أَهْلَکْنَاهُم: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/أَهْلَکْنَاهُم | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/أَهْلَکْنَاهُم | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۸: خط ۹:
هلاك در اصل به معنى ضايع شدن و تباه گشتن است. چنانكه طبرسى ذيل [بقره:195]. گفته و اضافه كرده: آن بودن چيزى است بطوريكه دانسته نيست كجا است. در اقرب الموارد گفته: بكار نمى‏رود مگر در مرگ بد. از راغب نيز استفاده مى‏شود كه ذمّ در آن منظور است و آن عنقريب بررسى خواهدشد. مَهلِك: (بروزن مغرب) مصدر ميمى است به معنى هلاكت. [كهف:59]. براى هلاكت آنان وعده‏اى قرار داديم. [نمل:49]. سپس به ولى و جانشين او مى‏گوييم: ما شاهد مرگ خانواده او نبوديم و از مرگ آنها بى خبريم. تَهْلُكَة: به قولى مصدر است به معنى هلاك و به قولى هر چيز است كه عاقبتش هلاكت باشد در كلام عرب مصدرى بر وزن تَفْعُلَة (مضموم اللام) نيست مگر اين مصدر(مجمع) در صحاح نقل كرده تهلكه از نوادر مصدرها و بر غيرقياس است. [بقره:195]. در راه خدا مال خرج كنيد و خودتان را به هلاكت نياندازيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏دارد. ظاهر آيه آن است كه عدم انفاق در راه خدا القاء نفس در تهلكه است ولى قطع نظر از آن جمله «لاتُلْقُوا بِأَيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُكَةِ» يك قاعده كلى است. اينك موارد استعمال اين كلمه در كلام الله مجيد: مرگ عادى از جمله موارد اين كلمه در قرآن مجيد مرگ معمولى است چنانكه در باره يوسف «عليه‏السلام» آمده [مؤمنون:34]. ايضا آيه [نساء:176]. و نيز [جاثية:24]. و همچنين [مائده:17]. در همه اين آيات هلاك به معنى مرگ معمولى است. در المنار ذيل «اِنِ امْرُؤهَلَكَ...» گويد لفظ هلاك از چند قرن به اين طرف بكار نمى‏رود مگر در مقام تحقير و قرآن آن را در اين آيه و در آيه ديگر كه درباره يوسف «عليه‏السلام»آمده «حَتَى اِذا هَلَكَ...» در مرگ مطلق به كار برده است. نگارنده گويد على هذاهلاك در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غيره‏اطلاق مى‏شده و اعتبار ذمّ و تحقير در آن از مستحدثات مى‏باشد و شايد از اين جهت است كه طبرسى رحمه الله و غيره در باره آن چيزى نگفته و در آيات فوق مرگ مطلق معنى كرده‏اند. راغب كه قيد ذم را لازم دانسته علت استعمال آن را در مرگ مطلق به كتاب ديگرى حواله داده كه اطلاعى از آن نداريم. در سيره ابن هشام كه در اواخر قرن دوم هجرى نوشته شده اين عبارات هست: «هَلَكَ عَبْدُاللهِ اَبُورَسُولِ اللهِ «صلى الله عليه واله» - «هَلَكَ اَبوُطالِب - هَلَكَ خَديجَهٌ بِنْتُ خُوَيْلِد» از اين معلوم مى‏شود كه هلاك در آن عصر به معنى مرگ عادى بوده است. تباهى و از بين رفتن در آياتى نظير [بقره:205]. [آل عمران :117]. مراد تباه شدن و از بين رفتن است كه از مصاديق هلاك مى‏باشد. هلاك بوسيله عقوبت بيشتر موارد استعمال آن در قرآن عزيز همان هلاكت بوسيله عذاب است مثل [نجم:50]. [اسراء:17]. *** ناگفته نماند فعل هلك در قرآن مجيد همواره لازم بكار رفته و متعدى آن از باب افعال استعمال شده است ولى در صحاح و اقرب الموارداست كه بنوتميم هلك را متعدى (نيز) بكار مى‏برند و نيز ناگفته نماند: كلمه هلاكت در كلام عرب بكار نرفته ظاهرا آن فقط در افواه معمول شده و مأخذ صحيحى ندارد.
هلاك در اصل به معنى ضايع شدن و تباه گشتن است. چنانكه طبرسى ذيل [بقره:195]. گفته و اضافه كرده: آن بودن چيزى است بطوريكه دانسته نيست كجا است. در اقرب الموارد گفته: بكار نمى‏رود مگر در مرگ بد. از راغب نيز استفاده مى‏شود كه ذمّ در آن منظور است و آن عنقريب بررسى خواهدشد. مَهلِك: (بروزن مغرب) مصدر ميمى است به معنى هلاكت. [كهف:59]. براى هلاكت آنان وعده‏اى قرار داديم. [نمل:49]. سپس به ولى و جانشين او مى‏گوييم: ما شاهد مرگ خانواده او نبوديم و از مرگ آنها بى خبريم. تَهْلُكَة: به قولى مصدر است به معنى هلاك و به قولى هر چيز است كه عاقبتش هلاكت باشد در كلام عرب مصدرى بر وزن تَفْعُلَة (مضموم اللام) نيست مگر اين مصدر(مجمع) در صحاح نقل كرده تهلكه از نوادر مصدرها و بر غيرقياس است. [بقره:195]. در راه خدا مال خرج كنيد و خودتان را به هلاكت نياندازيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏دارد. ظاهر آيه آن است كه عدم انفاق در راه خدا القاء نفس در تهلكه است ولى قطع نظر از آن جمله «لاتُلْقُوا بِأَيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُكَةِ» يك قاعده كلى است. اينك موارد استعمال اين كلمه در كلام الله مجيد: مرگ عادى از جمله موارد اين كلمه در قرآن مجيد مرگ معمولى است چنانكه در باره يوسف «عليه‏السلام» آمده [مؤمنون:34]. ايضا آيه [نساء:176]. و نيز [جاثية:24]. و همچنين [مائده:17]. در همه اين آيات هلاك به معنى مرگ معمولى است. در المنار ذيل «اِنِ امْرُؤهَلَكَ...» گويد لفظ هلاك از چند قرن به اين طرف بكار نمى‏رود مگر در مقام تحقير و قرآن آن را در اين آيه و در آيه ديگر كه درباره يوسف «عليه‏السلام»آمده «حَتَى اِذا هَلَكَ...» در مرگ مطلق به كار برده است. نگارنده گويد على هذاهلاك در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غيره‏اطلاق مى‏شده و اعتبار ذمّ و تحقير در آن از مستحدثات مى‏باشد و شايد از اين جهت است كه طبرسى رحمه الله و غيره در باره آن چيزى نگفته و در آيات فوق مرگ مطلق معنى كرده‏اند. راغب كه قيد ذم را لازم دانسته علت استعمال آن را در مرگ مطلق به كتاب ديگرى حواله داده كه اطلاعى از آن نداريم. در سيره ابن هشام كه در اواخر قرن دوم هجرى نوشته شده اين عبارات هست: «هَلَكَ عَبْدُاللهِ اَبُورَسُولِ اللهِ «صلى الله عليه واله» - «هَلَكَ اَبوُطالِب - هَلَكَ خَديجَهٌ بِنْتُ خُوَيْلِد» از اين معلوم مى‏شود كه هلاك در آن عصر به معنى مرگ عادى بوده است. تباهى و از بين رفتن در آياتى نظير [بقره:205]. [آل عمران :117]. مراد تباه شدن و از بين رفتن است كه از مصاديق هلاك مى‏باشد. هلاك بوسيله عقوبت بيشتر موارد استعمال آن در قرآن عزيز همان هلاكت بوسيله عذاب است مثل [نجم:50]. [اسراء:17]. *** ناگفته نماند فعل هلك در قرآن مجيد همواره لازم بكار رفته و متعدى آن از باب افعال استعمال شده است ولى در صحاح و اقرب الموارداست كه بنوتميم هلك را متعدى (نيز) بكار مى‏برند و نيز ناگفته نماند: كلمه هلاكت در كلام عرب بكار نرفته ظاهرا آن فقط در افواه معمول شده و مأخذ صحيحى ندارد.


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, مِن:71, لَو:35, مَا:30, قَبْلِهِم:28, الْقُرَى:28, أَنّا:28, أَخْرَجَتْک:28, بِعَذَاب:28, لَمّا:28, إِنّهُم:28, فَلا:28, تِلْک:26, کَانُوا:26, نَاصِر:26, الّتِي:26, ظَلَمُوا:26, قَبْلِه:24, مُجْرِمِين:24, الّذِين:24, لَهُم:24, الْأُولَى:24, أَ:24, مَوْئِلا:24, قَرْيَتِک:24, لَقَالُوا:21, جَعَلْنَا:21, الصّحُف:21, بَيّنَة:21, دُونِه:21, فَمَن:21, خَلَقْنَا:19, قُوّة:19, رَبّنَا:19, کَان:19, لِمَهْلِکِهِم:19, تُبّع:19, فِي:19, أَشَدّ:17, يَجِدُوا:17, عَلَى:17, مَوْعِدا:17, السّمَاوَات:17, قَوْم:17, لَن:15, أَم:15, هِي:15, لا:15, إِذ:15, أَرْسَلْت:12, خَيْر:12, قَرْيَة:12, إِلَيْنَا:10, هُم:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::أَهْلَکْنَاهُم]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۵:۰۶

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

هلاك در اصل به معنى ضايع شدن و تباه گشتن است. چنانكه طبرسى ذيل [بقره:195]. گفته و اضافه كرده: آن بودن چيزى است بطوريكه دانسته نيست كجا است. در اقرب الموارد گفته: بكار نمى‏رود مگر در مرگ بد. از راغب نيز استفاده مى‏شود كه ذمّ در آن منظور است و آن عنقريب بررسى خواهدشد. مَهلِك: (بروزن مغرب) مصدر ميمى است به معنى هلاكت. [كهف:59]. براى هلاكت آنان وعده‏اى قرار داديم. [نمل:49]. سپس به ولى و جانشين او مى‏گوييم: ما شاهد مرگ خانواده او نبوديم و از مرگ آنها بى خبريم. تَهْلُكَة: به قولى مصدر است به معنى هلاك و به قولى هر چيز است كه عاقبتش هلاكت باشد در كلام عرب مصدرى بر وزن تَفْعُلَة (مضموم اللام) نيست مگر اين مصدر(مجمع) در صحاح نقل كرده تهلكه از نوادر مصدرها و بر غيرقياس است. [بقره:195]. در راه خدا مال خرج كنيد و خودتان را به هلاكت نياندازيد و نيكى كنيد كه خدا نيكوكاران را دوست مى‏دارد. ظاهر آيه آن است كه عدم انفاق در راه خدا القاء نفس در تهلكه است ولى قطع نظر از آن جمله «لاتُلْقُوا بِأَيْديكُمْ اِلَى التَّهْلُكَةِ» يك قاعده كلى است. اينك موارد استعمال اين كلمه در كلام الله مجيد: مرگ عادى از جمله موارد اين كلمه در قرآن مجيد مرگ معمولى است چنانكه در باره يوسف «عليه‏السلام» آمده [مؤمنون:34]. ايضا آيه [نساء:176]. و نيز [جاثية:24]. و همچنين [مائده:17]. در همه اين آيات هلاك به معنى مرگ معمولى است. در المنار ذيل «اِنِ امْرُؤهَلَكَ...» گويد لفظ هلاك از چند قرن به اين طرف بكار نمى‏رود مگر در مقام تحقير و قرآن آن را در اين آيه و در آيه ديگر كه درباره يوسف «عليه‏السلام»آمده «حَتَى اِذا هَلَكَ...» در مرگ مطلق به كار برده است. نگارنده گويد على هذاهلاك در زمان نزول قرآن به مرگ مطلق و غيره‏اطلاق مى‏شده و اعتبار ذمّ و تحقير در آن از مستحدثات مى‏باشد و شايد از اين جهت است كه طبرسى رحمه الله و غيره در باره آن چيزى نگفته و در آيات فوق مرگ مطلق معنى كرده‏اند. راغب كه قيد ذم را لازم دانسته علت استعمال آن را در مرگ مطلق به كتاب ديگرى حواله داده كه اطلاعى از آن نداريم. در سيره ابن هشام كه در اواخر قرن دوم هجرى نوشته شده اين عبارات هست: «هَلَكَ عَبْدُاللهِ اَبُورَسُولِ اللهِ «صلى الله عليه واله» - «هَلَكَ اَبوُطالِب - هَلَكَ خَديجَهٌ بِنْتُ خُوَيْلِد» از اين معلوم مى‏شود كه هلاك در آن عصر به معنى مرگ عادى بوده است. تباهى و از بين رفتن در آياتى نظير [بقره:205]. [آل عمران :117]. مراد تباه شدن و از بين رفتن است كه از مصاديق هلاك مى‏باشد. هلاك بوسيله عقوبت بيشتر موارد استعمال آن در قرآن عزيز همان هلاكت بوسيله عذاب است مثل [نجم:50]. [اسراء:17]. *** ناگفته نماند فعل هلك در قرآن مجيد همواره لازم بكار رفته و متعدى آن از باب افعال استعمال شده است ولى در صحاح و اقرب الموارداست كه بنوتميم هلك را متعدى (نيز) بكار مى‏برند و نيز ناگفته نماند: كلمه هلاكت در كلام عرب بكار نرفته ظاهرا آن فقط در افواه معمول شده و مأخذ صحيحى ندارد.


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...