تفسیر:المیزان جلد۱۴ بخش۲۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۴۷: خط ۴۷:


==بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا ==
==بحث روايتى (حديثى از امام رضا عليه السلام درباره حادث و قديم بودن كلام خدا ==
در كتاب احتجاج از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت : امام ابى الحسن الرضا (عليه السلام ) به ابى قره صاحب شبرمه فرمود: تورات و انجيل و زبور و فرقان و همه كتابهايى كه نازل شده كلام خدا است كه براى عالميان نازل كرده تا نور و هدايت باشد و همه آنهاحادث است و غير خدا است زيرا خداى تعالى فرموده: ((او يحدث لهم ذكرا - يا ذكرى برايشان حادث كند(( و نيز فرموده : ((و ما ياتيهم من ذكر من ربهم محدث الا استمعوه و هم يلعبون (( و خدا همه كتابهايى را كه نازل كرده حادث كرده است .
در كتاب احتجاج، از صفوان بن يحيى روايت آورده كه گفت: امام ابى الحسن الرضا «عليه السلامبه ابى قره، صاحب شبرمه فرمود:  


ابوقره گفت : آيا اين حادث معدوم هم مى شود؟ فرمود مسلمانان همه اجماع دارند بر اينكه آنچه سواى خدا است فعل خدا است ، و يكى از افعال خدا تورات و انجيل و زبور و فرقان است مگر نشنيدى كه مردم مى گويند: ((رب القرآن ؟(( و قرآن روز قيامت مى گويد: پروردگارا فلانى - با اينكه خدا داناتر از او است به آن شخص - روزش را در تلاوت من به
تورات و انجيل و زبور و فرقان و همه كتاب هايى كه نازل شده، كلام خدا است كه براى عالميان نازل كرده، تا نور و هدايت باشد و همه آن ها حادث است و غير خدا است. زيرا خداى تعالى فرموده: أو يُحِدثُ لَهُم ذِكراً: يا ذكرى برايشان حادث كند». و نيز فرموده: «وَ مَا يَأتِيهِم مِن ذِكرٍ مِن رَبِّهِم مُحدَثٍ إلّا استَمَعُوهُ وَ هُم يَلعَبُون»، و خدا همه كتاب هايى را كه نازل كرده، حادث كرده است.
 
ابوقره گفت: آيا اين حادث معدوم هم مى شود؟ فرمود: مسلمانان همه اجماع دارند بر اين كه آنچه سواى خدا است، فعل خدا است، و يكى از افعال خدا تورات و انجيل و زبور و فرقان است. مگر نشنيدى كه مردم مى گويند: «رَبّ القرآن»؟ و قرآن روز قيامت مى گويد: پروردگارا! فلانى - با اين كه خدا داناتر از او است، به آن شخص - روزش را در تلاوت من به تشنگی و شبش را به
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۵۹ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۴ صفحه ۳۵۹ </center>
تشنگى و شبش را به بى خوابى گذراند پس مرا شفيع او قرار ده و نيز تورات و انجيل و زبور همه محدث و مربوب خدا است ، خدايى آنها را حادث كرده كه برايش مثل نيست ، و براى كسانى حادث كرده كه تعقل كنند پس هر كس بپندارد كه اين كتابها قديمند خداى را اول قديم و واحد ندانسته و كلام خدا را همواره با خدا و قديم دانسته تا آخر حديث .
بى خوابى گذراند، پس مرا شفيع او قرار ده. و نيز، تورات و انجيل و زبور، همه محدث و مربوب خدا است. خدايى آن ها را حادث كرده كه برايش مثل نيست، و براى كسانى حادث كرده كه تعقل كنند. پس هر كس بپندارد كه اين كتاب ها قديم اند، خداى را اول قديم و واحد ندانسته و كلام خدا را همواره با خدا و قديم دانسته، تا آخر حديث.


و در تفسير قمى در ذيل جمله ((لاهيه قلوبهم (( روايت آورده كه معصوم فرمود ((لاهيه (( از ((تلهى (( است .
و در تفسير قمى، در ذيل جملۀ «لَاهِيَةً قُلُوبُهُم» روايت آورده كه معصوم فرمود: «لَاهِيَة» از «تلهى» است.


و نيز در آن كتاب در ذيل آيه ((و ما آمنت قبلهم من قريه اهلكناها افهم يومنون (( فرمود: چگونه ايمان مى آورند؟ و حال آنكه مردمى كه قبل از ايشان بودند ايمان نياوردند تا هلاك شدند.
و نيز در آن كتاب، در ذيل آيه: «وَ مَا آمَنَت قَبلَهُم مِن قَريَةٍ أهلَكنَاهَا أفَهُم يُؤمِنُون» فرمود: چگونه ايمان مى آورند؟ و حال آن كه مردمى كه قبل از ايشان بودند، ايمان نياوردند تا هلاك شدند.
<span id='link263'><span>
<span id='link263'><span>
==مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است ==
==مقصود از اهل الذكر در آيه (فسئلوا اهل الذكر)اهل بيت عليهم السلام است ==
و نيز در همان كتاب به سند خود از زراره از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه ((فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون (( در جواب او پرسيد مقصود چه كسانى هستند؟ فرمود: مقصود از اهل ذكر ماييم . زراره مى گويد: پرسيدم پس مسؤ ول هم شماييد؟ فرمود: بله . پرسيدم : سائل هم ماييم ؟ فرمود: بله . پرسيدم : پس بر ما است كه از شما پرسش كنيم ؟ فرمود: بله . پرسيدم : پس بر شما هم لازم است كه جواب ما را بگوييد؟  
و نيز در همان كتاب به سند خود از زراره از امام ابى جعفر (عليه السلام ) روايت كرده كه در ذيل آيه ((فسئلوا اهل الذكر ان كنتم لا تعلمون (( در جواب او پرسيد مقصود چه كسانى هستند؟ فرمود: مقصود از اهل ذكر ماييم . زراره مى گويد: پرسيدم پس مسؤ ول هم شماييد؟ فرمود: بله . پرسيدم : سائل هم ماييم ؟ فرمود: بله . پرسيدم : پس بر ما است كه از شما پرسش كنيم ؟ فرمود: بله . پرسيدم : پس بر شما هم لازم است كه جواب ما را بگوييد؟