ریشه بنن: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
(Added root proximity by QBot)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
بنانة: طرف يا سر انگشت. [انفال:12] طبرسى در ذيل آيه فوق گويد: بنان به معنى اطراف (بدن) است مانند دستها و پاها، مفرد آن بنانه است، به انگشت نيز بنانه مى‏گويند. صحاح آن را سر انگشتان، قاموس و اقرب الموارد به طور ترديد انگشتان، راغب و بيضاوى انگشتان معنى كرده‏اند بايد دانست كه اين كلمه بار ديگر در [قيامة:40]. به نظر مى‏آيد مراد از آيه اوّل اطراف بدن نظير دستها و پاها و در آيه دوّم انگشتان يا سر انگشتان باشد. و اگر معنى جامع، طرف باشد در تمام موارد آن صدق مى‏كند، زيرا دستها و پاها اطراف بدن و انگشتان اطراف دست و سر انگشتان اطراف انگشتان است. معناى آيه اوّل (بنا بر آنكه مراد از «فوق الاعناق» سرها باشد زيرا كه سر انسان بالاى گردن اوست) اين مى‏شود: بزنيد و ببريد اطراف (دست و پاى) آنها را. و معنى آيه دوّم با ما قبل آن چنين است: آيا انسان گمان مى‏برد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نمى‏كنيم؟ آرى قادريم كه انگشتان يا سر انگشتان او را بسازيم. علم انگشت نگارى روشن مى‏كند كه خطوط انگشتان انسانها يكسان نيستند و با هم فرق دارند. بعضى‏ها احتمال داده‏اند كه علّت تخصيص «بنان» در آيه، آنست كه خدا مى‏فرمايد: نه تنها به جمع عظام، بلكه به ساختن انگشتان آدمى و خطوط معيّن و دقيق آنها نيز توانائيم. بعيد نيست كه اين احتمال مراد باشد.
بنانة: طرف يا سر انگشت. [انفال:12] طبرسى در ذيل آيه فوق گويد: بنان به معنى اطراف (بدن) است مانند دستها و پاها، مفرد آن بنانه است، به انگشت نيز بنانه مى‏گويند. صحاح آن را سر انگشتان، قاموس و اقرب الموارد به طور ترديد انگشتان، راغب و بيضاوى انگشتان معنى كرده‏اند بايد دانست كه اين كلمه بار ديگر در [قيامة:40]. به نظر مى‏آيد مراد از آيه اوّل اطراف بدن نظير دستها و پاها و در آيه دوّم انگشتان يا سر انگشتان باشد. و اگر معنى جامع، طرف باشد در تمام موارد آن صدق مى‏كند، زيرا دستها و پاها اطراف بدن و انگشتان اطراف دست و سر انگشتان اطراف انگشتان است. معناى آيه اوّل (بنا بر آنكه مراد از «فوق الاعناق» سرها باشد زيرا كه سر انسان بالاى گردن اوست) اين مى‏شود: بزنيد و ببريد اطراف (دست و پاى) آنها را. و معنى آيه دوّم با ما قبل آن چنين است: آيا انسان گمان مى‏برد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نمى‏كنيم؟ آرى قادريم كه انگشتان يا سر انگشتان او را بسازيم. علم انگشت نگارى روشن مى‏كند كه خطوط انگشتان انسانها يكسان نيستند و با هم فرق دارند. بعضى‏ها احتمال داده‏اند كه علّت تخصيص «بنان» در آيه، آنست كه خدا مى‏فرمايد: نه تنها به جمع عظام، بلكه به ساختن انگشتان آدمى و خطوط معيّن و دقيق آنها نيز توانائيم. بعيد نيست كه اين احتمال مراد باشد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, هم:89, ذلک:61, کلل:55, سوى:55, بل:55, انن:55, ضرب:49, ان:49, ب:49, رود:49, من:44, على:44, انس:44, فجر:38, قدر:38, شقق:38, بلى:33, الله:33, عنق:33, ل:33, فوق:27, عظم:27, اله:27, امم:27, وله:21, جمع:21, ف:21, رعب:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۷:۰۲

تکرار در قرآن: ۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

بنانة: طرف يا سر انگشت. [انفال:12] طبرسى در ذيل آيه فوق گويد: بنان به معنى اطراف (بدن) است مانند دستها و پاها، مفرد آن بنانه است، به انگشت نيز بنانه مى‏گويند. صحاح آن را سر انگشتان، قاموس و اقرب الموارد به طور ترديد انگشتان، راغب و بيضاوى انگشتان معنى كرده‏اند بايد دانست كه اين كلمه بار ديگر در [قيامة:40]. به نظر مى‏آيد مراد از آيه اوّل اطراف بدن نظير دستها و پاها و در آيه دوّم انگشتان يا سر انگشتان باشد. و اگر معنى جامع، طرف باشد در تمام موارد آن صدق مى‏كند، زيرا دستها و پاها اطراف بدن و انگشتان اطراف دست و سر انگشتان اطراف انگشتان است. معناى آيه اوّل (بنا بر آنكه مراد از «فوق الاعناق» سرها باشد زيرا كه سر انسان بالاى گردن اوست) اين مى‏شود: بزنيد و ببريد اطراف (دست و پاى) آنها را. و معنى آيه دوّم با ما قبل آن چنين است: آيا انسان گمان مى‏برد كه هرگز استخوانهاى او را جمع نمى‏كنيم؟ آرى قادريم كه انگشتان يا سر انگشتان او را بسازيم. علم انگشت نگارى روشن مى‏كند كه خطوط انگشتان انسانها يكسان نيستند و با هم فرق دارند. بعضى‏ها احتمال داده‏اند كه علّت تخصيص «بنان» در آيه، آنست كه خدا مى‏فرمايد: نه تنها به جمع عظام، بلكه به ساختن انگشتان آدمى و خطوط معيّن و دقيق آنها نيز توانائيم. بعيد نيست كه اين احتمال مراد باشد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
بَنَانٍ‌ ۱
بَنَانَهُ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط