گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۲۴: خط ۱۲۴:
<span id='link36'><span>
<span id='link36'><span>


==براى ترك اجابت دعوت پيامبر (ص ) هيچ عذرى مقبول نيست ==
==براى ترك اجابت دعوت پيامبر «ص»، هيچ عذرى پذیرفته نيست ==
پس انسان قبل از اينكه قلب خود را و هر چيزى را كه با قلب مى شناسد بشناسد خداى تعالى را معبودى يكتا و بى شريك مى شناسد، پس او اگر درباره چيزى شك كند بارى درباره معبود واحدش كه پروردگار هر چيز است شك ننموده و در تشخيص مصداق حقيقى اين كلمه گمراه نمى شود.
پس انسان قبل از اينكه قلب خود را و هر چيزى را كه با قلب مى شناسد بشناسد خداى تعالى را معبودى يكتا و بى شريك مى شناسد، پس او اگر درباره چيزى شك كند بارى درباره معبود واحدش كه پروردگار هر چيز است شك ننموده و در تشخيص مصداق حقيقى اين كلمه گمراه نمى شود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۶۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۶۰ </center>
و با اين حال اگر داعى حق (رسول خدا) او را به سوى كلمه حق و دين توحيد كه مايه حيات او است دعوت كند بايد بى درنگ دعوت او را اجابت نمايد، و در ترك اجابت آن هيچ عذرى ندارد، و نمى تواند بگويد: من حقانيت دعوت را نمى دانستم ، و يا امر بر من مشتبه شد، و من در ترديد افتادم ، و يا در اقبال به سوى حق صريح گيج شدم ، چون حق صريح همان خداى سبحان است كه هيچ پرده اى ميان او و بنده اش ‍ نيست ، چون هر پرده و حجابى كه فرض شود خداى سبحان از آن پرده به انسان نزديك تر است، و هر وسوسه و حجابى كه فرض شود خداى سبحان از آن پرده به انسان نزديك تر است ، و هر وسوسه و شبهه اى كه در دل خلجان كند باز خداى سبحان ميان آن و قلب آدمى حائل است ، پس انسان هيچ راهى به نفهميدن و نشناختن خدا و شك در توحيد او ندارد.
و با اين حال اگر داعى حق (رسول خدا) او را به سوى كلمه حق و دين توحيد كه مايه حيات او است دعوت كند بايد بى درنگ دعوت او را اجابت نمايد، و در ترك اجابت آن هيچ عذرى ندارد، و نمى تواند بگويد: من حقانيت دعوت را نمى دانستم ، و يا امر بر من مشتبه شد، و من در ترديد افتادم ، و يا در اقبال به سوى حق صريح گيج شدم.
 
چون حق صريح همان خداى سبحان است كه هيچ پرده اى ميان او و بنده اش ‍ نيست ، چون هر پرده و حجابى كه فرض شود خداى سبحان از آن پرده به انسان نزديك تر است، و هر وسوسه و حجابى كه فرض شود خداى سبحان از آن پرده به انسان نزديك تر است ، و هر وسوسه و شبهه اى كه در دل خلجان كند باز خداى سبحان ميان آن و قلب آدمى حائل است ، پس انسان هيچ راهى به نفهميدن و نشناختن خدا و شك در توحيد او ندارد.


علاوه ، وقتى خدا ميان انسان و قلبش حايل باشد پس او از قلب انسان به انسان نزديك تر خواهد بود، همچنانكه از خود انسان به قلبش نزديك تر است چون هر حايلى نزديك تر است به دو طرف خود از هر طرف به طرف ديگر، و وقتى خداى تعالى از خود انسان نزديك تر باشد به قلب او قهرا او به آنچه كه در قلب انسان است داناتر هم هست.
علاوه ، وقتى خدا ميان انسان و قلبش حايل باشد پس او از قلب انسان به انسان نزديك تر خواهد بود، همچنانكه از خود انسان به قلبش نزديك تر است چون هر حايلى نزديك تر است به دو طرف خود از هر طرف به طرف ديگر، و وقتى خداى تعالى از خود انسان نزديك تر باشد به قلب او قهرا او به آنچه كه در قلب انسان است داناتر هم هست.


پس انسان ناگزير است از اينكه وقتى داعى حق او را به حق - كه مايه حياتش مى باشد - دعوت مى كند به زبان و قلب خود بپذيرد نه اينكه نفاق ورزيده در دل چيزى را كه با قبول زبانيش مخالف است پنهان بدارد، زيرا خداى تعالى از خود او به آنچه كه در دلش نهان كرده عالم تر است ، و به زودى او به سوى خدا محشور شده و نفاق درونيش را به رخش مى كشد، همچنانكه فرموده : «''' يوم هم بارزون لا يخفى على الله منهم شى ء '''» و نيز فرموده : «''' و لا يكتمون الله حديثا '''» .
پس انسان ناگزير است از اينكه وقتى داعى حق او را به حق - كه مايه حياتش مى باشد - دعوت مى كند به زبان و قلب خود بپذيرد نه اينكه نفاق ورزيده در دل چيزى را كه با قبول زبانيش مخالف است پنهان بدارد، زيرا خداى تعالى از خود او به آنچه كه در دلش نهان كرده عالم تر است، و به زودى او به سوى خدا محشور شده و نفاق درونيش را به رخش مى كشد، همچنان كه فرموده : «يوم هم بارزون لا يخفى على الله منهم شئ». و نيز فرموده: «و لا يكتمون الله حديثا».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۶۱ </center>
<span id='link37'><span>
<span id='link37'><span>
۱۴٬۴۴۷

ویرایش