تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۱۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۳۹: خط ۳۹:
قرآن كريم براى حوادث طبيعى، اسبابى قائل است، و قانون عمومى عليت و معلوليت را تصديق دارد. عقل هم با حكم بديهى و ضروريش، اين قانون را قبول داشته، بحث هاى علمى و استدلال هاى نظرى نيز بر آن تكيه دارد. چون انسان بر اين فطرت آفريده شده كه براى هر حادثه اى مادى از علت پيدايش آن جستجو كند، و بدون هيچ ترديدى حكم كند كه اين حادثه علتى داشته است.
قرآن كريم براى حوادث طبيعى، اسبابى قائل است، و قانون عمومى عليت و معلوليت را تصديق دارد. عقل هم با حكم بديهى و ضروريش، اين قانون را قبول داشته، بحث هاى علمى و استدلال هاى نظرى نيز بر آن تكيه دارد. چون انسان بر اين فطرت آفريده شده كه براى هر حادثه اى مادى از علت پيدايش آن جستجو كند، و بدون هيچ ترديدى حكم كند كه اين حادثه علتى داشته است.


اين حكم ضرورى عقل آدمى است، و امّا علوم طبيعى و ساير بحث هاى علمى نيز هر حادثه اى را مستند به امورى می داند، كه مربوط به آن و صالح براى عليت آن است. البته منظور ما از علت، آن امر واحد، و يا مجموع امورى است كه وقتى دست به دست هم داده و در طبيعت به وجود مى آيند، باعث پيدايش موجودى ديگر مى شوند، بعد از تكرار تجربه خود، آن امر و يا امور را علت و آن موجود را معلول آن ها می ناميم. مثلا به طور مكرر تجربه كرده ايم كه هر جا سوخته اى ديده ايم، قبل از پيدايش آن، علتى باعث آن شده، يا آتشى در بين بوده، و آن را سوزانده، و يا حركت و اصطكاك شديدى باعث آن شده، و يا چيز ديگرى كه باعث سوختگى مي گردد، و از اين تجربه مكرر خود، حكمى كلى به دست آورده ايم، و نيز به دست آورده ايم كه هرگز علت از معلول، و معلول از علت تخلف  نمى پذيرد. پس كليت و عدم تخلف، يكى از احكام عليت و معلوليت  و از لوازم آن مي باشد.
اين حكم ضرورى عقل آدمى است، و امّا علوم طبيعى و ساير بحث هاى علمى نيز هر حادثه اى را مستند به امورى می داند، كه مربوط به آن و صالح براى عليت آن است. البته منظور ما از علت، آن امر واحد، و يا مجموع امورى است كه وقتى دست به دست هم داده و در طبيعت به وجود مى آيند، باعث پيدايش موجودى ديگر مى شوند، بعد از تكرار تجربه خود، آن امر و يا امور را علت و آن موجود را معلول آن ها می ناميم. مثلا به طور مكرر تجربه كرده ايم كه هر جا سوخته اى ديده ايم، قبل از پيدايش آن، علتى باعث آن شده، يا آتشى در بين بوده، و آن را سوزانده، و يا حركت و اصطكاك شديدى باعث آن شده، و يا چيز ديگرى كه باعث سوختگى می گردد، و از اين تجربه مكرر خود، حكمى كلى به دست آورده ايم، و نيز به دست آورده ايم كه هرگز علت از معلول، و معلول از علت تخلف  نمى پذيرد. پس كليت و عدم تخلف، يكى از احكام عليت و معلوليت  و از لوازم آن می باشد.


پس تا اين جا مسلّم شد كه قانون عليت، هم مورد قبول عقل آدمى است و هم بحث هاى علمى آن را اساس و تكيه گاه خود می داند. حال مى خواهيم بگویيم: از ظاهر قرآن كريم هم بر مى آيد كه اين قانون را قبول كرده، و آن را انكار نكرده است . چون به هر موضوعی كه متعرّض شده، از قبيل مرگ و زندگى و حوادث ديگر آسمانى و زمينى، آن را مستند به علتى كرده است، هرچند كه در آخر به منظور اثبات توحيد، همه را مستند به خدا دانسته.
پس تا اين جا مسلّم شد كه قانون عليت، هم مورد قبول عقل آدمى است و هم بحث هاى علمى آن را اساس و تكيه گاه خود می داند. حال مى خواهيم بگویيم: از ظاهر قرآن كريم هم بر مى آيد كه اين قانون را قبول كرده، و آن را انكار نكرده است . چون به هر موضوعی كه متعرّض شده، از قبيل مرگ و زندگى و حوادث ديگر آسمانى و زمينى، آن را مستند به علتى كرده است، هرچند كه در آخر به منظور اثبات توحيد، همه را مستند به خدا دانسته.
خط ۴۵: خط ۴۵:
پس قرآن عزيز، به صحت قانون عليّت عمومى حكم كرده، به اين معنا كه قبول كرده وقتى سببى از اسباب پيدا شود، و شرایط ديگر هم با آن سبب هماهنگى كند، و مانعى هم جلو تأثير آن سبب را نگيرد، مسبّب آن سبب وجود خواهد يافت. البته به اذن خدا وجود مى يابد، و چون مسبّبى را ديديم كه وجود يافته، كشف مى شود كه لابد قبلا سببش وجود يافته بوده.
پس قرآن عزيز، به صحت قانون عليّت عمومى حكم كرده، به اين معنا كه قبول كرده وقتى سببى از اسباب پيدا شود، و شرایط ديگر هم با آن سبب هماهنگى كند، و مانعى هم جلو تأثير آن سبب را نگيرد، مسبّب آن سبب وجود خواهد يافت. البته به اذن خدا وجود مى يابد، و چون مسبّبى را ديديم كه وجود يافته، كشف مى شود كه لابد قبلا سببش وجود يافته بوده.
<span id='link139'><span>
<span id='link139'><span>
===قرآن حوادث خارق عادت را مى پذيرد ===
===قرآن حوادث خارق عادت را مى پذيرد ===
قرآن كريم - در عين اين كه ديديم كه قانون عليت را قبول دارد - از داستان ها و حوادثى خبر می دهد كه با جريان عادى و معمولى و جارى در نظام علت و معلول سازگار نبوده، و جز با عواملى غير طبيعى و خارق العاده صورت نمى گيرد. و اين حوادث، همان آيت ها و معجزاتى است كه به عده اى از انبيا كرام، چون نوح، هود، صالح، ابراهيم،  لوط، داود، سليمان، موسى، عيسى و محمد، صلوات اللّه عليهم نسبت داده است.
قرآن كريم - در عين اين كه ديديم كه قانون عليت را قبول دارد - از داستان ها و حوادثى خبر می دهد كه با جريان عادى و معمولى و جارى در نظام علت و معلول سازگار نبوده، و جز با عواملى غير طبيعى و خارق العاده صورت نمى گيرد. و اين حوادث، همان آيت ها و معجزاتى است كه به عده اى از انبيا كرام، چون نوح، هود، صالح، ابراهيم،  لوط، داود، سليمان، موسى، عيسى و محمد، صلوات اللّه عليهم نسبت داده است.