گمنام

تفسیر:المیزان جلد۲۰ بخش۵۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۵۴: خط ۵۴:
==آيات ۱ - ۶ سوره ناس ==
==آيات ۱ - ۶ سوره ناس ==
سوره ناس، مدنى است و شش آيه دارد:
سوره ناس، مدنى است و شش آيه دارد:
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
بِسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(۱)
قُلْ أَعُوذُ بِرَب النَّاسِ(۱)
خط ۶۲: خط ۶۳:
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ(۶)
مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ(۶)


ترجمه آيات:
* ترجمه آيات:
   
   
به نام «الله» كه بخشنده به همه و مهربان به خواص است.
به نام «الله» كه بخشنده به همه و مهربان به خواص است.
خط ۷۸: خط ۷۹:
چه آن ها كه از جنس جنّ هستند، و چه آن ها كه از جنس انسانند. (۶)
چه آن ها كه از جنس جنّ هستند، و چه آن ها كه از جنس انسانند. (۶)


بيان آيات:
* بيان آيات:
   
   
در اين سوره، به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه: از شرّ وسواس خنّاس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود، اين سوره در مدينه نازل شده، بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبلی اش، هر دو با هم نازل شده اند.
در اين سوره، به رسول گرامى خود دستور مى دهد كه: از شرّ وسواس خنّاس، به خدا پناه ببرد، و به طورى كه از روايات وارده در شأن نزول آن استفاده مى شود، اين سوره در مدينه نازل شده، بلكه از آن روايات بر مى آيد كه اين سوره و سوره قبلی اش، هر دو با هم نازل شده اند.
خط ۸۴: خط ۸۵:
شرحى در مورد اين كه خداى تعالى از سه جهت «'''ربّ الناس '''»، «'''ملك النّاس '''» و «'''إله النّاس '''» بودن ملجأ و معاذ است:
شرحى در مورد اين كه خداى تعالى از سه جهت «'''ربّ الناس '''»، «'''ملك النّاس '''» و «'''إله النّاس '''» بودن ملجأ و معاذ است:


قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ
قُلْ أَعُوذُ بِرَبّ النَّاسِ مَلِكِ النَّاسِ إِلَهِ النَّاسِ:
 
طبع آدمى چنين است كه وقتى شرّى به او متوجه مى شود و جان او را تهديد مى كند، و در خود نيروى دفع آن را نمى بيند، به كسى پناهنده مى شود كه نيروى دفع آن را دارد تا او، وى را در رفع آن شرّ كفايت كند. و انسان در اين گونه موارد به يكى از سه پناه، پناهنده مى شود:  
طبع آدمى چنين است كه وقتى شرّى به او متوجه مى شود و جان او را تهديد مى كند، و در خود نيروى دفع آن را نمى بيند، به كسى پناهنده مى شود كه نيروى دفع آن را دارد تا او، وى را در رفع آن شرّ كفايت كند. و انسان در اين گونه موارد به يكى از سه پناه، پناهنده مى شود:  


خط ۹۹: خط ۱۰۱:
«الله تعالى»، تنها ربّ آدمى است و به جز او، ربّى نيست. و نيز: اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، «الله» سبحانه، پادشاه حقيقى عالَم است. چون مُلك از آنِ اوست و حكم هم، حكم اوست. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، «الله تعالى» معبودى واقعى است و به جز او، اگر معبودى باشد، قلّابى و ادّعايى است.
«الله تعالى»، تنها ربّ آدمى است و به جز او، ربّى نيست. و نيز: اگر قرار است آدمى در چنين مواقعى به پادشاهى نيرومند پناه ببرد، «الله» سبحانه، پادشاه حقيقى عالَم است. چون مُلك از آنِ اوست و حكم هم، حكم اوست. و اگر قرار است بدين جهت به معبودى پناه ببرد، «الله تعالى» معبودى واقعى است و به جز او، اگر معبودى باشد، قلّابى و ادّعايى است.


بنابراين، جمله: «'''قل أعوذ بربّ النّاس '''»، دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم)، به اين كه: به خدا پناه ببرد؛ از اين جهت كه خداى تعالى، ربّ همۀ انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. و نيز خداى تعالى مَلِك و إله همه انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است.
بنابراين، جمله: «'''قل أعوذ بربّ النّاس'''»، دستورى است به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلّم)، به اين كه: به خدا پناه ببرد؛ از اين جهت كه خداى تعالى، ربّ همۀ انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است. و نيز خداى تعالى مَلِك و إله همه انسان هاست و آن جناب هم، يكى از ايشان است.


از آنچه گذشت، روشن شد كه:
* از آنچه گذشت، روشن شد كه:
اولا: چرا در ميان همه صفات خداى تعالى، خصوص سه صفت: «'''ربوبيّت '''» و «'''مالكيّت '''» و «'''الوهيّت '''» را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد: اوّل ربوبيّت، بعد مالكيّت، و در آخر الوهيّت؟  
اولا: چرا در ميان همه صفات خداى تعالى، خصوص سه صفت: «'''ربوبيّت '''» و «'''مالكيّت '''» و «'''الوهيّت '''» را نام برد؟ و نيز چرا اين سه صفت را به اين ترتيب ذكر كرد: اوّل ربوبيّت، بعد مالكيّت، و در آخر الوهيّت؟  


خط ۱۱۴: خط ۱۱۶:
اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره؛ ولى مفسّرين در توجيه هر يك از سؤال هاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.
اين بود توجيهات ما در باره آيات اين سوره؛ ولى مفسّرين در توجيه هر يك از سؤال هاى بالا وجوهى ذكر كرده اند كه دردى را دوا نمى كند.


مراد از «'''وسواس خنّاس '''» و اين كه فرمود: «'''من الجنّة و النّاس '''»:
مراد از «'''وسواس خنّاس'''» و اين كه فرمود: «'''من الجنّة و النّاس '''»:


مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ:
* مِن شرِّ الْوَسوَاسِ الخَْنَّاسِ:
در مجمع البيان آمده كه: كلمۀ «'''وسواس '''» به معناى حديث نفس ‍ است، به نحوى كه گويى صدايى آهسته است كه به گوش مى رسد. و بنا به گفتۀ وى، كلمۀ «'''وسواس '''» مانند كلمه «'''وسوسه '''»، مصدر خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانسته اند. چون قاعده اقتضا مى كرد «'''واو'''» اول اين كلمه به كسره خوانده شود، همچنان كه حرف اوّل مصدر ساير افعال چهار حرفى به كسره خوانده مى شود. مثلا مى گويند: «'''دحرج، يدحرج، دحراجا و زلزل، يزلزل، زلزالا'''».  
در مجمع البيان آمده كه: كلمۀ «'''وسواس '''» به معناى حديث نفس ‍ است، به نحوى كه گويى صدايى آهسته است كه به گوش مى رسد. و بنا به گفتۀ وى، كلمۀ «'''وسواس '''» مانند كلمه «'''وسوسه '''»، مصدر خواهد بود، و ديگران آن را مصدرى سماعى و بر خلاف قاعده دانسته اند. چون قاعده اقتضا مى كرد «'''واو'''» اول اين كلمه به كسره خوانده شود، همچنان كه حرف اوّل مصدر ساير افعال چهار حرفى به كسره خوانده مى شود. مثلا مى گويند: «'''دحرج، يدحرج، دحراجا و زلزل، يزلزل، زلزالا'''».  


خط ۱۲۵: خط ۱۲۷:
بعضى گفته اند: شيطان را از اين جهت «خنّاس» خوانده كه به طور مداوم، آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى افتد، پنهان مى شود و عقب مى رود. باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد.
بعضى گفته اند: شيطان را از اين جهت «خنّاس» خوانده كه به طور مداوم، آدمى را وسوسه مى كند، و به محضى كه انسان به ياد خدا مى افتد، پنهان مى شود و عقب مى رود. باز همين كه انسان از ياد خدا غافل مى شود، جلو مى آيد و به وسوسه مى پردازد.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۲۰ صفحه ۶۹۰ </center>
الَّذِى يُوَسوِس فى صدُورِ النَّاسِ:
* الَّذِى يُوَسوِس فى صدُورِ النَّاسِ:


اين جمله، صفت «'''وسواس خنّاس '''» است، و مراد از «'''صدور ناس'''»، محلّ وسوسه شيطان است. چون شعور و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به قلب آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه سينه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده: «'''و لكن تعمى القلوب الّتى فى الصدور'''».
اين جمله، صفت «'''وسواس خنّاس '''» است، و مراد از «'''صدور ناس'''»، محلّ وسوسه شيطان است. چون شعور و ادراك آدمى به حسب استعمال شايع، به قلب آدمى نسبت داده مى شود كه در قفسه سينه قرار دارد، و قرآن هم در اين باب فرموده: «'''و لكن تعمى القلوب الّتى فى الصدور'''».


مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ:
* مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ:


اين جمله، بيان «'''وسواس خنّاس'''» است و در آن، به اين معنا اشاره شده كه: بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدّت انحراف، خود شيطانى شده و در زمره شيطان ها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده: «'''شياطين الإنس و الجنّ '''».
اين جمله، بيان «'''وسواس خنّاس'''» است و در آن، به اين معنا اشاره شده كه: بعضى از مردم كسانى هستند كه از شدّت انحراف، خود شيطانى شده و در زمره شيطان ها قرار گرفته اند، همچنان كه قرآن در جاى ديگر نيز فرموده: «'''شياطين الإنس و الجنّ '''».
خط ۱۳۷: خط ۱۳۹:
همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه «'''و النّاس'''»، عطف است بر كلمه «'''وسواس'''»، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شرّ وسواس خنّاس كه از طائفه جنّ هستند، و از شرّ مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند، از فهم به دور است.
همچنين به اين سخن كه بعضى گفته اند كه: كلمه «'''و النّاس'''»، عطف است بر كلمه «'''وسواس'''»، و معناى عبارت اين است كه: پناه مى برم به خدا از شرّ وسواس خنّاس كه از طائفه جنّ هستند، و از شرّ مردم. چون اين معنايى است كه همه مى دانند، از فهم به دور است.


بحث روایى:
* بحث روایى:


(رواياتى درباره شأن نزول و مراد از «'''وسواس '''» و وساوس و تسويلات آن):
(رواياتى درباره شأن نزول و مراد از «'''وسواس '''» و وساوس و تسويلات آن):
خط ۱۵۶: خط ۱۵۸:
مؤلّف: در اوائل جلد هشتم اين كتاب، گفتارى در اين باره گذشت.
مؤلّف: در اوائل جلد هشتم اين كتاب، گفتارى در اين باره گذشت.


الحمد للّه كه اين كتاب به پايان رسيد، و فراغت از تأليف آن در شب مبارك قدر، يعنى بيست و سوم ماه مبارك رمضان سال هزار و سيصد و نود و دوى هجرى اتفاق افتاد و الحمد للّه على الدوام و الصلوة على سيّدنا محمّد و آله و السلام.
* الحمد للّه كه اين كتاب به پايان رسيد، و فراغت از تأليف آن در شب مبارك قدر، يعنى بيست و سوم ماه مبارك رمضان سال هزار و سيصد و نود و دوى هجرى اتفاق افتاد و الحمد للّه على الدوام و الصلوة على سيّدنا محمّد و آله و السلام.


مترجم: سپاس خداى را كه توفيق ترجمۀ «تفسير الميزان» را به اين بنده ناچيزش عطا فرمود، و ترجمۀ آخرين جلدش در روز عيد غدير به پايان رسيد. اميد آن دارم كه اين خدمت ناچيز در درگاه ربوبيتش و در پيشگاه مقدس خاتم الأنبيا، و اوصياى گرام آن حضرت مقبول افتد؛ و خداوند عزّوجلّ، در اين ترجمه بركتى قرار دهد تا افراد بيشترى از آن منتفع گردند.
* مترجم: سپاس خداى را كه توفيق ترجمۀ «تفسير الميزان» را به اين بنده ناچيزش عطا فرمود، و ترجمۀ آخرين جلدش در روز عيد غدير به پايان رسيد. اميد آن دارم كه اين خدمت ناچيز در درگاه ربوبيتش و در پيشگاه مقدس خاتم الأنبيا، و اوصياى گرام آن حضرت مقبول افتد؛ و خداوند عزّوجلّ، در اين ترجمه بركتى قرار دهد تا افراد بيشترى از آن منتفع گردند.


در اين جا، به ياد خاطره اى كه با مرحوم استادم علامه طباطبایى داشتم، افتادم كه فرمود:  
* در اين جا، به ياد خاطره اى كه با مرحوم استادم علامه طباطبایى داشتم، افتادم كه فرمود:  


شخصى مرحوم پدرم را در خواب ديد، حال او را و نظرى كه به فرزندش دارد، سؤال كرد. آن مرحوم فرموده بود: از محمدحسين راضى نيستم، زيرا او با نوشته هايش، سرمايه كلانى براى خود فراهم آورده و چيزى به من نداده!  
شخصى مرحوم پدرم را در خواب ديد، حال او را و نظرى كه به فرزندش دارد، سؤال كرد. آن مرحوم فرموده بود: از محمدحسين راضى نيستم، زيرا او با نوشته هايش، سرمايه كلانى براى خود فراهم آورده و چيزى به من نداده!  


مرحوم استاد، وقتى اين ماجرا را نقل كرد، اشك از چشمانش جارى شد و به من فرمود: من ثواب «تفسير الميزان» را به روح والدينم اهدانمودم. به ايشان عرض كردم: من نيز ثواب ترجمه آن را به روح والدينم اهدا نمودم. اميد است خداى عزّوجلّ به لطف و كرم خود، اين هديه را به اضعاف مضاعف در حساب آنان بنويسد. از همه خوانندگان عزيز و محترم التماس دعا دارم.
مرحوم استاد، وقتى اين ماجرا را نقل كرد، اشك از چشمانش جارى شد و به من فرمود: من ثواب «تفسير الميزان» را به روح والدينم اهدانمودم. به ايشان عرض كردم: من نيز ثواب ترجمه آن را به روح والدينم اهدا نمودم. اميد است خداى عزّوجلّ به لطف و كرم خود، اين هديه را به اضعاف مضاعف در حساب آنان بنويسد. از همه خوانندگان عزيز و محترم التماس دعا دارم.
و الحمد للّه و الصلوة على رسول الله و على آله خزائن رحمة الله واللّعن على اعدائهم اعداء اللّه.
و الحمد للّه و الصلوة على رسول الله و على آله خزائن رحمة الله واللّعن على أعدائهم أعداء اللّه.


سيد محمّدباقر شريف موسوى، معروف به سيّد محمدباقر موسوى همدانى، فرزند حجت الاسلام و المسلمين مرحوم سيّد هادى گروسى، تغمّده الله بغفرانه.
سيد محمّدباقر شريف موسوى، معروف به سيّد محمدباقر موسوى همدانى، فرزند حجت الاسلام و المسلمين مرحوم سيّد هادى گروسى، تغمّده الله بغفرانه.
۱۴٬۴۱۸

ویرایش