يونس ١٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۲۶: خط ۲۶:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link23 | آيات ۲۵ - ۱۵، سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link23 | آيات ۲۵ - ۱۵، سوره يونس]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link24 | علت اينكه مشركين به رسولاللّه گفتند: ((قرآنى ديگر بياور يا اين قرآن راتبديل كن ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۳#link24 | علت اينكه مشركين به رسولاللّه گفتند: ((قرآنى ديگر بياور يا اين قرآن راتبديل كن ))]]
خط ۴۲: خط ۴۳:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link37 | (رواياتى چند در مورد درخواست قرآنى ديگر توسط مشركين ، مكر كردن با خدا،دارالسلام و...)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۰_بخش۵#link37 | (رواياتى چند در مورد درخواست قرآنى ديگر توسط مشركين ، مكر كردن با خدا،دارالسلام و...)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۵#link171 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۸_بخش۵۵#link171 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «18»
و به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه به آنان ضرر مى‌رساند و نه سودشان مى‌دهد و مى‌گويند: اين بت‌ها شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را به چيزى خبر مى‌دهيد كه او خبرى از آنها در آسمان‌ها و زمين ندارد؟ خداوند منزّه و والاتر است از شريكانى كه برايش قرار مى‌دهند.
===نکته ها===
تفسير مراغى با تمسك به اين آيه، توسّل به اوليا وزيارت قبور را ردّ كرده است. در حالى كه اوّلًا: در اين آيه، «يَعْبُدُونَ» به كار رفته است و در زيارت و توسّل، كسى را پرستش نمى‌كنيم. ثانياً: ما به حيات برزخى معتقديم، قرآن هم شهيدان را زنده مى‌داند. ما از اولياى خدا كه در راه خدا شهيد شده‌اند، تقاضاى دعا داريم. مقايسه‌ى آنان و شهدا، با سنگ و چوب، بى‌انصافى است.
پرستش بت‌ها، يا براى ترس است يا اميد نفع. بت‌ها، نه زيان مى‌رسانند كه از روى ترس عبادت شوند، نه سودى مى‌رسانند تا لايق عبادت باشند، پس بهانه‌اى براى بت‌پرستى نيست. «لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ»
===پیام ها===
1- بت‌پرستان، منطق ندارند و بت‌پرستى كارى بى‌منطق است. يَعْبُدُونَ‌ ... لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ‌
2- بت‌پرستان خدا را قبول داشتند، ليكن بت‌ها را واسطه مى‌دانستند و لذا بت‌ها را پرستش مى‌كردند. «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا»
تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 553
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «18»
پس از آن از حال اين كفار اخبار فرمايد:
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: و ستايش و پرستش مى‌كنند غير از خداى تعالى.
ما لا يَضُرُّهُمْ‌: آنچه را كه ضرر نرساند بديشان اگر ترك عبادتش كنند.
وَ لا يَنْفَعُهُمْ‌: و فايده نرساند ايشان را اگر همه عمر در پرستش او صرف كنند، زيرا معبودان ايشان جماداتند، و جماد بر ايصال نفع و ضرر قادر نيست، و حال آنكه معبود مى‌بايد قدرت بر ايقاع ثواب و عقاب داشته باشد تا بندگان به اميد جلب نفع و دفع ضرر، اقلا او را پرستش كنند و از عجائب آنكه عابدان شريف‌تر از معبودان هستند، زيرا داراى حس و ادراك و شعور، و قادر بر نفع و ضرر، و با اين طريق تأمل و تعقل اين مطلب را ننمايند و ستايش جمادى را كنند.
ج5، ص 282
وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا: و مى‌گويند عبده اصنام اين بتان شفيعان مايند نزد خداى تعالى، يعنى در امور دنيا ما را شفاعت مى‌كنند و از حق تعالى درخواست مى‌نمايند تا مهمات ما را كفايت كند، يا اگر فرضا بعث و حشر باشد، چنانكه معتقد اهل اسلام است ما را نزد خداى سبحان شفيع و از عذاب برهانند.
تنبيه- بت‌پرستان دو طايفه بوده: اول: صابئين يعنى عبده كواكب قائلند به اينكه خداى تعالى خلق كواكب [نموده‌]، و آنها مدبر عالمند، لذا ما آنها را پرستش كنيم. دوم: عبده اوثان بتانى براى خود ترتيب داده، عبادت آنها مى‌كردند. و مسلم است كه سنگ تراشيده را هيچ عاقلى قائل نشود كه حقيقتا خالق آسمان و زمين باشد. بنابراين علماء وجوهى ذكر نموده:
1- قول ابو معشر جعفر بن محمد منجم بلخى، گويد: بسيارى اهل چين و هند قائلند كه خدا و ملائكه، جسم و صاحب صورت حسن، و تمام محجوبند از ما بواسطه آسمان، بنابراين تماثيل خوش منظر مى‌ساختند بر هيئتى كه معتقد بودند صور خدا و ملائكه را، پس مشغول عبادت آنها شده كه بدان سبب مقرب شوند.
2- قول اكثر علماء، كه: مردم وقتى ديدند كه تغيرات احوال اين عالم منوط به تغيرات احوال كواكب است، معتقد شدند كه سعادت و نحوست در دنيا مربوط به وقوع آن كواكب است در طالع، مردم مبالغه نمودند در تعظيم آنها و ستايش، و چون ديدند اكثر اوقات كواكب غائب از نظرند، لذا اتخاذ اصنام و مشغول عبادت آنها شده كه بدان سبب به اجرام عاليه تقرب جويند. بعد از مدت زمانى منحصر شد عبادت آنها در آن تماثيل فقط.
3- وقتى بزرگى از آنها مى‌مرد قائل بودند در حق او كه مستجاب الدعوه و مقبول الشهاده نزد خداست، بتى به صورت او ترتيب، او را ستايش، به اعتقاد آنكه شفيع آنها باشد و مى‌گفتند (هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ) و جمع بين قول قبيح و فعل قبيح و توهّم قبيح نمودند.
تنبيه- اگر گويند حق تعالى چگونه ذم كفار فرمود بر عبادت جماد كه نفع و
ج5، ص 283
ضرر نمى‌رسانند و حال آنكه بر فرض صدور نفع و ضرر هم عبادت آنها جايز نبود. جواب آنكه: عبادت آن كه قادر بر اصول نعم نيست اگرچه قادر بر نفع و ضرر باشد قبيح است، پس عبادت آن كه اصلا قدرت بر نفع و ضرر نداشته باشد اقبح و اشنع باشد، از اين جهت آن را به ذكر مخصوص ساخت.
بعد از آن بر سبيل الزام، پيغمبر خود را فرمود: قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ‌: بگو اى پيغمبر محترم آيا خبر مى‌دهيد خداى تعالى را. بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ‌: به آنچه نمى‌داند خداى تعالى در آسمانها و نه در زمينها. انتفاى علم به جهت انتفاى معلوم است، يعنى شما مى‌گوئيد حق سبحانه را شريك و اثبات شفاعت بتان مى‌كنيد؛ و ذات احديت الهى كه عالم است به جميع معلومات، اين را نمى‌داند؛ زيرا شريك او وجود ندارد تا علم او تعلق يابد، و اگر موجود مى‌بودى هر آينه معلوم سبحانى بودى، زيرا علم ازلى او به جميع معلومات احاطه نموده. پس چونكه معلوم سبحانى نيست، محقق است كه وجود ندارد، و هرگاه ذات الهى را شريك نباشد، شفاعت بتان معقول نخواهد بود. در انوار گفته كه‌ (فِي السَّماواتِ‌ الخ). حال است از عايد محذوف در «لا يَعْلَمُ» كه مؤكد نهى و منبه است بر آنكه آنچه آنها مى‌پرستيدند غير خداى تعالى، يا سماوى است يا ارضى، و تمام آنچه در آسمان و زمين است حادث و مقهورند مانند خود ايشان، پس هيچ چيز لياقت ندارد تا شريك سبحانى باشد. سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌: منزه و بلند مرتبه است ذات احديت ذو الجلال سبحانى از هر چه كه شريك او مى‌دانند، زيرا شريك، كاشف است از نقص و عجز و ضعف و احتياج، و حق تعالى منزه از جميع نقايص باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «18» وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «19» وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «20»
ترجمه‌
و مى‌پرستند غير از خدا چيزى را كه ضرر نميرساند آنها را و نفع نميدهد آنانرا و ميگويند اينها شفيعان مايند نزد خدا بگو آيا خبر ميدهيد خدا را بآنچه نميداند در آسمانها و نه در زمين منزّه است او و برتر از آنچه شريك ميدانند
و نبودند مردم مگر امّتى يگانه پس اختلاف كردند و اگر نبود امرى كه سبقت گرفته بود از پروردگار تو هر آينه حكم كرده ميشد ميان آنها در آنچه در آن اختلاف مينمودند
و ميگويند چرا فرستاده نشد بر او آيتى از پروردگارش پس بگو جز اين نيست كه غيب مر خدايرا است پس منتظر باشيد بدرستيكه من با شما از منتظرانم.
تفسير
بت پرستان عبادت ميكنند مصنوعات خودشان را كه واضح است آنها قادر بر نفع و ضرر كسى نيستند و چون از ايشان سؤال شود كه چرا چنين عمل لغوى را بجا ميآوريد ميگويند اينها شفيعان ما هستند نزد خدا و بتوسط اينها حاجات دنيوى و اخروى ما بر آورده ميشود لذا خداوند به پيغمبر خود دستور فرمود كه بآنها بفرمايد كه خداوند به چنين امرى كه شما ادّعاء مى‌كنيد عالم نيست و اين دليل است بر آنكه ادّعاء شما باطل است چون اگر حق بود خداوند عالم بآن بود و او منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و عديلى كه بتواند نفوذ در اراده او نمايد و مردم در بدو خلقت متديّن بدين فطرى بودند كه توحيد است و اختلاف بوساوس شيطان بعدا پيدا شد كه بعضى مشرك شدند و بعضى موحّد و اگر خداوند مقدّر نفرموده بود كه دين اختيارى باشد حكم ميفرمود ما بين آنها بطوريكه رفع اختلاف شود و همه موحّد شوند ولى مقتضاى حكمت آن بود كه دنيادار تكليف و اختيار باشد و
----
جلد 3 صفحه 12
آخرت دار ثواب و عقاب و اينكه ميگويند چرا معجزه‌اى براى پيغمبر از طرف خداوند نازل نميشود كه حق بر همه منكشف شود بطوريكه احدى در دين باطل باقى نماند بگو در جواب آنها كه ظهور حجّت غائب بامر خدا است پس منتظر چنين روزى باشيد كه او ظاهر شود و دين حقّ بطوريكه شما ميخواهيد آشكار گردد منهم با شما از منتظران آن روزم و شمّه‌اى از اين مقال در سوره بقره در ذيل آيه الذين يؤمنون بالغيب و آيه كان النّاس امّة واحدة گذشت و چون اقوال مفسّرين در تفسير اين آيات مختلف بود حقير از ذكر آنها اعراض و به بيان نظريّه خود اكتفا نمودم و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّهُم‌ وَ لا يَنفَعُهُم‌ وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ قُل‌ أَ تُنَبِّئُون‌َ اللّه‌َ بِما لا يَعلَم‌ُ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ لا فِي‌ الأَرض‌ِ سُبحانَه‌ُ وَ تَعالي‌ عَمّا يُشرِكُون‌َ «18»
و عبادت‌ ميكنند ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ اصنام‌ و ‌غير‌ اصنام‌ ‌را‌ چيزهايي‌ ‌که‌ نه‌ ميتوانند ضرري‌ بآنها برسانند و نه‌ نفعي‌ بآنها ببخشند و ميگويند ‌که‌ ‌اينکه‌ اصنام‌ شفيعان‌ ‌ما هستند نزد ‌خدا‌ ‌که‌ ‌هر‌ معصيتي‌ بكنيم‌ گذشت‌ ميكند بآنها بفرما آيا ‌خدا‌ ‌را‌ خبر ميدهيد بچيزي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ نميداند ‌در‌ آسمانها و نه‌ ‌در‌ زمين‌ ‌يعني‌ وجود ندارد زيرا ‌اگر‌ وجود داشت‌ البته‌ ‌خدا‌ ميدانست‌ منزه‌ ‌است‌ و متعالي‌ ‌است‌ ‌از‌ آنچه‌ شرك‌ ميآورند وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّهُم‌ وَ لا يَنفَعُهُم‌ تعبير ‌بما‌ فرمود ‌که‌ شامل‌ ذوي‌ العقول‌ و ‌غير‌ ذوي‌ العقول‌ ‌از‌ حيوانات‌ و نباتات‌ و جمادات‌ شود ‌از‌ عبادت‌ ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و گاو و گوساله‌ و اشجار و شمس‌ و ستاره‌ها و آتش‌ و اصنام‌ شود ‌که‌ هيچكدام‌ ‌آنها‌ بقدر خردلي‌ نه‌ ضرري‌ و نه‌ نفعي‌ ‌براي‌ اينها ندارند.
وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ و اينها ‌را‌ وسائط فيض‌ ميدانند ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ميگيرند و ‌بما‌ ميرسانند خلق‌ ميكنند، رزق‌ ميدهند، گناه‌ مي‌بخشند، بلاء دفع‌ ميكنند، نعمت‌ افاضه‌ ميكنند، ‌ما ‌را‌ بمقام‌ قرب‌ الهي‌ ميرسانند.
قُل‌ أَ تُنَبِّئُون‌َ اللّه‌َ بِما لا يَعلَم‌ُ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ لا فِي‌ الأَرض‌ِ ‌در‌ باب‌ صفات‌ ذاتيه‌ كماليه‌ حق‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌که‌ عين‌ ذات‌ ‌است‌ و صفت‌ زائده‌ نيست‌ گفتيم‌ دو قسم‌ ‌است‌ صفات‌ محضه‌ و ذات‌ اضافه‌، محضه‌ طرف‌ لازم‌ ندارد مثل‌ حي‌ّ، حق‌، وجوب‌ وجود قديم‌ و امثال‌ اينها. و ذات‌ اضافه‌ آنكه‌ متعلق‌ لازم‌ دارد علم‌ معلوم‌ ميخواهد زيرا امر ربطي‌ ‌است‌ ‌بين‌ عالم‌ و معلوم‌، قدرت‌ ‌بين‌ قادر و مقدور، بصير ‌بين‌ مبصر بالكسر و مبصر بالفتح‌ و هكذا، و چون‌ معلوم‌ وجود ندارد اطلاق‌ علم‌ ‌بر‌ ‌او‌ نميشود ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ميفرمايد بِما لا يَعلَم‌ُ چون‌ شريك‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ نيست‌ و محال‌ ‌است‌
جلد 9 - صفحه 364
فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ لا فِي‌ الأَرض‌ِ لذا فرمود ‌لا‌ يعلم‌ و بتعبير ديگر ميداند ‌که‌ نيست‌ ‌پس‌ علم‌ بعدم‌ دارد نه‌ علم‌ بوجود.
سُبحانَه‌ُ وَ تَعالي‌ خداوند منزه‌ و مبرّاء ‌است‌ ‌از‌ شرك‌ زيرا ذات‌ مقدسش‌ صرف‌ الوجود ‌است‌ و ‌در‌ مقابل‌ وجود عدم‌ و ماهيت‌ ‌است‌ و ماهيت‌ ‌هم‌ نيست‌ (الماهية ‌من‌ حيث‌ هي‌ هي‌ ليست‌ الا هي‌ و الماهية ‌من‌ حيث‌ هي‌ ‌ان‌ ‌يکون‌ ليس‌ و لها ‌من‌ علّتها ‌ان‌ ‌يکون‌ ايس‌) عَمّا يُشرِكُون‌َ زيرا شرك‌ ‌ما ‌به‌ الامتياز و ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ لازم‌ دارد و موجب‌ تركيب‌ و احتياج‌ و نقص‌ و عيب‌ ميشود.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 18)- معبودهای بی‌خاصیت: در این آیه نیز بحث «توحید»، از طریق نفی الوهیت بتها، تعقیب شده است، و با دلیل روشنی بی‌ارزش بودن بتها اثبات گردیده: «آنها غیر از خدا معبودهایی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند (که از ترس زیانشان آنها را بپرستند) و نه سودی می‌رساند» که به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ).
سپس به ادعای واهی بت پرستان پرداخته، می‌گوید: «آنها می‌گویند: این بتها شفیعان ما در پیشگاه خدا هستند» (وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).
یعنی می‌توانند از طریق شفاعت، منشأ سود و زیانی شوند، هر چند مستقلا از خودشان کاری ساخته نباشد.
اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزه‌های بت پرستی بود.
قرآن در پاسخ این پندار می‌گوید: «آیا شما خداوند را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد» (قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).
کنایه از این که اگر خدا چنین شفیعانی می‌داشت، در هر نقطه‌ای از زمین و آسمان که بودند، از وجودشان آگاه بود.
و در پایان آیه برای تأکید می‌فرماید: «خداوند منزه، و برتر است از شریکهایی که برای او می‌سازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).
ج2، ص280
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۲:۱۵


ترجمه

آنها غیر از خدا، چیزهایی را می‌پرستند که نه به آنان زیان می‌رساند، و نه سودی می‌بخشد؛ و می‌گویند: «اینها شفیعان ما نزد خدا هستند!» بگو: «آیا خدا را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد؟!» منزه است او، و برتر است از آن همتایانی که قرار می‌دهند!

|و غير از خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه سودشان مى‌رساند و نه زيان، و مى‌گويند: اينها شفيعان ما در نزد خدايند. بگو: آيا خدا را از چيزى خبر مى‌دهيد كه در آسمان‌ها و زمين سراغ ندارد؟ او منزه و برتر است از آنچه شريك وى مى‌سازند
و به جاى خدا، چيزهايى را مى‌پرستند كه نه به آنان زيان مى‌رساند و نه به آنان سود مى‌دهد. و مى‌گويند: «اينها نزد خدا شفاعتگران ما هستند.» بگو: «آيا خدا را به چيزى كه در آسمانها و در زمين نمى‌داند، آگاه مى‌گردانيد؟» او پاك و برتر است از آنچه [با وى‌] شريك مى‌سازند.
و بت‌هایی را به جای خدا پرستش می‌کنند که آن بتان به آنها هیچ ضرر و نفعی نمی‌رسانند، و می‌گویند که این بتان شفیع ما نزد خدا هستند بگو: شما می‌خواهید خدا را یاد آور سازید به چیزی که خدا در همه آسمانها و زمین علم به آن ندارد؟ خدا از آنچه شریک او قرار می‌دهند منزه و برتر است.
و آنان به جای خدا چیزهایی را می پرستند که نه زیانی به آنان می رسانند و نه سودی به آنان می دهند؛ و می گویند: اینان شفیعان ما نزد خدایند. بگو: آیا خدا را به شفیعانی خبر می دهید که آنها را در آسمان ها و زمین [به عنوان شفیع] نمی شناسد؟ او از آنچه که شریک او قرار می دهند، منزّه و برتر است.
سواى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه سودشان مى‌رساند نه زيان. و مى‌گويند: اينها شفيعان ما در نزد خدايند. بگو: آيا به خدا از چيزى خبر مى‌دهيد كه در زمين و آسمان از آن سراغى ندارد؟ خدا منزه است و از آنچه با او شريك مى‌سازيد، فراتر است.
و به جای خداوند چیزی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند و نه سودی، و می‌گویند اینان شفیعان ما در نزد خداوند هستند، بگو آیا خداوند را به چیزی که در آسمانها و زمین به آن علم ندارد، آگاهی می‌دهید؟ او پاک و منزه است از آنچه شریک او قرار می‌دهند
و به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه زيانشان مى‌رساند و نه سودشان مى دهد و گويند: اينها شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خداى را به چيزى خبر مى دهيد كه در آسمانها و زمين، خود نمى‌داند؟! پاك است و برتر از آنچه [براى او] انباز مى‌گيرند.
اینان غیر از خدا، چیزهائی را می‌پرستند که نه بدیشان زیان می‌رسانند و نه سودی عائدشان می‌سازند، و می‌گویند: اینها میانجیهای ما در نزد خدایند (و در آخرت رستگارمان می‌نمایند!) بگو: آیا خدا را از وجود چیزهائی (به نام بتان و انبازهای یزدان) باخبر می‌سازید که خداوند در آسمانها و زمین سراغی از آنها ندارد؟ (مگر شما بتها را نماینده‌ی خدا نمی‌دانید؟ آیا ممکن است خدا اگر نماینده‌ای می‌داشت از بودن آن بی‌خبر می‌گشت، ولی شما باخبر از آن می‌شدید؟!). خداوند منزّه (از هرگونه انبازی) و فراتر از آن چیزهائی است که مشرکان انبازشان می‌دانند.
و بجز خدا، چیزی را می‌پرستند که نه زیانشان می‌رساند و نه سودشان می‌دهد و می‌گویند: «اینان نزد خدا شفاعتگران مایند.» بگو: «آیا خدا را به چیزی که در آسمان‌ها و در زمین نمی‌داند، آگاهی بزرگی می‌دهید؟» او پاک و برتر است از آنچه (با وی) شریک می‌سازند.
و پرستند جز خدا آنچه را نه زیانشان رساند و نه سودی و گویند اینانند شفیعان ما نزد خدا بگو آیا آگهی دهید خدا را بدانچه خود نمی‌داند در آسمانها و نه در زمین منزّه و برتر است او از آنچه شرک می‌ورزند


يونس ١٧ آیه ١٨ يونس ١٩
سوره : سوره يونس
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَتُنَبِّئُونَ اللهَ بِمَا»: آیا خدا را از وجود بتها و انبازهائی باخبر می‌سازید که خدا از وجود آنها بی‌خبر است؟ یعنی اگر خدا شریکی می داشت قبل از همه خودش از آن خبر می‌داشت.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «18»

و به جاى خدا چيزهايى را مى‌پرستند كه نه به آنان ضرر مى‌رساند و نه سودشان مى‌دهد و مى‌گويند: اين بت‌ها شفيعان ما نزد خدايند. بگو: آيا خدا را به چيزى خبر مى‌دهيد كه او خبرى از آنها در آسمان‌ها و زمين ندارد؟ خداوند منزّه و والاتر است از شريكانى كه برايش قرار مى‌دهند.

نکته ها

تفسير مراغى با تمسك به اين آيه، توسّل به اوليا وزيارت قبور را ردّ كرده است. در حالى كه اوّلًا: در اين آيه، «يَعْبُدُونَ» به كار رفته است و در زيارت و توسّل، كسى را پرستش نمى‌كنيم. ثانياً: ما به حيات برزخى معتقديم، قرآن هم شهيدان را زنده مى‌داند. ما از اولياى خدا كه در راه خدا شهيد شده‌اند، تقاضاى دعا داريم. مقايسه‌ى آنان و شهدا، با سنگ و چوب، بى‌انصافى است.

پرستش بت‌ها، يا براى ترس است يا اميد نفع. بت‌ها، نه زيان مى‌رسانند كه از روى ترس عبادت شوند، نه سودى مى‌رسانند تا لايق عبادت باشند، پس بهانه‌اى براى بت‌پرستى نيست. «لا يَنْفَعُهُمْ وَ لا يَضُرُّهُمْ»

پیام ها

1- بت‌پرستان، منطق ندارند و بت‌پرستى كارى بى‌منطق است. يَعْبُدُونَ‌ ... لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ‌

2- بت‌پرستان خدا را قبول داشتند، ليكن بت‌ها را واسطه مى‌دانستند و لذا بت‌ها را پرستش مى‌كردند. «هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا»

تفسير نور(10جلدى)، ج‌3، ص: 553

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «18»

پس از آن از حال اين كفار اخبار فرمايد:

وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ‌: و ستايش و پرستش مى‌كنند غير از خداى تعالى.

ما لا يَضُرُّهُمْ‌: آنچه را كه ضرر نرساند بديشان اگر ترك عبادتش كنند.

وَ لا يَنْفَعُهُمْ‌: و فايده نرساند ايشان را اگر همه عمر در پرستش او صرف كنند، زيرا معبودان ايشان جماداتند، و جماد بر ايصال نفع و ضرر قادر نيست، و حال آنكه معبود مى‌بايد قدرت بر ايقاع ثواب و عقاب داشته باشد تا بندگان به اميد جلب نفع و دفع ضرر، اقلا او را پرستش كنند و از عجائب آنكه عابدان شريف‌تر از معبودان هستند، زيرا داراى حس و ادراك و شعور، و قادر بر نفع و ضرر، و با اين طريق تأمل و تعقل اين مطلب را ننمايند و ستايش جمادى را كنند.

ج5، ص 282

وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا: و مى‌گويند عبده اصنام اين بتان شفيعان مايند نزد خداى تعالى، يعنى در امور دنيا ما را شفاعت مى‌كنند و از حق تعالى درخواست مى‌نمايند تا مهمات ما را كفايت كند، يا اگر فرضا بعث و حشر باشد، چنانكه معتقد اهل اسلام است ما را نزد خداى سبحان شفيع و از عذاب برهانند.

تنبيه- بت‌پرستان دو طايفه بوده: اول: صابئين يعنى عبده كواكب قائلند به اينكه خداى تعالى خلق كواكب [نموده‌]، و آنها مدبر عالمند، لذا ما آنها را پرستش كنيم. دوم: عبده اوثان بتانى براى خود ترتيب داده، عبادت آنها مى‌كردند. و مسلم است كه سنگ تراشيده را هيچ عاقلى قائل نشود كه حقيقتا خالق آسمان و زمين باشد. بنابراين علماء وجوهى ذكر نموده:

1- قول ابو معشر جعفر بن محمد منجم بلخى، گويد: بسيارى اهل چين و هند قائلند كه خدا و ملائكه، جسم و صاحب صورت حسن، و تمام محجوبند از ما بواسطه آسمان، بنابراين تماثيل خوش منظر مى‌ساختند بر هيئتى كه معتقد بودند صور خدا و ملائكه را، پس مشغول عبادت آنها شده كه بدان سبب مقرب شوند.

2- قول اكثر علماء، كه: مردم وقتى ديدند كه تغيرات احوال اين عالم منوط به تغيرات احوال كواكب است، معتقد شدند كه سعادت و نحوست در دنيا مربوط به وقوع آن كواكب است در طالع، مردم مبالغه نمودند در تعظيم آنها و ستايش، و چون ديدند اكثر اوقات كواكب غائب از نظرند، لذا اتخاذ اصنام و مشغول عبادت آنها شده كه بدان سبب به اجرام عاليه تقرب جويند. بعد از مدت زمانى منحصر شد عبادت آنها در آن تماثيل فقط.

3- وقتى بزرگى از آنها مى‌مرد قائل بودند در حق او كه مستجاب الدعوه و مقبول الشهاده نزد خداست، بتى به صورت او ترتيب، او را ستايش، به اعتقاد آنكه شفيع آنها باشد و مى‌گفتند (هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ) و جمع بين قول قبيح و فعل قبيح و توهّم قبيح نمودند.

تنبيه- اگر گويند حق تعالى چگونه ذم كفار فرمود بر عبادت جماد كه نفع و

ج5، ص 283

ضرر نمى‌رسانند و حال آنكه بر فرض صدور نفع و ضرر هم عبادت آنها جايز نبود. جواب آنكه: عبادت آن كه قادر بر اصول نعم نيست اگرچه قادر بر نفع و ضرر باشد قبيح است، پس عبادت آن كه اصلا قدرت بر نفع و ضرر نداشته باشد اقبح و اشنع باشد، از اين جهت آن را به ذكر مخصوص ساخت.

بعد از آن بر سبيل الزام، پيغمبر خود را فرمود: قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ‌: بگو اى پيغمبر محترم آيا خبر مى‌دهيد خداى تعالى را. بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ‌: به آنچه نمى‌داند خداى تعالى در آسمانها و نه در زمينها. انتفاى علم به جهت انتفاى معلوم است، يعنى شما مى‌گوئيد حق سبحانه را شريك و اثبات شفاعت بتان مى‌كنيد؛ و ذات احديت الهى كه عالم است به جميع معلومات، اين را نمى‌داند؛ زيرا شريك او وجود ندارد تا علم او تعلق يابد، و اگر موجود مى‌بودى هر آينه معلوم سبحانى بودى، زيرا علم ازلى او به جميع معلومات احاطه نموده. پس چونكه معلوم سبحانى نيست، محقق است كه وجود ندارد، و هرگاه ذات الهى را شريك نباشد، شفاعت بتان معقول نخواهد بود. در انوار گفته كه‌ (فِي السَّماواتِ‌ الخ). حال است از عايد محذوف در «لا يَعْلَمُ» كه مؤكد نهى و منبه است بر آنكه آنچه آنها مى‌پرستيدند غير خداى تعالى، يا سماوى است يا ارضى، و تمام آنچه در آسمان و زمين است حادث و مقهورند مانند خود ايشان، پس هيچ چيز لياقت ندارد تا شريك سبحانى باشد. سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ‌: منزه و بلند مرتبه است ذات احديت ذو الجلال سبحانى از هر چه كه شريك او مى‌دانند، زيرا شريك، كاشف است از نقص و عجز و ضعف و احتياج، و حق تعالى منزه از جميع نقايص باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا يَعْلَمُ فِي السَّماواتِ وَ لا فِي الْأَرْضِ سُبْحانَهُ وَ تَعالى‌ عَمَّا يُشْرِكُونَ «18» وَ ما كانَ النَّاسُ إِلاَّ أُمَّةً واحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيما فِيهِ يَخْتَلِفُونَ «19» وَ يَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ «20»

ترجمه‌

و مى‌پرستند غير از خدا چيزى را كه ضرر نميرساند آنها را و نفع نميدهد آنانرا و ميگويند اينها شفيعان مايند نزد خدا بگو آيا خبر ميدهيد خدا را بآنچه نميداند در آسمانها و نه در زمين منزّه است او و برتر از آنچه شريك ميدانند

و نبودند مردم مگر امّتى يگانه پس اختلاف كردند و اگر نبود امرى كه سبقت گرفته بود از پروردگار تو هر آينه حكم كرده ميشد ميان آنها در آنچه در آن اختلاف مينمودند

و ميگويند چرا فرستاده نشد بر او آيتى از پروردگارش پس بگو جز اين نيست كه غيب مر خدايرا است پس منتظر باشيد بدرستيكه من با شما از منتظرانم.

تفسير

بت پرستان عبادت ميكنند مصنوعات خودشان را كه واضح است آنها قادر بر نفع و ضرر كسى نيستند و چون از ايشان سؤال شود كه چرا چنين عمل لغوى را بجا ميآوريد ميگويند اينها شفيعان ما هستند نزد خدا و بتوسط اينها حاجات دنيوى و اخروى ما بر آورده ميشود لذا خداوند به پيغمبر خود دستور فرمود كه بآنها بفرمايد كه خداوند به چنين امرى كه شما ادّعاء مى‌كنيد عالم نيست و اين دليل است بر آنكه ادّعاء شما باطل است چون اگر حق بود خداوند عالم بآن بود و او منزّه و مبرّى است از شريك و شبيه و عديلى كه بتواند نفوذ در اراده او نمايد و مردم در بدو خلقت متديّن بدين فطرى بودند كه توحيد است و اختلاف بوساوس شيطان بعدا پيدا شد كه بعضى مشرك شدند و بعضى موحّد و اگر خداوند مقدّر نفرموده بود كه دين اختيارى باشد حكم ميفرمود ما بين آنها بطوريكه رفع اختلاف شود و همه موحّد شوند ولى مقتضاى حكمت آن بود كه دنيادار تكليف و اختيار باشد و


جلد 3 صفحه 12

آخرت دار ثواب و عقاب و اينكه ميگويند چرا معجزه‌اى براى پيغمبر از طرف خداوند نازل نميشود كه حق بر همه منكشف شود بطوريكه احدى در دين باطل باقى نماند بگو در جواب آنها كه ظهور حجّت غائب بامر خدا است پس منتظر چنين روزى باشيد كه او ظاهر شود و دين حقّ بطوريكه شما ميخواهيد آشكار گردد منهم با شما از منتظران آن روزم و شمّه‌اى از اين مقال در سوره بقره در ذيل آيه الذين يؤمنون بالغيب و آيه كان النّاس امّة واحدة گذشت و چون اقوال مفسّرين در تفسير اين آيات مختلف بود حقير از ذكر آنها اعراض و به بيان نظريّه خود اكتفا نمودم و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّهُم‌ وَ لا يَنفَعُهُم‌ وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ قُل‌ أَ تُنَبِّئُون‌َ اللّه‌َ بِما لا يَعلَم‌ُ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ لا فِي‌ الأَرض‌ِ سُبحانَه‌ُ وَ تَعالي‌ عَمّا يُشرِكُون‌َ «18»

و عبادت‌ ميكنند ‌از‌ ‌غير‌ ‌خدا‌ اصنام‌ و ‌غير‌ اصنام‌ ‌را‌ چيزهايي‌ ‌که‌ نه‌ ميتوانند ضرري‌ بآنها برسانند و نه‌ نفعي‌ بآنها ببخشند و ميگويند ‌که‌ ‌اينکه‌ اصنام‌ شفيعان‌ ‌ما هستند نزد ‌خدا‌ ‌که‌ ‌هر‌ معصيتي‌ بكنيم‌ گذشت‌ ميكند بآنها بفرما آيا ‌خدا‌ ‌را‌ خبر ميدهيد بچيزي‌ ‌که‌ ‌خدا‌ نميداند ‌در‌ آسمانها و نه‌ ‌در‌ زمين‌ ‌يعني‌ وجود ندارد زيرا ‌اگر‌ وجود داشت‌ البته‌ ‌خدا‌ ميدانست‌ منزه‌ ‌است‌ و متعالي‌ ‌است‌ ‌از‌ آنچه‌ شرك‌ ميآورند وَ يَعبُدُون‌َ مِن‌ دُون‌ِ اللّه‌ِ ما لا يَضُرُّهُم‌ وَ لا يَنفَعُهُم‌ تعبير ‌بما‌ فرمود ‌که‌ شامل‌ ذوي‌ العقول‌ و ‌غير‌ ذوي‌ العقول‌ ‌از‌ حيوانات‌ و نباتات‌ و جمادات‌ شود ‌از‌ عبادت‌ ملائكه‌ و جن‌ و انس‌ و گاو و گوساله‌ و اشجار و شمس‌ و ستاره‌ها و آتش‌ و اصنام‌ شود ‌که‌ هيچكدام‌ ‌آنها‌ بقدر خردلي‌ نه‌ ضرري‌ و نه‌ نفعي‌ ‌براي‌ اينها ندارند.

وَ يَقُولُون‌َ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِندَ اللّه‌ِ و اينها ‌را‌ وسائط فيض‌ ميدانند ‌که‌ ‌از‌ ‌خدا‌ ميگيرند و ‌بما‌ ميرسانند خلق‌ ميكنند، رزق‌ ميدهند، گناه‌ مي‌بخشند، بلاء دفع‌ ميكنند، نعمت‌ افاضه‌ ميكنند، ‌ما ‌را‌ بمقام‌ قرب‌ الهي‌ ميرسانند.

قُل‌ أَ تُنَبِّئُون‌َ اللّه‌َ بِما لا يَعلَم‌ُ فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ لا فِي‌ الأَرض‌ِ ‌در‌ باب‌ صفات‌ ذاتيه‌ كماليه‌ حق‌ تبارك‌ و ‌تعالي‌ ‌که‌ عين‌ ذات‌ ‌است‌ و صفت‌ زائده‌ نيست‌ گفتيم‌ دو قسم‌ ‌است‌ صفات‌ محضه‌ و ذات‌ اضافه‌، محضه‌ طرف‌ لازم‌ ندارد مثل‌ حي‌ّ، حق‌، وجوب‌ وجود قديم‌ و امثال‌ اينها. و ذات‌ اضافه‌ آنكه‌ متعلق‌ لازم‌ دارد علم‌ معلوم‌ ميخواهد زيرا امر ربطي‌ ‌است‌ ‌بين‌ عالم‌ و معلوم‌، قدرت‌ ‌بين‌ قادر و مقدور، بصير ‌بين‌ مبصر بالكسر و مبصر بالفتح‌ و هكذا، و چون‌ معلوم‌ وجود ندارد اطلاق‌ علم‌ ‌بر‌ ‌او‌ نميشود ‌از‌ ‌اينکه‌ جهت‌ ميفرمايد بِما لا يَعلَم‌ُ چون‌ شريك‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ نيست‌ و محال‌ ‌است‌

جلد 9 - صفحه 364

فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ لا فِي‌ الأَرض‌ِ لذا فرمود ‌لا‌ يعلم‌ و بتعبير ديگر ميداند ‌که‌ نيست‌ ‌پس‌ علم‌ بعدم‌ دارد نه‌ علم‌ بوجود.

سُبحانَه‌ُ وَ تَعالي‌ خداوند منزه‌ و مبرّاء ‌است‌ ‌از‌ شرك‌ زيرا ذات‌ مقدسش‌ صرف‌ الوجود ‌است‌ و ‌در‌ مقابل‌ وجود عدم‌ و ماهيت‌ ‌است‌ و ماهيت‌ ‌هم‌ نيست‌ (الماهية ‌من‌ حيث‌ هي‌ هي‌ ليست‌ الا هي‌ و الماهية ‌من‌ حيث‌ هي‌ ‌ان‌ ‌يکون‌ ليس‌ و لها ‌من‌ علّتها ‌ان‌ ‌يکون‌ ايس‌) عَمّا يُشرِكُون‌َ زيرا شرك‌ ‌ما ‌به‌ الامتياز و ‌ما ‌به‌ الاشتراك‌ لازم‌ دارد و موجب‌ تركيب‌ و احتياج‌ و نقص‌ و عيب‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 18)- معبودهای بی‌خاصیت: در این آیه نیز بحث «توحید»، از طریق نفی الوهیت بتها، تعقیب شده است، و با دلیل روشنی بی‌ارزش بودن بتها اثبات گردیده: «آنها غیر از خدا معبودهایی را می‌پرستند که نه زیانی به آنان می‌رساند (که از ترس زیانشان آنها را بپرستند) و نه سودی می‌رساند» که به خاطر سودشان مورد، عبادت قرار دهند (وَ یَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ).

سپس به ادعای واهی بت پرستان پرداخته، می‌گوید: «آنها می‌گویند: این بتها شفیعان ما در پیشگاه خدا هستند» (وَ یَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعاؤُنا عِنْدَ اللَّهِ).

یعنی می‌توانند از طریق شفاعت، منشأ سود و زیانی شوند، هر چند مستقلا از خودشان کاری ساخته نباشد.

اعتقاد به شفاعت بتها یکی از انگیزه‌های بت پرستی بود.

قرآن در پاسخ این پندار می‌گوید: «آیا شما خداوند را به چیزی خبر می‌دهید که در آسمانها و زمین سراغ ندارد» (قُلْ أَ تُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِما لا یَعْلَمُ فِی السَّماواتِ وَ لا فِی الْأَرْضِ).

کنایه از این که اگر خدا چنین شفیعانی می‌داشت، در هر نقطه‌ای از زمین و آسمان که بودند، از وجودشان آگاه بود.

و در پایان آیه برای تأکید می‌فرماید: «خداوند منزه، و برتر است از شریکهایی که برای او می‌سازند» (سُبْحانَهُ وَ تَعالی عَمَّا یُشْرِکُونَ).

ج2، ص280

نکات آیه

۱ - عرب جاهلى، مردمانى شرک پیشه و منکر ربوبیت خداوند (و یعبدون من دون اللّه)

۲ - مشرکان عصر بعثت، به ربوبیت و پروردگارى خدایان متعدد معتقد بودند و آنها را مى پرستیدند. (و یعبدون من دون اللّه ... و یقولون هؤلاء شفعؤنا)

۳ - جلب سود و دفع زیان، انگیزه شرک پیشگان عصر بعثت در پرستش خدایان پندارى خود (و یعبدون من دون اللّه ما لا یضرهم و لا ینفعهم)

۴ - شرک پیشگان عصر بعثت براى معبودان پندارى خود، تندیسهایى مى ساختند و در برابر آنها، به پرستش مى پرداختند. (و یعبدون من دون اللّه ما لا یضرهم و لا ینفعهم) به کارگیرى لفظ «ما» - که بیشتر در مورد چیزهاى فاقد عقل و اندیشه کاربرد دارد - بیانگر برداشت فوق مى باشد.

۵ - پرستش غیر خدا، حرام است. (و یعبدون من دون اللّه) آیه شریفه در مقام نکوهش مشرکان به خاطر پرستش غیر خداست و نکوهش خداوند، بیانگر حرمت آن مى باشد.

۶ - سود و زیان آدمیان، تنها در دست خداوند است. (و یعبدون من دون اللّه ما لا یضرهم و لا ینفعهم)

۷ - مشرکان عصر بعثت، معبودان پندارى خود را واسطه هایى براى شفاعت و پا در میانى، میان انسانها و خدا مى انگاشتند. (و یعبدون من دون اللّه ... و یقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه)

۸ - شرک پیشگان عصر بعثت، معتقد به خدا و منکر یکتایى او در ربوبیت بودند. (و یعبدون من دون اللّه ... و یقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه)

۹ - شرک پیشگان عصر بعثت، انسان را فاقد شایستگى براى دست یافتن به مقام قرب خدا و بار یافتن به پیشگاه او مى انگاشتند. (و یعبدون من دون اللّه ... و یقولون هؤلاء شفعؤنا)

۱۰ - مشرکان به امید شفاعت بتها، آنها را مى پرستیدند. (و یعبدون من دون اللّه ... و یقولون هؤلاء شفعؤنا عند اللّه)

۱۱ - شرک، اندیشه اى خیالى و فاقد اساس و پایه هاى علمى و برهانى (و یعبدون من دون اللّه ... قل أتنبئون اللّه بما لا یعلم فى السموت و لا فى الأرض)

۱۲ - جهان آفرینش، داراى آسمانهاى متعدد (فى السموت و لا فى الأرض)

۱۳ - جهان هستى (آسمانها و زمین) در احاطه علمى خداوند (قل أتنبئون اللّه بما لا یعلم فى السموت و لا فى الأرض)

۱۴ - چیزى که معلوم خدا نباشد، موجود هم نیست. (قل أتنبئون اللّه بما لا یعلم فى السموت و لا فى الأرض)

۱۵ - خدا، کمال مطلق و به دور از هر عیب و نقص (سبحنه)

۱۶ - خداوند، منزه و فراتر از داشتن شریک است. (سبحنه و تعلى عما یشرکون)

روایات و احادیث

۱۷ - از على (ع) روایت شده که فرمود: «اما ما لا یعلمه اللّه، فلا یعلم اللّه أن له شریکاً و لا وزیراً و لا صاحبة و لا ولداً و شرحه فى القرآن: «قل اتنبئون اللّه بما لا یعلم» ... ;[۱] ... اما (مراد از) آنچه را خدا نمى داند، (یعنى) خدا (او را) براى خود شریک نمى داند و نه وزیر و نه همسر و نه فرزند و شرح این مطلب در قرآن این است: آیا خدا را خبر مى دهید به آنچه نمى داند؟» ...

۱۸ - از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: « ... قالت بنو اسماعیل: «هؤلاء شفعائنا عند اللّه» فکفرت و لم تعبد الأصنام ;[۲] فرزندان اسماعیل مى گفتند: بتها شفیعان ما نزد خدا هستند پس کافر شدند ; ولى بت را پرستش نکردند».

موضوعات مرتبط

  • آسمان: تعدد آسمان ۱۲
  • احکام: ۵
  • اسماء و صفات: صفات جلال ۱۵، ۱۶، ۱۷
  • بتها: شفاعت بتها ۱۸
  • توحید: توحید افعالى ۶ ; مکذبان توحید ربوبى ۸
  • جاهلیت: شرک در جاهلیت ۱
  • خدا: احاطه علمى خدا ۱۳، ۱۴ ; اختصاصات خدا ۶ ; تنزیه خدا ۱۵، ۱۶ ; خدا و جهل ۱۷ ; خدا و نقص ۱۵ ; علم خدا به آفرینش ۱۳ ; کمال خدا ۱۵
  • ربوبیت خدا: مکذبان ربوبیت خدا ۱
  • زیان: منشأ زیان ۶
  • شرک: بىمنطقى شرک ۱۱
  • عبادت: حرمت عبادت غیر خدا ۵
  • عقیده: به توحید ۸
  • کافران: ۱۸
  • محرمات: ۵
  • مشرکان: ۱ انگیزه هاى مشرکان صدر اسلام ۳ ; بینش مشرکان صدر اسلام ۹ ; شرک ربوبى مشرکان صدر اسلام ۸ ; شرک عبادى مشرکان ۴ ; شرک مشرکان صدر اسلام ۲ ; شفیعان مشرکان صدر اسلام ۷ ; عقیده مشرکان صدر اسلام ۲، ۷، ۸ ; فلسفه بت پرستى مشرکان ۱۰ ; مشرکان صدر اسلام و معبودان باطل ۳، ۴، ۷ ; مشرکان و تقرب به خدا ۹ ; مشرکان و شفاعت بتها ۱۰ ; منفعت طلبى مشرکان صدر اسلام ۳
  • منفعت: منشأ منفعت ۶

منابع

  1. بحارالانوار، ج ۴۰، ص ۲۸۶، ح ۴۵.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۲، ص ۲۳۱، ح ۳۱ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۷، ح ۳۲.