فَاصْدَع: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَاصْدَع | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَاصْدَع | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«فَاصْدَعْ» از مادّه «صدع» در لغت به معناى «شکافتن به طور مطلق»، و یا شکافتن اجسام محکم است، و از آنجا که با شکافتن چیزى، درونش آشکار مى شود، این کلمه به معناى اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است. و به درد سر شدید هم «صداع» مى گویند، به خاطر این که گویى مى خواهد سر را از هم بشکافد! | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
خط ۵: | خط ۸: | ||
*[[ریشه ف | ف]] (۲۹۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ف| ]] | *[[ریشه ف | ف]] (۲۹۹۹ بار) [[کلمه با ریشه:: ف| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
شكافتن. «صَدَعَهُ صَدْعاً:شَقَّهُ» چنانكه در مجمع ذيل آيه 43 روم و در مفردات و صحاح گفته است. صديع به معنى صبح است به اعتبار شكافته شدن. [حجر:94]. يعنى مأموريت خويش راآشكار كن و از مشركين اعراض نما. آشكار كردن چيزى نوعى شكافتن است در اقرب گويد «صَدَعَ الْاَمْرَ: كَشَفَهُ». [روم:43]. يعنى آن روز مردم متفرق و پراكنده مىشوند كهآن شكافته شدن اجتماع است در مجمع فرموده «تَصَدّعِ الْقَوْمُ:تَفَرَّقُوا» همچنين است [حشر:21]. يعنى مىديدى كه كوه از ترس خدا خاشع و شكاف بردارنده است . [واقعة:19]. يعنى از شراب بهشتى سر درد نمىگيرند و مست نمىگردند. به عقيده راغب سر درد را به طور استعاره صداع گويند گوئى سر از درد شكافته مىشود [طارق:11-12]. صدع ظاهراً به معنى مفعول است. يعنى سوگند به آسمان كه برگرداننده و زمينى كه خاصيت شمافته شدن را دارد و تا روئيدنىها از آن برويد. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
يَعْمَلُون:100, بِمَا:87, کَانُوا:87, عَمّا:74, تُؤْمَر:74, أَجْمَعِين:74, لَنَسْأَلَنّهُم:61, وَ:61, أَعْرِض:49, رَبّک:49, فَو:36, عَن:36, الْمُشْرِکِين:23, إِنّا:23, کَفَيْنَاک:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَاصْدَع]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۵۳
«فَاصْدَعْ» از مادّه «صدع» در لغت به معناى «شکافتن به طور مطلق»، و یا شکافتن اجسام محکم است، و از آنجا که با شکافتن چیزى، درونش آشکار مى شود، این کلمه به معناى اظهار و افشا و آشکار کردن آمده است. و به درد سر شدید هم «صداع» مى گویند، به خاطر این که گویى مى خواهد سر را از هم بشکافد!
ریشه کلمه
قاموس قرآن
شكافتن. «صَدَعَهُ صَدْعاً:شَقَّهُ» چنانكه در مجمع ذيل آيه 43 روم و در مفردات و صحاح گفته است. صديع به معنى صبح است به اعتبار شكافته شدن. [حجر:94]. يعنى مأموريت خويش راآشكار كن و از مشركين اعراض نما. آشكار كردن چيزى نوعى شكافتن است در اقرب گويد «صَدَعَ الْاَمْرَ: كَشَفَهُ». [روم:43]. يعنى آن روز مردم متفرق و پراكنده مىشوند كهآن شكافته شدن اجتماع است در مجمع فرموده «تَصَدّعِ الْقَوْمُ:تَفَرَّقُوا» همچنين است [حشر:21]. يعنى مىديدى كه كوه از ترس خدا خاشع و شكاف بردارنده است . [واقعة:19]. يعنى از شراب بهشتى سر درد نمىگيرند و مست نمىگردند. به عقيده راغب سر درد را به طور استعاره صداع گويند گوئى سر از درد شكافته مىشود [طارق:11-12]. صدع ظاهراً به معنى مفعول است. يعنى سوگند به آسمان كه برگرداننده و زمينى كه خاصيت شمافته شدن را دارد و تا روئيدنىها از آن برويد.