تفسیر:المیزان جلد۱۶ بخش۳۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۳: خط ۹۳:
<span id='link311'><span>
<span id='link311'><span>


==پاسخ به اعتراض مردم درباره ازدواج پيامبر با همسر پسرخوانده اش ==
==پاسخ به پرسش مردم درباره ازدواج پيامبر«ص»، با همسر پسرخوانده اش ==
«'''مَّا كانَ محَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ ...'''»:
«'''مَّا كانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِّن رِّجَالِكُمْ وَ لَكِن رَّسُولَ اللَّهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيِّينَ...'''»:


شكى نيست در اينكه آيه شريفه در اين مقام است كه اعتراضى را كه مردم به رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) كردند كه چرا همسر پسر خوانده اش را گرفت ؟ جواب گويد، و حاصل آن اين است كه رسول گرامى ما پدر هيچ يك از مردان موجود و فعلى شما نيست ، تا ازدواجش با همسر يكى از شما، ازدواج با همسر پسرش باشد، و بنابر اين خطاب در ((من رجالكم (( به مردم موجود در زمان نزول آيه است ، و مراد از رجال ، مقابل زنان و فرزندان است ، و نفى پدرى ، نفى تكوينى است ، يعنى هيچ يك از مردان شما از صلب او متولد نشده اند، نه نفى تشريعى ، و جمله مورد بحث ، هيچ بويى از تشريع ندارد
شكى نيست در اين كه آيه شريفه، در اين مقام است كه اعتراضى را كه مردم به رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» كردند كه: چرا همسر پسرخوانده اش را گرفت، جواب گويد. و حاصل آن، اين است كه:
و معنايش اين است كه محمد پدر حدى از اين مردان كه همان مردان شما باشند نيست ، تا آنكه ازدواجش با همسر يكى از آنان ، بعد از جدايى ، ازدواج با همسر فرزندش باشد، و زيد بن حارثه هم يكى از همين مردان شماست ، پس ازدواج رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم )
 
رسول گرامى ما، پدر هيچ يك از مردان موجود و فعلى شما نيست، تا ازدواجش با همسر يكى از شما، ازدواج با همسر پسرش باشد. بنابراين، خطاب در «مِن رِجَالِكُم» به مردم موجود در زمان نزول آيه است، و مراد از «رجال»، مقابل زنان و فرزندان است، و نفى پدرى، نفى تكوينى است. يعنى: هيچ يك از مردان شما، از صُلب او متولد نشده اند، نه نفى تشريعى. و جمله مورد بحث، هيچ بويى از تشريع ندارد.
 
و معنايش اين است كه: محمّد، پدر احدى از اين مردان - كه همان مردان شما باشند - نيست، تا آن كه ازدواجش با همسر يكى از آنان، بعد از جدايى، ازدواج با همسر فرزندش باشد، و «زيد بن حارثه» هم، يكى از همين مردان شماست. پس ازدواج رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۷ </center>
با همسر او، بعد از آنكه همسر خود را طلاق داد، ازدواج با همسر پسرش نمى باشد، و اما اينكه آن جناب وى را پسر خود خواند، صرف خواندن بوده ، و هيچ اثرى از آثار پدر و فرزندى بر آن مترتب نمى شود، چون خدا پسر خوانده هاى شما را فرزند شما نمى داند
با همسر او، بعد از آن كه همسر خود را طلاق داد، ازدواج با همسر پسرش نمى باشد.
 
و اما اين كه آن جناب، وى را پسر خود خواند، صرف خواندن بوده، و هيچ اثرى از آثار پدر و فرزندى، بر آن مترتب نمى شود. چون خدا «پسرخوانده هاى» شما را، فرزند شما نمى داند.


و اما قاسم ، طيب ، طاهر، و ابراهيم چهار پسرى كه خدا به آن جناب داد - البته اگر به قول بعضى طيب و طاهر لقب قاسم نباشد - فرزندان حقيقى او بودند، ليكن قبل از رسيدن به حد بلوغ از دنيا رفتند، و كلمه رجال در حقشان صادق نيست ، تا مورد نقض آيه واقع شوند، و همچنين حسن و حسين كه دو فرزندان آن جناب بودند، آن دو نيز طفل بودند، و تا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) در دنيا بود به حد رشد نرسيدند، و مشمول كلمه رجال واقع نشدند
و اما «قاسم»، «طيّب»، «طاهر» و «ابراهيم»، چهار پسرى كه خدا به آن جناب داد - البته اگر به قول بعضى، «طيّب» و «طاهر»، لقب «قاسم» نباشد - فرزندان حقيقى او بودند، ليكن قبل از رسيدن به حدّ بلوغ از دنيا رفتند، و كلمۀ «رجال» در حقشان صادق نيست، تا مورد نقض آيه واقع شوند.


از آنچه گذشت روشن شد كه آيه شريفه هيچ اقتضاء ندارد بر اينكه آن جناب پدر قاسم ، طيب ، طاهر، و ابراهيم ، و همچنين حسن ، و حسين ، نباشد، براى اينكه گفتيم آيه در خصوص رجال موجود در زمان نزول آيه و همه آن كسانى است كه در آن روز صفت مردى را واجد بودند، و نامبردگان هيچ يك واجد اين صفت نبودند
و همچنين «حسن» و «حسين» - كه دو فرزندان آن جناب بودند - آن دو نيز طفل بودند، و تا رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» در دنيا بود، به حدّ رشد نرسيدند، و مشمول كلمۀ «رجال» واقع نشدند.


«'''و لكن رسول الله و خاتم النبيين'''» - كلمه ((خاتم (( - به فتحه تاء - به معناى هر چيزى است كه با آن ، چيزى را مهر كنند، مانند طابع ، و قالب كه به معناى چيزى است كه با آن چيزى را طبع نموده ، يا قالب زنند، و مراد از ((خاتم النبيين (( بودن آن جناب ، اين است كه نبوت با او ختم شده ، و بعد از او ديگر نبوتى نخواهد بود
از آنچه گذشت، روشن شد كه آيه شريفه هيچ اقتضاء ندارد بر اين كه آن جناب، پدر «قاسم»، «طيّب»، «طاهر» و «ابراهيم»، و همچنين «حسن» و «حسين» نباشد. براى اين كه گفتيم آيه در خصوص «رجال» موجود در زمان نزول آيه و همۀ آن كسانى است كه در آن روز، صفت مردى را واجد بودند، و نامبردگان، هيچ يك واجد اين صفت نبودند.


در گذشته توجه فرموديد كه معناى رسالت و نبوت چه بود، و گفتيم كه : رسول عبارت از كسى است كه حامل رسالتى از خداى تعالى به سوى مردم باشد، و نبى آن كسى است كه حامل خبرى از غيب باشد و آن غيب عبارت از دين و حقايق آن است ، و لازمه اين حرف اين است كه وقتى نبوتى بعد از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) نباشد، رسالتى هم نخواهد بود، چون رسالت ، خود يكى از اخبار و انباى غيب است ، وقتى بنا باشد انباى غيب منقطع شود، و ديگر نبوتى و نبيى نباشد، قهرا رسالتى هم نخواهد بود
«'''وَ لَكِن رَسُولَ اللهِ وَ خَاتَمَ النَّبِيّينَ'''» - كلمۀ «خاتَم» - به فتحۀ تاء - به معناى هر چيزى است كه با آن، چيزى را مُهر كنند. مانند «طابع» و «قالب»، كه به معناى چيزى است كه با آن چيزى را طبع نموده، يا قالب زنند. و مراد از «خَاتَمَ النَّبِيِّين» بودن آن جناب، اين است كه نبوت با او ختم شده، و بعد از او، ديگر نبوّتى نخواهد بود.
از اين جا روشن مى شود كه وقتى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) خاتم النبيين باشد، خاتم الرسل هم خواهد بود


و در اين آيه اشاره به اين حقيقت نيز هست كه ارتباط آن جناب به شما مردم ، ارتباط رسالت و نبوت است ، و آنچه او مى كند به امر خداى سبحان است
در گذشته توجه فرموديد كه معناى «رسالت» و «نبوّت» چه بود و گفتيم كه:


«'''و كان الله بكل شئ عليما'''» - يعنى آنچه خدا براى شما بيان كرده ، به علم خود بيان كرده است
«رسول»، عبارت از كسى است كه حامل رسالتى از خداى تعالى به سوى مردم باشد، و «نبى»، آن كسى است كه حامل خبرى از غيب باشد و آن غيب، عبارت از دين و حقايق آن است. و لازمۀ اين حرف، اين است كه: وقتى نبوتى بعد از رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» نباشد، رسالتى هم نخواهد بود. چون رسالت، خود يكى از اخبار و أنباى غيب است. وقتى بنا باشد أنباى غيب منقطع شود، و ديگر نبوتى و نبيّى نباشد، قهرا رسالتى هم نخواهد بود.
 
از اين جا روشن مى شود كه: وقتى رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، خاتم النبيّين باشد، خاتم الرسل هم خواهد بود.
 
و در اين آيه، اشاره به اين حقيقت نيز هست كه ارتباط آن جناب به شما مردم، ارتباط رسالت و نبوت است، و آنچه او مى كند، به امر خداى سبحان است.
 
«'''وَ كَانَ اللهُ بِكُلِّ شَئٍ عَلِيماً'''» - يعنى آنچه خدا براى شما بيان كرده، به علم خود بيان كرده است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۶ صفحه ۴۸۸ </center>
<span id='link312'><span>
<span id='link312'><span>
==بحث روايتى (رواياتى پيرامون آيات مربوط به ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) با همسر مطلقه زيد بن حارثه ) ==
==بحث روايتى (رواياتى پيرامون آيات مربوط به ازدواج پيامبر (صلى الله عليه و آله وسلم ) با همسر مطلقه زيد بن حارثه ) ==
در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) زينب دختر جحش را براى زيد بن حارثه خواستگارى كرد، و او قبول نمى كرد، و مى گفت : حسب و نسب من آبرومندتر، و بهتر از حسب و نسب اوست ، و اين حرف را بر حسب طبيعت تندى كه داشت با خشونت گفت : لذا آيه شريفه نازل شد كه ((و ما كان لمومن و لا مومنه ....((
در الدر المنثور است كه ابن جرير از ابن عباس روايت كرده كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) زينب دختر جحش را براى زيد بن حارثه خواستگارى كرد، و او قبول نمى كرد، و مى گفت : حسب و نسب من آبرومندتر، و بهتر از حسب و نسب اوست ، و اين حرف را بر حسب طبيعت تندى كه داشت با خشونت گفت : لذا آيه شريفه نازل شد كه ((و ما كان لمومن و لا مومنه ....((