تفسیر:المیزان جلد۱ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:


==نادرستى اعتقاد به صرف ==
==نادرستى اعتقاد به صرف ==
ولى اين حرف فاسد و نادرست است ، و با آيات تحدى هيچ قابل انطباق نيست ، چون ظاهر آيات تحدى ، مانند آيه «'''قل فاتوا بعشرسور مثله مفتريات ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ، ان كنتم صادقين ، فان لم يستجيبوا لكم فاعلموا انما انزل بعلم اللّه '''»، اين است كه خود بشر نمى تواند چنين قالبى بسازد، نه اينكه خدا نمى گذارد، زيرا جمله آخرى آيه كه مى فرمايد: «'''فاعلموا انما انزل بعلم اللّه '''»، ظاهر در اين است كه استدلال به تحدى استدلال بر اين است كه قرآن از ناحيه خدا نازل شد، نه اينكه رسولخدا (ص ) آنرااز خود تراشيده باشد، و نيز بر اين است كه قرآن بعلم خدا نازل شده ، نه بانزال شيطانها، همچنانكه در آن آيه ديگر مى فرمايد: «'''ام يقولون تقوله ، بل لا يومنون ، فلياتوا بحديث مثله '''»، ان كانوا صادقين ، و يا ميگويند قرآن را خود او بهم بافته ، بلكه چنين نيست ، ايشان ايمان ندارند، نه اينكه قرآن از ناحيه خدا نيامده باشد، اگر جز اين است ، و راست ميگويند، خود آنان نيز، يك داستان مثل آن بياورند)، و نيز مى فرمايد: «'''و ما تنزلت به الشياطين ، و ما ينبغى لهم ، و ما يستطيعون ، انهم عن السمع لمعزولون '''»، بوسيله شيطانها نازل نشده ، چون نه شيطان ها سزاوار چنين كارى هستند، و نه مى توانند بكنند، چون آنها از شنيدن اسرار آسمان ها رانده شده اند).
ولى اين حرف فاسد و نادرست است، و با آيات تحدّى هيچ قابل انطباق نيست. چون ظاهر آيات تحدّى، مانند آيه: «'''قل فأتوا بعشر سور مثله مفتريات، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه، إن كنتم صادقين، فإن لم يستجيبوا لكم فاعلموا أنّما أنزل بعلم اللّه'''» اين است كه خود بشر نمى تواند چنين قالبى بسازد. نه اين كه خدا نمى گذارد. زيرا جملۀ آخرى آيه كه مى فرمايد: «'''فاعلموا أنّما أنزل بعلم اللّه'''»، ظاهر در اين است كه استدلال به تحدّى، استدلال بر اين است كه قرآن از ناحيه خدا نازل شد، نه اين كه رسول خدا(ص) آن رااز خود تراشيده باشد.
و صرفى كه آقايان مى گويند تنها دلالت دارد بر اينكه رسالت خاتم الانبياء صلوات اللّه عليه صادق است ، بخاطر معجزه صرف ، و اينكه خدا كه زمام دل ها دست او است ، تاكنون نگذاشته كه دلها بر آوردن كتابى چون قرآن تصميم بگيرند، و اما بر اين معنا دلالت ندارد، كه قرآن كلام خداست ، و از ناحيه او نازل شده .
 
و نيز بر اين است كه قرآن به علم خدا نازل شده، نه به انزال شيطان ها. همچنان كه در آن آيه ديگر مى فرمايد: «'''أم يقولون تقوّله، بل لا يؤمنون، فليأتوا بحديث مثله'''»، إن كانوا صادقين: (و يا می گويند قرآن را خود او به هم بافته، بلكه چنين نيست، ايشان ايمان ندارند؛ نه اين كه قرآن از ناحيه خدا نيامده باشد. اگر جز اين است، و راست می گويند، خود آنان نيز، يك داستان مثل آن بياورند).
 
و نيز مى فرمايد: «'''و ما تنزّلت به الشياطين و ما ينبغى لهم و ما يستطيعون، إنّهم عن السمع لمعزولون'''»: (به وسيله شيطان ها نازل نشده، چون نه شيطان ها سزاوار چنين كارى هستند و نه مى توانند بكنند، چون آن ها از شنيدن اسرار آسمان ها رانده شده اند).
 
و صرفى كه آقايان مى گويند، تنها دلالت دارد بر اين كه رسالت خاتم الانبياء «صلوات اللّه عليه» صادق است، به خاطر معجزه صرف، و اين كه خدا كه زمام دل ها دست اوست، تاكنون نگذاشته كه دل ها بر آوردن كتابى چون قرآن تصميم بگيرند؛ و امّا بر اين معنا دلالت ندارد، كه قرآن كلام خداست، و از ناحيه او نازل شده.
<span id='link130'><span>
<span id='link130'><span>
==آياتى از قرآن كريم كه ظهور در خلاف اعتماد بر صرف دارد ==
==آياتى از قرآن كريم كه ظهور در خلاف اعتماد بر صرف دارد ==
نظير آيات بالا آيه : «'''قل فاتوا بسوره مثله ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ان كنتم صادقين ، بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه ، و لما ياتهم تاءويله '''»، است ، كه ترجمه اش گذشت ، و ديديم كه ظاهر در اين معنا بود كه آنچه باعث شده آوردن مثل قرآن را بر بشر: فرد فرد بشر، و دسته جمعى آنان ، محال نموده ، و قدرتش را بر اين كار نارسا بسازد، اين بوده كه قرآن مشتمل بر تاءويلى است ، كه چون بشر احاطه بان نداشته ، آنرا تكذيب كرده ، و از آوردن نظيرش نيز عاجز مانده ، چون تا كسى چيزى را درك نكند، نمى تواند مثل آنرا بياورد، چون جز خدا كسى علمى بان ندارد، لا جرم احدى نمى تواند بمعارضه خدا برخيزد، نه اينكه خداى سبحان دلهاى بشر را از آوردن مثل قرآن منصرف كرده باشد، بطوريكه اگر منصرف نكرده بود، مى توانستند بياورند.
نظير آيات بالا آيه : «'''قل فاتوا بسوره مثله ، و ادعوا من استطعتم من دون اللّه ان كنتم صادقين ، بل كذبوا بما لم يحيطوا بعلمه ، و لما ياتهم تاءويله '''»، است ، كه ترجمه اش گذشت ، و ديديم كه ظاهر در اين معنا بود كه آنچه باعث شده آوردن مثل قرآن را بر بشر: فرد فرد بشر، و دسته جمعى آنان ، محال نموده ، و قدرتش را بر اين كار نارسا بسازد، اين بوده كه قرآن مشتمل بر تاءويلى است ، كه چون بشر احاطه بان نداشته ، آنرا تكذيب كرده ، و از آوردن نظيرش نيز عاجز مانده ، چون تا كسى چيزى را درك نكند، نمى تواند مثل آنرا بياورد، چون جز خدا كسى علمى بان ندارد، لا جرم احدى نمى تواند بمعارضه خدا برخيزد، نه اينكه خداى سبحان دلهاى بشر را از آوردن مثل قرآن منصرف كرده باشد، بطوريكه اگر منصرف نكرده بود، مى توانستند بياورند.