تفسیر:المیزان جلد۱۸ بخش۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۷: خط ۱۷:
<span id='link52'><span>
<span id='link52'><span>


==تاءييداتى بر وجه اخير كه مراد از مودت ، مودت به اهل بيت عليه السلام باشد ==
==دلایلی بر این كه مراد از «مودّت»، مودّت به اهل بيت«ع» است ==
علاوه بر اينكه خداى تعالى خودش در آيه بعد متعرض اين تهمت شده ، و از آن جواب داده و دفع كرده است ، و فرموده : ((ام يقولون افترى على اللّه كذبا فان يشا اللّه يختم على قلبك (( كه بيانش خواهد آمد - ان شاء اللّه تعالى .
علاوه بر اين كه خداى تعالى، خودش در آيه بعد متعرض اين تهمت شده، و از آن جواب داده و دفع كرده است، و فرموده: «أم يَقُولُونَ افتَرَى عَلَى اللّهِ كَذِباً فَإن يَشَإ اللّهُ يَختِم عَلى قَلبِكَ» كه بيانش خواهد آمد - إن شاء اللّه تعالى.
و بر فرض كه ما آيه را از چنين معنايى برگردانيم و به منظور دفع آن تهمت ، معناى ديگرى برايش بكنيم ، اخبار بى شمارى را كه هم از طرق اهل سنت و هم از طرق شيعه در مورد مودت اهل بيت از رسول خدا (صلّى اللّه عليه و آله وسلّم ) روايت شده چه كنيم ؟
 
و اما اينكه گفته اند: اين تفسير با آيه ((و ما تسالهم من اجر(( منافات دارد، جوابش از آنچه گذشت روشن ، و بطلانش واضح گشت ، چون مضمون آيه را اگر با آياتى كه درخواست اجر را نفى مى كند مقايسه كنيم نظير مضمون آيه ((قل ما اسئلكم عليه من اجر الا من شاء ان يتخذ الى ربه سبيلا(( مى شود كه در سابق ذكر شد.
و بر فرض كه ما آيه را از چنين معنايى برگردانيم و به منظور دفع آن تهمت، معناى ديگرى برايش بكنيم، اخبار بى شمارى را كه هم از طرق اهل سنت و هم از طرق شيعه، در مورد «مودّت اهل بيت»، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» روايت شده، چه كنيم؟
زمخشرى در كشاف بعد از آن كه همين وجه را اختيار كرده ، مى گويد: حال اگر بپرسى چرا فرمود: ((الا الموده فى القربى (( و نفرمود ((الا الموده للقربى (( و يا ((الا موده القربى (( در پاسخ مى گويم براى اينكه عرب براى مودت ظرفى قائلند، مثلا مى گويند: لى فى آل فلان موده : من در آل فلان مودتى دارم (( و نيز مى گويند ((ولى فيهم هوى و حب شديد : من در آنان عشق و محبتى شديد دارم (( و منظورشان اين است كه افراد فلان قبيله مورد و محل محبت منند.
 
آنگاه مى گويد: متعلق ((فى القربى (( كلمه ((مودت (( نيست ، به خلاف اينكه فرموده باشد ((الا الموده للقربى (( كه در اين صورت متعلق ((للقربى (( خود كلمه مودت است ، و در آيه مورد بحث قهرا ((فى القربى (( متعلق به چيزى مى شود كه حذف شده ، و تقدير آن ((الا الموده الثابته فى القربى : مگر مودتى كه ثابت باشد در قربى (( مى باشد.
و اما اين كه گفته اند: اين تفسير با آيه «وَ مَا تَسئَلُهُم مِن أجرٍ» منافات دارد، جوابش از آنچه گذشت، روشن، و بطلانش واضح گشت. چون مضمون آيه را اگر با آياتى كه درخواست اجر را نفى مى كند، مقايسه كنيم، نظير مضمون آيه «قُل مَا أسئَلُكُم عَلَيهِ مِن أجرٍ إلّا مَن شَاءَ أن يَتَّخِذَ إلى رَبّهِ سَبِيلاً» مى شود، كه در سابق ذكر شد.
وَ مَن يَقْترِف حَسنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شكُورٌ
 
كلمه ((اقتراف (( به معناى اكتساب است ، و كلمه حسنه به معناى آن عملى است كه مورد رضاى خداى سبحان باشد، و در ازايش ثواب دهد؛ و كلمه ((حسن (( در مورد عمل به معناى سازگار بودن آن با سعادت آدمى ، و با آن هدفى است كه او در نظر دارد، همچنان كه ((مساءت (( و بدى و زشتى عمل ، بر خلاف اين است ،
زمخشرى، در «كشّاف»، بعد از آن كه همين وجه را اختيار كرده، مى گويد: حال اگر بپرسى چرا فرمود: «إلّا المَوَدّة فِى القُربَى» و نفرمود «إلّا المَوَدّة لِلقُربَى»، و يا «إلّا مَوَدَةَ القُربَى»، در پاسخ مى گويم: براى اين كه عرب براى مودت ظرفى قائل اند. مثلا مى گويند: «لِى فِى آلِ فُلانٍ مَوَدّةٌ: من در آل فلان مودتى دارم».  و نيز مى گويند: «وَ لِى فِيهِم هَوى وَ حُبّ شَدِيد: من در آنان عشق و محبتى شديد دارم»، و منظورشان اين است كه افراد فلان قبيله مورد و محل محبت من اند.
 
آنگاه مى گويد: متعلق «فِى القُربى»، كلمه «مودّت» نيست، به خلاف اين كه فرموده باشد: «إلّا المَوَدّة لِلقُربى»، كه در اين صورت متعلق «لِلقُربى»، خود كلمۀ مودت است، و در آيه مورد بحث، قهرا «فِى القُربى»، متعلق به چيزى مى شود كه حذف شده، و تقدير آن «إلّا المَوَدّة الثّابِتَة فِى القُربى: مگر مودتى كه ثابت باشد در قربى» مى باشد.
 
«'''وَ مَن يَقْترِف حَسنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شكُورٌ'''»:
 
كلمه «إقتراف»، به معناى اكتساب است، و كلمۀ «حسنه»، به معناى آن عملى است كه مورد رضاى خداى سبحان باشد و در ازايش ثواب دهد. و كلمۀ «حُسن» در مورد عمل، به معناى سازگار بودن آن با سعادت آدمى، و با آن هدفى است كه او در نظر دارد. همچنان كه «مساءت» و بدى و زشتى عمل، بر خلاف اين است،
<span id='link53'><span>
<span id='link53'><span>
==اشاره به معناى اينكه خداوند بر حسن عمل مى افزايد ==
==اشاره به معناى اينكه خداوند بر حسن عمل مى افزايد ==
و معناى ((زيادتر كردن حسن عمل (( اين است كه جهات نقص آن را تكميل كند، و از اين باب است زيادتر كردن ثواب عمل ، همچنان كه در آيه ((و لنجزينهم احسن الذى كانوا يعملون (( و آيه ((ليجزينهم اللّه احسن ما عملوا و يزيدهم من فضله (( به هر دو جهت نظر دارد، هم تكميل نواقص ، و هم زيادى ثواب .
و معناى ((زيادتر كردن حسن عمل (( اين است كه جهات نقص آن را تكميل كند، و از اين باب است زيادتر كردن ثواب عمل ، همچنان كه در آيه ((و لنجزينهم احسن الذى كانوا يعملون (( و آيه ((ليجزينهم اللّه احسن ما عملوا و يزيدهم من فضله (( به هر دو جهت نظر دارد، هم تكميل نواقص ، و هم زيادى ثواب .