گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۷}}
__TOC__
__TOC__


خط ۱۷: خط ۱۹:
زمخشرى در كشاف بعد از آن كه همين وجه را اختيار كرده ، مى گويد: حال اگر بپرسى چرا فرمود: ((الا الموده فى القربى (( و نفرمود ((الا الموده للقربى (( و يا ((الا موده القربى (( در پاسخ مى گويم براى اينكه عرب براى مودت ظرفى قائلند، مثلا مى گويند: لى فى آل فلان موده : من در آل فلان مودتى دارم (( و نيز مى گويند ((ولى فيهم هوى و حب شديد : من در آنان عشق و محبتى شديد دارم (( و منظورشان اين است كه افراد فلان قبيله مورد و محل محبت منند.
زمخشرى در كشاف بعد از آن كه همين وجه را اختيار كرده ، مى گويد: حال اگر بپرسى چرا فرمود: ((الا الموده فى القربى (( و نفرمود ((الا الموده للقربى (( و يا ((الا موده القربى (( در پاسخ مى گويم براى اينكه عرب براى مودت ظرفى قائلند، مثلا مى گويند: لى فى آل فلان موده : من در آل فلان مودتى دارم (( و نيز مى گويند ((ولى فيهم هوى و حب شديد : من در آنان عشق و محبتى شديد دارم (( و منظورشان اين است كه افراد فلان قبيله مورد و محل محبت منند.
آنگاه مى گويد: متعلق ((فى القربى (( كلمه ((مودت (( نيست ، به خلاف اينكه فرموده باشد ((الا الموده للقربى (( كه در اين صورت متعلق ((للقربى (( خود كلمه مودت است ، و در آيه مورد بحث قهرا ((فى القربى (( متعلق به چيزى مى شود كه حذف شده ، و تقدير آن ((الا الموده الثابته فى القربى : مگر مودتى كه ثابت باشد در قربى (( مى باشد.
آنگاه مى گويد: متعلق ((فى القربى (( كلمه ((مودت (( نيست ، به خلاف اينكه فرموده باشد ((الا الموده للقربى (( كه در اين صورت متعلق ((للقربى (( خود كلمه مودت است ، و در آيه مورد بحث قهرا ((فى القربى (( متعلق به چيزى مى شود كه حذف شده ، و تقدير آن ((الا الموده الثابته فى القربى : مگر مودتى كه ثابت باشد در قربى (( مى باشد.
وَ مَن يَقْترِف حَسنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شكُورٌ
وَ مَن يَقْترِف حَسنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شكُورٌ
كلمه ((اقتراف (( به معناى اكتساب است ، و كلمه حسنه به معناى آن عملى است كه مورد رضاى خداى سبحان باشد، و در ازايش ثواب دهد؛ و كلمه ((حسن (( در مورد عمل به معناى سازگار بودن آن با سعادت آدمى ، و با آن هدفى است كه او در نظر دارد، همچنان كه ((مساءت (( و بدى و زشتى عمل ، بر خلاف اين است ،
كلمه ((اقتراف (( به معناى اكتساب است ، و كلمه حسنه به معناى آن عملى است كه مورد رضاى خداى سبحان باشد، و در ازايش ثواب دهد؛ و كلمه ((حسن (( در مورد عمل به معناى سازگار بودن آن با سعادت آدمى ، و با آن هدفى است كه او در نظر دارد، همچنان كه ((مساءت (( و بدى و زشتى عمل ، بر خلاف اين است ،
<span id='link53'><span>
<span id='link53'><span>
خط ۲۶: خط ۲۸:
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((حسنه (( همان مودت به قرباى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است ، و مؤ يد اين احتمال رواياتى است كه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده ، كه آيه ((قل لا اسئلكم عليه اجرا(( - تا چهار آيه - در باره مودت به قرباى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) نازل شده ، و لازمه اين تفسير آن است كه اين آيات در مدينه نازل شده و داراى يك سياق باشد. و قهرا مراد از حسنه از حيث انطباقش بر مورد، همان مودت خواهد بود، آن وقت آيه شريفه ((ام يقولون افترى ...(( اشاره خواهد بود به سخنى كه بعضى از منافقين كه قبول آيه قبلى برايشان گران مى آمده گفته اند، و اين سمپاشى را در بين مؤ منين كرده اند، چون در بين آنان افراد ساده لوحى بوده اند كه به سخنان منافقين ترتيب اثر مى داده اند. و مراد از آيه سوم و چهارم كه مى فرمايد: ((و هو الذى يقبل التوبه (( - تا آخر دو آيه - توبه همان مؤ منين ساده لوح خواهد بود، كه از قبول گفتار منافقين برگشته اند.
بعضى از مفسرين گفته اند: مراد از ((حسنه (( همان مودت به قرباى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) است ، و مؤ يد اين احتمال رواياتى است كه از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده ، كه آيه ((قل لا اسئلكم عليه اجرا(( - تا چهار آيه - در باره مودت به قرباى رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) نازل شده ، و لازمه اين تفسير آن است كه اين آيات در مدينه نازل شده و داراى يك سياق باشد. و قهرا مراد از حسنه از حيث انطباقش بر مورد، همان مودت خواهد بود، آن وقت آيه شريفه ((ام يقولون افترى ...(( اشاره خواهد بود به سخنى كه بعضى از منافقين كه قبول آيه قبلى برايشان گران مى آمده گفته اند، و اين سمپاشى را در بين مؤ منين كرده اند، چون در بين آنان افراد ساده لوحى بوده اند كه به سخنان منافقين ترتيب اثر مى داده اند. و مراد از آيه سوم و چهارم كه مى فرمايد: ((و هو الذى يقبل التوبه (( - تا آخر دو آيه - توبه همان مؤ منين ساده لوح خواهد بود، كه از قبول گفتار منافقين برگشته اند.
و در جمله ((ان اللّه غفور شكور(( التفاتى از تكلم به غيبت به كار رفته ، چون قبل از اين جمله خداى تعالى گوينده بود، مى فرمود ما چنين و چنان مى كنيم ، و در اينجا غايب حساب شده ، مى فرمايد خدا غفور و شكور است . و وجه اين التفات آن است كه خواسته به علت غفور و شكور بودن خود اشاره كند، و بفرمايد بدين جهت غفور و شكور است كه ((اللّه (( است - عز اسمه .
و در جمله ((ان اللّه غفور شكور(( التفاتى از تكلم به غيبت به كار رفته ، چون قبل از اين جمله خداى تعالى گوينده بود، مى فرمود ما چنين و چنان مى كنيم ، و در اينجا غايب حساب شده ، مى فرمايد خدا غفور و شكور است . و وجه اين التفات آن است كه خواسته به علت غفور و شكور بودن خود اشاره كند، و بفرمايد بدين جهت غفور و شكور است كه ((اللّه (( است - عز اسمه .
أَمْ يَقُولُونَ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً ...
أَمْ يَقُولُونَ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً ...
كلمه ((ام (( منقطعه است ، و سياق كلام ، سياق توبيخ است ، و لازمه اش ‍ انكار اين معنا است كه آن جناب به دروغ چيزى را بر خدا افتراء ببندد.
كلمه ((ام (( منقطعه است ، و سياق كلام ، سياق توبيخ است ، و لازمه اش ‍ انكار اين معنا است كه آن جناب به دروغ چيزى را بر خدا افتراء ببندد.
((فان يشا اللّه يختم على قلبك (( - (معناى جمله قبلى اين بود كه منافقين مى گويند: تو از پيش خود گفتى كه بايد به خويشاوندانت مودت بورزند)، و معناى اين جمله با كمك سياق اين است كه : نه ، تو به خدا افتراء نبستى و دروغگو نيستى ، چون زمام هيچ امرى به دست تو نيست تا بخواهى افترائى ببندى ، و آنچه مى گويى وحى است از ناحيه خداى سبحان ، بدون اينكه خود تو دخالتى در آن داشته باشى ، بلكه زمام امر بسته به مشيت خداى تعالى است ، اگر خواست مهر بر دلت مى زند، و باب وحى را به رويت مى بندد، ولى او خواسته كه به تو وحى كند و حق را بيان نموده و سنت خود را اجراء كند، چون سنت او چنين است كه همواره با كلمات خود باطل را محو و حق را محقق كند.
((فان يشا اللّه يختم على قلبك (( - (معناى جمله قبلى اين بود كه منافقين مى گويند: تو از پيش خود گفتى كه بايد به خويشاوندانت مودت بورزند)، و معناى اين جمله با كمك سياق اين است كه : نه ، تو به خدا افتراء نبستى و دروغگو نيستى ، چون زمام هيچ امرى به دست تو نيست تا بخواهى افترائى ببندى ، و آنچه مى گويى وحى است از ناحيه خداى سبحان ، بدون اينكه خود تو دخالتى در آن داشته باشى ، بلكه زمام امر بسته به مشيت خداى تعالى است ، اگر خواست مهر بر دلت مى زند، و باب وحى را به رويت مى بندد، ولى او خواسته كه به تو وحى كند و حق را بيان نموده و سنت خود را اجراء كند، چون سنت او چنين است كه همواره با كلمات خود باطل را محو و حق را محقق كند.
خط ۴۶: خط ۴۸:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۲ </center>
بعضى از مفسرين گفته اند: در آيه مورد بحث اشعارى است به وعده به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) كه به زودى او را يارى خواهد فرمود. اين قول خيلى بى وجه نيست .
بعضى از مفسرين گفته اند: در آيه مورد بحث اشعارى است به وعده به رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) كه به زودى او را يارى خواهد فرمود. اين قول خيلى بى وجه نيست .
وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ
وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَ يَعْفُوا عَنِ السيِّئَاتِ وَ يَعْلَمُ مَا تَفْعَلُونَ
وقتى گفته مى شود ((قبل منه (( و ((قبل عنه (( هر دو به يك معنا است . در كشاف گفته : وقتى گفته مى شود: ((قبلت منه الشى ء(( و ((قبلت عنه (( اين تفاوت بين آن دو هست كه در اولى آن چيز را مبداء قبول خود و منشاء آن قرار داده ، و در دومى آن شى ء را از وى عزل و جدا كرده . اين بود گفتار زمخشرى .
وقتى گفته مى شود ((قبل منه (( و ((قبل عنه (( هر دو به يك معنا است . در كشاف گفته : وقتى گفته مى شود: ((قبلت منه الشى ء(( و ((قبلت عنه (( اين تفاوت بين آن دو هست كه در اولى آن چيز را مبداء قبول خود و منشاء آن قرار داده ، و در دومى آن شى ء را از وى عزل و جدا كرده . اين بود گفتار زمخشرى .
و در اينكه فرمود: ((و يعلم ما تفعلون (( تحريكى است بر توبه و هشدارى است از ارتكاب گناهان . و معناى تحت اللفظى آن روشن است .
و در اينكه فرمود: ((و يعلم ما تفعلون (( تحريكى است بر توبه و هشدارى است از ارتكاب گناهان . و معناى تحت اللفظى آن روشن است .
وَ يَستَجِيب الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضلِهِ وَ الْكَفِرُونَ لهَُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ
وَ يَستَجِيب الَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَمِلُوا الصلِحَتِ وَ يَزِيدُهُم مِّن فَضلِهِ وَ الْكَفِرُونَ لهَُمْ عَذَابٌ شدِيدٌ
فاعل كلمه ((يستجيب (( ضميرى است كه به خداى تعالى برمى گردد، و جمله ((الذين آمنوا...(( به طورى كه گفته اند در جاى مفعول نشسته و حرف جر آن حذف شده ، و تقديرش ((يستجيب اللّه للذين آمنوا(( است ، يعنى : خداى تعالى مستجاب مى كند براى كسانى كه ايمان آورده اند. بعضى گفته اند: فاعل آن كلمه ((الذين (( است ، ولى اين از سياق آيه بعيد است .
فاعل كلمه ((يستجيب (( ضميرى است كه به خداى تعالى برمى گردد، و جمله ((الذين آمنوا...(( به طورى كه گفته اند در جاى مفعول نشسته و حرف جر آن حذف شده ، و تقديرش ((يستجيب اللّه للذين آمنوا(( است ، يعنى : خداى تعالى مستجاب مى كند براى كسانى كه ايمان آورده اند. بعضى گفته اند: فاعل آن كلمه ((الذين (( است ، ولى اين از سياق آيه بعيد است .
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۳ </center>
خط ۸۶: خط ۸۸:
<span id='link56'><span>
<span id='link56'><span>
==آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى ==
==آيات ۲۷ - ۵۰ سوره شورى ==
وَ لَوْ بَسط اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فى الاَرْضِ وَ لَكِن يُنزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرُ بَصِيرٌ(۲۷)
وَ لَوْ بَسط اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبَادِهِ لَبَغَوْا فى الاَرْضِ وَ لَكِن يُنزِّلُ بِقَدَرٍ مَّا يَشاءُ إِنَّهُ بِعِبَادِهِ خَبِيرُ بَصِيرٌ(۲۷)
وَ هُوَ الَّذِى يُنزِّلُ الْغَيْث مِن بَعْدِ مَا قَنَطوا وَ يَنشرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلىُّ الْحَمِيدُ(۲۸)
وَ هُوَ الَّذِى يُنزِّلُ الْغَيْث مِن بَعْدِ مَا قَنَطوا وَ يَنشرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلىُّ الْحَمِيدُ(۲۸)
وَ مِنْ ءَايَتِهِ خَلْقُ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَث فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشاءُ قَدِيرٌ(۲۹)
وَ مِنْ ءَايَتِهِ خَلْقُ السمَوَتِ وَ الاَرْضِ وَ مَا بَث فِيهِمَا مِن دَابَّةٍ وَ هُوَ عَلى جَمْعِهِمْ إِذَا يَشاءُ قَدِيرٌ(۲۹)
وَ مَا أَصبَكم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسبَت أَيْدِيكمْ وَ يَعْفُوا عَن كَثِيرٍ(۳۰)
وَ مَا أَصبَكم مِّن مُّصِيبَةٍ فَبِمَا كَسبَت أَيْدِيكمْ وَ يَعْفُوا عَن كَثِيرٍ(۳۰)
وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فى الاَرْضِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا نَصِيرٍ(۳۱)
وَ مَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ فى الاَرْضِ وَ مَا لَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِن وَلىٍّ وَ لا نَصِيرٍ(۳۱)
وَ مِنْ ءَايَتِهِ الجَْوَارِ فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ(۳۲)
وَ مِنْ ءَايَتِهِ الجَْوَارِ فى الْبَحْرِ كالاَعْلَمِ(۳۲)
إِن يَشأْ يُسكِنِ الرِّيحَ فَيَظلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلى ظهْرِهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّكلِّ صبَّارٍ شكُورٍ(۳۳)
إِن يَشأْ يُسكِنِ الرِّيحَ فَيَظلَلْنَ رَوَاكِدَ عَلى ظهْرِهِ إِنَّ فى ذَلِك لاَيَتٍ لِّكلِّ صبَّارٍ شكُورٍ(۳۳)
أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسبُوا وَ يَعْف عَن كَثِيرٍ(۳۴)
أَوْ يُوبِقْهُنَّ بِمَا كَسبُوا وَ يَعْف عَن كَثِيرٍ(۳۴)
وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يجَدِلُونَ فى ءَايَتِنَا مَا لهَُم مِّن محِيصٍ(۳۵)
وَ يَعْلَمَ الَّذِينَ يجَدِلُونَ فى ءَايَتِنَا مَا لهَُم مِّن محِيصٍ(۳۵)
فَمَا أُوتِيتُم مِّن شىْءٍ فَمَتَعُ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَ أَبْقَى لِلَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَلى رَبهِمْ يَتَوَكلُونَ(۳۶)
فَمَا أُوتِيتُم مِّن شىْءٍ فَمَتَعُ الحَْيَوةِ الدُّنْيَا وَ مَا عِندَ اللَّهِ خَيرٌ وَ أَبْقَى لِلَّذِينَ ءَامَنُوا وَ عَلى رَبهِمْ يَتَوَكلُونَ(۳۶)
وَ الَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَئرَ الاثمِ وَ الْفَوَحِش وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ(۳۷)
وَ الَّذِينَ يجْتَنِبُونَ كَبَئرَ الاثمِ وَ الْفَوَحِش وَ إِذَا مَا غَضِبُوا هُمْ يَغْفِرُونَ(۳۷)
وَ الَّذِينَ استَجَابُوا لِرَبهِمْ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ أَمْرُهُمْ شورَى بَيْنهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ(۳۸)
وَ الَّذِينَ استَجَابُوا لِرَبهِمْ وَ أَقَامُوا الصلَوةَ وَ أَمْرُهُمْ شورَى بَيْنهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْنَهُمْ يُنفِقُونَ(۳۸)
وَ الَّذِينَ إِذَا أَصابهُمُ الْبَغْىُ هُمْ يَنتَصِرُونَ(۳۹)
وَ الَّذِينَ إِذَا أَصابهُمُ الْبَغْىُ هُمْ يَنتَصِرُونَ(۳۹)
وَ جَزؤُا سيِّئَةٍ سيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصلَحَ فَأَجْرُهُ عَلى اللَّهِ إِنَّهُ لا يحِب الظلِمِينَ(۴۰)
وَ جَزؤُا سيِّئَةٍ سيِّئَةٌ مِّثْلُهَا فَمَنْ عَفَا وَ أَصلَحَ فَأَجْرُهُ عَلى اللَّهِ إِنَّهُ لا يحِب الظلِمِينَ(۴۰)
وَ لَمَنِ انتَصرَ بَعْدَ ظلْمِهِ فَأُولَئك مَا عَلَيهِم مِّن سبِيلٍ(۴۱)
وَ لَمَنِ انتَصرَ بَعْدَ ظلْمِهِ فَأُولَئك مَا عَلَيهِم مِّن سبِيلٍ(۴۱)
إِنَّمَا السبِيلُ عَلى الَّذِينَ يَظلِمُونَ النَّاس وَ يَبْغُونَ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ أُولَئك لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۴۲)
إِنَّمَا السبِيلُ عَلى الَّذِينَ يَظلِمُونَ النَّاس وَ يَبْغُونَ فى الاَرْضِ بِغَيرِ الْحَقِّ أُولَئك لَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ(۴۲)
وَ لَمَن صبرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذَلِك لَمِنْ عَزْمِ الاُمُورِ(۴۳)
وَ لَمَن صبرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذَلِك لَمِنْ عَزْمِ الاُمُورِ(۴۳)
وَ مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلىٍّ مِّن بَعْدِهِ وَ تَرَى الظلِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَاب يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِّن سبِيلٍ(۴۴)
وَ مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن وَلىٍّ مِّن بَعْدِهِ وَ تَرَى الظلِمِينَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذَاب يَقُولُونَ هَلْ إِلى مَرَدٍّ مِّن سبِيلٍ(۴۴)
وَ تَرَاهُمْ يُعْرَضونَ عَلَيْهَا خَشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظرُونَ مِن طرْفٍ خَفِىٍّ وَ قَالَ الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّ الخَْسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَلا إِنَّ الظلِمِينَ فى عَذَابٍ مُّقِيمٍ(۴۵)
وَ تَرَاهُمْ يُعْرَضونَ عَلَيْهَا خَشِعِينَ مِنَ الذُّلِّ يَنظرُونَ مِن طرْفٍ خَفِىٍّ وَ قَالَ الَّذِينَ ءَامَنُوا إِنَّ الخَْسِرِينَ الَّذِينَ خَسِرُوا أَنفُسهُمْ وَ أَهْلِيهِمْ يَوْمَ الْقِيَمَةِ أَلا إِنَّ الظلِمِينَ فى عَذَابٍ مُّقِيمٍ(۴۵)
وَ مَا كانَ لهَُم مِّنْ أَوْلِيَاءَ يَنصرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَ مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سبِيلٍ(۴۶)
وَ مَا كانَ لهَُم مِّنْ أَوْلِيَاءَ يَنصرُونَهُم مِّن دُونِ اللَّهِ وَ مَن يُضلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن سبِيلٍ(۴۶)
استَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَإٍ يَوْمَئذٍ وَ مَا لَكُم مِّن نَّكيرٍ(۴۷)
استَجِيبُوا لِرَبِّكُم مِّن قَبْلِ أَن يَأْتىَ يَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَكُم مِّن مَّلْجَإٍ يَوْمَئذٍ وَ مَا لَكُم مِّن نَّكيرٍ(۴۷)
فَإِنْ أَعْرَضوا فَمَا أَرْسلْنَك عَلَيهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْك إِلا الْبَلَغُ وَ إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الانسنَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بهَا وَ إِن تُصِبهُمْ سيِّئَةُ بِمَا قَدَّمَت أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الانسنَ كَفُورٌ(۴۸)
فَإِنْ أَعْرَضوا فَمَا أَرْسلْنَك عَلَيهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْك إِلا الْبَلَغُ وَ إِنَّا إِذَا أَذَقْنَا الانسنَ مِنَّا رَحْمَةً فَرِحَ بهَا وَ إِن تُصِبهُمْ سيِّئَةُ بِمَا قَدَّمَت أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الانسنَ كَفُورٌ(۴۸)
لِّلَّهِ مُلْك السمَوَتِ وَ الاَرْضِ يخْلُقُ مَا يَشاءُ يهَب لِمَن يَشاءُ إِنَثاً وَ يَهَب لِمَن يَشاءُ الذُّكُورَ(۴۹)
لِّلَّهِ مُلْك السمَوَتِ وَ الاَرْضِ يخْلُقُ مَا يَشاءُ يهَب لِمَن يَشاءُ إِنَثاً وَ يَهَب لِمَن يَشاءُ الذُّكُورَ(۴۹)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَاناً وَ إِنَثاً وَ يجْعَلُ مَن يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ(۵۰)
أَوْ يُزَوِّجُهُمْ ذُكْرَاناً وَ إِنَثاً وَ يجْعَلُ مَن يَشاءُ عَقِيماً إِنَّهُ عَلِيمٌ قَدِيرٌ(۵۰)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۸ صفحه : ۷۸ </center>
ترجمه آيات  
ترجمه آيات  
خط ۱۳۸: خط ۱۴۰:
و يا هم پسرانى مى دهد و هم دخترانى ، و هر كه را بخواهد عقيم مى كند كه او دانايى توانا است (۵۰).
و يا هم پسرانى مى دهد و هم دخترانى ، و هر كه را بخواهد عقيم مى كند كه او دانايى توانا است (۵۰).


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۵ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۷}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش