نَصْر: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/نَصْر | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/نَصْر | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۷: خط ۸:
يارى. «نَصَرَ الْمَظْلُومَ نَصْراً: اَعانَهُ». [بقره:214]. آگاه باشيد كه يارى خدانزديك است نصرت نيز مانند نصر است و به قول قاموس نصور نيز مصدر است . و چون با «على» و «من» به مفعول دوم متعدى شود معناى نجات، خلاص كردن و غلبه مى‏دهد [بقره:250]. يعنى ما را بر قوم كافر پيروز گردان و از آنهاخلاصمان كن. در اقرب الموارد آمده: [هود:30]. به معنى نجات و خلاص است يعنى: اى قوم كى مرا از عذاب خدانجات مى دهد اگر آنها را طرد كنم. انتصار: انتقام. در صورتيكه با «مِن» متعدى شود «اِنْتَصَرَمِنْهُ: اِنْتَقَمَ» چنانكه در صحاح و اقرب و قاموس گفته است. در مفردات آن را طلب نصر گفته در اقرب آن را درصورت تعديه به «على» گفته است [شورى:41]. و آنكه بعد از مظلوم بودن انتقام بكشد راهى بر او نيست [شعراء:93]. آيا شما را يارى مى‏كنند و يا انتقام مى‏كشيد؟ [قمر:10]. نوح «عليه‏السلام» خدايش را خواند كه من مغلوبم از دشمنانم انتقام بكش (و مرا يارى كن). * [رحمن:35]. بر شما شعله‏اى از آتش و دود فرستاده شود و دفع آن نتوانيد. شايد نحاس فلزمذاب باشد. *** تناصر: بين الاثنين است [صافات:25]. چه شده يكديگر را يارى نمى‏كنيد؟ استنصار: طلب يارى است [قصص:18]. آنگاه آن كه ديروز از او كمك خواست او را به يارى مى‏طلبد. ناصر: يارى كننده. [طارق:10]. جمع آن در قرآن مجيد ناصرون و انصار است. [آل عمران:22]. [بقره:270]. ستمگران را يارانى نيست . نصير: به معنى ناصر است. به چند محل كه مراجعه شد مبالغه بودن آن بدست نيامد، لابد صفت مشبهه مى‏باشد [بقره:107]. شما را جز خدا نه سرپرستى است و نه يارى. *** مراد از انصار در [توبه:100]. ايضا آيه 117، اهل مدينه‏اند كه رسول خدا«صلى الله عليه واله» را يارى كردند، جانب اسميّت بر وصفيّت آن غلبه يافته و در مقابل مهاجرين قرار گرفته است. *** يارى خدا به مردم روشن و آشكار است و يارى مردم بخدا آن است كه دين خدا را يارى كنند و رواج بدهند [حج:40-41]. حتماً حتماً خدا يارى مى‏كند كسى را كه خدا را يارى كند خدا توانا و عزيز است، ياران خدا كسانى‏اند كه اگر در زمين به آنها قدرت دهيم نماز برپا مى‏دارند، زكوة مى‏دهند، امربه معروف و نهى از منكر مى‏كنند و آخر كارها براى خدا است. پس ياران خدا را دانستيم خوشا به حالشان از اينجا معنى آيات زير روشن مى‏شود [صف:14].
يارى. «نَصَرَ الْمَظْلُومَ نَصْراً: اَعانَهُ». [بقره:214]. آگاه باشيد كه يارى خدانزديك است نصرت نيز مانند نصر است و به قول قاموس نصور نيز مصدر است . و چون با «على» و «من» به مفعول دوم متعدى شود معناى نجات، خلاص كردن و غلبه مى‏دهد [بقره:250]. يعنى ما را بر قوم كافر پيروز گردان و از آنهاخلاصمان كن. در اقرب الموارد آمده: [هود:30]. به معنى نجات و خلاص است يعنى: اى قوم كى مرا از عذاب خدانجات مى دهد اگر آنها را طرد كنم. انتصار: انتقام. در صورتيكه با «مِن» متعدى شود «اِنْتَصَرَمِنْهُ: اِنْتَقَمَ» چنانكه در صحاح و اقرب و قاموس گفته است. در مفردات آن را طلب نصر گفته در اقرب آن را درصورت تعديه به «على» گفته است [شورى:41]. و آنكه بعد از مظلوم بودن انتقام بكشد راهى بر او نيست [شعراء:93]. آيا شما را يارى مى‏كنند و يا انتقام مى‏كشيد؟ [قمر:10]. نوح «عليه‏السلام» خدايش را خواند كه من مغلوبم از دشمنانم انتقام بكش (و مرا يارى كن). * [رحمن:35]. بر شما شعله‏اى از آتش و دود فرستاده شود و دفع آن نتوانيد. شايد نحاس فلزمذاب باشد. *** تناصر: بين الاثنين است [صافات:25]. چه شده يكديگر را يارى نمى‏كنيد؟ استنصار: طلب يارى است [قصص:18]. آنگاه آن كه ديروز از او كمك خواست او را به يارى مى‏طلبد. ناصر: يارى كننده. [طارق:10]. جمع آن در قرآن مجيد ناصرون و انصار است. [آل عمران:22]. [بقره:270]. ستمگران را يارانى نيست . نصير: به معنى ناصر است. به چند محل كه مراجعه شد مبالغه بودن آن بدست نيامد، لابد صفت مشبهه مى‏باشد [بقره:107]. شما را جز خدا نه سرپرستى است و نه يارى. *** مراد از انصار در [توبه:100]. ايضا آيه 117، اهل مدينه‏اند كه رسول خدا«صلى الله عليه واله» را يارى كردند، جانب اسميّت بر وصفيّت آن غلبه يافته و در مقابل مهاجرين قرار گرفته است. *** يارى خدا به مردم روشن و آشكار است و يارى مردم بخدا آن است كه دين خدا را يارى كنند و رواج بدهند [حج:40-41]. حتماً حتماً خدا يارى مى‏كند كسى را كه خدا را يارى كند خدا توانا و عزيز است، ياران خدا كسانى‏اند كه اگر در زمين به آنها قدرت دهيم نماز برپا مى‏دارند، زكوة مى‏دهند، امربه معروف و نهى از منكر مى‏كنند و آخر كارها براى خدا است. پس ياران خدا را دانستيم خوشا به حالشان از اينجا معنى آيات زير روشن مى‏شود [صف:14].


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
اللّه:100, وَ:99, مِن:48, جَاء:35, قَرِيب:33, إِن:32, أَلا:32, لا:30, مَتَى:29, مَا:27, يَسْأَلُونَک:26, الّذِين:26, نَصْر:26, مَعَه:26, الْمُؤْمِنِين:25, آمَنُوا:23, أَنْفُسِهِم:22, تُحِبّونَهَا:22, عَلَيْنَا:22, النّاس:22, يَسْتَطِيعُون:22, لَئِن:20, حَقّا:20, الّذِي:20, رَبّک:20, إِذَا:20, أُخْرَى:20, کَان:19, دُونِنَا:19, لَيَقُولُن:19, الْفَتْح:19, الْعَظِيم:19, يُرْسِل:19, رَأَيْت:17, هُم:17, إِنّا:17, الْفَوْز:17, فَتْح:17, الرّيَاح:17, ذَا:17, ذٰلِک:16, فَتُثِير:16, أَجْرَمُوا:16, کُنّا:16, يُنْفِقُون:16, تَمْنَعُهُم:16, کَعَذَاب:16, مِنّا:16, مَعَکُم:14, آلِهَة:14, يَدْخُلُون:14, سَحَابا:14, الرّسُول:14, يُصْحَبُون:14, قُل:14, بَل:14, عَدْن:14, لَهُم:13, جَنّات:13, فِي:13, بَشّر:13, مَتّعْنَا:13, يَقُول:13, أَ:13, فِتْنَة:13, فَيَبْسُطُه:13, حَتّى:11, جَعَل:11, أَم:11, فَانْتَقَمْنَا:11, زُلْزِلُوا:10, لَيْس:10, بِالْبَيّنَات:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::نَصْر]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۰

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

يارى. «نَصَرَ الْمَظْلُومَ نَصْراً: اَعانَهُ». [بقره:214]. آگاه باشيد كه يارى خدانزديك است نصرت نيز مانند نصر است و به قول قاموس نصور نيز مصدر است . و چون با «على» و «من» به مفعول دوم متعدى شود معناى نجات، خلاص كردن و غلبه مى‏دهد [بقره:250]. يعنى ما را بر قوم كافر پيروز گردان و از آنهاخلاصمان كن. در اقرب الموارد آمده: [هود:30]. به معنى نجات و خلاص است يعنى: اى قوم كى مرا از عذاب خدانجات مى دهد اگر آنها را طرد كنم. انتصار: انتقام. در صورتيكه با «مِن» متعدى شود «اِنْتَصَرَمِنْهُ: اِنْتَقَمَ» چنانكه در صحاح و اقرب و قاموس گفته است. در مفردات آن را طلب نصر گفته در اقرب آن را درصورت تعديه به «على» گفته است [شورى:41]. و آنكه بعد از مظلوم بودن انتقام بكشد راهى بر او نيست [شعراء:93]. آيا شما را يارى مى‏كنند و يا انتقام مى‏كشيد؟ [قمر:10]. نوح «عليه‏السلام» خدايش را خواند كه من مغلوبم از دشمنانم انتقام بكش (و مرا يارى كن). * [رحمن:35]. بر شما شعله‏اى از آتش و دود فرستاده شود و دفع آن نتوانيد. شايد نحاس فلزمذاب باشد. *** تناصر: بين الاثنين است [صافات:25]. چه شده يكديگر را يارى نمى‏كنيد؟ استنصار: طلب يارى است [قصص:18]. آنگاه آن كه ديروز از او كمك خواست او را به يارى مى‏طلبد. ناصر: يارى كننده. [طارق:10]. جمع آن در قرآن مجيد ناصرون و انصار است. [آل عمران:22]. [بقره:270]. ستمگران را يارانى نيست . نصير: به معنى ناصر است. به چند محل كه مراجعه شد مبالغه بودن آن بدست نيامد، لابد صفت مشبهه مى‏باشد [بقره:107]. شما را جز خدا نه سرپرستى است و نه يارى. *** مراد از انصار در [توبه:100]. ايضا آيه 117، اهل مدينه‏اند كه رسول خدا«صلى الله عليه واله» را يارى كردند، جانب اسميّت بر وصفيّت آن غلبه يافته و در مقابل مهاجرين قرار گرفته است. *** يارى خدا به مردم روشن و آشكار است و يارى مردم بخدا آن است كه دين خدا را يارى كنند و رواج بدهند [حج:40-41]. حتماً حتماً خدا يارى مى‏كند كسى را كه خدا را يارى كند خدا توانا و عزيز است، ياران خدا كسانى‏اند كه اگر در زمين به آنها قدرت دهيم نماز برپا مى‏دارند، زكوة مى‏دهند، امربه معروف و نهى از منكر مى‏كنند و آخر كارها براى خدا است. پس ياران خدا را دانستيم خوشا به حالشان از اينجا معنى آيات زير روشن مى‏شود [صف:14].


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...