تفسیر:المیزان جلد۳ بخش۱۱: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۵: خط ۳۵:
<span id='link70'><span>
<span id='link70'><span>


==قرآن بر معانى خود دلالت دارد و اهل بيت (ع ) ما را به طريق اين دلالت و اغراض ومقاصدقرآن راهنمايى مى كنند ==
==اهل بيت «ع»، راهنمای ما به سوی اغراض و مقاصد قرآن ==
در پاسخ مى گوئيم : عين آن معنائى كه ما قبلا براى پيروى از بيان رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله ) كرديم در اين حديث شريف جارى است ، و اين حديث نمى خواهد حجيت ظاهر قرآن را باطل نموده و آن را منحصر در ظاهر بيان اهل بيت (عليهم السلام ) كند، چگونه ممكن است چنين چيزى منظور باشد، با اينكه در متن همين حديث فرموده : «'''قرآن وعترت هرگز از هم جدا نمى شوند'''». و با اين بيان مى خواهد قرآن و عترت را با هم حجت كند.
در پاسخ مى گوئيم : عين آن معنائى كه ما قبلا براى پيروى از بيان رسول اللّه (صلى اللّه عليه و آله) كرديم در اين حديث شريف جارى است ، و اين حديث نمى خواهد حجيت ظاهر قرآن را باطل نموده و آن را منحصر در ظاهر بيان اهل بيت (عليهم السلام) كند، چگونه ممكن است چنين چيزى منظور باشد، با اينكه در متن همين حديث فرموده: «قرآن وعترت هرگز از هم جدا نمى شوند». و با اين بيان مى خواهد قرآن و عترت را با هم حجت كند.
پس اين حديث به ما مى گويد قرآن بر معانى خود دلالت دارد و معارف الهيه را كشف مى كند و اهل بيت (عليهم السلام ) ما را به طريق اين دلالت هدايت نموده ، به سوى اغراض و مقاصد قرآن راهنمائى مى كنند.
 
علاوه بر اينكه نظير رواياتى كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) در دعوت مردم به اخذ قرآن و تدبر در آن و عرضه احاديث بر آن وارد شده ، رواياتى هم از ائمه اهل بيت (عليهم السلام ) وارد شده است .
پس اين حديث به ما مى گويد قرآن بر معانى خود دلالت دارد و معارف الهيه را كشف مى كند و اهل بيت (عليهم السلام) ما را به طريق اين دلالت هدايت نموده ، به سوى اغراض و مقاصد قرآن راهنمائى مى كنند.
از اينهم كه بگذريم در گروه بسيارى از روايات تفسيرى كه از اين خاندان رسيده طريقه استدلال به آيه اى براى آيه ديگر، و استشهاد به يك معنا بر معناى ديگر به كار رفته ، و اين درست نيست مگر وقتى كه معنا معنايى باشد كه در افق فهم شنونده باشد، و ذهن شنونده بتواند مستقلا آنرا درك كند، چيزى كه هست به او سفارش كنند از فلان طريق معين در اين كلام تدبر كن .
 
اضافه بر اينكه در اين بين ، رواياتى از اهل بيت (عليهم السلام ) رسيده كه بطور صريح دلالت بر همين معنا دارد، نظير روايتى كه صاحب محاسن آنرا بسند خود از ابى لبيد بحرانى از ابى جعفر (عليه السلام ) نقل كرده كه در ضمن حديثى فرمود: «'''هركس خيال كند كه
علاوه بر اينكه نظير رواياتى كه از رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله) در دعوت مردم به اخذ قرآن و تدبر در آن و عرضه احاديث بر آن وارد شده ، رواياتى هم از ائمه اهل بيت (عليهم السلام) وارد شده است.
 
از اين هم كه بگذريم در گروه بسيارى از روايات تفسيرى كه از اين خاندان رسيده طريقه استدلال به آيه اى براى آيه ديگر، و استشهاد به يك معنا بر معناى ديگر به كار رفته ، و اين درست نيست مگر وقتى كه معنا معنايى باشد كه در افق فهم شنونده باشد، و ذهن شنونده بتواند مستقلا آنرا درك كند، چيزى كه هست به او سفارش كنند از فلان طريق معين در اين كلام تدبر كن.
 
اضافه بر اينكه در اين بين ، رواياتى از اهل بيت (عليهم السلام) رسيده كه بطور صريح دلالت بر همين معنا دارد، نظير روايتى كه صاحب محاسن آنرا بسند خود از ابى لبيد بحرانى از ابى جعفر (عليه السلام) نقل كرده كه در ضمن حديثى فرمود:  
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۵ ۱۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۳ صفحه : ۵ ۱۳ </center>
كتاب خدا مبهم است هم خودش هلاك شده و هم ديگران را هلاك كرده '''»، و قريب به اين مضمون باز در محاسن و احتجاج از همان جناب آمده و آن اين است كه فرمود: «'''وقتى از چيزى برايتان سخن مى گويند و خلاصه وقتى حديثى و يا سخنى از من مى شنويد همان مطلب را از كتاب خدا بپرسيد، (تا آخر حديث '''»).
«هر كس خيال كند كه كتاب خدا مبهم است هم خودش هلاك شده و هم ديگران را هلاك كرده». و قريب به اين مضمون باز در محاسن و احتجاج از همان جناب آمده و آن اين است كه فرمود: «وقتى از چيزى برايتان سخن مى گويند و خلاصه وقتى حديثى و يا سخنى از من مى شنويد همان مطلب را از كتاب خدا بپرسيد، (تا آخر حديث»).
<span id='link71'><span>
<span id='link71'><span>
==رفع تناقض بين دو دسته روايات ==
==رفع تناقض بين دو دسته روايات ==
با اين بيانى كه گذشت بين دو دسته از روايات جمع مى شود، و تناقض ‍ ابتدائى آن رفع مى گردد، يكى اين احاديث كه مى گفت فهميدن معارف قرآن و رسيدن به آن از خود قرآن ، امرى است ممكن ، چون معارف قرآنى پوشيده از عقول بشر نيست ، و دوم رواياتى كه خلاف اين را مى رساند، مانند روايتى كه تفسير عياشى آنرا از جابر نقل كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: «'''قرآن بطنى دارد، و بطن قرآن ظاهرى دارد'''» آنگاه فرمود: اى جابر هيچ چيزى بقدر قرآن از عقول دور نيست ، براى اينكه آيه هائى هست كه اولش درباره چيزى ، و وسطش درباره چيز ديگر، و آخرش درباره چيزى كه غير از دو مورد اول است نازل شده ، و در عين اينكه كلامى است متصل ، قابل حمل بر چند معنا است ))، و اين معنا در عده اى از روايات وارد شده ، مخصوصا جمله : «'''و هيچ چيز بقدر قرآن از عقول دور نيست ...'''» از شخص ‍ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم روايت شده ، و از على (عليه السلام ) آمده كه فرمود: «'''قرآن حمالى است ذو وجوه ، يعنى قابل حمل بر معانى بسيار است (تا آخر حديث '''»).
با اين بيانى كه گذشت بين دو دسته از روايات جمع مى شود، و تناقض ‍ ابتدائى آن رفع مى گردد، يكى اين احاديث كه مى گفت فهميدن معارف قرآن و رسيدن به آن از خود قرآن ، امرى است ممكن ، چون معارف قرآنى پوشيده از عقول بشر نيست ، و دوم رواياتى كه خلاف اين را مى رساند، مانند روايتى كه تفسير عياشى آنرا از جابر نقل كرده كه گفت : امام صادق (عليه السلام ) فرمود: «'''قرآن بطنى دارد، و بطن قرآن ظاهرى دارد'''» آنگاه فرمود: اى جابر هيچ چيزى بقدر قرآن از عقول دور نيست ، براى اينكه آيه هائى هست كه اولش درباره چيزى ، و وسطش درباره چيز ديگر، و آخرش درباره چيزى كه غير از دو مورد اول است نازل شده ، و در عين اينكه كلامى است متصل ، قابل حمل بر چند معنا است ))، و اين معنا در عده اى از روايات وارد شده ، مخصوصا جمله : «'''و هيچ چيز بقدر قرآن از عقول دور نيست ...'''» از شخص ‍ رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله ) هم روايت شده ، و از على (عليه السلام ) آمده كه فرمود: «'''قرآن حمالى است ذو وجوه ، يعنى قابل حمل بر معانى بسيار است (تا آخر حديث '''»).