گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۳۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
خط ۲۵۷: خط ۲۵۷:


==نكوهش اختلاف مردم در امر دين ==
==نكوهش اختلاف مردم در امر دين ==
«'''وَ تَقَطعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كلُّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ'''»:
«'''وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌُ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ'''»:


كلمه ((تقطع (( به طورى كه در مجمع البيان گفته به معناى ((تقطيع (( يعنى جدا كردن است بعضى ديگر گفته اند به همان معنايى است كه از لفظ متبادر مى شود و آن تفرق و اختلاف است . و كلمه ((امرهم (( منصوب به نزع خافض (نياوردن حرف جر) است و تقدير آن ((فتقطعوا فى امرهم (( مى باشد.  
كلمه «تَقَطَّعَ»، به طورى كه در مجمع البيان گفته، به معناى «تقطيع»، يعنى جدا كردن است. بعضى ديگر گفته اند: به همان معنايى است كه از لفظ متبادر مى شود و آن تفرق و اختلاف است. و كلمۀ «أمرُهُم» منصوب به نزع خافض (نياوردن حرف جر) است و تقدير آن «فَتَقَطَّعُوا فِى أمرِهِم» مى باشد.  


بعضى ديگر گفته اند: كلمه ((تقطعوا(( معناى جعل و قرارداد را متضمن است و به همين جهت بدون حرف جر مفعول گرفته . و هر چه باشد جمله مذكور استعاره به كنايه است و مقصود از آن اين است كه مردم اين امر واحد را كه گفتيم همان دين توحيد است كه انبيا بدان دعوت كرده اند رها كرده با اينكه امرى واحد بود پاره پاره نموده و ميان خود تقسيمش كردند، هر طايفه اى يك قسمت آن را گرفته بقيه را رها كرد يكى وثنى مذهب شد، يكى يهود و يكى نصارى و ى كى مجوس و ديگرى صابئى ، آن هم با همه اختلافاتى
بعضى ديگر گفته اند: كلمۀ «تَقَطَّعُوا» معناى جعل و قرارداد را متضمن است و به همين جهت، بدون حرف جرّ مفعول گرفته. و هرچه باشد، جمله مذكور، استعاره به كنايه است و مقصود از آن، اين است كه مردم اين امر واحد را كه گفتيم همان دين توحيد است كه انبيا بدان دعوت كرده اند، رها كرده، با اين كه امرى واحد بود، پاره پاره نموده و ميان خود تقسيمش كردند، هر طايفه اى يك قسمت آن را گرفته، بقيه را رها كرد. يكى وثنى مذهب شد، يكى يهود و يكى نصارى و یكى مجوس و ديگرى صابئى، آن هم با همه اختلافاتى كه در طوايف آن ها هست.
 
و اين، خود نوعى سرزنش و مذمتى است از مردم، به خاطر اختلافشان در دين و نافرمانى خدا در پرستش معبود يگانه.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۴۵۷ </center>
كه در طوايف آنها هست . و اين خود نوعى سرزنش و مذمتى است از مردم به خاطر اختلافشان در دين و نافرمانى خدا در پرستش معبود يگانه .


و در جمله ((كل الينا راجعون (( بيان مى كند كه اختلافشان در امر دين ناديده گرفته نمى شود بلكه همگى به سوى خدا بازگشت نموده بر طبق اختلافى كه در امر دين كردند سزا داده مى شوند. همچنانكه تفصيل در آيه ((فمن يعمل من الصالحات ...(( نيز بدان اشاره دارد.  
و در جملۀ «كُلٌّ إلَينَا رَاجِعُون»، بيان مى كند كه اختلافشان در امر دين ناديده گرفته نمى شود، بلكه همگى به سوى خدا بازگشت نموده، بر طبق اختلافى كه در امر دين كردند، سزا داده مى شوند. همچنان كه تفصيل در آيه «فَمَن يَعمَل مِنَ الصَّالِحَات...» نيز، بدان اشاره دارد.  


و اگر جمله ((كل الينا راجعون (( را بدون عطف آورده براى اين است كه اين جمله در واقع جوابى است از سؤ الى تقديرى ، گويى كسى پرسيده عاقبت اختلافشان در امر دين چه خواهد بود و چه نتيجه خواهد داد در پاسخ فرموده ((همه به سوى ما بر مى گردند و طبق عملشان مجازاتشان مى كنيم ((
و اگر جملۀ «كُلٌّ إلَينَا رَاجِعُون» را بدون عطف آورده، براى اين است كه اين جمله در واقع جوابى است از سؤالى تقديرى. گويى كسى پرسيده: عاقبت اختلافشان در امر دين چه خواهد بود و چه نتيجه خواهد داد؟ در پاسخ فرموده: «همه به سوى ما بر مى گردند و طبق عملشان، مجازاتشان مى كنيم».




۱۴٬۴۲۳

ویرایش