الكهف ٣٤: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن سال نزول) |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
|-|معزی=و بود او را میوهای پس گفت به یار خویش حالی که با او گفتگو میکرد من بیشترم از تو در مال و نیرومندتر در گروه | |-|معزی=و بود او را میوهای پس گفت به یار خویش حالی که با او گفتگو میکرد من بیشترم از تو در مال و نیرومندتر در گروه | ||
|-|</tabber><br /> | |-|</tabber><br /> | ||
{{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = | {{آيه | سوره = سوره الكهف | نزول = [[نازل شده در سال::12|١٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::34|٣٤]] | قبلی = الكهف ٣٣ | بعدی = الكهف ٣٥ | کلمه = [[تعداد کلمات::16|١٦]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«ثَمَرٌ»: حاصل. درآمد. دارائی. «کَانَ لَهُ ثَمَرٌ»: دارائی و درآمد دیگری جز این دو باغ داشت. یا این که: بدین ترتیب، صاحب این دو باغ، هرگونه میوه و درآمدی در اختیار داشت. | «ثَمَرٌ»: حاصل. درآمد. دارائی. «کَانَ لَهُ ثَمَرٌ»: دارائی و درآمد دیگری جز این دو باغ داشت. یا این که: بدین ترتیب، صاحب این دو باغ، هرگونه میوه و درآمدی در اختیار داشت. |
نسخهٔ ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۰۰
ترجمه
الكهف ٣٣ | آیه ٣٤ | الكهف ٣٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ثَمَرٌ»: حاصل. درآمد. دارائی. «کَانَ لَهُ ثَمَرٌ»: دارائی و درآمد دیگری جز این دو باغ داشت. یا این که: بدین ترتیب، صاحب این دو باغ، هرگونه میوه و درآمدی در اختیار داشت.
تفسیر
- آيات ۳۲ - ۴۶ سوره كهف
- مثلى بيانگر حال دنيا طلبان كه به مالكيت كاذب خوددل بسته اند
- فخر فروشى وتكبر ثروتمند غافل در برابر رفيق مؤ من خود
- آدمى بالفطرة به چيزى كه آن را باقى وماندگار بدانددل مى بندد
- توانگر غافل از خدا، را محق وشايسته برخوردارى وتنعم مى داند حتى در قيامت !
- توضيح جواب رفيق مؤ من آن مرد توانگر مغرور، به او
- وجه اينكه مرد فقير در جمله : ((اكفرت بالذى خلقك (( رفيق توانگر خود را كافر خواند
- زمام همه امور بدست خدا است
- معناى اينكه خداوند ((خير ثوابا وخير عقبا(( است
- مثلى ديگر براى بيان حقيقت زندگى دنيا وزينت هاى سريعالزوال
- مراد از ((باقيات صالحات (( در آيه شريفه
نکات آیه
۱- سمبل رفاه مندان مغرور، مالک بدون شریک اموالى عظیم و انبوه بود. (و کان له ثمر) چنان که در «قاموس» آمده، «ثمر» به انواع مال گفته مى شود. چون در آیه گذشته، در باره باغ ها و میوه آن سخن گفته شد، براى جلوگیرى از تکرار، مناسب آن است که «ثمر»، در این آیه، به معناى مطلق اموال باشد، نه میوه هاى باغ نکره بودن «ثمر» بر عظمت آن مال دلالت دارد.
۲- گفتوگوى فخرفروشانه و مستکبرانه ثروت مند مغرور، با همصحبت خود، در جهت اثبات اندیشه هایش بود. (فقال لصحبه و هو یحاوره أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا) «محاوره» رد و بدل کردن منطق و کلام و نیز پاسخ گویى به هم است (لسان العرب). از موارد استعمال آن چنین برمى آید که کاربرد آن در مواردى است که دو طرف، درصدد اثبات مدعاى خویش باشند.
۳- تکیه ثروت مند مغرور، به زیادى مال و نیروى فرزندان، خویشان و هواخواهان خود بود. (فقال لصحبه ... أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا) به قبیله و عشیره انسان و نیز به گروهى که در کارى به هم کمک کنند، «نفر» اطلاق مى شود (لسان العرب) و به قرینه «أنا أقلّ منک مالاً و ولداً» - در آیه ۳۹ - برجسته ترین مصداق آن براى گوینده این سخن، فرزندان وى بوده است.
۴- کثرت مال و عزّت اجتماعى حاصل آمده از آن، مهم ترین ارزش در نظر دنیاگرایان است. (فقال لصحبه ... أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا)
۵- فراوانى مال و فرزند، زمینه لغزش و غرور انسان است. (لأحدهما جنّتین ... فقال لصحبه و هو یحاوره أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا)
۶- خودبزرگ بینى و تحقیر دیگران، از عوارض رفاه مندى و برخوردارى از نعمت هاى فراوان است. (فقال لصاحبه و هو یحاوره أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا)
۷- تحقیر دیگران از سوى ثروت مندان و دارایى هاى خود را به رخ آنان کشیدن، کارى مذموم و ناپسند است. (أنا أکثر منک مالاً و أعزّ نفرًا)
موضوعات مرتبط
- اتکا: اتکا به خویشاوندان ۳; اتکا به فرزند ۳; اتکا به مال ۳
- انسان: لغزشگاههاى انسان ۵
- باغدار متکبر: اتکاى باغدار متکبر ۳; اموال باغدار متکبر ۱; تفاخر باغدار متکبر ۲; عقیده باغدار متکبر ۲; قصه باغدار متکبر ۱، ۳; گفتگوى باغدار متکبر ۲
- تحقیر: زمینه تحقیر دیگران ۶; سرزنش تحقیر دیگران ۷
- تفاخر: سرزنش تفاخر به ثروت ۷
- تکبر: زمینه تکبر ۵، ۶
- ثروت: آثار ثروت ۵
- دنیاطلبان: ارزشگذارى دنیاطلبان ۴; بینش دنیاطلبان ۴; دنیاطلبان و ثروت ۴; دنیاطلبان و موقعیت اجتماعى ۴
- رفاه: آثار رفاه ۶
- عمل: عمل ناپسند ۷
- فرزند: آثار کثرت فرزند ۵
- لغزش: زمینه لغزش ۵