النساء ١٤٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(QRobot edit)
خط ۳۲: خط ۳۲:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۰#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۱۰#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۷#link169 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۷#link169 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً «144»
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست و سرپرست خود نگيريد، آيا مى‌خواهيد براى خداوند دليل و حجّت آشكار عليه خودتان قرار دهيد؟
===نکته ها===
مؤمنان حقّ ايجاد رابطه با كفّار را ندارند، ولى منافقان با كافران رابطه‌ى تنگاتنگ دارند.
قرآن، كفّار را شيطان‌هاى منافقان‌ «خَلَوْا إِلى‌ شَياطِينِهِمْ» «1» و برادران منافقان معرفى مى‌كند «الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا» «2» تعبيرات قرآن در آيات 139 و 141 مبين كيفيّت رابطه‌ى آنان با كفّار بود.
----
«1». بقره، 17.
«2». حشر، 11.
جلد 2 - صفحه 194
===پیام ها===
1- پذيرش ولايت كفّار با ايمان سازگار نيست. يك دل، دو دوستى برنمى‌دارد.
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ...
2- تولّى و تبرّى، دوستى با مؤمنان و دورى از كافران، لازمه‌ى ايمان است.
«لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»
3- از هر نوع اختلاط، رفاقت و قراردادى كه نتيجه‌اش به زيان مسلمانان باشد، بايد پرهيز كرد. «لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
4- در سياست خارجى، روابط سياسى و اقتصادى، گزينش‌ها و عزل و نصب‌ها، هر اقدامى كه به سلطه‌ى كفّار بر مسلمانان انجامد حرام و محكوم است.
«لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»
5- مسلمان ذلّت پذير، در برابر خداوند پاسخى ندارد. أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ‌ ...
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً (144)
بعد از بيان حال منافقان، مؤمنان را از موالات با كافران، چنانچه عادت منافقان است، نهى مى‌فرمايد:
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‌: اتخاذ مكنيد كفار را دوستان خود از غير مؤمنان، چه اين عمل منافقان است كه با دشمنان خدا دوستى مى‌نمايند. پس به ايشان تنبيه مى‌شود تا مثل ايشان نباشيد.
در وسايل‌ «1» از حضرت صادق عليه السّلام: خداوند وحى فرمود به پيغمبرى از پيغمبرانش كه بگو به مؤمنين: لا تلبسوا لباس اعدائى و لا تطعموا مطاعم اعدائى و لا تسلكوا مسالك اعدائى فتكونوا اعدائى كماهم اعدائى. يعنى مپوشيد لباس دشمنان مرا، و طعام مخوريد به طرز آنها، و به مسلك آنها سلوك مكنيد، كه شما نيز دشمنان من خواهيد بود، همچنانكه آنها دشمنان من مى‌باشند.
أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً: هر آينه مى‌خواهيد آنكه بگردانيد و قرار دهيد مر خداى را بر عذاب خود، حجتى روشن كه آن موالات با
----
«1» وسايل الشيعه، جلد 3، صفحه 279، حديث 8. (اين روايت را مؤلف محترم به نحو ديگرى نقل كرده است)
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 621
كفار مى‌باشد و اين معقول نيست مگر بعد از قيام حجت بر او. پس اطفال به جهت ذنوب پدران معاقب نگردند. حاصل آنكه موالات با كفار ننمائيد تا آن حجتى نگردد بر نفاق شما، و بدان سبب شما معذب نگرديد به عذاب اهل نفاق و كفر.
تبصره: آيه شريفه دليل است بر عدم جواز موالات با كفار مطلقا، و تبرّى از آنها و تولّى با مؤمنان.
در جامع الاخبار مروى است كه: اوحى اللّه تعالى الى موسى عليه السّلام هل عملت لى عملا قطّ؟ قال: الهى صلّيت لك و صمت و تصدّقت و ذكرت لك، فقال انّ الصّلوة لك برهان و الصّوم جنّة و الصّدقة ظلّ و الذّكر نور، فاىّ عمل عملت لى؟
فقال موسى عليه السّلام دلّنى على عمل هو لك. فقال: يا موسى هل و اليت لى وليّا و هل عاديت لى عدوّا قطّ فعلم موسى انّ احبّ الاعمال الحبّ فى اللّه و البغض فى اللّه‌ «1».
يعنى: وحى فرمود خداى تعالى به موسى: آيا عملى براى من هرگز بجا آوردى؟ موسى عرض كرد: خداى من نماز گزاردم براى تو و روزه گرفتم و صدقه دادم و ذكر تو نمودم. پس خطاب شد: بدرستى كه نماز براى تو برهانى است به بهشت، و روزه سپرى است از آتش، و صدقه سايبان، و ذكر نورى است، پس چه عملى براى من نمودى؟ موسى عليه السّلام عرض كرد: دلالت كن مرا بر عملى كه براى تو باشد. پس فرمود خداى تعالى: اى موسى، آيا دوست داشتى براى من، دوستى را، و آيا دشمن داشتى براى من، دشمنى را؟
پس دانست موسى محبوب‌ترين اعمال، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً (144)
ترجمه‌
اى كسانيكه ايمان آورديد مگيريد كافران را دوستان غير از مؤمنان آيا ميخواهيد كه قرار دهيد از براى خدا بر خودتان حجتى آشكار..
تفسير
لازمه دوستى با هر كس دشمنى با دشمنان او است پس اگر كسى با كسى اظهار دوستى كند و با دشمنان او هم دوست باشد منافق است پس اهل ايمان كه با خدا اظهار دوستى مينمايند نبايد با كفار كه دشمنان خدايند دوستى نمايند كه اين خود حجت‌
----
جلد 2 صفحه 144
واضحى است از براى خداوند در روز قيامت كه بآن حجّت آنها را عذاب مى‌فرمايد باين تقريب كه اگر راست مى‌گوئيد مسلمان بوديد چرا با كفار دوستى مينموديد با آنكه لازمه دوستى با هر كس دشمنى با دشمنان او است و تعجب است از كسانيكه با اهل بيت نبوت اظهار دوستى مى‌كند با آنكه با دشمنان آنها هم دوستند آنها هم بنظر حقير نفاق با خدا و اهل بيت نموده‌اند.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الكافِرِين‌َ أَولِياءَ مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ أَ تُرِيدُون‌َ أَن‌ تَجعَلُوا لِلّه‌ِ عَلَيكُم‌ سُلطاناً مُبِيناً (144)
اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديد نگيريد كفار ‌را‌ دوست‌ و ناصر ‌خود‌ و ترك‌ نكنيد دوستي‌ ‌با‌ مؤمنين‌ ‌را‌ ميخواهيد حجت‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌شما‌ تمام‌ شود ‌در‌ عقوبت‌ و عذاب‌
جلد 6 - صفحه 249
مؤمن‌ يكي‌ ‌از‌ شرائط ايمان‌ بلكه‌ عمده‌ شرائط و اهم‌ّ اينها اينست‌ ‌که‌ ‌با‌ دوستان‌ ‌خدا‌ دوست‌ و ‌با‌ دشمنان‌ ‌خدا‌ دشمن‌ و مسئله‌ تولّي‌ و تبرّي‌ ‌که‌ دو فروع‌ دين‌ ‌است‌ و مسئله‌ حب‌ و بغض‌ ‌که‌ جزو ايمان‌ ‌است‌ همين‌ ‌است‌ و فرق‌ ‌بين‌ حب‌ و بغض‌ و تولي‌ و تبري‌ اينست‌ ‌که‌ حب‌ و بغض‌ امر قلبيست‌ و جزو ايمان‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ پرسيدند ‌که‌ آيا حب‌ و بغض‌ ‌از‌ ايمان‌ ‌است‌ فرمود
(هل‌ الايمان‌ الا الحب‌ و البغض‌)  جامع‌ السعادات‌.
و اما تبري‌ و تولي‌ اظهار دوستي‌ ‌است‌ و دشمني‌ عملا لذا جزو فروع‌ الدين‌ شمرده‌ ‌شده‌ و ‌آيه‌ شريفه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ ‌هر‌ دو جمله‌ ‌است‌ و خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا نهي‌ اكيد فرموده‌ ‌که‌ لا تَتَّخِذُوا الكافِرِين‌َ أَولِياءَ ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ ‌خود‌ قرار ندهيد و ‌لو‌ ‌از‌ خويشان‌ نزديك‌ ‌شما‌ باشند مثل‌ پدر و برادر و اولاد و عملا ‌با‌ ‌آنها‌ دوستي‌ نكنيد ‌که‌ ‌اينکه‌ دليل‌ ‌بر‌ كفر ‌شما‌ ‌است‌ و اظهار دوستي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ ناصر ‌خود‌ نپنداريد و بالجمله‌ ترك‌ آميزش‌ ‌با‌ ‌آنها‌ بكنيد مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ ‌يعني‌ مؤمنين‌ ‌را‌ دوست‌ ‌خود‌ بگيريد و ناصر ‌خود‌ بدانيد، و كلمه‌ دون‌ بمنزله‌ استثناء ‌است‌ و انهم‌ منقطع‌، و خلاصه‌ بايد معامله‌ ‌شما‌ ‌با‌ كفار معامله‌ دشمني‌ ‌باشد‌ و ‌با‌ مؤمنين‌ معامله‌ دوستي‌ ‌که‌ گفتند
(‌من‌ احب‌ مؤمنا فقد احب‌ اللّه‌)
و مؤمن‌ احترامش‌ نزد ‌خدا‌ بيش‌ ‌از‌ احترام‌ كعبه‌ ‌است‌ و عداوت‌ ‌با‌ كفار عداوت‌ ‌با‌ اعداء الهي‌ ‌است‌ فَإِن‌َّ اللّه‌َ عَدُوٌّ لِلكافِرِين‌َ أَ تُرِيدُون‌َ أَن‌ تَجعَلُوا لِلّه‌ِ عَلَيكُم‌ سُلطاناً مُبِيناً سلطنت‌ حجة ‌است‌ ‌يعني‌ ‌در‌ محبت‌ ‌با‌ كفار حجة ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ قرار ميدهيد ‌در‌ عقوبت‌ و عذاب‌ آنهم‌ حجة واضحه‌ و ‌تا‌ حجة ‌بر‌ خلق‌ تمام‌ نشود خداوند عذاب‌ نميفرمايد وَ ما كُنّا مُعَذِّبِين‌َ حَتّي‌ نَبعَث‌َ رَسُولًا اسري‌ ‌آيه‌ 15.
توضيح‌ الكلام‌‌-‌ (‌ان‌ الاعمال‌ السيئة ‌ان‌ كانت‌ ‌من‌ القبائح‌ العقلية ‌فلا‌ يترتب‌
جلد 6 - صفحه 250
عليها الا اللوم‌ و الذم‌ و ‌النّاس‌ يستسهلون‌ الذم‌ ‌في‌ قضاء الوتر و ‌لا‌ يترتب‌ عليها العقوبة الا ‌بعد‌ ارسال‌ الرسل‌ و انزال‌ الكتب‌ و الانذار و اما سائر المعاصي‌ ‌الّتي‌ ‌لا‌ يدرك‌ العقل‌ قبحها فيحتاج‌ ‌الي‌ بيان‌ الشرع‌ فبعد البيان‌ ‌يکون‌ الحجة ‌علي‌ الخلق‌ بالغة قُل‌ فَلِلّه‌ِ الحُجَّةُ البالِغَةُ انعام‌ 149.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>



نسخهٔ ‏۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۲۰


ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! غیر از مؤمنان، کافران را ولّی و تکیه‌گاه خود قرار ندهید! آیا می‌خواهید (با این عمل،) دلیل آشکاری بر ضدّ خود در پیشگاه خدا قرار دهید؟!

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست مگيريد. آيا مى‌خواهيد در پيشگاه خدا بر ضدّ خود حجت روشنى فراهم آوريد
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به جاى مؤمنان، كافران را به دوستى خود مگيريد. آيا مى‌خواهيد عليه خود حجّتى روشن براى خدا قرار دهيد؟
ای اهل ایمان، مبادا کافران را به دوستی گرفته و مؤمنان را رها کنید! آیا می‌خواهید برای خدا بر (عقاب و کفر و عصیان) خود حجّتی آشکار قرار دهید؟!
ای اهل ایمان! کافران را به جای مؤمنان، سرپرست و یار خود مگیرید. آیا می خواهید برای خدا بر ضد خودتان دلیلی آشکار [نسبت به عذابتان در دنیا و آخرت] قرار دهید؟!
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به جاى مؤمنان كافران را به دوستى مگيريد. آيا كارى مى‌كنيد كه براى خدا به زيان خود حجتى آشكار پديد آريد؟
ای مؤمنان کافران را به جای مؤمنان، دوست نگیرید، آیا می‌خواهید در پیشگاه خداوند حجت را بر خود تمام کنید؟
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، كافران را به جاى مؤمنان، دوست مگيريد، آيا مى‌خواهيد براى خدا به زيان خودتان حجّتى آشكار بسازيد؟
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! کافران را به جای مؤمنان به دوستی نگیرید. مگر می‌خواهید حجّت و برهان آشکاری علیه خود به دست خدا دهید (بر این که شما هم جزو منافقانید؟).
هان ای کسانی که ایمان آوردید! به جای مؤمنان، کافران را اولیای خود مگیرید. آیا می‌خواهید برای خدا بر ضد خودتان سلطه‌ای آشکارگر قرار دهید؟
ای آنان که ایمان آوردید نگیرید کافران را دوستانی جز مؤمنان آیا خواهید قرار دهید برای خدا بر خویشتن دستاویزی آشکار


النساء ١٤٣ آیه ١٤٤ النساء ١٤٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَوْلِیَآء»: جمع ولی، دوستان. سرپرستان. «سُلْطَاناً مُّبِیناً»: دلیل آشکار.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً «144»

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! كافران را به جاى مؤمنان دوست و سرپرست خود نگيريد، آيا مى‌خواهيد براى خداوند دليل و حجّت آشكار عليه خودتان قرار دهيد؟

نکته ها

مؤمنان حقّ ايجاد رابطه با كفّار را ندارند، ولى منافقان با كافران رابطه‌ى تنگاتنگ دارند.

قرآن، كفّار را شيطان‌هاى منافقان‌ «خَلَوْا إِلى‌ شَياطِينِهِمْ» «1» و برادران منافقان معرفى مى‌كند «الَّذِينَ نافَقُوا يَقُولُونَ لِإِخْوانِهِمُ الَّذِينَ كَفَرُوا» «2» تعبيرات قرآن در آيات 139 و 141 مبين كيفيّت رابطه‌ى آنان با كفّار بود.


«1». بقره، 17.

«2». حشر، 11.

جلد 2 - صفحه 194

پیام ها

1- پذيرش ولايت كفّار با ايمان سازگار نيست. يك دل، دو دوستى برنمى‌دارد.

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا ...

2- تولّى و تبرّى، دوستى با مؤمنان و دورى از كافران، لازمه‌ى ايمان است.

«لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ»

3- از هر نوع اختلاط، رفاقت و قراردادى كه نتيجه‌اش به زيان مسلمانان باشد، بايد پرهيز كرد. «لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

4- در سياست خارجى، روابط سياسى و اقتصادى، گزينش‌ها و عزل و نصب‌ها، هر اقدامى كه به سلطه‌ى كفّار بر مسلمانان انجامد حرام و محكوم است.

«لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ»

5- مسلمان ذلّت پذير، در برابر خداوند پاسخى ندارد. أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ‌ ...

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً (144)

بعد از بيان حال منافقان، مؤمنان را از موالات با كافران، چنانچه عادت منافقان است، نهى مى‌فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ‌: اتخاذ مكنيد كفار را دوستان خود از غير مؤمنان، چه اين عمل منافقان است كه با دشمنان خدا دوستى مى‌نمايند. پس به ايشان تنبيه مى‌شود تا مثل ايشان نباشيد.

در وسايل‌ «1» از حضرت صادق عليه السّلام: خداوند وحى فرمود به پيغمبرى از پيغمبرانش كه بگو به مؤمنين: لا تلبسوا لباس اعدائى و لا تطعموا مطاعم اعدائى و لا تسلكوا مسالك اعدائى فتكونوا اعدائى كماهم اعدائى. يعنى مپوشيد لباس دشمنان مرا، و طعام مخوريد به طرز آنها، و به مسلك آنها سلوك مكنيد، كه شما نيز دشمنان من خواهيد بود، همچنانكه آنها دشمنان من مى‌باشند.

أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً: هر آينه مى‌خواهيد آنكه بگردانيد و قرار دهيد مر خداى را بر عذاب خود، حجتى روشن كه آن موالات با


«1» وسايل الشيعه، جلد 3، صفحه 279، حديث 8. (اين روايت را مؤلف محترم به نحو ديگرى نقل كرده است)

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 621

كفار مى‌باشد و اين معقول نيست مگر بعد از قيام حجت بر او. پس اطفال به جهت ذنوب پدران معاقب نگردند. حاصل آنكه موالات با كفار ننمائيد تا آن حجتى نگردد بر نفاق شما، و بدان سبب شما معذب نگرديد به عذاب اهل نفاق و كفر.

تبصره: آيه شريفه دليل است بر عدم جواز موالات با كفار مطلقا، و تبرّى از آنها و تولّى با مؤمنان.

در جامع الاخبار مروى است كه: اوحى اللّه تعالى الى موسى عليه السّلام هل عملت لى عملا قطّ؟ قال: الهى صلّيت لك و صمت و تصدّقت و ذكرت لك، فقال انّ الصّلوة لك برهان و الصّوم جنّة و الصّدقة ظلّ و الذّكر نور، فاىّ عمل عملت لى؟

فقال موسى عليه السّلام دلّنى على عمل هو لك. فقال: يا موسى هل و اليت لى وليّا و هل عاديت لى عدوّا قطّ فعلم موسى انّ احبّ الاعمال الحبّ فى اللّه و البغض فى اللّه‌ «1».

يعنى: وحى فرمود خداى تعالى به موسى: آيا عملى براى من هرگز بجا آوردى؟ موسى عرض كرد: خداى من نماز گزاردم براى تو و روزه گرفتم و صدقه دادم و ذكر تو نمودم. پس خطاب شد: بدرستى كه نماز براى تو برهانى است به بهشت، و روزه سپرى است از آتش، و صدقه سايبان، و ذكر نورى است، پس چه عملى براى من نمودى؟ موسى عليه السّلام عرض كرد: دلالت كن مرا بر عملى كه براى تو باشد. پس فرمود خداى تعالى: اى موسى، آيا دوست داشتى براى من، دوستى را، و آيا دشمن داشتى براى من، دشمنى را؟

پس دانست موسى محبوب‌ترين اعمال، دوستى در راه خدا و دشمنى در راه خداست.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الْكافِرِينَ أَوْلِياءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ أَ تُرِيدُونَ أَنْ تَجْعَلُوا لِلَّهِ عَلَيْكُمْ سُلْطاناً مُبِيناً (144)

ترجمه‌

اى كسانيكه ايمان آورديد مگيريد كافران را دوستان غير از مؤمنان آيا ميخواهيد كه قرار دهيد از براى خدا بر خودتان حجتى آشكار..

تفسير

لازمه دوستى با هر كس دشمنى با دشمنان او است پس اگر كسى با كسى اظهار دوستى كند و با دشمنان او هم دوست باشد منافق است پس اهل ايمان كه با خدا اظهار دوستى مينمايند نبايد با كفار كه دشمنان خدايند دوستى نمايند كه اين خود حجت‌


جلد 2 صفحه 144

واضحى است از براى خداوند در روز قيامت كه بآن حجّت آنها را عذاب مى‌فرمايد باين تقريب كه اگر راست مى‌گوئيد مسلمان بوديد چرا با كفار دوستى مينموديد با آنكه لازمه دوستى با هر كس دشمنى با دشمنان او است و تعجب است از كسانيكه با اهل بيت نبوت اظهار دوستى مى‌كند با آنكه با دشمنان آنها هم دوستند آنها هم بنظر حقير نفاق با خدا و اهل بيت نموده‌اند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا لا تَتَّخِذُوا الكافِرِين‌َ أَولِياءَ مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ أَ تُرِيدُون‌َ أَن‌ تَجعَلُوا لِلّه‌ِ عَلَيكُم‌ سُلطاناً مُبِيناً (144)

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورديد نگيريد كفار ‌را‌ دوست‌ و ناصر ‌خود‌ و ترك‌ نكنيد دوستي‌ ‌با‌ مؤمنين‌ ‌را‌ ميخواهيد حجت‌ ‌خدا‌ ‌بر‌ ‌شما‌ تمام‌ شود ‌در‌ عقوبت‌ و عذاب‌

جلد 6 - صفحه 249

مؤمن‌ يكي‌ ‌از‌ شرائط ايمان‌ بلكه‌ عمده‌ شرائط و اهم‌ّ اينها اينست‌ ‌که‌ ‌با‌ دوستان‌ ‌خدا‌ دوست‌ و ‌با‌ دشمنان‌ ‌خدا‌ دشمن‌ و مسئله‌ تولّي‌ و تبرّي‌ ‌که‌ دو فروع‌ دين‌ ‌است‌ و مسئله‌ حب‌ و بغض‌ ‌که‌ جزو ايمان‌ ‌است‌ همين‌ ‌است‌ و فرق‌ ‌بين‌ حب‌ و بغض‌ و تولي‌ و تبري‌ اينست‌ ‌که‌ حب‌ و بغض‌ امر قلبيست‌ و جزو ايمان‌ ‌است‌ بلكه‌ ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ ‌عليه‌ السّلام‌ پرسيدند ‌که‌ آيا حب‌ و بغض‌ ‌از‌ ايمان‌ ‌است‌ فرمود

(هل‌ الايمان‌ الا الحب‌ و البغض‌) جامع‌ السعادات‌.

و اما تبري‌ و تولي‌ اظهار دوستي‌ ‌است‌ و دشمني‌ عملا لذا جزو فروع‌ الدين‌ شمرده‌ ‌شده‌ و ‌آيه‌ شريفه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ ‌هر‌ دو جمله‌ ‌است‌ و خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا نهي‌ اكيد فرموده‌ ‌که‌ لا تَتَّخِذُوا الكافِرِين‌َ أَولِياءَ ‌يعني‌ ‌آنها‌ ‌را‌ دوست‌ ‌خود‌ قرار ندهيد و ‌لو‌ ‌از‌ خويشان‌ نزديك‌ ‌شما‌ باشند مثل‌ پدر و برادر و اولاد و عملا ‌با‌ ‌آنها‌ دوستي‌ نكنيد ‌که‌ ‌اينکه‌ دليل‌ ‌بر‌ كفر ‌شما‌ ‌است‌ و اظهار دوستي‌ ‌با‌ ‌آنها‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ و ‌آنها‌ ‌را‌ ناصر ‌خود‌ نپنداريد و بالجمله‌ ترك‌ آميزش‌ ‌با‌ ‌آنها‌ بكنيد مِن‌ دُون‌ِ المُؤمِنِين‌َ ‌يعني‌ مؤمنين‌ ‌را‌ دوست‌ ‌خود‌ بگيريد و ناصر ‌خود‌ بدانيد، و كلمه‌ دون‌ بمنزله‌ استثناء ‌است‌ و انهم‌ منقطع‌، و خلاصه‌ بايد معامله‌ ‌شما‌ ‌با‌ كفار معامله‌ دشمني‌ ‌باشد‌ و ‌با‌ مؤمنين‌ معامله‌ دوستي‌ ‌که‌ گفتند

(‌من‌ احب‌ مؤمنا فقد احب‌ اللّه‌)

و مؤمن‌ احترامش‌ نزد ‌خدا‌ بيش‌ ‌از‌ احترام‌ كعبه‌ ‌است‌ و عداوت‌ ‌با‌ كفار عداوت‌ ‌با‌ اعداء الهي‌ ‌است‌ فَإِن‌َّ اللّه‌َ عَدُوٌّ لِلكافِرِين‌َ أَ تُرِيدُون‌َ أَن‌ تَجعَلُوا لِلّه‌ِ عَلَيكُم‌ سُلطاناً مُبِيناً سلطنت‌ حجة ‌است‌ ‌يعني‌ ‌در‌ محبت‌ ‌با‌ كفار حجة ‌از‌ ‌براي‌ ‌خدا‌ قرار ميدهيد ‌در‌ عقوبت‌ و عذاب‌ آنهم‌ حجة واضحه‌ و ‌تا‌ حجة ‌بر‌ خلق‌ تمام‌ نشود خداوند عذاب‌ نميفرمايد وَ ما كُنّا مُعَذِّبِين‌َ حَتّي‌ نَبعَث‌َ رَسُولًا اسري‌ ‌آيه‌ 15.

توضيح‌ الكلام‌‌-‌ (‌ان‌ الاعمال‌ السيئة ‌ان‌ كانت‌ ‌من‌ القبائح‌ العقلية ‌فلا‌ يترتب‌

جلد 6 - صفحه 250

عليها الا اللوم‌ و الذم‌ و ‌النّاس‌ يستسهلون‌ الذم‌ ‌في‌ قضاء الوتر و ‌لا‌ يترتب‌ عليها العقوبة الا ‌بعد‌ ارسال‌ الرسل‌ و انزال‌ الكتب‌ و الانذار و اما سائر المعاصي‌ ‌الّتي‌ ‌لا‌ يدرك‌ العقل‌ قبحها فيحتاج‌ ‌الي‌ بيان‌ الشرع‌ فبعد البيان‌ ‌يکون‌ الحجة ‌علي‌ الخلق‌ بالغة قُل‌ فَلِلّه‌ِ الحُجَّةُ البالِغَةُ انعام‌ 149.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- حرمت ایجاد روابط دوستى و مودّت با کافران و پذیرش سرپرستى آنان (یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکفرین أولیاء من دون المؤمنین)

۲- کافران، فاقد صلاحیت سرپرستى و حق ولایت بر مؤمنان (یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکفرین أولیاء)

۳- ایمان به خداوند، ناسازگار با پذیرش دوستى و سرپرستى کافران (یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکفرین أولیاء من دون المؤمنین)

۴- مؤمنان، موظف به برقرارى روابط دوستانه با دیگر مؤمنان (یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکفرین أولیاء من دون المؤمنین)

۵- اهل ایمان، وظیفه دار تشکیل حکومتى بر مبناى ایمان (یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکفرین أولیاء من دون المؤمنین) چنانچه «ولىّ» به معناى سرپرست باشد، جمله «لاتتخذوا ...»، دلالت بر حرمت پذیرش ولایت کافران دارد، و «من دون المؤمنین»، حکایت از ضرورت تشکیل و پذیرش حکومتى بر پایه ایمان دارد.

۶- منافقان در زمره کافرانند* (إنّ المنفقین ... یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا الکفرین) با توجه به آیات قبل و بعد که درباره منافقان است، مى توان گفت مراد از «الکفرین» همان منافقان هستند.

۷- حرمت برقرارى روابط دوستى با منافقان و پذیرش ولایت و حکومت آنان (إنّ المنفقین ... لاتتخذوا الکفرین أولیاء)

۸- مؤمنان با پذیرش ولایت کافران، حجت روشن خداوند را علیه خویش فراهم مى کنند. (یأیها الذین ءامنوا لاتتخذوا ... أتریدون أن تجعلوا اللّه علیکم سلطناً مبیناً)

۹- هشدار و تهدید خداوند به پذیرندگان ولایت کافران و دوستى آنان (لاتتخذوا الکفرین أولیاء ... أتریدون أن تجعلوا اللّه علیکم سلطناً مبیناً)

۱۰- پذیرش سرپرستى و دوستى کافران، جبهه گیرى در مقابل خداوند است. (لاتتخذوا الکفرین أولیاء ... أتریدون أن تجعلوا اللّه علیکم سلطناً مبیناً)

۱۱- کیفر الهى، فرجام شوم دوستى با کافران و پذیرش سلطه آنهاست. (لاتتخذوا الکفرین أولیاء ... ان تجعلوا اللّه علیکم سلطناً مبیناً) حجت آشکار خداوند، حکایت از این دارد که مقتضى کیفر و عقاب براى چنین افرادى فراهم است.

۱۲- خداوند بدون حجت و برهان، کسى را عقاب نخواهد کرد. (أتریدون أن تجعلوا اللّه علیکم سلطناً مبیناً)

موضوعات مرتبط

  • اتمام حجت:۱۲
  • احکام:۱، ۷
  • ایمان: آثار ایمان ۳ ; ایمان به خدا ۳
  • حکومت: اسلامى ۵
  • خدا: حجتهاى خدا ۸ ; دشمنى با خدا ۱۰ ; کیفرهاى خدا ۱۱، ۱۲ ; هشدار خدا ۹
  • عذاب: بدون بیان ۱۲
  • کافران:۶ حرمت دوستى با کافران ۶ ۱ ; حرمت ولایت کافران ۶ ۱ ; دوستى با کافران ۶ ۳، ۹، ۱۰ ; قبول سلطه کافران ۶ ۱۱ ; قبول ولایت کافران ۶ ۱۰ ; کیفر دوستى با کافران ۶ ۱۱ ; ولایت کافران ۶ ۲، ۳، ۸، ۹
  • محرمات:۱، ۷
  • منافقان:۶ حرمت حکومت منافقان ۶ ۷ ; حرمت دوستى با منافقان ۶ ۷ ; حرمت ولایت منافقان ۶ ۷ ; کفر منافقان ۶ ۶
  • مؤمنان: دوستى با مؤمنان ۴ ; مسؤولیت مؤمنان ۴، ۵ ; مؤمنان و کافران ۸ ; ولایت بر مؤمنان ۲
  • نظام اجتماعى:۱، ۴، ۵، ۹
  • نظام جزایى:۱۲
  • نظام سیاسى:۱، ۲، ۳، ۵، ۹

منابع