۱۴٬۵۰۸
ویرایش
خط ۷۱: | خط ۷۱: | ||
بنابراين، مناسب تر اين است كه بگوييم: | بنابراين، مناسب تر اين است كه بگوييم: | ||
مراد از | مراد از جملۀ «اختَلَفُوا فِيهِ»، اختلاف در سبت، بعد از تشريع آن باشد. زيرا بنى اسرائيل در باره آن اختلاف نموده، عده اى تشريع آن پذيرفته و عده اى رد كردند. دسته سومى حيله به كار بردند كه در سوره «بقره» و «نساء» و «اعراف»، به حيله آنان و داستانشان اشاره شده است. نه اين كه مراد از اختلافشان در آن، قبل از تشريع آن باشد، چنانچه در بعضى روايات آمده كه اول پيشنهاد شد كه در هر هفته، يك روز براى عبادت تعطيل كنند. آنگاه آن روز را جمعه قرار دادند، و به همين خاطر اختلاف در گرفت، به خاطر رفع اختلاف، شنبه را قرار دادند. | ||
و معناى | و معناى آيه، اين است كه: «جز اين نيست كه روز سبت قرار داده شد و يا يك روز در هفته، براى عبادت تعطيل شد، به منظور تشديد و آزمايش يهود، كه بعد از تشريع آن اختلاف كردند. يك دسته قبولش كردند، و يك دسته ديگر، آن را رد نمودند. دسته سوم در ظاهر به قبول آن تظاهر نموده و در خفا، براى اشتغال به ماهيگيرى حيله نمودند. پروردگار تو در روز قيامت، ميان آنان در آنچه اختلاف مى كردند، حكم خواهد نمود'''». | ||
بنابر اين كه معنا چنين باشد، وزان آيه، وزان آيه قبلى مى باشد كه مى فرمود: «وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمنَا...»، كه گفتيم در معناى جواب از سؤال مقدر و معطوف بر داستان نسخ است، كه قبل از اين گفتگويش در ميان بود، و تقدير آن، چنين است: | |||
اما قرار دادن «سبت» براى يهود به نفع نبود، بلكه عليه ايشان بود تا خدا امتحانشان كند و برايشان تنگ بگيرد. همچنان كه نظاير اين آزمايش و به حساب چوبكارى در آنان زياد بود. چون مردمى ياغى و متجاوز و متكبر بودند. | |||
و حاصل | و كوتاه سخن اين كه: | ||
آيه شريفه، ناظر به اعتراضى است كه يهود بر تشريع بعضى احكام غير فطرى در دين خود و نسخ آن در اين شريعت كردند. و اگر اين مطلب را ضميمه آيه اى كه قبلا در باره يهود بحث مى كرد و مى فرمود: «وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا حَرَّمنَا...» ننمود، براى اين بود كه مسأله سبت با سنخ مسأله تحليل طيبات و استثناء غذاهاى حرام مغاير است. قبلا هم فهميديد كه آيه «وَ عَلَى الَّذِينَ هَادُوا» تا جملۀ «وَ مَا كَانَ مِنَ المُشرِكِين»، كه هفت آيه می باشند، كلامى است متصل و تمام، كه به آيه مورد بحث متصل گشته و آن، هشتمى آن ها شده است. | |||
از اين جا جواب اعتراضى كه شده، روشن مى شود، و اعتراض اين است كه: وسط قرار گرفتن داستان سبت ميان آيه «ثُمَّ أوحَينَا إلَيكَ...»، كه رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» را به پيروى از ملت ابراهيم امر مى كند، و آيه «أُدعُ إلَى سَبِيلَ رَبِّكَ ...»، نظير فاصله شدن ميان درخت و پوست درخت است. | |||
و حاصل جواب، اين شد كه گفتيم: | |||
آيه «ثُمَّ أوحَينَا إلَيكَ أنِ اتَّبِع مِلَّةَ إبرَاهِيمَ...»، جزء آخر سياق قبلى است، و آيه «إنَّمَا جُعِلَ السَّبتُ»، مربوط و متصل به مطالب قبل آن است. و اما آيه «أُدعُ إلَى سَبِيلَ رَبِّكَ...»، مطلب تازه اى را بيان مى كند، و آن دستور به دعوت به سوى راه خداست، به عنوان خطاب و هيچ ربطى به ملت ابراهيم و كيش وى ندارد، تا بگوييد به آيه پيروى ملت ابراهيم متصل است، و مسأله «سبت» در ميان آن دو بيگانه است، هر چند كه راه خدا به عينه، همان ملت ابراهيم است، وليكن براى الفاظ حكمى است، و براى معانى حكمى ديگر. (دقت بفرمایيد). | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۳ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۵۳۳ </center> | ||
<span id='link366'><span> | <span id='link366'><span> |
ویرایش