ریشه زبد: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات) |
(Added root proximity by QBot) |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
=== قاموس قرآن === | === قاموس قرآن === | ||
به فتح (ز- ب) كف [رعد:17] يعنى سيل كفى بالا آمده برداشت. راغب آن را كف گفته است ولى ديگران مطلق آوردهاند. در قرآن در كف طلا و نقره و غيره نيز بكار رفته است [رعد:17] در نهج البلاغه خطبه اول آمده «وَرَمى بِالزَّببَدِ كامُهُ» يعنى آب متراكم كف انداخت و در خطبه 142 هست [«ثُمَّ اَقْبَلَ مُزيداً كَالتَّيّارِ لا يُبالِى ما غَرَّقَ» سپس كف كنان رو كرد مانند دريائى كه به انچه غرق مىكند اعتنا ندارد منظور از مزبد كسى است كه سخن مىگويد و دهانش كف كرده «زبد» سه بار در قرآن آمده و هر سه در آيه 17 رعد است. «زبد» به معنى كَرِه نيز آمده است كه كف شير و ماست است | به فتح (ز- ب) كف [رعد:17] يعنى سيل كفى بالا آمده برداشت. راغب آن را كف گفته است ولى ديگران مطلق آوردهاند. در قرآن در كف طلا و نقره و غيره نيز بكار رفته است [رعد:17] در نهج البلاغه خطبه اول آمده «وَرَمى بِالزَّببَدِ كامُهُ» يعنى آب متراكم كف انداخت و در خطبه 142 هست [«ثُمَّ اَقْبَلَ مُزيداً كَالتَّيّارِ لا يُبالِى ما غَرَّقَ» سپس كف كنان رو كرد مانند دريائى كه به انچه غرق مىكند اعتنا ندارد منظور از مزبد كسى است كه سخن مىگويد و دهانش كف كرده «زبد» سه بار در قرآن آمده و هر سه در آيه 17 رعد است. «زبد» به معنى كَرِه نيز آمده است كه كف شير و ماست است | ||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
ف:100, ه:55, ما:49, سيل:39, متع:36, ربو:36, مثل:36, ذهب:36, اما:33, او:33, اله:29, الله:29, وقد:29, ک:29, وله:29, حقق:29, جفء:29, حمل:29, بطل:29, ذلک:29, ضرب:29, نور:29, من:29, بغى:29, على:29, فى:29, حلى:29, أما:26, ها:26, قدر:23, نفع:20, ب:20, ودى:16, انس:16, مکث:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲
تکرار در قرآن: ۳(بار)
در حال بارگیری...
«زَبَد» به معناى کف هاى روى آب و یا هر گونه کف مى باشد و مى دانیم بر روى آب زلال، کمتر کف آشکار مى گردد، چرا که کف ها به خاطر آلوده شدن آب و اجسام خارجى مى باشد.
قاموس قرآن
به فتح (ز- ب) كف [رعد:17] يعنى سيل كفى بالا آمده برداشت. راغب آن را كف گفته است ولى ديگران مطلق آوردهاند. در قرآن در كف طلا و نقره و غيره نيز بكار رفته است [رعد:17] در نهج البلاغه خطبه اول آمده «وَرَمى بِالزَّببَدِ كامُهُ» يعنى آب متراكم كف انداخت و در خطبه 142 هست [«ثُمَّ اَقْبَلَ مُزيداً كَالتَّيّارِ لا يُبالِى ما غَرَّقَ» سپس كف كنان رو كرد مانند دريائى كه به انچه غرق مىكند اعتنا ندارد منظور از مزبد كسى است كه سخن مىگويد و دهانش كف كرده «زبد» سه بار در قرآن آمده و هر سه در آيه 17 رعد است. «زبد» به معنى كَرِه نيز آمده است كه كف شير و ماست است
ریشههای نزدیک مکانی
ف ه ما سيل متع ربو مثل ذهب اما او اله الله وقد ک وله حقق جفء حمل بطل ذلک ضرب نور من بغى على فى حلى أما ها قدر نفع ب ودى انس مکث
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
زَبَداً | ۱ |
زَبَدٌ | ۱ |
الزَّبَدُ | ۱ |