیها» هم مى تواند قرینه بر این احتمال باشد. توضیح اینکه مرجع ضمیر «فیها» أبواب است و چون جاودانگى در أبواب معنا ندارد، أبواب مى تواند به معناى طبقات باشد. در این صورت، طبقات، حکایت از وجود عذابهاى گوناگون مى کند.

۶- کافران، همواره در جهنّم خواهند ماند. (فادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها)

۷- جهنّم، جایگاهى ابدى و جاودانه (جهنّم خلدین فیها) وقتى که جهنّمیان به عنوان مظروف همواره در جهنّم مى مانند، مستلزم آن است که خود جهنّم به عنوان ظرف ابدى باشد.

۸- کفر، عامل گرفتار شدن به عذاب ابدى جهنّم (الکفرین ... فادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها)

۹- جایگاه متکبران، جهنّم است. (فادخلوا ... جهنّم ... فلبئس مثوى المتکبّرین) «بئس» فعل ذم است و مخصوص به ذم - که کلمه جهنّم باشد - محذوف است.

۱۰- جایگاه متکبران، بد جایگاهى است. (فلبئس مثوى المتکبّرین) «مثوى» اسم مکان از «ثوى» به معناى اقامت گاه است.

۱۱- گناهان، داراى رتبه هاى مختلف بوده و عذابهاى متناسب با خود را دارند. (فادخلوا أبوب جهنّم خلدین فیها فلبئس مثوى المتکبّرین) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که مراد از «أبواب» اصناف باشد و این معنا نشان دهنده تناسب عذاب با گناه است. مؤید برداشت فوق، تخصیص به ذکر متکبران از میان جهنّمیان است.

۱۲- کافران ظالم به نفس خویش، متکبرند. (الکفرین . الذین تتوفّ-هم الملئکة ظالمى أنفسهم ... فلبئس مثوى المتکبّرین)

موضوعات مرتبط

  • جهنم: تعدد درهاى جهنم ۳، ۴; تنوع عذابهاى جهنم ۵; جاودانان در جهنم ۶; جاودانگى جهنم ۷; جاودانگى در جهنم ۸; عذابهاى جهنم ۸; موجبات جهنم ۸
  • جهنمیان ۹:
  • خدا: آثار علم خدا ۲; اوامر خدا ۱; خدا و عمل کافران ۲; عوامل اوامر خدا ۲
  • خود: ظلم به خود ۱۲
  • کافران: تکبر کافران ظالم ۱۲; کافران در جهنم ۶; ورود کافران به جهنم ۱، ۲، ۳
  • کفر: آثار کفر ۸
  • کیفر: تناسب کیفر با گناه ۱۱; نظام کیفرى ۱۱
  • گناه: مراتب گناه ۱۱
  • متکبران ۱۲: شومى جایگاه متکبران ۱۲ ۱۰; فرجام شوم متکبران ۱۲ ۱۰; متکبران ۱۲ در جهنم ۹

منابع