الحجر ٨٩: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(QRobot edit) |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link187 | آيات ۸۵ - ۹۹،سوره حجر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link187 | آيات ۸۵ - ۹۹،سوره حجر]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link188 | معناى آيه شريفه ((و ما خلقنا...))]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link188 | معناى آيه شريفه ((و ما خلقنا...))]] | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link201 | تكاليف الهى همواره ملازم آدمى بوده و بشر در همه احوال محتاج دين است]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link201 | تكاليف الهى همواره ملازم آدمى بوده و بشر در همه احوال محتاج دين است]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link35 | آيه ۸۵ - ۹۱]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link35 | آيه ۸۵ - ۹۱]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link36 | تفسير :]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link36 | تفسير :]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link40 | ۳ - تواضع رهبر]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link40 | ۳ - تواضع رهبر]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link41 | ۴ - مقتسمين چه اشخاص هستند؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link41 | ۴ - مقتسمين چه اشخاص هستند؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ «89» | |||
وبگو همانا من همان هشدار دهنده روشنگرم. | |||
===پیام ها=== | |||
1- همان گونه كه نرمى و عطوفت با مؤمنان و دوستان لازم است، «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» قاطعيّت در برابر مخالفان نيز ضرورى است. «قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ» | |||
2- در مواردى بايد هشدارها بدون واسطه باشد. «إِنِّي أَنَا» | |||
3- در مقابل كفر، تهديد و هشدار لازم است. «أَنَا النَّذِيرُ» | |||
4- هشدار بايد صريح وجدّى باشد. «النَّذِيرُ الْمُبِينُ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) | |||
---- | |||
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 354. | |||
جلد 7 - صفحه 147 | |||
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ: و بگو اى پيغمبر بتحقيق كه من هستم ترساننده بيان كننده. أبو الفتوح رازى: در خبر است روزى عبد اللّه بن مسعود به در حجره پيغمبر آمد، در زد. حضرت فرمود: كيست بر در. گفت: من يا رسول اللّه. | |||
حضرت به خشم آمد، فرمود: (انا و انا و هل للمخلوق يقول انا) آيا براى مخلوق است كه بگويد من. چون عبد اللّه داخل شد، رسول را خشمناك ديد، عرض كرد: چه گناه كردم؟ فرمود: يا بن مسعود، ندانى هيچ مخلوقى را نرسد كه گويد من، عرض كرد: توبه نمودم كه ديگر نگويم. حق تعالى به سبب ادب پيغمبر، فرمود همه جهان را حرام است جز تو را، بگو بر اطلاق (انى انا النذير المبين) من شما را ترسانندهام از عذاب الهى كه فرود آيد به شما. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92) | |||
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ (93) | |||
ترجمه | |||
مدوز البتّه دو چشم خود را بسوى آنچه بهرهمند نموديم بآن اصنافى را از آنها و اندوه مخور بر ايشان و فرود آور جانبت را براى اهل ايمان | |||
و بگو همانا اين منم بيم دهنده آشكار | |||
چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 265 | |||
آنانكه گردانيدند قرآن را پارهها | |||
پس قسم بپروردگار تو هر آينه مسئول ميكنيد البته آنها را تمامى | |||
از آنچه بودند كه بجا ميآوردند. | |||
تفسير | |||
- خداوند سبحان براى گوشزد بندگان نهى فرموده است پيغمبر خود را از دوختن چشم بمال كفار چه اموال آنها اجناس و انواعى باشند و چه آنها فرق و اصنافى و بنابر اوّل ازواجا حال براى ما متّعنا است و بنابر ثانى مفعول به آنست كه اظهر است و بآن ترجمه شد چون تمام آنها در مقابل نعمت كتاب و ايمان كه خداوند باو و امّتش داده حقير و ناچيز است و نيز نهى فرمود او را از آنكه محزون و غمگين باشد از بقاء آنها بر كفر براى علاقمندى آنحضرت بقوّت و شوكت اسلام چون خداوند قادر است كه اسلام را قوّت و شوكت دهد بدون مسلمان شدن آنها و امر فرمود آنحضرت را كه تواضع و فروتنى كند با اهل ايمان اگر چه ضعيف و ناتوان باشند و بىاعتنا باشد بكفّار اگر چه قوى و توانا باشند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه قرآن باو داده شده است پس گمان كند بكسى داده شده است بهتر از آنچيزيكه باو داده شده پس بزرگ شمرده چيزيرا كه كوچك شمرده خدا و كوچك شمرده چيزى را كه بزرگ شمرده خدا و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود قريب باين مضمون كه كسيكه دلبستگى بخدا پيدا نكند از دنيا جز حسرت نبرد و كسيكه چشم بمال مردم داشته باشد گرفتارى و همّش زياد شود و خشم و غيظش ساكن نگردد و كسيكه نداند نعمت خدا را براى خود جز در خوراك و لباس ارزان شده است كار او و نزديك گشته عذاب او و كسيكه صبح كند در حاليكه غمناك باشد براى دنيا صبح نموده است در حاليكه غضبناك است بر خدا و كسيكه شكايت كند از مصيبتى كه بر او وارد شده شكايت از پروردگار خود نموده و كسيكه داخل شود در آتش از اين امّت كه قرآن خوانده از كسانى است كه بقرآن استهزاء نموده و كسيكه وارد شود بر دولتمندى و خشوع نمايد نزد او براى طلب مالش دو ثلث از دينش رفته است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه نگاه نميفرمود بآنچه در نظر او خوب ميآمد از امتعه دنيا و نيز امر فرمود آنحضرت را كه بفرمايد من با بيان كافى وافى ميترسانم شما را از غضب | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 266 | |||
خدا در برابر مخالفت و معصيت او و بيان ميكنم تمام معارف الهيّه و آنچه را محتاجيد شما بآن و مأمورم من بابلاغ آن بشما و آنكه در صورت اعراض عذاب بر شما نازل خواهد شد چنانچه نازل فرمود خدا عذاب را بر قسمت كنندگان و آنها آنانند كه قرآن را پاره پاره و جزء جزء نمودند و بعضى را گفتند حقّ است و بعضى را گفتند باطل است و ما ببعضى مؤمنيم و ببعضى كافريا بعضى را گفتند سحر است و بعضى را گفتند شعر است و بعضى را گفتند افسانه است و آنها يهود و نصارى بودند كه مفسرين گفتهاند يا قريش بودند كه از صادقين سلام اللّه عليهما روايت شده است و چگونگى عذاب آنها در دنيا مذكور در تواريخ و در آخرت مسطور در لوح محفوظ است و بنابراين كما انزلنا در آيه شريفه مربوط و متعلّق است به انا النذير در آيه قبل كه مراد از آن انذار از عذاب است و بعضى گفتهاند مفاد اين آيه آنستكه ما نازل نموديم كتاب را بتو چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان و بنابراين كما انزلنا مربوط است بقول خداوند و لقد آتيناك در آيات سابقه كه مراد از آن انزال كتاب است و معناى اوّل اظهر است و كلمه عضين جمع عضه بمعناى عضو و جزء است و خداوند قسم ياد فرموده بذات اقدس خود كه تمامى آنها را در معرض سؤال و پرسش كه موجب رسوائى و فضيحت و خوارى و خفت آنها گردد در آورد و مجازات فرمايد آنها را بر اعمال ناشايستهاى كه بجا ميآوردند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ قُل إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ المُبِينُ (89) | |||
و بفرما بآنها محققا من إنذار كننده آشكارا هستم بعد از اينكه خفض جناح نمودي نسبت بمؤمنين و تواضع و فروتني كردي نسبت بآنها و افتخار و تكبّر نكردي معرفي خود را بكن که فرستاده از جانب خداوند هستم براي اينكه شما را آگاه كنم و خبر دهم از اموري که براي شما ضرر دنيوي و عقوبت اخروي دارد مرتكب نشويد وَ قُل إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ المُبِينُ. | |||
(اشكال) در باب شرائط عامة تكليف گفتند چهار شرط دارد: بلوغ. عقل. | |||
جلد 12 - صفحه 72 | |||
قدرت. علم پس مادامي که علم ندارند عقوبت ندارند انذار معني ندارد. | |||
(جواب) در مذهب شيعه مسلم است که اوامر و نواهي الهي تابع حكم و مصالح و مفاسد است البته افعال عباد يك فوائد و مضرّاتي دارد ذاتا که بواسطه آنها امر و نهي ميفرمايد و انبياء آمدند که بندگان را آگاه كنند که آنچه براي آنها نفع دارد و بعقل درك نميشود بجا آورند که معناي بشير است، و آنچه ضرر و مفسده دارد ترك كنند که معناي نذير است و عالم و جاهل در احكام مشترك هستند بر عالم واجبست عمل و بر جاهل واجبست تحصيل علم و بر خداوند بمقتضاي حكمت لازم است اعطاء عقل که رسول باطنيست و ارسال رسول که عقل خارجيست، بلي بعد از فحص اگر دست نيامد حكم هست لكن منجّز نيست، لذا گفتند علم شرط تنجز است و قدرت شرط حسن الخطاب است بعاجز نميشود خطاب كرد و قبيح است و بلوغ و عقل شرط اصل تكليف است. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 89)- سر انجام دستور چهارم را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد و میگوید: در برابر | |||
ج2، ص546 | |||
این افراد بیایمان و ثروتمند محکم بایست «و صریحا بگو: من انذار کننده آشکارم» (وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
نسخهٔ ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۵۳
ترجمه
الحجر ٨٨ | آیه ٨٩ | الحجر ٩٠ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«النَّذِیرُ الْمُبینُ»: ترساننده آشکارا از عذاب پروردگار. بیمدهندهای که بیانگر نزول عذاب خدا بر کافران است.
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۹۹،سوره حجر
- معناى آيه شريفه ((و ما خلقنا...))
- بيان وهن استدلال هر يك از قائلين به جبر و تفويض به اين آيه شرفه براى اثباتمرام خود
- معناى ((صفح )) و فرق آن با ((عفو)) و مفاد جمله : ((فاصح الصفحالجميل ...))
- بيان اينكه مراد از ((سبعا من المثالى )) سوره حمد است و اشاره به وجوهى كه دربارهاين تعبير گفته است
- معناى ((مثانى )) و اشاره به معناهائى كه ديگران براى آن گفته اند
- بيان چهار دستور به رسول الله (ص ) در آيه شريفه
- مقصود از ((مقتسمين )) و وجه تسميه آنان به اين نام
- دستور علنى كردن دعوت به پيامبر(ص ): ((فاصدع بما تؤ مر))
- توضيح اينكه مراد از ((يقين )) در آيه : ((و اعبد ربك حتى ياءتيك اليقين )) مرگ است
- روايتى در توضيح معناى ((فاصفح الصفحالجميل )) و ((سبع مثالى )) و مراد از مقتسمين ))
- چند روايت درباره علنى شدن دعوت پيامبر(ص ) و نيز درباره پنج تن مستهزئين آنحضرت
- رواياتى در ذيل آيه ((واعبد ربك حتى ياتيك اليقين ))
- بحثى فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن
- تكاليف الهى همواره ملازم آدمى بوده و بشر در همه احوال محتاج دين است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ «89»
وبگو همانا من همان هشدار دهنده روشنگرم.
پیام ها
1- همان گونه كه نرمى و عطوفت با مؤمنان و دوستان لازم است، «وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ» قاطعيّت در برابر مخالفان نيز ضرورى است. «قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ»
2- در مواردى بايد هشدارها بدون واسطه باشد. «إِنِّي أَنَا»
3- در مقابل كفر، تهديد و هشدار لازم است. «أَنَا النَّذِيرُ»
4- هشدار بايد صريح وجدّى باشد. «النَّذِيرُ الْمُبِينُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89)
«1» تفسير برهان جلد 2، صفحه 354.
جلد 7 - صفحه 147
وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ: و بگو اى پيغمبر بتحقيق كه من هستم ترساننده بيان كننده. أبو الفتوح رازى: در خبر است روزى عبد اللّه بن مسعود به در حجره پيغمبر آمد، در زد. حضرت فرمود: كيست بر در. گفت: من يا رسول اللّه.
حضرت به خشم آمد، فرمود: (انا و انا و هل للمخلوق يقول انا) آيا براى مخلوق است كه بگويد من. چون عبد اللّه داخل شد، رسول را خشمناك ديد، عرض كرد: چه گناه كردم؟ فرمود: يا بن مسعود، ندانى هيچ مخلوقى را نرسد كه گويد من، عرض كرد: توبه نمودم كه ديگر نگويم. حق تعالى به سبب ادب پيغمبر، فرمود همه جهان را حرام است جز تو را، بگو بر اطلاق (انى انا النذير المبين) من شما را ترسانندهام از عذاب الهى كه فرود آيد به شما.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92)
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ (93)
ترجمه
مدوز البتّه دو چشم خود را بسوى آنچه بهرهمند نموديم بآن اصنافى را از آنها و اندوه مخور بر ايشان و فرود آور جانبت را براى اهل ايمان
و بگو همانا اين منم بيم دهنده آشكار
چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان
جلد 3 صفحه 265
آنانكه گردانيدند قرآن را پارهها
پس قسم بپروردگار تو هر آينه مسئول ميكنيد البته آنها را تمامى
از آنچه بودند كه بجا ميآوردند.
تفسير
- خداوند سبحان براى گوشزد بندگان نهى فرموده است پيغمبر خود را از دوختن چشم بمال كفار چه اموال آنها اجناس و انواعى باشند و چه آنها فرق و اصنافى و بنابر اوّل ازواجا حال براى ما متّعنا است و بنابر ثانى مفعول به آنست كه اظهر است و بآن ترجمه شد چون تمام آنها در مقابل نعمت كتاب و ايمان كه خداوند باو و امّتش داده حقير و ناچيز است و نيز نهى فرمود او را از آنكه محزون و غمگين باشد از بقاء آنها بر كفر براى علاقمندى آنحضرت بقوّت و شوكت اسلام چون خداوند قادر است كه اسلام را قوّت و شوكت دهد بدون مسلمان شدن آنها و امر فرمود آنحضرت را كه تواضع و فروتنى كند با اهل ايمان اگر چه ضعيف و ناتوان باشند و بىاعتنا باشد بكفّار اگر چه قوى و توانا باشند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه قرآن باو داده شده است پس گمان كند بكسى داده شده است بهتر از آنچيزيكه باو داده شده پس بزرگ شمرده چيزيرا كه كوچك شمرده خدا و كوچك شمرده چيزى را كه بزرگ شمرده خدا و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود قريب باين مضمون كه كسيكه دلبستگى بخدا پيدا نكند از دنيا جز حسرت نبرد و كسيكه چشم بمال مردم داشته باشد گرفتارى و همّش زياد شود و خشم و غيظش ساكن نگردد و كسيكه نداند نعمت خدا را براى خود جز در خوراك و لباس ارزان شده است كار او و نزديك گشته عذاب او و كسيكه صبح كند در حاليكه غمناك باشد براى دنيا صبح نموده است در حاليكه غضبناك است بر خدا و كسيكه شكايت كند از مصيبتى كه بر او وارد شده شكايت از پروردگار خود نموده و كسيكه داخل شود در آتش از اين امّت كه قرآن خوانده از كسانى است كه بقرآن استهزاء نموده و كسيكه وارد شود بر دولتمندى و خشوع نمايد نزد او براى طلب مالش دو ثلث از دينش رفته است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه نگاه نميفرمود بآنچه در نظر او خوب ميآمد از امتعه دنيا و نيز امر فرمود آنحضرت را كه بفرمايد من با بيان كافى وافى ميترسانم شما را از غضب
جلد 3 صفحه 266
خدا در برابر مخالفت و معصيت او و بيان ميكنم تمام معارف الهيّه و آنچه را محتاجيد شما بآن و مأمورم من بابلاغ آن بشما و آنكه در صورت اعراض عذاب بر شما نازل خواهد شد چنانچه نازل فرمود خدا عذاب را بر قسمت كنندگان و آنها آنانند كه قرآن را پاره پاره و جزء جزء نمودند و بعضى را گفتند حقّ است و بعضى را گفتند باطل است و ما ببعضى مؤمنيم و ببعضى كافريا بعضى را گفتند سحر است و بعضى را گفتند شعر است و بعضى را گفتند افسانه است و آنها يهود و نصارى بودند كه مفسرين گفتهاند يا قريش بودند كه از صادقين سلام اللّه عليهما روايت شده است و چگونگى عذاب آنها در دنيا مذكور در تواريخ و در آخرت مسطور در لوح محفوظ است و بنابراين كما انزلنا در آيه شريفه مربوط و متعلّق است به انا النذير در آيه قبل كه مراد از آن انذار از عذاب است و بعضى گفتهاند مفاد اين آيه آنستكه ما نازل نموديم كتاب را بتو چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان و بنابراين كما انزلنا مربوط است بقول خداوند و لقد آتيناك در آيات سابقه كه مراد از آن انزال كتاب است و معناى اوّل اظهر است و كلمه عضين جمع عضه بمعناى عضو و جزء است و خداوند قسم ياد فرموده بذات اقدس خود كه تمامى آنها را در معرض سؤال و پرسش كه موجب رسوائى و فضيحت و خوارى و خفت آنها گردد در آورد و مجازات فرمايد آنها را بر اعمال ناشايستهاى كه بجا ميآوردند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قُل إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ المُبِينُ (89)
و بفرما بآنها محققا من إنذار كننده آشكارا هستم بعد از اينكه خفض جناح نمودي نسبت بمؤمنين و تواضع و فروتني كردي نسبت بآنها و افتخار و تكبّر نكردي معرفي خود را بكن که فرستاده از جانب خداوند هستم براي اينكه شما را آگاه كنم و خبر دهم از اموري که براي شما ضرر دنيوي و عقوبت اخروي دارد مرتكب نشويد وَ قُل إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ المُبِينُ.
(اشكال) در باب شرائط عامة تكليف گفتند چهار شرط دارد: بلوغ. عقل.
جلد 12 - صفحه 72
قدرت. علم پس مادامي که علم ندارند عقوبت ندارند انذار معني ندارد.
(جواب) در مذهب شيعه مسلم است که اوامر و نواهي الهي تابع حكم و مصالح و مفاسد است البته افعال عباد يك فوائد و مضرّاتي دارد ذاتا که بواسطه آنها امر و نهي ميفرمايد و انبياء آمدند که بندگان را آگاه كنند که آنچه براي آنها نفع دارد و بعقل درك نميشود بجا آورند که معناي بشير است، و آنچه ضرر و مفسده دارد ترك كنند که معناي نذير است و عالم و جاهل در احكام مشترك هستند بر عالم واجبست عمل و بر جاهل واجبست تحصيل علم و بر خداوند بمقتضاي حكمت لازم است اعطاء عقل که رسول باطنيست و ارسال رسول که عقل خارجيست، بلي بعد از فحص اگر دست نيامد حكم هست لكن منجّز نيست، لذا گفتند علم شرط تنجز است و قدرت شرط حسن الخطاب است بعاجز نميشود خطاب كرد و قبيح است و بلوغ و عقل شرط اصل تكليف است.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 89)- سر انجام دستور چهارم را به پیامبر صلّی اللّه علیه و آله میدهد و میگوید: در برابر
ج2، ص546
این افراد بیایمان و ثروتمند محکم بایست «و صریحا بگو: من انذار کننده آشکارم» (وَ قُلْ إِنِّی أَنَا النَّذِیرُ الْمُبِینُ).
نکات آیه
۱- پیامبر(ص) مأمور اعلان قلمرو مسؤولیت خویش (انذار) براى مردم (و قل إنى أنا النذیر المبین)
۲- رسالت پیامبر(ص) (انذار و اخطار)، صریح و بى ابهام و قابل فهم براى همگان (و قل إنى أنا النذیر المبین)
۳- انسان، بدون رهنمودهاى وحى و دین الهى، در معرض خطرها و تهدیدهاى جدى است. (و قل إنى أنا النذیر المبین) انذار و اخطار پیامبران، دلیل وجود خطرها و تهدیدهاى بسیارى در پیش روى بشر است. بنابراین اگر انسان انذار و اخطارهاى پیامبران را نادیده بگیرد، دچار خطرها و آفتهاى بسیارى خواهد شد.
۴- انذار و اخطار از وظایف اصلى مبلغان و رهبران دینى (و قل إنى أنا النذیر المبین)
موضوعات مرتبط
- انسان: تهدید انسان ۳; لغزشگاههاى انسان ۳
- تبلیغ: انذار در تبلیغ ۴
- خطر: زمینه خطر ۴
- دین: اهمیت دین ۳
- رهبران دینى: مسؤولیت رهبران دینى ۴
- مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۴
- محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۱; تکلیف محمد(ص) ۱; رسالت محمد(ص) ۲; صراحت محمد(ص) ۲; محدوده مسؤولیت محمد(ص) ۱; وضوح انذارهاى محمد(ص) ۲
- وحى: نقش وحى ۳