يَدَک: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَدَک | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَدَک | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۸: | خط ۹: | ||
دست. [مائده:28]. اگر دستت را براى كشتى من باز كنى من دستم را براى كشتن تو باز نخواهم كرد. «يد» در اصل «يدى» با ياء است جمع آن در قرآن ايدى است [فتح:20]. يد به طور استعاره در چند معنى به كار مىرود از جمله: 1- نعمت. «يديت اليه» نعمتى به او رساندم جمع آن در اين معنى ايادى است در صحيفه سجاديه دعاى 37 آمده: «جَزاءً لِلصُّغْرى مِنْ أَياديكَ» يعنى جزائى براى كوچكترين نعمتهايت. 2- حيازت و ملك مثل [بقره:237]. يا عفو كند آنكه عقده نكاح در اختيار و تسلط او است. رجوع شود به «عقد». [آل عمران:26]. اختيار در قدرت و سلطه تو است تو بر هر چيز توانائى. 3- يد مغلوله كنايه است از امساك و بخل چنانكه يد مبسوطه به عكس آن است [مائده:64]. يهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهايشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بكله هر دو دست خدا باز است هر طور بخواهد انفاق كند رجوع شود به «غل». 4- مباشرت. [ص:75]. چه چيز مانع شد از اينكه سجده كنى به آنكه با دست خود آفريدم يعنى مباشر خلقت او خودم بودم و شايد مراد قوت و قدرت باشد. 5- نيرو. [ص:45]. يعنى صاحبان نيرو و بصيرت بودند. در طاعت و بندگى خدا نيرومند و با بصيرت بودند اينك به چند آيه توجه كنيم: * [اعراف:57]. از لفظ «بَيْنَ يَدَيْهِ» و نظير آن در پيش بودن. حاضر بودن و نزديك بودن استفاده مىشود چنانكه در «بين» گفتهايم يعنى او كسى است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش مژده مىفرستد. * [فتح:10]. در اين آيه دست حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» به دست خدا تشبيه شده و در جاى آن قرار گرفته است و روشن مىشود كه در موقع بيعت آن حضرت دستش را باز و بالا نگاه مىداشته و بيعت كنندگان دست خود را از پائين به كف دست آن بزرگوار مىرساندهاند تا يداللَّه فوق ايديهم مصداق پيدا نمايد. * [توبه:29]. گفتهاند مراد از «يد» قوه و نيرو است يعنى تا جزيه را از روى قدرت و سلطهاى كه بر آنها داريد بدهند و اگر مراد دست باشد ظاهراً معنى آن باشد كه از دستشان به دست شما برسد در جوامع الجامع فرموده: «حتى يُعْطُوها عَنْ يَدٍ اِلى يَدٍ» يعنى نقداً و بدون واسطه بدهند در الميزان آمده: «مُتَجاوِزَةٍ عَنْ يَدِهِمْ اِلى يَدِكُمْ». * حد يد از سرانگشتان است تا شانه و غير آن با قرينه فهميده مىشود مثل [مائده:6]. كه به قرينه «اِلَى الْمَرافِقِ» معلوم مىشود مراد از «اَيْدِيَكُمْ» تا آرنج است و مثل [مائده:38]. كه به وسيله روايات معلوم مىشود مراد از ايدى چهار انگشت است كه از دزد بريده مىشود. و مثل [مائده:6]. كه مراد از «يد» تيمم از مچ تا سرانگشتان است. | دست. [مائده:28]. اگر دستت را براى كشتى من باز كنى من دستم را براى كشتن تو باز نخواهم كرد. «يد» در اصل «يدى» با ياء است جمع آن در قرآن ايدى است [فتح:20]. يد به طور استعاره در چند معنى به كار مىرود از جمله: 1- نعمت. «يديت اليه» نعمتى به او رساندم جمع آن در اين معنى ايادى است در صحيفه سجاديه دعاى 37 آمده: «جَزاءً لِلصُّغْرى مِنْ أَياديكَ» يعنى جزائى براى كوچكترين نعمتهايت. 2- حيازت و ملك مثل [بقره:237]. يا عفو كند آنكه عقده نكاح در اختيار و تسلط او است. رجوع شود به «عقد». [آل عمران:26]. اختيار در قدرت و سلطه تو است تو بر هر چيز توانائى. 3- يد مغلوله كنايه است از امساك و بخل چنانكه يد مبسوطه به عكس آن است [مائده:64]. يهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهايشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بكله هر دو دست خدا باز است هر طور بخواهد انفاق كند رجوع شود به «غل». 4- مباشرت. [ص:75]. چه چيز مانع شد از اينكه سجده كنى به آنكه با دست خود آفريدم يعنى مباشر خلقت او خودم بودم و شايد مراد قوت و قدرت باشد. 5- نيرو. [ص:45]. يعنى صاحبان نيرو و بصيرت بودند. در طاعت و بندگى خدا نيرومند و با بصيرت بودند اينك به چند آيه توجه كنيم: * [اعراف:57]. از لفظ «بَيْنَ يَدَيْهِ» و نظير آن در پيش بودن. حاضر بودن و نزديك بودن استفاده مىشود چنانكه در «بين» گفتهايم يعنى او كسى است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش مژده مىفرستد. * [فتح:10]. در اين آيه دست حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» به دست خدا تشبيه شده و در جاى آن قرار گرفته است و روشن مىشود كه در موقع بيعت آن حضرت دستش را باز و بالا نگاه مىداشته و بيعت كنندگان دست خود را از پائين به كف دست آن بزرگوار مىرساندهاند تا يداللَّه فوق ايديهم مصداق پيدا نمايد. * [توبه:29]. گفتهاند مراد از «يد» قوه و نيرو است يعنى تا جزيه را از روى قدرت و سلطهاى كه بر آنها داريد بدهند و اگر مراد دست باشد ظاهراً معنى آن باشد كه از دستشان به دست شما برسد در جوامع الجامع فرموده: «حتى يُعْطُوها عَنْ يَدٍ اِلى يَدٍ» يعنى نقداً و بدون واسطه بدهند در الميزان آمده: «مُتَجاوِزَةٍ عَنْ يَدِهِمْ اِلى يَدِكُمْ». * حد يد از سرانگشتان است تا شانه و غير آن با قرينه فهميده مىشود مثل [مائده:6]. كه به قرينه «اِلَى الْمَرافِقِ» معلوم مىشود مراد از «اَيْدِيَكُمْ» تا آرنج است و مثل [مائده:38]. كه به وسيله روايات معلوم مىشود مراد از ايدى چهار انگشت است كه از دزد بريده مىشود. و مثل [مائده:6]. كه مراد از «يد» تيمم از مچ تا سرانگشتان است. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, مِن:78, لا:61, تَخْرُج:59, فِي:56, بَيْضَاء:51, إِلَى:49, جَيْبِک:46, سُوء:42, غَيْر:37, تَخَف:34, اضْمُم:32, أَدْخِل:29, مَغْلُولَة:29, إِلَي:29, تَجْعَل:29, اسْلُک:29, الْآمِنِين:29, لِتَقْتُلَنِي:29, جَنَاحِک:27, مَا:27, رَحِيم:27, الْأُولَى:27, بَسَطْت:27, سِيرَتَهَا:25, عُنُقِک:25, مَيْسُورا:25, أَنَا:25, إِنّک:25, الْمُتّقِين:25, غَفُور:25, لَئِن:25, سَنُعِيدُهَا:22, بِبَاسِط:22, فَإِنّي:22, قَوْلا:22, لَهُم:20, اللّه:20, يَدِي:20, بَعْد:17, تَبْسُطْهَا:17, فَقُل:17, إِلَيْک:17, يَتَقَبّل:17, لِأَقْتُلَک:15, إِنّمَا:15, حُسْنا:15, تَرْجُوهَا:15, أَقْبِل:15, کُل:15, آيَة:12, إِنّي:12, الْبَسْط:12, أَخَاف:10, أُخْرَى:10, فَتَقْعُد:10, تِسْع:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يَدَک]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۰۰
ریشه کلمه
قاموس قرآن
دست. [مائده:28]. اگر دستت را براى كشتى من باز كنى من دستم را براى كشتن تو باز نخواهم كرد. «يد» در اصل «يدى» با ياء است جمع آن در قرآن ايدى است [فتح:20]. يد به طور استعاره در چند معنى به كار مىرود از جمله: 1- نعمت. «يديت اليه» نعمتى به او رساندم جمع آن در اين معنى ايادى است در صحيفه سجاديه دعاى 37 آمده: «جَزاءً لِلصُّغْرى مِنْ أَياديكَ» يعنى جزائى براى كوچكترين نعمتهايت. 2- حيازت و ملك مثل [بقره:237]. يا عفو كند آنكه عقده نكاح در اختيار و تسلط او است. رجوع شود به «عقد». [آل عمران:26]. اختيار در قدرت و سلطه تو است تو بر هر چيز توانائى. 3- يد مغلوله كنايه است از امساك و بخل چنانكه يد مبسوطه به عكس آن است [مائده:64]. يهود گفتند: دستان خدا بسته است دستهايشان بسته باد، در مقابل گفته خود ملعون گشتند بكله هر دو دست خدا باز است هر طور بخواهد انفاق كند رجوع شود به «غل». 4- مباشرت. [ص:75]. چه چيز مانع شد از اينكه سجده كنى به آنكه با دست خود آفريدم يعنى مباشر خلقت او خودم بودم و شايد مراد قوت و قدرت باشد. 5- نيرو. [ص:45]. يعنى صاحبان نيرو و بصيرت بودند. در طاعت و بندگى خدا نيرومند و با بصيرت بودند اينك به چند آيه توجه كنيم: * [اعراف:57]. از لفظ «بَيْنَ يَدَيْهِ» و نظير آن در پيش بودن. حاضر بودن و نزديك بودن استفاده مىشود چنانكه در «بين» گفتهايم يعنى او كسى است كه بادها را پيشاپيش باران رحمتش مژده مىفرستد. * [فتح:10]. در اين آيه دست حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» به دست خدا تشبيه شده و در جاى آن قرار گرفته است و روشن مىشود كه در موقع بيعت آن حضرت دستش را باز و بالا نگاه مىداشته و بيعت كنندگان دست خود را از پائين به كف دست آن بزرگوار مىرساندهاند تا يداللَّه فوق ايديهم مصداق پيدا نمايد. * [توبه:29]. گفتهاند مراد از «يد» قوه و نيرو است يعنى تا جزيه را از روى قدرت و سلطهاى كه بر آنها داريد بدهند و اگر مراد دست باشد ظاهراً معنى آن باشد كه از دستشان به دست شما برسد در جوامع الجامع فرموده: «حتى يُعْطُوها عَنْ يَدٍ اِلى يَدٍ» يعنى نقداً و بدون واسطه بدهند در الميزان آمده: «مُتَجاوِزَةٍ عَنْ يَدِهِمْ اِلى يَدِكُمْ». * حد يد از سرانگشتان است تا شانه و غير آن با قرينه فهميده مىشود مثل [مائده:6]. كه به قرينه «اِلَى الْمَرافِقِ» معلوم مىشود مراد از «اَيْدِيَكُمْ» تا آرنج است و مثل [مائده:38]. كه به وسيله روايات معلوم مىشود مراد از ايدى چهار انگشت است كه از دزد بريده مىشود. و مثل [مائده:6]. كه مراد از «يد» تيمم از مچ تا سرانگشتان است.