تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۲۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۱۹: خط ۲۱۹:
<span id='link249'><span>
<span id='link249'><span>


==مقصود از «حسنه» در دنيا، كه خداوند به مهاجرين وعده داده؟ ==
==مقصود از «حسنه» در دنيا، كه خداوند به مهاجران وعده داده؟ ==
بعضى در تفسير كلمه «حسنة» كه در جمله «لنبوئنهم فى الدنيا حسنة» قرار دارد گفته اند: يعنى شهر خوبى به جاى آن شهرى كه ترك گفتند، و آن مكه و حوالى آن بود كه وطن ايشان بود، آنگاه استدلال كرده اند به اينكه كلمه «لنبوئنهم» از باب «بوات له مكانا» است يعنى مكانى را جهت جاى دادن كسى صاف كردم.
بعضى در تفسير كلمه «حَسَنة» كه در جملۀ «لَنُبَوِّئَنَّهُم فِى الدُّنيَا حَسَنَةٌ» قرار دارد، گفته اند: يعنى شهر خوبى به جاى آن شهرى كه ترك گفتند، و آن، مكه و حوالى آن بود كه وطن ايشان بود. آنگاه استدلال كرده اند به اين كه كلمۀ «لَنُبَوِّئَنَّهُم» از باب «بَوَّأتُ لَهُ مَكَاناً» است. يعنى مكانى را جهت جاى دادن كسى صاف كردم.


بعضى ديگر گفته اند: يعنى حالت خوبى، كه منظور از آن فتح و پيروزى و نجات از ذلت و زير دستى كفار است، و بنابر اين تفسير جمله «لنبوئنهم...»، استعاره به كنايه است.
بعضى ديگر گفته اند: يعنى حالت خوبى، كه منظور از آن، فتح و پيروزى و نجات از ذلت و زيردستى كفار است. و بنابر اين تفسير، جملۀ «لَنُبَوِّئَنَّهُم...»، استعاره به كنايه است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۷۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۷۱ </center>
اين دو تفسير مالا يكى است براى اينكه مهاجرين در راه خدا براى دين مهاجرت كردند كه مجتمعى اسلامى و پاك تشكيل دهند كه در آن مجتمع جز خدا كسى پرستش نشود، و جز عدل و احسان چيزى حكومت نكند، و يا براى اين بود كه به مجتمعى وارد شوند و در آن منزل كنند كه وضعش چنين باشد، پس اگر از مهاجرتشان اميد حسنه اى داشتند، و يا وعده حسنه اى داده شدند آن حسنه همين مجتمع صالح بود و نيز اگر آن شهر را كه بدان مهاجرت كردند، ستودند براى اين بود كه جاى تشكيل چنين مجتمعى بوده نه براى اينكه آب و هوايش خوب بوده ، پس هدف و غرض از حسنه اى كه وعده داده شدند كه در دنيا به آن برسند همين مجتمع صالح بوده چه اينكه مقصود از حسنه شهر باشد و يا حالت حسنه اى كه در آن شهر به خود مى گيرند.
اين دو تفسير، مآلاً يكى است. براى اين كه مهاجران در راه خدا، براى دين مهاجرت كردند، كه مجتمعى اسلامى و پاك تشكيل دهند كه در آن مجتمع، جز خدا كسى پرستش نشود، و جز عدل و احسان، چيزى حكومت نكند. و يا براى اين بود كه به مجتمعى وارد شوند و در آن منزل كنند كه وضعش چنين باشد.  


«'''و لاجر الاخرة خير لو كانوا يعلمون '''» اين ، تتميم وعده قبلى و اشاره به اين نكته است كه اجر اخروى از اجر دنيوى كه گفته شد بهتر است اگر مردم بدانند كه خدا در آخرت چه نعمتهايى برايشان آماده كرده، زيرا در آخرت سعادت آميخته با بدبختى نيست ، بلكه خلودى است كه فنا در آن راه ندارد و كام و لذتش با ناكامى توأ م نيست ، جوار رحمت رب العالمين است.
پس اگر از مهاجرتشان اميد حسنه اى داشتند، و يا وعده حسنه اى داده شدند، آن حسنه، همين مجتمع صالح بود، و نيز اگر آن شهر را كه بدان مهاجرت كردند، ستودند، براى اين بود كه جاى تشكيل چنين مجتمعى بوده، نه براى اين كه آب و هوايش خوب بوده. پس هدف و غرض از حسنه اى كه وعده داده شدند كه در دنيا به آن برسند، همين مجتمع صالح بوده. چه اين كه مقصود از «حسنه»، شهر باشد و يا حالت حسنه اى كه در آن شهر، به خود مى گيرند.


«'''الَّذِينَ صبرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكلُونَ'''»:
«'''وَ لَأجرُ الآخِرَةِ خَيرٌ لَو كَانُوا يَعلَمُونَ '''»: اين، تتميم وعده قبلى و اشاره به اين نكته است كه اجر اخروى، از اجر دنيوى كه گفته شد، بهتر است. اگر مردم بدانند كه خدا در آخرت چه نعمت هايى برايشان آماده كرده، زيرا در آخرت، سعادت آميخته با بدبختى نيست، بلكه خلودى است كه فنا در آن راه ندارد و كام و لذتش، با ناكامى توأم نيست. جوار رحمت ربّ العالمين است.


بعيد نيست كه از سياق دو آيه مورد بحث ، استفاده شود كه بيشترين عنايتى كه در آن دو است نسبت به وعده اى است كه خدا به مهاجرين داده بدون اينكه نظرى داشته باشد كه خبر دهد قبل از اين هجرت اتفاق افتاده يا نه.
«'''الَّذِينَ صَبرُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ'''»:


و خلاصه از سياق استفاده مى شود كه وضع اين دو آيه وضع جمله شرطيه است ، و گويا مى خواهد بفهماند هر كس كه در راه خدا مهاجرت كند اجرى چنين و چنان مى برد، نه اينكه بخواهد از وقوع هجرت خبر داده و به مهاجرينش وعده نيكو دهد.
بعيد نيست كه از سياق دو آيه مورد بحث، استفاده شود كه بيشترين عنايتى كه در آن دو است، نسبت به وعده اى است كه خدا به مهاجران داده، بدون اين كه نظرى داشته باشد كه خبر دهد قبل از اين هجرت اتفاق افتاده، يا نه.


آن وقت در جمله «الذين صبروا» مهاجرين در راه خدا را توصيف به صبر و توكل مى كند بدون اين كه بخواهد نسبت به عكس العمل مهاجرين در برابر آزار و اذيت مشركين در ايام توقفشان در ميان آنان ، اظهار نظرى كرده باشد.
و خلاصه از سياق استفاده مى شود كه: وضع اين دو آيه، وضع جمله شرطيه است، و گويا مى خواهد بفهماند هر كس كه در راه خدا مهاجرت كند، اجرى چنين و چنان مى برد. نه اين كه بخواهد از وقوع هجرت خبر داده و به مهاجرينش وعده نيكو دهد.
 
آن وقت، در جملۀ «الَّذِينَ صَبَرُوا»، مهاجران در راه خدا را توصيف به صبر و توكّل مى كند، بدون اين كه بخواهد نسبت به عكس العمل مهاجران در برابر آزار و اذيت مشركان در ايام توقفشان در ميان آنان، اظهار نظرى كرده باشد.
<span id='link250'><span>
<span id='link250'><span>
==علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل ==
==علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل ==
و اگر به اين دو صفت توصيف فرموده به اين عنايت است كه اين دو صفت در رسيدن به آن غايت حسن كه خدا وعده داده كمال دخالت را دارد، زيرا اگر بر تلخى جهاد، صبر نمى كردند و در هنگام هجوم بلاها توكلى به خدا نمى داشتند و همه اعتمادشان به خودشان بود با آن ضعفى كه از هر جهت داشتند جا خالى مى كردند، و نمى توانستند ايستادگى كنند،
و اگر به اين دو صفت توصيف فرموده به اين عنايت است كه اين دو صفت در رسيدن به آن غايت حسن كه خدا وعده داده كمال دخالت را دارد، زيرا اگر بر تلخى جهاد، صبر نمى كردند و در هنگام هجوم بلاها توكلى به خدا نمى داشتند و همه اعتمادشان به خودشان بود با آن ضعفى كه از هر جهت داشتند جا خالى مى كردند، و نمى توانستند ايستادگى كنند،